شنبه 29 آذر 1399-7:27

فرهنگ‌وهنر مازندران در بودجه ۱۴۰۰

ما در میانه‌ی جدول چه می‌کنیم؟

ما در میانه‌ی جدول بودجه چه می‌کنیم؟ ما که در دوازده‌ماهِ سال، میزبان یک کشور هستیم؛ که نمی‌دانیم با میلیون‌ها مسافر همیشگی که جاده‌ی خلوتی برایمان باقی نگذاشتند و به‌لطف پارک‌نشینی‌هایشان، نه‌تنها کارتی‌ برای کسب‌وکارهای استان نمی‌کشند، بلکه میراث‌شان چیزی بیش‌از طبیعتی به‌هم‌ریخته و خرده‌فرهنگ‌هایی نامأنوس نیست، چه کنیم؟ کار فرهنگی کنیم؟ با شش‌میلیارد تومان برای یک‌سال؟


مازندنومه؛ مهدی رمضانی، فعال فرهنگ، هنر و رسانه: با افتخار اعلام شده‌است که مازندران در لایحه‌بودجه سال‌آینده در رتبه‌ی هفتم قرار گرفته است. باید گفت رتبه‌هفتم برای استانی با مشخصات مازندران، چندان افتخارآمیز نیست. مخصوصاً اگر بدانیم‌که این‌رتبه در اعتبارات مربوط‌به فعالیت‌های فرهنگی‌وهنری، تا ردیف شانزدهم تقلیل یافته است! آن‌هم برای‌ استانی‌که همواره در معرض آسیب‌های ناشی‌از وجوه‌منفی مسافرت‌های بی‌سروسامان در طول‌سال قرار دارد!

در فصل فرهنگ‌وهنر اعتبارات تملک دارایی‌های سرمایه‌ای استانی، از مجموع سیصدوچهل‌وسه میلیارد تومان که در بخش «برنامه حمایت‌از فعالیت‌های فرهنگی، هنری‌و دینی استان‌ها» میان سی‌ویک استان توزیع شده است، استان مازندران پس‌از استان‌های خوزستان، بوشهر، خراسان‌رضوی، اصفهان، کهگیلویه‌وبویراحمد، چهارمحال‌وبختیاری، فارس، هرمزگان، سیستان‌وبلوچستان، تهران، گلستان، لرستان، قم، ایلام و قزوین، با رقم شش‌میلیاردو هفتصدوچهل‌وچهار میلیون تومان، در ردیف‌شانزدهم یعنی‌دقیقاً میانه‌ی این‌جدول قرار گرفته است! با این‌توضیح که اعتبارات مربوط‌به امور کتابخانه‌ها در «برنامه گسترش و بهسازی کتابخانه‌های عمومی» و بودجه‌ی کانون‌های فرهنگی مساجد نیز در «فصل دین‌ و مذهب» به‌طور جداگانه دیده شده‌اند. 

در این‌جدول عجیب، می‌توان اعتبار بیست‌ویک‌میلیاردی خراسان‌رضوی‌، شانزده‌ میلیاردی اصفهان و یازده‌میلیاردی استان‌فارس را مبتنی‌ بر واقعیات‌فرهنگی دانست. اما به استان‌خوزستان در ردیف‌نخست این‌اعتبارات با چه حساب‌وکتابی شصت‌ویک‌میلیارد تومان اختصاص داده شده‌است؟

بوشهر با چه حساب‌و کتابی پنجاه‌وهفت میلیارد؟ یا کهگیلویه‌وبویراحمد و چهارمحال‌وبختیاری چطور هرکدام پانزده‌میلیارد تومان؟ سیستان‌و بلوچستان و هرمزگان هرکدام یازده‌میلیارد تومان؟ همسایه‌ی جداشده‌مان گلستان نه‌میلیارد تومان؟ استان‌تهران که پایتخت است. لرستان‌و قم‌و قزوین‌و ایلام هم از ما بیشتر؟

ما در میانه‌ی جدول چه می‌کنیم؟ ما که در دوازده‌ماهِ سال، میزبان یک کشور هستیم؛ که نمی‌دانیم با میلیون‌ها مسافر همیشگی که جاده‌ی خلوتی برایمان باقی نگذاشتند و به‌لطف پارک‌نشینی‌هایشان، نه‌تنها کارتی‌ برای کسب‌وکارهای استان نمی‌کشند، بلکه میراث‌شان چیزی بیش‌از طبیعتی به‌هم‌ریخته و خرده‌فرهنگ‌هایی نامأنوس نیست، چه کنیم؟ کار فرهنگی کنیم؟ با شش‌میلیارد تومان برای یک‌سال؟

آن‌‌ها که این‌رقم را نوشتند، کم نوشتند؟ یا آن‌‌ها که تأییدش کردند، از بالا‌وپایین‌اش زدند؟ معلوم‌نیست! مهم هم نیست! مهم سکوت استان در این موضوع است! که‌گویی نشانه‌ی رضاست! که‌قطعاً نمی‌تواند مورد رضایت مجمع‌نمایندگان‌مازندران در مجلس هم باشد! انتظار جامعه‌ی فرهنگ‌وهنر استان و البته مردم‌مازندران از نمایندگان‌شان در مجلس، جز ورود جدی به‌این‌موضوع و اصلاح این‌فصل در جریان تصویب لایحه‌بودجه نیست!

اما هرچه سهم مازندران در این‌بخش یعنی فصل «فرهنگ‌وهنر اعتبارات تملک دارایی‌های سرمایه‌ای استانی» قابل‌افتخار نیست، بخش «طرح‌‌و پروژه‌های استانی برنامه مشارکت عمومی و خصوصی» برای فرهنگ‌وهنر استان، قابل‌افتخار است؛

اختصاص بیست‌وپنج‌درصد از طرح‌و پروژه‌های برنامه مشارکت‌ عمومی و خصوصی ‌استان‌مازندران به دستگاه فرهنگی، هرچند نه‌ در بودجه‌عمومی‌کشور بلکه در برآورد سرمایه‌گذاری تبصره‌ ۱۹ لایحه‌بودجه، قابل توجه است.

در جدول «طرح‌‌و پروژه‌های استانی برنامه مشارکت عمومی و خصوصی»، تعداد سی‌ونه پروژه‌ مربوط‌به استان‌مازندران است که ده مورد از آن، متعلق‌به اداره‌کل فرهنگ‌وارشاد اسلامی می‌باشد؛ سه پروژه‌ی احداث‌و توسعه شامل مجتمع‌های فرهنگی‌هنری شهرستان‌های رامسر، میاندورود و فریدونکنار مجموعاً با حدود پنج‌هزار مترمربع زیربنا و همچنین، هفت پروژه‌ی تعمیروتجهیز مربوط‌به مجتمع‌های فرهنگی‌هنری قائم‌شهر، ساری، سوادکوه، بابل، آمل، بابلسر و تنکابن، که تقریباً بیست‌وشش‌هزار مترمربع از فضاهای فرهنگی‌هنری استان‌را شامل می‌شود.

قدرمسلم، احداث‌ و راه‌اندازی سه‌مجتمع جدید در کنار تالارمرکزی ساری به‌عنوان پروژه‌ای ملی و همچنین بهسازی هفت‌مجتمع دیگر، فضای‌فرهنگی استان‌مازندران را متحول کرده و تأثیری قابل‌توجه در تولیدات‌ فرهنگی‌وهنری خواهد داشت.

آن‌ بد اگر خوب شود و این خوب اگر محکم شود، هزاروچهارصد برای فرهنگ‌وهنر استان‌مان، خوش‌یمن خواهد بود. هرچند، نقطه‌ی آسیب همیشگی‌مان، همین «اگر»هاست!