جمعه 29 شهريور 1387-0:0

خاتمي يا کروبي؟

در صورت نامزدي قطعي خاتمي، در نهايت كروبي به نفع او كنار مي‌رود.(يادداشتي از:محسن بيگلربيگي - بهشهر )


 صبح روز پنج شنبه،بيست وهشتم شهريور ماه قدم زنان به سوي كيوسك مطبوعاتي رفتم. پس از چاق سلامتي با متصدي كيوسك، مشغول ورق زدن روزنامه ها شدم؛ از كيهان گرفته تا اعتماد و...به اعتماد ملي رسيدم، چي دارم مي بينم ! اشتباه مي كنم؟ نه حتما" در اين چند ساعت تحولاتي شكل گرفته كه من از آن بي خبرم؟!

دوباره خواندم:"سيد محمد خاتمي : مي خواهم بگويم نمي آيم، دوستان مي گويند فعلا نگو ؛ حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي گفت: در انتخابات رياست جمهوري دوره دهم نامزد نخواهد شد."

 آخر چرا؟ تازه ديروز ستاد 88 نفره جوانان حامي خاتمي شروع به كار كرده بود. نسل سومي ها با چه شور و شعفي به دنبال ساماندهي تشكل هاي استاني بودند. پيامك هايي كه شروع به كار ستاد را تبريك مي گفت و  همه نويد بخش شور و موجي ديگر به سان خرداد 76 بود.

اما حالا چه كنيم؟ رسيدن به اجماع كه شرط پيروزي است ديگر امري محال است و دوره نهم تكرار مي شود و مردم اين بار ....

تماس هايم شروع شد . بچه ها در شوك بودند. يكي از دوستان گفت: عجله نكن منتظر بمان ، ما به سيد اطمينان داريم، مگر جز اين است؟

يكي از دوستان تماس گرفت و گفت برو به سايت ياري نيوز سري بزن. فورا" پا به دنياي مجازي نهادم. اين بار هم شيطنت كردند. خبر را بلند خواندم تا كل خانواده مطلع شوند :"سيد محمد خاتمي : اگر قرار بود نيايم تا حالا اعلام كرده بودم "

 به سرعت متن خبر را خواندم . سيد در حاشيه برگزاري مراسم افطاري موزه قرآن در پاسخ به سوال يكي از از حاضران در خصوص اينكه چرا تا كنون تصميم قطعي براي حضور در انتخابات نگرفته است گفت:" اگر قرار بود نيايم تا حالا اعلام كرده بودم و فعلا بايد صبر كرد"

حالا تكليف ما چيست ؟ دم خروس را باور كنيم يا قسم حضرت عباس را؟ هراس اقتدارگريان از حضور او بار ديگرمهر تاييدي بر پيروزي مجدد ماست و اين برنامه اي كه اقتدارگرایان در سر دارند تا با بسيج تمام نيروهاي خودبه هر طریقی مانع حضور خاتمی در انتخابات شوند، نشان می‌دهد كه این طیف به كمك اطلاعات دقيقي كه از آن برخوردار است، مطلع شده كه نامزدی سيد محمد خاتمي نزديك است .

 اما يك سوال همچنان باقيست چرا دوستان عزيز حزب اعتماد ملي وارد اين بازي شدند؟!با اينكه در اظهارات اخير خود حزب شان را نزديك ترين حزب به سيد محمد خاتمي مي دانند!

به نظرمن قليل افرادي از اعضاي حزب محترم اعتماد ملي بر اين انديشه اند كه اگر خاتمي وارد عرصه انتخابات نشود،ساير احزاب هم از حجت الاسلام كروبي حمايت خواهند كرد و اين مي تواند سبب پيروزي وي در انتخابات شود.

 از سوي ديگر پا فشاري اعضاي اين حزب بر عدم كانديداتوري سيد محمد خاتمي مي تواند نوعي واكنش به مسائل مطرحه شده اخير باشد. البته تا اندازه اي حق دارند؛ زيرا حق طبيعي آنهاست كه كانديداي حزبي خود را معرفي کنند.

 من به عنوان يك جوان با ذكر دو دليل مي خواهم اساس چنين تفكراتي را نادرست بشمارم تا ديگر جامعه سياسي كشور مان شاهد چنين دعاوي نباشد و ما بار ديگر اصلاح طلبان را همگام با هم ببينيم.

 دليل اول براي دوستان حزب اعتماد ملي است كه تصور مي کنند در صورت عدم حضور خاتمي با حمايت ساير احزاب، پيروزي از آن كانديداي مورد حمايت آنهاست. تجربه نشان مي دهد كه بخشي از رأي خاتمي به جذابيت‌هاي شخصيتي و ويژگي‌هاي فردي او برمي‌گردد، نه به حمايت احزاب و شخصيت‌هاي اصلاح‌طلب.

 اين ويژگي هاي شخصي همچون زيبا سخن گفتن، فرهيخته بودن ، ديانت ، فروتني و متانت و انديشه هاي مدرن و سوابق درخشان او در دولت هاي سابق تا خوش سيمايي و خوش پوشي او كه در نزد جوانان نيز نوعي ارزش به شمارمي رود، از او چنين شخصيت فرهمندي ساخته است.

 در انتخابات مجلس ششم و شوراي شهر اول (موفق‌ترين انتخابات‌هاي غيررياست جمهوريِ اصلاح‌طلبان) مجموع آراي پُررأي‌ترين نامزد‌هاي اصلاح‌طلبِ هر حوزه در سراسر كشور كمتر از 22 ميليون (رأي خاتمي در سال 80) بود.

دكتر مصطفي معين با حمايت احزاب اصلاح‌طلب (مشاركت، مجاهدين انقلاب و نهضت آزادي) موفق به اخذ 4 ميليون رأي شد و آيت الله هاشمي رفسنجاني در مرحله دوم با حمايت تمام احزاب،‌ نيروها و چهره‌هاي ميانه‌رو و اصلاح‌طلب و نخبگان فرهنگي،‌ هنري و علمي كشور تنها 10 ميليون رأي آورد.

خاتمي در سال 80 در شرايطي قريب به 22 ميليون رأي را از آن خود كرد كه تنها يك‌سال پس از آن اصلاح‌طلبان در انتخابات شوراهاي دوم شكست سنگيني خوردند.

 به باور نگارنده، اگر كانديداي اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست جمهوري 80، خاتمي نبود (مثلاً كانديداهاي چهارگانه اصلاح‌طلبان در سال 84 در سال 80 به جاي او نامزد مي‌شدند) هيچ معلوم نيست كه نتايج انتخابات چندان بهتر از سال 84 و انتخابات شوراهاي دوم مي‌شد.

 به تعبيري شايد بتوان گفت كه بخشي از رأي خاتمي تابع محبوبيت نيروهاي اصلاح‌طلب نيست و تنها با حضور خاتمي مي‌توان از چند ميليون راي اضافي متعلق به شخص او به نفع اصلاحات بهره برد.

 رأي ويژه خاتمي تنها با آمدن خود او به سبد اصلاح‌طلبان ريخته مي‌شود نه با استفاده از عكسش در پوستر ديگر نامزدهاي اصلاح‌طلب.

خروجي اين مطلب اين است که با حمايت تمام احزاب اصلاح طلب از يك گزينه، انتظار راي برابر با سيد محمد خاتمي باطل است. پس نياييم و به اميد اينكه اگر خاتمي وارد ميدان انتخابات نشود پيروزي از آن ماست مانع حضور وي نشويم.

 دليل دوم خطاب به بعضي از بزرگان حامي حضور خاتمي است كه حجت الاسلام مهدي كروبي را مانعي براي پيروزي خاتمي مي دانند.

 كروبي از سرمايه‌هاي ارزشمند اصلاح‌طلبان و انقلاب اسلامي است و خاتمي بايد در صورت پيروزي در انتخابات ازجدايي بيشترِ وي و حزبش از ساير احزاب اصلاح‌طلب جلوگيري كند و از پتانسيل هاي او و حزبش براي تحقق اهداف اصلاحي در دولتش استفاده کند؛ اما پاره‌اي از تحليل‌گران، نامزدي مهدي كروبي را به عنوان مانعي براي پيروزي خاتمي نام مي‌برند.

تحليل توزيع آراي كروبي در مرحله اول انتخابات رياست جمهوري 84 و مقايسه آن با توزيع استاني و شهري-روستايي آراي احمدي‌نژاد در مرحله دوم انتخابات نشان مي‌دهد كه بيشتر آراي حاميان كروبي در مرحله‌ دوم به سبد آراي احمدي‌نژاد ريخته شد؛ زيرا هردو با شعار اقتصادي 50 هزار تومان و سهام عدالت آمده بودند.

 از اين رو، در صورت آمدن خاتمي و شكل‌گيري فضاي دوقطبيِ «خاتمي-احمدي‌نژاد»، حضور كروبي احتمالاً بيشتر به زيان احمدي‌نژاد خواهد بود تا خاتمي.

 به نظر مي‌رسد كه در صورت نامزدي قطعي خاتمي؛ كروبي در نهايت به نفع او كنار مي‌رود،اما اگر چنين نشود نيز احتمالاً خاتمي باز رأي خواهد آورد و اتفاقاً از آراي رقيبِ اصولگرايش به دليل حضور كروبي كاسته خواهد شد.

سوابق ارزشمند و جديت كروبي، اعتماد حاكميت به او و قدرت چانه‌زني‌اش در بالا، به او ظرفيت ويژه‌اي براي ياري جريان اصلاحي بخشيده است و بزرگان اصلاحات نبايد از اين ظرفيت چشم‌پوشي كند.

پس ديگر اين همه جنجال براي چيست ؟ به جاي اينكه مانع حضور سيد و شيخ عزيز شويم تشكل هاي مان را ساماندهي كنيم.

 از همين حالا به دنبال ايده هاي نوين براي انتخابات و تبليغات باشيم و براي هم موج منفي ارسال نكنيم و اعصاب يكديگر را به نمودار sin-cosمبدل نسازيم!