شنبه 15 فروردين 1388-0:0

ساری در نگرش جهانی شدن ادبیات بومی

احسان مهديان،مسئول انجمن شعر ساري


شعر اگر هیچ تعریفی را منحصرا" نپذیرد، لااقل در این مبحث که همیشه بخش مهمی از دغدغه های هنری  و ادبیاتی ما را در خود داشته و بخش قابل توجهی از نیروی انسانی ما را به خود علاقه مند کرد را نمی توان منکر شد؛ تا جایی که هرگز در مجلس و محفلی نمی شود نشست و از شعر و یا ضرب المثل های شاعرانه و ... حرفی به میان نیاید و اساسا زندگی انسان شرقی و بخصوص ایرانی با شعر و لطافت طبع آمیخته شده است. اگرچه در سال های اخیر تعاریف تازه و نوعا زیبایی شناسی جدیدی هم در عرصه شعر ما حضور و ظهور پیدا کرد اما رویکرد اصلی همچنان به شاعران بزرگ و فارسی چون سعدی و حافظ و مولانا و ... مانده است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سال  57 ، رویکرد تازه ای به ادبیات و شعر در پرتو ایدئولوژی انقلاب اسلامی پدید آمد که در جریان سال های جنگ با عنوان شعر پایداری و مقاومت و شعر دفاع مقدس به اوج خود رسید و گرایش عمومی به سمت سرودن این اشعار بیش از جریانات دیگر بود و نمی توان در دسته بندی ها از اواخر دهه 50 و دهه 60 حرف زد و از شعر مسلط دوره انقلاب و جنگ غفلت کرد.
جایی که چهره های شاخص آن از تاثیر گذارترین های فرایند شعری ما بوده اند و جا دارد از زنده یاد قیصر و هم استانی عزیزم زنده یاد سلمان هراتی یادی کنم که همراه گروهی دیگر این جریان ادبی را رهبری کردند و امروزه رد آن ها در شعر های جوانان نسل جدید هم مشاهده می شود.


اینجا خلیج فارس،خلیج همیشه مست
انگار ناو فرضی دشمن به گل نشست
تا موج مرده مشت بر این ناو می زند
از کرخه تا حوالی این ارتفاع پست
آرامش عجیب و غریبیست روی آب
یک موشک شهاب3پرتاب شد؟نه!هست
فرمانده ئ سپاه که فرمان حمله داد
موضوع قطع نامه ئ تحریم را شکست
در مجمع عمومی شورای امنیت
یک منبع موثق ما توی این نشست
با اقتدار پشت تریبون ذکر کرد
اصلاً غزل خلاف ترین کار شاعر است
این سوژه ای جدید شد و تانک ذوالفقار
100سال پیش مجلس ما را به توپ بست
دروازه ئ تمدن ایران گشوده شد
اما به سمت کوچه ئ ایران ورشکست
ساعت حدود یازده و نیم،مرد باز
در کافی شاپ توی رسالت نشسته است
کاخ سفید روز گذشته سیاه بود
دیروز ناو اصلی دشمن به گل نشست
( محمد سلطانی )                                     

طبیعی است که شعر ساری را هم نمی توان از شعر مازندران جدا کرد و شعر مازندران را از شعر ایران ! ولیکن آنچه مهم است جو عمومی شعر است که علیرغم بعضی فرصت ها باز هم وابسته به نهادهای فرهنگی دولتی است که در راس آن با همه زحماتی که مشهود است نقش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از همه مورد انتظار است و حتی بعضی تمهیدات مانند تشکیل انجمن های شعر متعدد و جذب استعدادهای جوان هم نتوانسته به جز در مواردی اندک در حوزه مضامین ارزشی و دینی،  توفیقاتی که انتظار می رود داشته باشد.

 البته در کنار فعالیت هایی نظیر نمایشگاه کتاب و مطبوعات و فستیوال های هنری  وارش و ... در سال جاری نمایش های سیاه بازی نیز به عنوان یک جشنواره به نمایش در آمد. مهمترین واقعه شعری استان مازندران که در ساری برگزار می شود ( جشنواره سراسری شعر علوی ) است که در سال جاری و در اواخر آذر ماه در آستانه روزهای اعیاد سعید غدیر و قربان نهمین سال آن برگزار می شود که محل گردهم آیی علوی سرایان است و محل بسیار ارزشمندی برای کشف استعداد های جدید و تجربه شعرهایی که رویکرد تازه ای در مجموعه سرایش های حوزه شعر آیینی دارند .


در استان از کنار نام های شاعرانی چون سید محمد علی رضا زاده و دکتر سیامک بهرام پرور و محمد لوطیج  و ... نمی توان به سادگی گذشت اما این ظرفیت آنطور که باید در شهر ساری متمرکز نیست .
احسان خلیلی، محمد سلطانی، فاضل شیرزادفر، مریم رزاقی، بهمن نشاطی، دوست علی دهقان  و ... که اکثریت آنان در بخش کلاسیک شعر فعالیت دارند به همراه تعدادی دیگر  از چهره های شعر ساری هستند

 

هیچ جای دنیا خرابم نکرد
تا همین جا که دست تو پهن است
پای در کوچه پیامبرانی گذاشتم که همیشه دست به دامنت بودند
یادم هست هنوز بمبی نیامده بود
دستی سوار آجر بود و پائی که نمی دانست کجا می رود
من این خانه را آوار کردم روی سرت
حالا دستم از گوش آویزان و به حسرت این که
از دریای سیاه تا دریای سرخ یک الو ... الو...؟!
قدم به قدم به دنبال ردی می گردم که برایم نوشته نشد
این خانه از ابتدا به تو آویزان بود
با دیوارهائی که مست کرده اند تا  ز ل ز ل هـ  بیاید
زلزله هائی که از گفتنش تنم می . لر . زد
همیشه راست ایستاده ام تا حرفی به دهانم برسد
وگرنه آسیاب از اینکه فکر کردی جوان تر
و راه های تازه ای که به پای من مانده
فکرش را بکن ! دیر کردم
همیشه پیش از آنکه به سرم بزند تو به یادم می آئی
به خاطر همین
پیش از اینکه به یادم بیائی
قید سرم را زدم
( فاضل شیرزادفر)                    

مثلا شعر کلاسیک با شاعرانی چون محمد سلطانی و عارفه یعقوبی و مبین اعرابی و... پای در راه مریم رزاقی و منصور علی اصغری  و ... گذاشتند و جوانانی چون تیرداد راد و فاضل شیرزاد فر و ...  مسیر تازه ای را در پیش گرفتند تا جریان ادبی پس از نیما را در این شهر روندی مطلوب بدهند و البته شاعرانی چون احسان خلیلی که در هر دو بخش فعالیت دارند و در ایجاد فضای نقد ادبی نیز مشارکت فعالی دارند  و یا علی ابراهیمی که شاعری کلاسیک سرا است و هنوز هم در انجمن های ادبی حضور می یابد و در حال حاضر موضوع بحث ما نیستند و عالین نجاتی که کلا شعرهایش یک دغدغه ی اجتماعی و به اعتقاد من از نظر تکنیکی هم برآشوبندگی دارد بلکه جدای از آنچه در شعر امروز مورد نظر است واقعیتی مشهود در دنیای مجازی است که نوعی دگردیسی را در این مجموعه می توان دید.

 یا تشکیل «حلقه ارتعاش» که یک سر آن به شاعران ساری متصل است می تواند گویای فعالیت های آنان در این عرصه باشد .
باید از خانم مهندس مشفق که در جریان ایجاد مجله ادبی شمال ایران ( الکترونیکی ) تحرک جمعی تازه ای را برای شعر ساری رقم زد تشکر و قدردانی کنم چرا که آنان مسیرهایی را از گذشته با خود داشتند و تجربیاتی تازه ای را نیز در این فرایند سبب ساز شد و برای ایجاد تلفیق  اشعار شاعران شمال و شاعران کشور تلاش می کنند.


انجمن های شعر به دلیل تکرار شیوه های گذشته و حضور مجموعه ای از شاعران در سطوح و شیوه ها و گرایشات متفاوت با اینکه به لحاظ کمی مجموعه ای قابل توجه را تشکیل می دهند متاسفانه روشمند و تاثیرگذار نیستند . همانطور که اشاره شد کثرت گرایشات بخش مهمی از این وضعیت را موجب شده است  مثلا شاعران کلاسیک با ترانه سرایان و شاعران نوپرداز و شاعران بومی سرا از یک سو و شاعرانی که سال های متمادی در این عرصه فعالیت داشتند و شاعرانی که به لحاظ زمان کار و تجربیات شعری در سطح پایین تری هستند بطور طبیعی نمی توانند وضعیت یکسان کار انجمن ها را بپذیرند ( نمی توان آنان را در یک مجموعه جمع بست )

 به هرحال بخشی از این دوستان با روند ساز و کار انجمن ها دچار مشکل خواهند شد که باید با ایجاد ظرفیت های آموزشی و کارگاه های شعر به این شرایط سامان تازه ای داد وگرنه از انجمن ها تنها شکل و نامی برجای می ماند و بس .!  اگرچه ما همیشه مدیون دوستان با تجربه در اداره جلسات انجمن ها هستیم اما این روال برای آنان نیز خسته کننده می شود و امکان پویایی را از شاعران با تجربه سلب می کند  و این تکرار مکررات و ورود همیشه شاعران جوان به فضای انجمن موجب می شود ،  آنطور که باید انتظارها برآورده نشود و سطح شعر و شاعران در حد معمولی ثابت بماند و خروجی مناسبی نداشته باشیم البته این وضعیت کم و بیش شامل اغلب انجمن ها بوده مگر آنکه اجبارا بپذیریم که انجمن ها فقط محل دورهم نشینی سنتی بر اساس باورهای عاطفی است در غیر این صورت باید ساز و کارهای جدید و پشتیبانی و حمایت های خاصی را برای پیشرفت و گسترش شعر اندیشید .

 این وضعیت شامل حوزه هنری مازندران هم می شود که در سالهای اخیر با حضور آقای محمد پور در حال پوست اندازیست !

چقدر جاي تو خالي ست توي اين فنجان
كنار بخت بلندش، چه سود دارد؟ هان؟                
چه سود بي تو اگر هم هزار ساله شود؟
 چه فرق مي كند اصلا كه اين شود يا آن؟             
هزار و سيصد و هشتاد و شش ترين تقدير
درست توي همين روز، اول آبان                 ‌‌‌
چهار و بيست دقيقه، حوالي ترديد
حقيقتي كه زني مي كند به آن اذعان‌‌             
از اين به بعد غزل هات گل نخواهد كرد
كنار پنجره تان خاك مي خورد گلدان‌           
و جاي خالي واژه كنار يك تصوير
يه فال ديگه مي گيري خانم! تو رو قرآن‌          
چقدر شعر نزائيده هست توي سرش
كه سقط مي شود از فال تلخ يك انسان‌         
نشسته است درونم زني كه مي گريد
تو را به جان غزل ها بخند بانو جان!          
از اين به بعد من آنقدر قهوه مي نوشم
كه نقش شاعره اي حك شود در اين فنجان
( عارفه یعقوبی )‌                                         

ما این وضعیت را در کارگاه دانشگاه هایی که فعالیت داریم شروع کردیم و هم سطح سازی را با یک فرایند آموزشی آغاز کردیم و می دانیم که گام مهمی که می شود برداشت تغییر ذائقه آنان از شعر تفننی و مجلسی  به سمت شعر پویا و حرفه ای شناسنامه دار و جدی ست و تجربه ای که در کارگاه خودم هم جواب داد مباحث تئوریک و بررسی شناسه هایی ست  که می تواند راه گشا باشد مثل کتاب شناسی و نقد نظریه های ادبی ( بااین پیش فرض که دوستان با نظریه های قدیم و جدید آشنا هستند و مکاتب ادبی را خوانده و یا تجربه کردند و تاریخ شعر فارسی و جهان را بطور نسبی می شناسند)  و چندین مولفه که فعلا نمی توانم به آن بپردازم .

 ولی در انجمن ها ی رسمی امکان این وضعیت همانگونه که اشاره کردم بدلیل بافت انسانی و البته برنامه های نظارتی که بیشتر تمایل به سمت شعرهای جشنواره ای و مراسم و مناسبت ها دارد خود بخود چندان تاثیری نخواهد داشت اگرچه قویا اعتقاد دارم باید به گونه های مناسبتی هم مانند شعر جدی برنامه آموزشی و روند تحلیلی و کار بنیادی انجام بگیرد تا خروجی آن در جشنواره های خاص به تکرار منجر نشود اما فعلا انجمن ها ی شهر به همت شاعران حاضر بخصوص شاعران خوب ساروی سر پاست .


به جز این ها انجمن شعر طبرستان در ساری فعال است که روزهای جمعه به صورت محفلی و بیشنر سنتی و در محفل خانگی برگزار می شد و تنها در هفته های اخیر که جایگاهی توسط دکتر حسین اسلامی در اختیار مردم اهل هنر قرار داد ، که در آن مستقر می شوند و گام بسیار خوبی است.  جناب آقای اسلامی مرکز مهمی بنام ساری شناسی را نیز تاسیس کردند که در آینده شاهد تاثیرات آن بر روند هنر و ادبیات و مجموعه فرهنگ این شهرستان خواهیم بود .

امیدوارم این گونه کارها در سطح شهر ساری بیشتر انجام شود و اتکا به منابع دولتی کم شده و این امر خود به خود با مشارکت همشهریان  و دوستان ادبیات رونق بیشتری می گیرد. البته بسیار مقبول تر است اگر منابع عمومی از سوی شهرداری و شورای شهر و مراکز دانشگاهی و همچنین بخش های مولد خصوصی توجهشان را نسبت به ادبیات بیشتر کنند تا ادارات فرهنگ و ارشاد به عنوان تنها مجموعه حمایت کننده نباشد .البته با همه تلاش و زحماتی که مرکز مطالعات ایرانی در ساری  اقدام به چاپ فصل نامه ای وزین نمودند اما همچنان جای یک مجله ادبی در مازندران خالی ست و خلاء آن حس می شود

از خشک ترین جزایر به خواندن ِ شعرهایم می رسی
در فصلی زرد
بر مارهای جاده های ِ ابری گیج از رستگاری
به تصویر در رگبار خیره می شوی
رد از تصویر آخر
رد و اگر می توانی
می روی در انحنای جاده ای کج
دست تکان می دهی
از فراز بال های ِ شق در گمراه ترین مسیر انسانی
در رهگذر توقف می کنی
بی صبر از قطرات آب
چکیدن بر صورت زرد تو ، چون آه از میان دستانت رو به آسمان
آه خدایا ، آه
چراغی زرد از میان نورهای دیر
دور می شوی
با بشقاب پرنده ای
نامت را از زمین بر می داری و همین
نیستی
جای پای تو را قالب گرفته اند
می گویند میمونی بود از سواحل دور
می گویند تنها در زمستان دیده می شوی
می گویند، از پدران پیرشان شنیده اند،
گفته هایشان کتاب است و من شاعری غمگینم
گفته هایشان اسنادی تاریخی در دل قرون کهنه و جدید است
می گویند عهد عتیق با تو
و عهد جدید با من
همین!
( تیرداد راد )                      

مسئله ای که شعر ساری و اساسا مجموعه هنرمندان ساری از آن رنج می برند این است که در طول 30 سال گذشته شهرستان های تابع استان مازندران از نظر مراکز فرهنگی و فضاهای فرهنگی رشد داشتند و در ساری در همین سال ها به دلیل عدم تفکیک بخش های اداری و هنری با مجموعه اداره کل استانی همه امکانات به صورت مشترک بهره برداری می شد و طی یکی دو سال گذشته که تفکیک صورت گرفت و اداره ارشاد ساری در یک ساختمان مجزا مستقر گردید فضاهای ایجاد شده در این سال ها در بدنه تشکیلات استانی باقی ماند و شهر ساری متاسفانه فعلا دچار فقر فضای فرهنگی شده است که انشالله با تلاش و پیگیری انجام شده مجتمع فرهنگی پارک در دست احداث دانشجو در سال های آینده شاید بخشی از این نقیصه را مرتفع کند.


مازندران از پشتوانه فرهنگ بومی و محلی غنی برخوردار است و اشعار و موسیقی و هنر این منطقه زبانزد جامعه هنر ایرانی است که البته انتظار این است که این بخش فعال تر و جدی تر از گذشته باشد و امکاناتی در اختیارشان قرار گیرد تا مهمترین هنر و دغدغه هنری مردم مازندران به گونه ای شایسته معرفی گردد . فراموش نکنیم که نیمای بزرگ از این استان و از دل همین فرهنگ مازندرانی جهانی شد و به اعتقاد من او توانست با تمهیدات شعری خود بخش مهمی از ادبیات محلی مازندرانی را با ادبیات دنیا پیوند دهد پس پتانسیل لازم در این بخش وجود دارد که باید به آن توجه بیشتری شود .


در فرهنگ مازندرانی و ساری حتی در نوع گرایشات دینی هنر نیز شاخص هایی وجود دارد که در تعزیه خوانی ها و مراسم مختلف خود را نشان می دهد و به نظر می رسد که باید بیش از این ها توجه شود .
فرهنگ خانه مازندران مستقر در ساری  نیز در بخش موسیقی و شعر محلی فعالیت های خوبی دارد. از چهره های خاص این بخش ازهنر می توان از آقایان  احمد محسن پور و استاد مختاباد نام برد .


با وجود ده ها موسسه انتشاراتی و فرهنگی در سطح شهرستان ساری،  خانم فریده یوسفی که یکی از بانوان شاعر و متصدی انتشاراتی شلفین است تلاش بی وقفه ای دارد که تاکنون مجموعه اشعار و داستان و مطالب تاریخی و اجتماعی نویسندگان این شهرستان و استان مازندران با به چاپ رساند و نه تنها در نمایشگاه های داخلی بلکه در نمایشگاه های معتبر جهانی در اروپا به نمایش گذاشت


بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس نیز اقداماتی برای طرح و یادداشت شعر با موضوع جنگ و سال های دفاع مقدس در ساری داشت که منجر به چند دوره جشنواره شعر اشک انار شد .


و باید از خانه شعر شمال و زحمات دوست عزیز و شاعر ارزشمند شعبان کرم دخت و مجموعه ای از دوستان دیگر که در تاسیس و ادامه حیات و برنامه های خانه شعر با بنده همکاری کردند تشکر و قدردانی کنم .
روی هم رفته می توانم از ساری به عنوان یک شهر هنری و دوستدار هنر نام  ببرم چون تاریخی بسیار غنی از هنرمندانی بزرگ و پشتوانه ای از اتفاقاتی تاریخی اهمیت این شهر را در دل استان مازندران به عنوان مرکز استان مشخص می کند .


علاقه مندم از تلاش دوستان شاعر و هنرمندم در عرصه های مختلف هنر که هدف آنان جهانی کردن توانایی های هنربومی است سپاسگزاری کرده و و خاضعانه بگویم که دوست شان دارم حتی اگر بنده را لایق هم نشینی خود ندانند ! امیدوارم شاهد شکوفایی ادبیات و شعر ساری در پرتو تلاش و هم دلی همه دست اندرکاران باشیم.