شنبه 18 آبان 1387-0:0

درس هايي چند از انتخابات آمريكا

يادداشتي از:دكتر غلامعلي رنجبر،استاد دانشگاه


نزديك به 55 درصد از راي دهندگان آمريكايي در جستجوي منافع مادي و دنيايي خود به باراك اوباما راي دادند و كانديداي خشونت طلبان و آتش افروزان جمهوري خواه را دست خالي به خانه خود فرستادند.

در اين رابطه مي توان درس هاي جدس از اين انتخابات گرفت و با تقاطي با برخي از اتفاقات داخلي آنها را به راه حل هايي براي برخي معضلات تبديل نمود.

1- مردم رضايت چنداني از ايجاد درگيري و خونريزي ندارند و اين حاكمان هستند كه براي حفظ جايگاه و اقتدار خود و نداوم زورگويي ها براي سلطه گري هاي بي منطق ساير ملل را به خاك و خون مي كشند.

 2- حضور زورمدارانه آمريكا در خاورميانه بخصوص در عراق و افغانستان حداقل خواست 55 درصد از مردم آمريكا نيست و ريزش راي جمهوري خواهان و شكست بي سابقه آنها علي الخصوص در آراء الكتورال نشان از همين مسئله دارد.

 3- مردم حاضر نيستند منابع غني آنها براي جنگ و خونريزي و كشتار مردم ساير ملل و انجام آزمايشات جنگ افزارهاي جديد نابود شود. جنگي كه با سناريو سازي تيم جمهوري خواه به نابودي مركز تجارت جهاني در نيويورك و ايجاد زمينه براي ورود به عراق و خاورميانه و انجام كشتار و تجاوز و تداوم آن شده و ساليانه بيش از 400 ميليارد دلار براي آنها هزينه در بر داشته است.

4- اتكاء بيش از اندازه به صهيونيست هاي خونريز اسرائيل و پشتيباني بي قيد و شرط حكام آمريكايي از آنها خواست مردم آمريكا نيست و سياست تغيير اوباما حتي به مقدار كم و موضعگيري محدوديت آور او بر عليه اسرائيل مي تواند استقبال بيشتر مردم را نيز در بر داشته باشد. حزب دموكرات بايد ثابت كند با سياست هاي تغيير اوباما همراهي خواهد كرد.

 5- سياست هاي تغيير اوباما اگر به عنوان يك حربه انتخاباتي استفاده شده باشد، هرچند اميدهايي را در دل مردم آمريكا ايجاد نمود ولي عدم اعمال تغييرات وعده داده شده يا مورد انتظار مردم شكست درازمدت و بعدي را براي اوباما و تيم دموكرات در پي خواهد داشت. اين تغيير مي تواند هم در ابعاد سياسي و هم در ابعاد اقتصادي اعمال شود ولي شايد مهمتر و تاثير گذارتر آن در ابعاد فرهنگي باشد.

 6- در بعد سياسي اين تغيير با خروج نيروهاي متجاوز آمريكايي از عراق و افغانستان و زمينه سازي براي طراحي فضاي دوستي با كشورها يكي از بزرگترين دستاوردهاي اوباما را رقم خواهد زد و از او به عنوان يكي از محبوب ترين روساي جمهور در تاريخ آمريكا ياد خواهد كرد. جلوگيري از اعمال توطئه و زورگويي عليه ملت ها و انجام اعمال تروريستي در ساير كشورها و برخورداري از احترام متقابل و ايجاد سلامت در روابط سياسي با كشورها مهمترين اقدامي است كه رهبري درازمدت آمريكا در جهان را تضمين خواهد كرد.

در واقع آمريكا براي دستيابي به آقايي در جهان نياز به اين همه آتش افروزي و زورگويي ندارد و ابزارهاي بهتر و نرم تري را براي اينكار مي تواند در اختيار بگير و ضمن حل مشكلات ساير ملل و جلوگيري از هدر رفت منابع جهاني سود بيشتري را عايد خود و ساير ملل نمايد.

 7- در بعد اقتصادي همين كه ساليانه از هزينه كرد 400 ميليارد دلار براي جنگ افروزي كاسته شود مي تواند قدرت سرمايه گذاري را در ابعاد ساختاري اقتصادي و در رقابت با بازارهاي ساير ملل و با ارزان كردن كالاهاي توليدي و ايجاد جايگاه و پايگاه در ملت ها و تعويض فضاي مخالفت به همكاري بين المللي با رعايت حقوق ملت ها و حذف روابط ظالمانه سود به مراتب بيشتري به آنها خواهد رسيد.

8- با جنگ افروزي جمهوري خواهان از سهم حضور آمريكا در مشاركت هاي بين المللي اقتصادي كاسته شده و سهم چين و برخي از ملت هاي ديگر در سال هاي اخير به شدت افزايش يافته است. مردم دنيا در اين هشت سال ضمن تحمل مصائب زياد، براي فرار از هجوم و تجاوز آنها به سمت چين و كشورهاي ديگر رفتند. ضمن اينكه تولدي كالاهاي ارزانتر نيز اين فرصت را براي چيني ها چند برابر كرده است. خروج از جبهه تجاوز و ورود به جريان صلح و سازش با ملت ها قطعاً آْثار و تبعات مثبت اقتصادي را براي آمريكاييها در پي خواهد داشت.

 9- در بعد فرهنگي كه از دو بعد ديگر مهمتر و ماندگار تر است، اوباما مي تواند چندين معضل فرهنگي آمريكا و غرب را مورد پيگيري قرار داده و راه حل هايي را براي آنها ارائه نمايد. اوباما بايد شخصيت از دست رفته آمريكا را ترميم كند كه اين شايد مهمترين دغدغه بسياري از راي دهندگان بوده باشد.

 كشورهايي كه مانند آلمان، فرانسه، انگليس، ايتاليا، روسيه، و اسرائيل و بسياري از كشورهاي ديگر با سابقه تهاجم به عنوان كشورهاي مهاجم و متجاوز شناخته شده اند، سابقه ذهني بدي را در بين ملت ها پيدا كرده و تا سالها روابط با آنها در هاله از از ترس و ترديد قرار مي گيرد. يكي از ابتكارات اوباما مي تواند اصلاح اين امور باشد. رفع نگراني خانواده هاي آمريكايي از انحراف و فساد و تباهي جوانانشان و نيز از كشته شدن آنها در ميادين جنگي مورد تجاوز از امور بسيار مهمي است.

فضاي فكري مردم آمريكا گرايش به معنويت دارد و قرار دادن بخش هايي از فضاي فرهنگي كشور آمريكا براي زدايش از آلودگي هاي افراطي و ايجاد گرايش هاي معنوي بيشتر مي تواند تحولي عظيم را در فضاهاي فكري و روابط اجتماعي آمريكا و جهان غرب پديد آورد كه در اين صورت اوباما را به عنوان قهرمان هميشگي تاريخ آمريكا و بخش هاي مهمي از جهان معرفي خواهد نمود.

10- اوباما و تيم دموكرات حاكم بايد به جاي درگيري با جهان اسلام و دين اسلام راه همزيستي مسالمت آميز با آن را در پيش بگيرد. ظرفيت هايي كه در سازندگي معنوي در اين دين مهم وجود دارد بايد مورد مطالعه جدي قرار گرفته و به جاي مخالفت و مبارزه از آن استفاده شود.

 اين ظرفيت ها نه تنها براي معنويت مردم آمريكا مفيد است بلكه حتي براي بازسازي اقتصادي و روابط اجتماعي و سياسي آمريكا نيز بسيار مفيد مي باشد. ايجاد ترس و فاصله بين مردم و اسلام در درازمدت كارساز نيست و علاقه پنهان مردم را تشديد نموده و در بسياري از مفسدان نيز به جاي درك مفاهيم اصلي و پيام اسلام، مقابله كور و بي منطق توام با تعصب هاي خشن دامن زده و بزرگترين ضربه را به پيشرفت فرهنگي مردم آمريكا و جهان غرب وارد خواهد ساخت.

11- خداوند جهان اسلام را محور انرژي جهان قرار داده است و نياز جهانيان به اين امر مهم بر هيچكس پوشيده نيست. ايجاد تعادل بين توليدكنندگان انرژي و مصرف كنندگان آن امري عقلايي است. با تنش هاي موجود بسياري از اين منابع از دسترس خارج شده و حجم وسيعي از اعتبارات بايد صرف حفاظت و نگهداري آنها بشود كه خود اين مسئله موجب گراني انرژي خواهد شد. فضاي صلح آميز در جهان و عدم ايجاد تشنج از امور مهمي است كه مي تواند تضمين كننده جريان درازمدت استفاده از اين ظرفيت هاي جهاني باشد.

12- با توجه به اينكه سلاح هاي هسته اي كارايي خود را از دست داده اند و حفظ آنها ضمن مخاطره انگيز بودن هزينه هاي زيادي را براي صاحبان آن در بر خواهد داشت و بدتر از آن گسترش و نوسازي و مدرن سازي و افزايش قدرت كشتار آنها نيز هزينه هاي مضاعفي را به صاحبان قدرت تحميل خواهد كرد، بايد طي يك سناريوي جدي نسبت به انهدام واقعي آنها اقدام شود و از ظرفيت هاي علمي و اقتصادي آنها براي ساخت جهاني بهتر و صلح آميز تر استفاده شود. اوباما مي تواند جهت حركت خود را به اين سمت متمايل سازد.

 13- حقوق از دست رفته ايران را به طور جدي مورد مطالعه قرار دهد و با ايجاد ارتباط با اين كشور مهم و استراتژيك از ظرفيت هاي اعتقادي و فرهنگي و استراتژيك آن براي حل معضل جهان غرب استفاده جدي به عمل آورد. اگر واقعاً اين فضاي همكاري بين المللي را با ايران بوجود بياورند، وجود ايران پيشرفته يك تهديد براي غرب نيست بلكه يك فرصت عظيمي است براي آنهايي كه بخواهند مشكلات بزرگ فكري و فرهنگي خود را حل نموده و اجتماع پر شده از فساد و تباهي را اصلاح نمايند.

هوش و استعداد و پايمردي ايرانيان مي تواند در غرب تحول جدي بوجود آورده و زمينه ها را براي همكاري هاي علمي و فرهنگي و اقتصادي گسترش دهد.

ايران فرصت خروج آمريكا از بحران است و بايد آن را جدي گرفت. همانطور كه اسرائيل پاشنه آشيل آمريكا در جهان اسلام محسوب شده و تا زماني كه حكام آمريكايي كور و بي منطق از آن حمايت مي كنند، اعتماد ملت ها را در اين منطقه نمي توانند به سمت خودشان جلب نمايند. جايگاه ايران با هر كشور ديگري متفاوت است. اين جايگاه به خاطر قدرت رهبري تحولات جهاني است كه در مردم اين كشور وجود دارد و آمريكا مي تواند از اين قدرت به نفع سالمسازي روابط خود با جهان اسلام بهره برداري كند.

14- آبروي سازمان ملل را به آن بر گرداند و از بي خاصيت كردن و يكطرفه عمل كردن شوراي امنيت جلوگيري كند. امروزه حق وتوي پنج كشور كه خود نقش وحشي را در دنيا ايفا مي كنند دقيقاً به عنوان غير منطقي ترين حقي است كه احدي در ناحق بودن آن ترديد ندارد. آمريكا بايد در تغيير اين وضع جدي ترين نقش را ايفا كند. حفظ و ادامه اين حق يعني اجازه اعمال ظلم دائم بر عليه ملت ها و تداوم عكس العمل ملت ها نسبت به منافع صاحبان اين حق زورگويي قدرتها. به اميد روزي كه گرگ ها تبديل به سگ هاي پاسبان شده و به جاي دريدن ساير ملل و تكه پاره كردن آنها، به حفظ، حراست و نگهباني از ميراث تاريخي و مذهبي ملت ها اقدام نمايند.  (aranjbar1@yahoo.com)