پنجشنبه 22 ارديبهشت 1401-7:53

تقلا برای ماندگاری زبان مازندرانی

متن سخنرانی دکتر محمدصالح ذاکری، دبیر علمی نخستین نشست تخصصی زبان تبری


 

مازندنومه، سرویس فرهنگی و هنری: نخستین نشست تخصصی زبان تبری پیش از ظهر 21 اردیبهشت ماه 1401 در دانشکده ادبیات دانشگاه مازندران برگزار شد. آنچه در پی می آید متن سخنرانی دکتر محمدصالح ذاکری - زبان شناس، پژوهشگر زبان مازندرانی و دبیر علمی نخستین نشست تخصصی زبان تبری- است.

*تقلا برای زنده ماندن زبان مازندرانی

   امروز بعد از شش ماه تلاش مشترک با دکتر سید رحیم موسوی دبیر اجرایی نشست زبان تبری و خانم سمیه رحمانی مدیر نشر شبره، بالاخره تلاش‌های‌مان به ثمر رسید و ضمن برگزاری این نشست، کتاب مربوط به آن نیز با حضور جمع زیادی از مشتاقان، در دانشگاه مازندران رونمائی شد. در این جلسه قرار بود من گزارشی از نشست به جمع ارائه کنم که تحت تأثیر احساسم قرار گرفتم و به جای گزارش علمی، با بغض و اشک و آه اینگونه به مرثیه‌خوانی برای زبان تبری مشغول شدم:

     چون برگزاری نخستین نشست تخصصی زبان تبری، همزمان شده با زادروز اولین پژوهشگر زبان تبری: زنده‌یاد دکتر صادق کیا (25 اردیبهشت 1299 - 10 اسفند 1380)، در ابتدا دوست دارم از او یادی بکنم:

   دکتر صادق کیا در سال 1323 یعنی حدود هشتاد سال پیش با نگارش رساله دکترایش با عنوان: «واژه‌نامه طبری» که در واقع شرح و تصحیح کتاب «نصاب طبری» امیر تیمور قاجار ساروی بود راه پژوهش علمی در زبان تبری را گشود و در مقدمه عالمانه‌اش، میراث مکتوب این زبان دیرپا را به همه ایرانیان شناساند.

 این اثرش در کنار «واژه‌نامه گرگانی» و یکی دو مقاله و کتاب دیگر، در طول این سالها همیشه الهام‌بخش همه پژوهشگران زبان‌شناسی تبری بوده، به گونه‌ای که هیچ کدام از پژوهشگران این زبان، از مراجعه به این آثار بی‌نیاز نبوده و نخواهند بود. متأسفانه ایشان سال‌های پایانی عمرشان را بخاطر اقامت فرزندان‌شان در خارج از کشور مجبور شدند دور از وطن بگذرانند و در سال 1380 در همانجا هم درگذشتند. بر اساس برخی روایت‌ها، فرزندانش خاکستر بازمانده از پیکرش را به صورت نمادین به دریای مازندران سپردند و به این ترتیب، این استاد ارجمند همانطور که تباری مازندرانی داشت، به اصل خود مازندران بازگشت. در اینجا به پاس تلاش‌های ارزشمند او در این زمینه و به عنوان پژوهشگر پیشگام در زبان‌شناسی مازندرانی پیشنهاد می‌کنم چند ثانیه‌ای بایستیم و در جوار مزار نمادین‌اش: دریای عزیز مازندران که الان در کنارش قرار داریم به روان پاکش ادای احترام بکنیم.

    اجمالاً همه شما کم و بیش می‌دانید که حالِ زبان مازندرانی خوب نیست و مدت‌هاست که به بیماری گرفتار شده است ولی مطمئنم که خیلی‌ها نمی‌دانند که این بیماری، یک بیماری ساده و معمولی نیست. اگر می‌دانستند مطمئناً اینقدر بی‌خیال از کنار آن نمی‌گذشتند. متأسفانه این بیماری، بسیار سخت و صعب‌العلاج است که نجات از آن تنها با یک معجزه امکان‌پذیر است؛ چرا که در هر حال، این بیماری دیر یا زود به مرگ منتهی می‌شود! حتی برخی از پژوهشگران، زمان نسبتاً مشخصی را هم برای مرگ این زبان پیش‌بینی کرده‌اند: بعضی پنجاه سال و برخی هم تا صد سال برای آن، زمان تعیین کرده‌اند. به این ترتیب، الان دیگر بحث «ماندن یا نماندن» زبان مازندرانی مطرح نیست، چون کم و بیش روشن است که این زبان هم مثل خیلی از زبان‌های ضعیف نگه داشته‌شده دنیا، رفتنی است؛ الان دیگر تنها بحث از تلاش و تقلا برای «کمی بیشتر ماندنِ» این زبان است.  

   همانطور که شما اگر خبر بدی را در باره بیماری یا مرگ قریب‌الوقوع عزیزان‌تان می‌شنوید دوست دارید که آن خبر، دروغ باشد، من هم همین احساس را در باره زبان مادری‌مان دارم. گاهی هم دچار حالتی متناقض شبیه حالت «خوف و رجا» می‌شوم: وقتی به محله پدری‌ام می‌روم و می بینم که دیگر کسی جوابم را به زبان مادری‌ام نمی‌دهد دچار یأس می‌شوم و به این نتیجه می‌رسم پس مرگ این زبان نزدیک است. اما دوباره در موقعیتی دیگر مثل امروز که اشتیاق جمع زیادی از نخبگان مازندرانی را به زبان مادری‌شان مشاهده می‌کنم کمی امیدوار می‌شوم و با خودم می‌گویم که انشااله آن خبر بد، دروغ است و عمر این زبان همچنان ادامه‌دار خواهد بود.  

  متأسفانه این برآوردها با پیش‌بینی‌های مجامع جهانی از جمله یونسکو نیز همخوانی دارد. بر اساس نظرات کارشناسان یونسکو پیش‌بینی شده تا پایان این قرن میلادی یعنی کمتر از هشتاد سال دیگر، 50 درصد زبانهای دنیا از بین می‌روند. بر اساس یک پیش‌بینی دیگر، در هشتاد سال آینده همه زبان‌هائی که کمتر از نیم میلیون کاربر دارند نابود می‌شوند. طبق آمار فقط 300 زبان در دنیا، بیش از نیم میلیون کاربر دارند؛ بنابراین طبق این پیش‌بینی تا 80 سال دیگر، فقط 300 زبان در دنیا باقی می‌ماند و بقیه زبانها همه از بین می‌روند (یارمحمدی، 1374: 16). بر اساس یک برآورد دیگر، کارشناسان یونسکو معتقدند90 درصد زبان‌های دنیا در پایان این قرن میلادی یعنی کمتر از 80 سال دیگر، جایشان را به زبان‌های غالب دیگری می‌دهند (برنسینگر، 2003: 2). به خاطر همین گستردگیِ نابودی زبان‌هاست که «دیوید کریستال» یکی از زبان‌شناسان سرشناس دنیا، این پدیده یعنی محو شدن اکثر زبان‌های جهان در طول یک قرن را به عنوان «قتل عام زبان‌ها» نامیده است (کریستال، 1385: 63، 75-72).

   «قتل عام زبان‌ها» یک طرف، اما بدتر از آن، «خودکشی زبان» هاست. قتل عام زبان‌ها، پدیده‌ای است که از بیرون و از طریق روند «جهانی شدن» (globalization) بر ما تحمیل شده، اما علاوه بر آن، ما از درون هم در معرض خطر هستیم. انگار ما مازندرانی‌ها قبل از اینکه به دست دیگران قتل عام شویم، فعلاً خودمان داوطلبانه دست به خودکشی زده‌ایم! وقتی که ما در دورترین روستاها و ییلاقات و حتی در درونی‌ترین فضای زندگی‌مان (یعنی خانه و خانواده) که فشار بیرونی هم وجود ندارد به راحتی از زبان‌مان دست می‌کشیم یعنی انگار دوست داریم خودکشی کنیم!

   در هر حال، امیدوارم این خبر بد، این تلنگر را در همه ما ایجاد کند که تا قبل از اینکه به این عاقبت تلخ دچار شویم به فکر چاره‌جوئی بیفتیم و کمی تلاش کنیم و حداقل دست و پائی بزنیم! گرچه خیلی دیر شده و بسیاری از فرصت‌ها از دست رفته ولی برای من در چنین مواقعی همچنان این دو بیت از سعدی و مولانا، الهام‌بخش هست. سعدی می‌گوید:
«به راه بادیه رفتن، بهْ از نشستنِ باطل     و گر مراد نیابم به قدرِ وسع بکوشم».

و مولانا اینچنین توصیه می‌کند:

مردِ غرقه‌گشته، جانی می‌کَند           دست را در هر گیاهی می‌زند
تا کدامش دست گیرد در خطر        دست و پایی می‌زند از بیمِ سر
دوست دارد یار این آشفتگی          «کوشش بیهوده، بهْ از خفتگی»
اندرین ره می‌تراش و می‌خراش      تا دم آخر، دمی فارغ مباش!

   برگزاری نخستین نشست تخصصی زبان تبری در آستانه قرن جدید شمسی، اولین تلاش علمیِ گروهی در این مسیر است که باید آن را به فال نیک گرفت. کارهای نشده در این زمینه، زیاد است و راههای ناپیموده، فراوان. سازمان‌ها و اداراتی که در این حوزه وظیفه دارند آنقدر درگیر مسائل روزمره هستند که تلاش جدی‌ای در این مورد از آنها مشاهده نمی‌شود. به همین خاطر، بیش از این سازمان‌های عریض و طویل بیشتر به تلاش‌های فردی دوستداران فرهنگ و زبان مازندرانی و پژوهشگران آزاد دل بسته‌ایم که تا به حال هر چه برای این زبان انجام شده از این نوع بوده و اتفاقاً این نشست هم بیشتر محصول چنین تلاشی است.

   ایده اولیه برگزاری این نشست ابتدا از طرف آقای دکتر سید رحیم موسوی (پژوهشگر تاریخ و فرهنگ مازندران) در گفتگو با سرکار خانم سمیه رحمانی (مدیر نشر شبره) مطرح شد و بعد در جلسه‌ای با بنده به عنوان یکی از علاقه‌مندان این عرصه در میان گذاشته شد و قرار شد از برخی از سازمانها و نهادها برای همکاری دعوت شود. خوشبختانه این دعوت با استقبال پژوهشکده زبان‌شناسی، کتیبه‌ها و متون میراث فرهنگی و گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران و همینطور مسئولان حوزه هنری استان مازندران روبرو شد و به این ترتیب، با همکاری این چهار نهاد (یعنی: نشر شبره، پژوهشکده زبان‌شناسیِ میراث فرهنگی، گروه ادبیات دانشگاه مازندران و حوزه هنری استان)، فراخوان مقاله در آذر ماه سال گذشته از طریق رسانه‌های مجازی از جمله کانال تلگرامی انجمن زبان‌شناسی ایران اطلاع‌رسانی شد.

   در پی این فراخوان، مقالات زیادی، هم از طرف استادان دانشگاه و هم از طرف دانشجویان تحصیلات تکمیلی و هم از طرف پژوهشگران آزاد به دست‌مان رسید که بعد از ارزیابی و داوری، از میان آنها، 9 مقاله که از ویژگی‌های لازم علمی برخوردار بودند، پذیرفته شدند. در همین جا شایسته است از همراهی های کمیته علمی نشست آقایان: دکتر علی اکبر باقری خلیلی، دکتر غلامرضا پیروز، دکتر حسین حسن‌پور آلاشتی و دکتر رضا ستاری و همینطور پیگیری‌های معاون پژوهشی دانشکده دکتر غنی‌پور ملکشاه سپاسگزاری کنم.

    ابتدا قرار بود این نشست به مناسبت «روز جهانی زبان مادری» در اسفندماه سال گذشته برگزار شود که متأسفانه به خاطر شیوع موج ششم کرونا که بسیار هم گسترده بوده، امکان برگزاری آن فراهم نشد و نهایتاً به این زمان موکول شد.

   یکی از مزایای این نشست در مقایسه با نشست‌ها و همایش‌های علمی مشابه، این است که خوشبختانه برگزاری نشست با رونمائی مجموعه مقالات ارائه‌شده همزمان شده؛ مسئله‌ای که تا آنجائی که من می‌دانم تا به حال در کمتر همایش دیگری اتفاق افتاده است. معمولاَ در همایش‌ها، چکیده مقالات منتشر می‌شود و چاپ مجموعه کامل مقالات به آینده موکول می‌شود که گاهی هم هیچوقت عملی نمی‌شود. خوشبختانه در این نشست، همراهی خانم سمیه رحمانی چراتی به عنوان ناشر نوپای مازندرانی که با انگیزه و علاقه وارد این مسیر شده‌اند، باعث شد که ما با افتخار بتوانیم همزمان با ارائه مقالات، کتاب آن را هم تقدیم مهمانان‌مان بکنیم.

   محورهائی که در اطلاعیه فراخوان برای این نشست اعلام شده بود عبارت بودند از:

- پژوهش‌های اجتماعی مربوط به حفظ و کاربرد زبان تبری
- آسیب‌های کاربرد زبان تبری در رسانه‌های گروهی و شبکه‌های اجتماعی
- مسائل مربوط به دستور زبان تبری
- آشنائی با گونه‌ها و لهجه‌های مختلف زبان تبری
- مطالعات تاریخی و ریشه‌شناسی زبان تبری
- معرفی نسخ خطی مربوط به زبان تبری

   با نگاهی اجمالی به مقالات ارسال‌شده در می‌یابیم که کم و بیش به اکثر این محورها پرداخته شد که از جهت پایبندی به موضوعات اعلام‌شده می‌توان این نشست را تا حدود زیادی موفق دانست ولی با وجود این ارزیابی مثبت، با توجه به شرایط بحرانی که زبان مازندرانی با آن روبرو است لازم بود بیشتر به موضوعات اولویت‌دارتر و ضروری‌تر می‌پرداختیم. به همین خاطر در اینجا به عنوان نمونه، برخی از مسائل حیاتی را که در حال حاضر زبان مازندرانی با آن روبروست، مطرح می‌کنم تا انشاالله در پژوهش‌های آینده مورد توجه قرار گیرد:

1-    کاهش اعتبار و جایگاه زبان مازندرانی از نظر اهل این زبان
2-    خودداری خانواده‌ها از انتقال زبان مازندرانی به فرزندان‌شان
3-    کاهش حوزه‌های کاربرد زبان مازندرانی
4-    همگرایی شدید زبان مازندرانی با زبان فارسی
5-    نبود گونه معیار برای زبان مازندرانی
6-    مسئله واژه‌سازی و واژه‌گزینی برای زبان مازندرانی
7-    رسم‌الخط مناسب برای نگارش متون مازندرانی
8-    مستندسازی و ثبت و ضبط گونه‌های مختلف این زبان
9-    شناسایی نسخه‌های خطی متون تبری‌ و تصحیح انتقادی آنها
10-    چالش‌های کاربرد زبان مازندرانی در رسانه‌های گروهی و شبکه‌های اجتماعی.
   امیدوارم این موضوعات اساسی در پژوهش‌های آینده مورد توجه صاحب‌نظران ارجمند قرار گیرد.