پنجشنبه 28 شهريور 1387-0:0

تک گويی مستبدانه

يادداشتي از:شیخ عبدالله شاهینی، مدرس حوزه علمیه و دانشگاه های گرگان


استبداد از هر نوعش و در هر قدّ و قواره ای، ویژگی بارز و مشترکی دارد، اینکه" تک گو "ست و می خواهد که فقط صدای "او" باشد و هیچ صدای دیگری شنیده نشود

گفت و شنود و یا گفتگويی صورت نمی گیرد، اگر هم هست، فقط ظاهر و پوسته ای از آن و در باطن همان "تک گوئی" و" یکّه سالاری" است، یک طرف فقط حرف خودش را می زند و از" دیگر طرف ها" می خواهد که بشنوند و اطاعت کنند!

"مستبد تک گو" خود را در تک گوئی بر بُرج عاج نشانده و در اوج دستیابی به حقیقت دیده و از همان بالا می خواهد که به طریق کلام قسمت هائی از حقیقت را برای شنوندگان راه گم کرده آشکار سازد !!!

برای همین است که در مراودات کلامی بیشتر از هر کلمه ای از کلمات" باید   و  نباید   "استفاده می کند و همه اش در مقام پند و موعظه به دیگران است

گفته های" تک گوی مستبد" از آن رو که به اعتقاد خودش، عین حقیقت است، پس باید همچون" وحی ُمنزل" پذیرفته شده و چون و چرائی در کار نباشد و صد البته هر نوع امّا و اگر و چون و چرائی به چوب بدعت و گناه رانده شده و سرکوب خواهد شد

یک طرف آگاه به همه چیز و دست یافته به همه ی حقیقت و طرف های دیگر، شنوندگان صغیر، ناتوان و نادان که فقط باید بشنوند و گوش کنند ،این، تصویری است از مراودات کلامی بین تک گوی مستبد و عموم مردم در نظام های سیاسی که استبداد بر آنها حاکم است

رمز و راز عقب ماندگی نظام های استبدادی در همین نهفته است که هیچگاه تلاشی برای کشف حقایق صورت نمی گیرد، چرا که به دیده ی مستبدان ،"حقیقتی" وجود ندارد !! آنچه که حقیقت دارد در همان" صدا و ندائی" است که بر همه ی صداها حُکم می راند فقط همو" عین حقیقت" است

نقطه مقابل آن در نظام های دموکراتیک،" گفتگو  و گفت و شنود" ترویج می شود و از این طریق همگی با هم گفتگو می کنند، تا بتوانند حقیقت های پنهان شده را کشف کرده و آشکار سازند، تلاشی جمعی برای رونمائی از حقیقت های پنهان شده !!

بی تردید همین تلاش جمعی برای فهم حقیقت رمز توسعه یافتگی جهان مدرن و کشورهای دموکراتیک است

تک گويی مستبدانه پرسشگری جدّی را بر نمی تابد، قید جدی را آوردم برای اینکه بدانیم یک" مستبد تک گو" گاه پرسش را تحمل می کند، البته آن پرسشی که به فهم درست از مقصود کلام خودش به دیگران یاری رساند !! همین و بس ....بیشتر از این تحمّل نخواهد شد

و پرسشی که اصول فکری تک گوی مستبد را به زیر سوال برد و به چالش کشاند به هیچ روی تحمل نخواهد شد

شنیدن نعمت بزرگی است ،هر که هر که، آن را ندارد البته" شنیدن صدای دیگران" فرع بر این است که قبول داشته باشیم" دیگرانی" هم هستند که سخن آنان رگه هائی از حق را دارد، اما" مستبد تک گوی" از اساس این مبنا را قبول ندارد چرا که بر این باور است همه ی حقیقت فقط نزد خود اوست !!!

 مستبد تک گوی به هنگام ارزش گذاری انسان ها تنها معیار را میزان اطاعت پذیری آنان می داند، چقدر سر به زیر و حرف گوش کُن و مُطیع بوده اند ....همین و همین ....آنچنان سر به زیر که آزارش به کسی نرسد و این را بهترین دلیل بر خوبی یک آدم معرفی می کند، زیرا این نوع آدم ها در برابر یکّه سالاری و تک گوئی او هیچ مقاومتی نکرده بلکه به تمام وجود گوش بوده و اطاعت کرده اند

وای بر ما ....وای بر ما که چقدر فرهنگ تک گويی مستبدانه در ما جای گرفته است و همه جای زندگی ما در پنجه های قدرتمند او اسیر است

عرصه سیاست، اقتصاد، فرهنگ ....داخل خانه، محیط کار، محدوده روستا، شهر و بالا و پايین ...همه اش مراودات کلامی ما اسیر در تک گوئی مستبدانه است

می خواهیم که تنها صدا بلکه صدای حاکم بر دیگر صداها  باشیم ...بگوئیم و بگوئیم و بگوئیم و حاضر نیستیم که چیزی بشنویم و گوش دهیم.

گاه با پرت و پلا گوئی و آسمان  و  ریسمان بافی به هم و از زمین و زمان گفتن فقط می خواهیم که صدای" دیگران" را خفه کنیم و ناچار به شنیدن آنها نباشیم و صد البته عاقبت این "تک گوئی مستبدانه" جز عقب ماندگی و سقوط چیزی دیگر نخواهد بود.(shahiniviews)