تعداد بازدید: 4376

توصیه به دیگران 2

پنجشنبه 27 مهر 1391-1:13

مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟

هفته باران و اشک/در زمان وقوع حادثه باید بحران را مدیریت کرد یا بحرانی جدید آفرید؟ سالانه چقدر خرج مدیریت بحران استان می کنید تا آمادگی مقابله با آن را به مردم نشان دهید؟! حال چه شده که این گونه رسانه ها را متهم به سیاه نمایی می کنید؟ کی رسانه ها را شریک خود می دانید؟ آیا زمانی که مجیز گوی شما باشند؟


مازندنومه؛مرادعلی نعمتی،عکاس و خبرنگار:بامداد شنبه بیست دومین روز از پاییز91 ، آسمان استان های شمالی شاهد بارش بی سابقه باران بود و در مدت  کمتر از 2ساعت سیل شرق مازندران را در نوردید.

بنا به وظیفه در اولین ساعت روز شنبه به منطقه آسیب دیده از سیل اعزام شده،سعی  کردم از دریچه لنز دوربین،فاجعه را آن گونه که اتفاق افتاده روایت کنم.عمق فاجعه خیلی بیشتر از آن چیزی  بود که تصور می کردم.

علی رغم محدودیت های عبور و مرور،ضمن هماهنگی با فرمانداری شهرستان بهشهر در مناطق آسیب دیده به انعکاس اخبار و گزارش تصویری پرداختم.

 چیزی که شاید که در آن لحظات فکرم را آزار می داد وضعیت هم وطنان بهشهریم بود ولاغیر.یک روز قبل از سیل بود که در جشنواره انار بهشهر با جمعی از دوستان رسانه ای گرد هم آمده بودیم و روحیه مردم این خطه را می دیدیم که چطور با شادی و نشاط از  مهمان شان پذیرایی می کردند.

حالا اما وضعیت کاملا دگرگون شده بود. پیرمردی گوشه ای از درد می نالید و زن جوان از اینکه حاصل زندگی اش زیر آوار ناشی از سیل مدفون شده،مویه می کرد.

 بچه ها نیز در حال و هوای کودکی شان در گل و لای دست و پا می زدند. اوضاع اسفناک بود. سعی کردم احساساتی نشوم و کارم را انجام دهم.دوربین عکاسی ام  را که روی دوشم سنگینی می کرد برداشتم و به ثبت وقایع پرداختم.

 به این مردم صبور بدهکاربودم. بارها در تهیه گزارش، جمع آوری اطلاعات و تالیف کتاب بازی های بومی ومحلی مزاحم شان شده بودم، پس منتی به سرشان نداریم، آنچه کردیم تنها وظیفه بود.

 پس از دو سه روز کار طاقت فرسا در منطقه،به منزل برمی گشتم که از طریق یکی از همکاران باخبر شدم قرار است معاون اول به منطقه بیاید.

 با خودم تصمیم گرفتم علاوه بر آنچه که ثبت کردم مشاهداتم رانیز با همراهان آقای رحیمی در میان بگذارم. یک سری کامل از عکس ها را هم با خودم گرفتم تا به کارکنان نهاد ریاست جمهوری تحویل بدهم.

فردا بعد از اذان ظهر خودم را به منطقه رساندم. خیلی از بهشهری ها هم آمده بودند. دیگر این چند روز آن ها با من کاملا آشنا شده بودند.غیر از  کار عکاسی در ارتباطات تلفنی با رادیو و تلویزیون هم تلاش کرده بودم درد مردم را به گوش مسئولان برسانم.

یکی دو ساعت بعد آقای رحیمی به همراه وزرای کشور و اقتصاد و دارایی ، رئیس سازمان میراث فرهنگی و تنی از چند از مسوولان استانی از جمله استاندار و معاونانش وارد منطقه شدند.

 در حالی که آقایان چکمه پوش به مناطق آسیب دیده سرکشی می کردند،آن ها را همراهی کرده و به ثبت لحظات پرداختم.

 مردم آسیب دیده به همراه نماینده شان در مجلس دنبال آقایان می دویدند، شاید اعتباری بلاعوض گیرشان بیاید.

پس از بازدید چند ساعته  و شرکت در جلسه ی بهشهر ، همراهان معاون اول،بهشهر را به مقصد ساری و شرکت در جلسه استانداری ترک کردند.

 من نیز با خودروی شخصی ام به ساری برگشتم، اما ظاهرا هیات همراه آقای رحیمی سر راه به منطقه داراب کلا هم سری زدند.

 کمی زودتر رسیده بودیم و رفتیم استانداری. یک راست راهی روابط عمومی شدیم،نزدیک اذان مغرب بود و رفتم روزه ام را افطار کنم(اگر ریا به حساب نیاورید)

دستور داده شد مرا از استانداری به بیرون هدایت کنند. دوستان مامور هم برحسب وظیفه و با ملاطفت خواستار خروجم از استانداری شدند. من هم گردنم از مو باریک تر،راه افتادم.

خبر به گوش معاون سیاسی استاندار رسید و جناب ابراهیمی، که این روزها کمی پخته تر از قبل شده، این حرکت غیر حرفه ای را تقبیح کرد و خواستار بازگشتم به سالن جلسه شد.من هم به دلیل ارادتم اولا به مردم خوب بهشهر و ثانیا به شخص آقای ابراهیمی برگشتم.

البته این گونه رفتارها آزاردهنده الا ماشاالله در فضای اداری-رسانه ای استان وجود دارد.طبق برنامه قبلی خبرنگاران استان تنها برای دقایقی کوتاه به سالن جلسه رفتند و پس از عکس برداری از سالن به بیرون هدایت مان کردند.

 این مسئله اعتراض همکاران رسانه ای ام را به دنبال داشت که مسئول محترم روابط عمومی استانداری در یادداشتی کوتاه این گونه آورد:«خبرنگاران عزیز، شریف و پر تلاش؛ سلام و احترام،از وضعیت پیش آمده پوزش می طلبم. بنده هیچ نقشی در این وضعیت نامطلوب و نادرست ندارم ولی وظیفه خود می دانم عذر بخواهم.»

و بدین ترتیب خبرنگاران استان دست از پا دراز تر به خانه های شان برگشتند.قصدم از نوشتن مطلب بالا نه بیان رفتار غیر حرفه ای مسئولان برگزاری جلسه استانداری،بلکه گفتن نکات زیر است:


ما براساس وظیفه مان به منطقه سیل زده اعزام شده بودیم و هیچ مقام مسئولی اجازه ندارد جلوی کار آزاد رسانه ها را بگیرد،مگر جای که مسایل خاص امنیتی مطرح باشد.

بارها از زبان آقایان مسئول به ویژه آقای استاندار شنیدم که گفتند وضعیت و مشکلات استان را صادقانه با مردم ومسوولان در میان بگذارید و دولت را در پیشبرد امور یاری رسانید و ما نیز در همین راستا حرکت کردیم.


در جریان سیل منطقه کلاردشت آقای استاندار از رسانه ها گلایه کردند که عمق فاجعه را آن گونه که باید و شاید پوشش ندادند و اگر این حادثه به درستی منعکس می شد اعتباری بیشتر جهت بازسازی عاید منطقه می شد.

درسایت استانداری در یادداشتی گلایه آمیز به برخی از رسانه های استانی آمده است: «وقتی تیتر برخی رسانه ها از قبل آماده است» دوستان روابط عمومی از فضای حاکم بر رسانه های استان در زمان وقوع حادثه به شدت گلایه مند.

در بخشی از این یادداشت آورده اند: به نظر می رسد ظاهرا براي برخي رسانه هاي بسياربسيار اندك و محدود چندان تفاوتي نمي كند كه در برابر يك حادثه، مسوولان و دستگاه هاي اجرايي چه عملكرد و موضعي دارند، آنها از قبل متن ها و انتقادها و حاشيه نويسي هاي خود را آماده كرده اند.

حال باید از خود این دوستان پرسید :در زمان وقوع حادثه باید بحران را مدیریت کرد یا بحرانی جدید آفرید؟

سالانه چقدر خرج مدیریت بحران استان می کنید تا آمادگی مقابله با آن را به مردم نشان دهید؟! حال چه شده  که این گونه رسانه ها را متهم به سیاه نمایی می کنید؟ کی رسانه ها را شریک خود می دانید؟ آیا زمانی که مجیز گوی شما باشند؟

این اولین باری نیست که با خبرنگاران این گونه برخورد می کنید، در جلسات تجلیل از خبرنگاران آنها را یار و همراه خوتان می خوانید اما در عمل آنها را مزاحم تلقی می کنید.

یادتان رفته در 17مرداد امسال استاد رنجبر در سخنانی کوتاه در مجتمع نفت محمود آباد چه درخواستی داشت. محض اطلاع شما: « استفاده از اصحاب رسانه به عنوان مشاور و یا اتاق های فکر و هم اندیشی ، تغذیه خبری رسانه ها از سوی مدیران و استفاده از قدرت و قابلیت پوشش دهندگی رسانه ها، ظرفیت سازی در مدیران برای تحمل بیشتر خبرنگاران و منتقدان و پرهیز از شکایت و مواضع انتقامی و پرهیز از حذف و بی احترامی به آنها در جلسات عالی تر» آن روز 600 خبرنگار حاضر در جلسه برای آقای رنجبر دست زدند واستاندار هم قول عمل داد. پس کی وقت عمل فرا می رسد؟

وقتی یکی مسئول جزء در استانداری،خبرنگار را مزاحم خطاب می کند چطور انتظار دارید فضا به گونه ای رقم بخورد که رسانه ها همسو با شما باشند؟ آیا بهتر نیست شما کارتان را درست انجام دهید؟ رسانه ها بارها نشان داده اند با شما هستند!

در پایان تاکید می کنم خدا از ما نگذرد اگر ذره ای حب و بغض شخصی را دراین یادداشت دخالت داده باشم.خداوند ان شاالله همه ما را به راه راست هدایت کند.

***

سایر مطالب مازندنومه در ارتباط با سیل بهشهر:

- که مازندران شهر ما یاد باد http://www.mazandnume.com/?PNID=V14318

- ما خبرنگار،ما هیچ http://www.mazandnume.com/?PNID=V14317

- سیل خون تا دریا http://www.mazandnume.com/?PNID=V14316

- چنین نبوده و چنین نیز نخواهد ماند http://www.mazandnume.com/?PNID=V14314

- جزیره ای به نام مازندران http://www.mazandnume.com/?PNID=V14309

- سونامی سیل و مسئولیت حقوقی دولت http://www.mazandnume.com/?PNID=V14315

- خنداندن مردم کار سختی نیست http://www.mazandnume.com/?PNID=V14307

- جای وارش سیو تیل بوارستی http://www.mazandnume.com/?PNID=V14300

- تلخ چون پاییز http://www.mazandnume.com/?PNID=V14299

- دوباره سیل،دوباره بی برنامگی http://www.mazandnume.com/?PNID=V14298

 


  • زمانی- تهرانپاسخ به این دیدگاه 1 0
    پنجشنبه 4 آبان 1391-0:0

    درود بر جناب مراد علی نعمتی ، عکاس و خبرنگار محترم و نیز مدیریت مسئول و سردبیر محترم و فرهنگ دوست و همیشه ساعی مازندنومه که به نیکی و نکویی قابل تحسین و ماندگاری در افکار عمومی و تاریخ در ایفای مسئولیت حرفه ای و رسانه ای خویش فعالیت داشته و نقش مهم و موثری در آگاه سازی مردم منطقه و خارج از آن نسبت به تحولات و فرایندهای واقعی سیل تاسف بار و تاریخی بهشهر داشته اند. بدیهی است برخی از انتقادات بلاوجه و نامعلوم حاصل از اندیشه های مصلحت گرایانه بعضی از افراد منتسب و همکار با مسئولان بهشهری، استانی و کشوری نه تنها تاثیر گذار بر رسالت رسانه ای و انسانی مازندنومه و نگارندگان مقالات و مطالب مربوط به سیل مزبور نخواهد داشت، بلکه با گذر زمان نیز حیقیت بر همگان روشن خواهد شد. گرچه، شواهد و مستندات متعدد و مسلم موجود، دلالت بر بطلان ادعاهای غیر مدلل و غیر واقع آنها داشته، لکن از کوزه همان طراود که در اوست....باقی را خود بهتر می دانید.
    با آرزوی توفیق روزافزون

    • جمعه 28 مهر 1391-0:0

      درود بر وجدان و شرف انسانهای باخرد و منطقی و جسور و دلسوز. خبرنگاران در همه کشور های دنیا رسالت خطیری را بر عهده دارند! که هم جوابگوی ملت و هم خداوند معتال باید باشند! در همه کشورهای پیشرفته جهان ترس و وحشت مدیران نا لایق از رسانه های گروهی بسی بیشتر از دادگاه است! این رسالت بزرگ و مهم و سنگینی را که بر دوش شما عزیزان دلسوز و فهیم و با خرد که چشم و گوش مستضعفان و بیکاران و بی خانمان و بیماران و سیل زدگان و زلزله زدگان....هستید! هرگز شانه خالی نکنید که خداوند بزرگ و متعال دانا وبینا بر کردار و پندار و گفتار ما ناظر است!!! خداوند پشت و پناهتان باشد عزیزان

      • پنجشنبه 27 مهر 1391-0:0

        پاسخ به دوست -
        عزیزم
        بهشت زیر پای مادران است نه اینکه ...
        بعدش اگر به استاندار یه بار دیگه هجوم ببری بهش می گم از استانداری بره هاااااااا
        بعد دیگه استان بی استاندار چه بدرد می خوره؟
        خدایی تصورش را بکن اقای طاهایی از استانداری بره
        بعد دیگه کی باید جای خالی شو پر کنه؟
        انصاف داشته باشید حداقل اقای -

        • پنجشنبه 27 مهر 1391-0:0

          یک باران چند ساعتی چه فجایع و خسارات مالی و جانی به بار آورد! زندگی مردم را فلج کرده است. آنوقت ادعای مدیریت جهان را داریم!!!

          • پنجشنبه 27 مهر 1391-0:0

            پس از پیروزی تیم ملی فوتبال بر کره جنوبی، محمد عباسی، وزیر ورزش و جوانان با حضور در رختکن تیم ملی به هر کدام از بازیکنان تیم ملی مبلغ 20 میلیون تومان پاداش پرداخت کرد. چرا؟ اینها همه میلیاردر هستند! ( جای مادران در بهشت است )! آیا این پولها به این مادر سیل زده و بی خانمان و گرسنه که همه جان و عمر و زندگیش را فدای این سرزمین کرده و از وجود همین مادرها رهبرها و رئیس جمهورها برون آمده واجب است یا این بازیکنها! جز گل زدن چه کار دیگر کردند که این مادر گل و ناز و زحمتکش برای آب و خاک این کشور و وطن نکرد؟!!!مادر گل من، من هم با تو می گریم که اشک تنها مرهمیست این روزها که رنج آدمی را از سیمایش می شوید.! در این سالهای آخر عمر باید به شما مادران گل و ناز، شادی و خنده و آرامش و آسایش تقدیم کنیم نه درد و رنج وغم و گریه و( جهنم)!!!


            ©2013 APG.ir