تعداد بازدید: 3261

توصیه به دیگران 23

شنبه 5 اسفند 1391-0:47

توهم قهرمان بازی"چگورایی"/جدا سازی سوادکوه خیانت است

هذیان گوئی علیه دیار سوادکوه و تجزیه آن،به هر نیت که باشد،گناهی نابخشودنی است/به آقای قاسمی و دیگرانی که با ایشان همسویند،باید گفت:محل میز خدمت را باصحنه جنگ چریکی اشتباه گرفته اید!توهم قهرمان بازی"چگورائی"به آقایان دست ندهد که خویش را ناجی و قهرمان تفکرات موهوم خودساخته برای خدمت به مردم نشان دهید و خواستار جدائی خاک سوادکوه به استان همجوارشوید!


مازندنومه،سیاوش اسلامی سوادکوهی:رئیس شورای اسلامی شهرستان سوادکوه در گفتگو با"سوادکوه نیوز"با تاکید بر لزوم توسعه همه جانبه ی این شهرستان گفت:برخی از شوراهای اسلامی روستاهای دهستان راستوپی و شهر پل سفید،خواستارالحاق به استان تهران شدند!"

در چرائی این خواسته،وی دربخشی دیگر از صحبت هایش گفت:"جداشدن های مختلف درسوادکوه و تنش های مختلف در مسیرتوسعه و دست یابی به اهداف (برنامه ای)ایران 1404 نیست."

شوق زدگی خارج ازعرف و قاعده و نامتعارف در بیان عبارات که در ذات خود،گسست و تجزیه را موید است،بدون تردید احساس حقارت و تحقیر را به ذهن متبادر می سازد و مبلغان هذیان گوی این ایده از دیرباز،همان هایی هستند که بدون توجه به اندازه و قواره شان در منصبی قرارگرفته اند!

اینکه شخصی در منصبی چنین اظهارات ناپخته و نامیمونی را بر زبان براند،نمی توان ازکنارش با درنگ و تخفیف گذشت.

مردم منطقه ی باشکوه سوادکوه همواره با تجربه و گوشت و پوست خویش واجد تجارب گران سنگ و ذی قیمتی در مواجهه با سیاسیون سیاسند؛ازاین منظر با ریاکاری زمان انتخابات برای رای گیری و دگرباشی نامتعارف امروزین همه ی آنانی که ازمردم رای می گیرند،آشنایندکه با تاسف،به محض سوارشدن براسب چموش قدرت،هرلحظه به سیما و شمائی جلوه می کنند! این هم ازبخت و اقبال مردمان رشید سوادکوه درسنوات اخیر است و بسیار تعجب و حیرانی را برای آنان به دنبال داشته که چگونه ازصداقت آنان منتهای سوء استفاده می شود.


به آقای قاسمی و دیگرانی که با ایشان همسویند با تاسف باید گفت: محل میز خدمت را باصحنه ی نبرد و جنگ چریکی اشتباه گرفته اید!

توهم قهرمان بازی"چگورائی"به آقایان دست ندهد که خویش را ناجی و قهرمان تفکرات موهوم خودساخته برای خدمت به مردم نشان دهید تا بلکه برای رسیدن به آن توقعات کاذبی که توده ی مردم سوادکوه درآن نقشی ندارند،به نیابت به ایفای نقش بپردازید و خواستار جدائی خاک پاک سوادکوه به استان همجوارشوید!

آقایان!در این کهنه دیار هنوز بازار نامردها شلوغ نشده! اینجا همه خریداران بوی خانه های کاهگلی هستند که امانتدار امینی برای نیاکانش باشند! اینجاهنوز خوب و بد مردمانش فدائی همند! اینجا همه آرزوی به گور بردن آمال دشمنان نبودن سوادکوه را زمزمه می کنند،در هرکجای ایران و جهان که باشند.

آقای قاسمی!به باورخیل عظیمی از فرزندان رشید سوادکوه که طی تماس های مکرر اعلام نموده اند گفتنی ها را بگوئیم اگر قلمی و رسانه ای داریم،بگوئیم که تفکر جدائی موهوم حتی یک وجب از خاک سوادکوه،بی تردید ناشی از نیازهای توجه طلبانه و دل چرکینی از فراموش شدگی یا تمام شدگی برخی از طمع ورزان به پهنه ی سیاست است،تاشاید آن ها از نشئگی اش به در آیند!

آنهایی که سوادکوه را باور دارند باید پیشنهاد دهند که این شهرستان به لحاظ قدمت و نقش تاریخی دیارسوادکوه درمعادلات سیاسی ایران در طول تاریخ ،با آن مناظر زیبا و چشم نوازی که جلوه ای از وعده های خداوند در بهشت است ،به عنوان منطقه ای آزاد که زیرنظرهیچ استانی نباشد و متعلق به ایران باشد و مرکز ویژه و نمونه کشور و مرکزثقل توجهات سیاست و اقتصادو...مردم ایران قرارگیرد!

آقای قاسمی!مگر فراموش کرده ایدکه مردان و جوانان ما به شیران سوادکوه و زنان این دیار به شیرپروران پرافتخارشهره اند؟

باورکنید نمی شود از پستان پرگوهر زیبای پری سان این دیار"شیر"خورد و"شیر"نشد! نعل وارونه نزنید! ما باور داریم که وارث صبور تاریخ نیاکان مان هستیم،هرچه در تاریخ پر افتخار سوادکوه به غور و کاوش بپردازیم ، اسناد افتخار و بزرگی قله های سربه فلک کشیده اش ،همچنان ستبر و پرغرور در قبال همه مظالم و بدبختی ها و کینه توزی ها ایستاده است!

این که کدامین دستان ناپاک است که به تخطئه و هتاکی درصدد خام اندیشی برمی آید و گستاخانه و سوپرمن وار،ناکامی های سیاسی و اجتماعی خویش را به پای مردمان رشید و شجاع این دیار می نویسد و گستاخانه انتزاع خاک پاک را به زبان جاری می سازد،در عجبیم!


واقعا"از سردرد باید گفت که مواضع حضرات اسباب تحیرخیل عظیمی از نخبگان و فرهیختگان و تحصیل کردگان سوادکوهی را فراهم نموده است که این گونه گشاده دستانه جهت رسیدن به منویات خویش و جمعی که به آن وابسته اند،ازکیسه مردم و دیارتاریخی مردم سوادکوه هزینه می کنند.

اینان ناجوانمردانه و ریاکارانه اما در پوشش دلسوزانه،تفکرات مسموم خود را در واگذاری و الحاق شهر و دیاری-که تعلقات قومی و قبیله ایش زبانزد خاص و عام است-عرضه می دارند و شرافت را ارزان به بازارمکاره ی سیاست به حراج می گذارند!


هذیان گوئی علیه دیارسوادکوه و تجزیه آن،به هرنیت که باشد حتی بر زبان راندنش، گناهی نابخشودنی است.

چه کنیم همواره و همیشه در این دیارکهن مردمان صبور و دوست داشتنی،ازسرتاسف و درد،ابن الوقت ها و تاجرمسلک هائی از این دست در میادین سیاست بوده اند که نان شان را در این چنین کارهائی جستجو می کردند!

آری!ورشکستگان زمین سیاست برای شوک وارد نمودن در آستانه انتخابات شوراها،برای تحقق رویای الحاق شدن ،آوردن رفاه و تجمل و"ماندن"درقدرت و سیاست را ظاهرا"یگانه امکانی برای خویش متصورند تا بلکه با پناه آوردن به قابلیت سخنی برای جذب مردمی که شاید"او"راببینند و با"انگشت"بگویند:"همانی"است که"آن سخن"را گفته بود،رایی جمع کنند.

شیدائی و از خودشیفتگی افرادی که تریبونی در دست دارند و برمنصبی جاخوش نموده اند،موجبات رویش تخیلات هالیوودی برای پیروزی و برازندگی خود در اظهارفضل و تصمیم برای مردمانی که ریشه در خاک و خاطرات این کهنه دیارتاریخی دارند،شده است.


سخنان ناموجه و به کارگیری ادبیات چارواداری انتزاع بخشی ازمنطقه ی سوادکوه و الحاق به تهران،در دفاع از یک تصمیم نابجا یابجا که منتج به بخش یا الحاق آن به بخشی دیگر(مثلابخش مستقل زیراب)است، توجیه موجه ای نیست،این خودموضوعی است که باید درشهرستان و مابین نمایندگان و متولیان سیاسی منطقه به بحث گذاشته شود.

نبایدبرای ورود به یک موضوعی که به پالایش و اصلاح و نظری نیازمند است،نسنجیدگی و بداخلاقی و بی صلاحیتی را درموضگیری سبب شویم،به گونه ای که مایه خجالت و آبروریزی مردم سرافراز دیارمان شویم.


  • سوادکوهیپاسخ به این دیدگاه 0 1
    يکشنبه 27 اسفند 1391-0:0

    آقای اسلامی

    آقای مهندس قاسمی به نمایندگی از مردم محروم و مستضعف سوادکوه که سالیان متمادی با وعده های دروغین و فریبکارانه نمایندگان و مسئولین خارج شهرستان و با دخالت نابجا ی افراد به ظاهر بزرگ اما در عین حال بی دین که تیشه بر اصالت و بزرگی سوادکوه زدند خواستن فریاد بی عدالتی مسئولین استانی را به گوششان از طریق فرزند برومند و پرتلاش سوادکوهی برسانند کجای این کار ایراد دارد بفرمائید پیشنهاد و راهکار عدالت گونه و منطقی و براساس قانون حضرات چیست ؟

    • محمد علی عزیزیپاسخ به این دیدگاه 2 0
      چهارشنبه 16 اسفند 1391-0:0

      با سلام خدمت دوست واستاد خودم جناب آقای اسلامی . احسن بر شما مرحبا . انصافا با گفته هایتان ثابت کردید که شیر سوادکوه هستید . درورود بر شما . ممنون از وطن پرستی تان . خداوند سوادکوه و سوادکوهی ها را از شر نامردان و جاهاهلان حفظ فرماید . به امید توسعه و پیشرفت خاکم سوادکوه .

      سوادکوهی از دیار غربت اما همیشه دلش به عشق سوادکوه می تپد .

      • شنبه 12 اسفند 1391-0:0

        این آقای قاسمی بچه هم که بود گل تو دروازه ی خودی می زد!!!!!!!!!

        • پنجشنبه 10 اسفند 1391-0:0

          سایت سوادکوه نیوز با هدف تنش آفرینی در شهرستان ارام سوادکوه به وجود آمده و در این یکسال به هدفش رسیده و چند تنش در سوادکوه به وجود آورده.افراد مستبد و اقتدارگرا که فقط نظر خودشان را برتر از همه می دانند در مدیری این سایت وجود دارد و به فرهیختگان توصیه می کنم کمتر از سایتی که منبع این قبیل مطالب است استفاده کنند

          • امید میرزائیپاسخ به این دیدگاه 2 0
            پنجشنبه 10 اسفند 1391-0:0

            سلام بر شیر مردان سوادکوه

            جناب آقای اسلامی همانگونه که نوشتید ورشکستگان زمین سیاست برای شوک وارد نمودن در آستانه انتخابات شوراها،برای تحقق رویای الحاق شدن ،آوردن رفاه و تجمل و"ماندن"درقدرت و سیاست را ظاهرا"یگانه امکانی برای خویش متصورند تا بلکه با پناه آوردن به قابلیت سخنی برای جذب مردمی که شاید"او"راببینند و با"انگشت"بگویند:"همانی"است که"آن سخن"را گفته بود،رایی جمع کنند.

            اما غافل از آنند که مردم فهیم سوادکوه خادم را از خئین مشناسند و از رفتار و گفتار آنان پی به ماهیت وجودیشان می برند . اینان کسانی هستند که همواره خویش را جیره خواری دانسته که شرف ، حیثیت و ناموس خویش را برای کسب قدرت و زر به ناچیزی می فروشند . مردم فهیم سوادکوه همانند پدر و مادر مهربانی که در مقابل اشتباهات فرزندان خویش سکوت می کنند و با نگاه دلسوزانه و مشفقانه به آنان می نگرند و از خداوند هدایت فرزندشان را می طلبند ، با آنان رفتار می نمایند . لازم است است که این بداندیشان اهریمن خو بدانند اگر به نگاه های ارشادی مردم سوادکوه توجه نکنند و خویش را اصلاح ننمایند مورد خشم و غضب مردم قرارخواهند گرفت .

            اما نکته دوم که بدخواهان سوادکوه باید به آن توجه نمایند تا مورد تمسخر اربابان خویش واقع نشوند این است که آقایان آیا به پیشنهاد و طرحی که می دهید می اندیشید . در حالی که دولت درصدد خروج کارکنان از پایتخت و کوچک نمودن پایتخت می باشد شما چرا کاسه داغ تر از آش می شوید .

            • سوادكوهيپاسخ به این دیدگاه 1 2
              سه شنبه 8 اسفند 1391-0:0

              اينقدر به اظهارات آقاي قاسمي گير ندين لطفاً

              مشكلات سوادكوه بزرگ از روزي شروع شد كه با حرفهاي بيهوده و عملكرد مسئولين غير بومي ساكنين و نيروهاي ارزشي و ولايتمدار سوادكوهي را به جان هم انداخته و امكانات متعدد و اموال خدادادي و ذخائر سوادكوه را به تاراج بردن و امروز با نام سوادكوه اما در نقاط ديگر استان و يا كشور مان در حال فعاليت هستند .

              و مشكل بعدي سوادكوه از روزي دوباره شروع شد كه با انتخاب فرماندار بومي (آقاي جمشيدي) شيرگاه را به بخش و الان هم بنا فرماندار شدن دارند و مشكل سوم سوادكوه بزرگ با گماشتن فرماندار بومي ديگر و توصيه ها و دستورات و انتظارات نابجا بزرگان مبني بر بخش شدن زيراب و با ايجاد تنش و اختلاف بين شهرها را منجر شدند .

              اي كاش آرزوي فرماندار بومي را نداشتيم و با همان مسئولين خارج شهرستاني لااقل نام سوادكوه بزرگ پا برجا ميماند .

              پس نبايد انتظاري از اظهارات امثالي آقاي قاسمي كه قطعاً از سر اجبار و دلخوري از عملكرد مسئولين عاليرتبه سوادكوهي و بزرگان ساكن خارج شهرستان كه ظاهراً به خيال خودشان خدمات بزرگي به ديارشان نمودند داشت .

              خداوند عاقبتشان را ختم بخير گرداند .

              • salarfar@gmail.comپاسخ به این دیدگاه 1 3
                دوشنبه 7 اسفند 1391-0:0

                اقای اسلامی تا حالا از مازندران چی به سوادکوه رسیده جز یک مشت مدیران بی سواد بی عرضه و....حالا شاید با پیوستن به تهران بیشتر قدرشو بدونیم

                • چهارشنبه 10 خرداد 1396-1:8

                  سیستان و بلوچستان هم بره جزء پاکستان بشه.ایران چه فرقی با مازندران داره،اگه امکانش هست سوادکوه جزء تهران بشه پس سیستان و بلوچستان هم میتونه جزء پاکستان باشه

                • دوشنبه 7 اسفند 1391-0:0

                  سلام بر مازند نومه و ودوست خوبم جناب اسلامی عزیز من

                  مطلبی رو میفرستم ربطی به موضوع فوق نداره اما خواستم توجه شمارو به خبر قتل معلم قائمشهری جلب کنم که مظومانه کشته شد ولی سایت شما هیچ خبری ازاو حتی به قدر یک جمله خبری قرار نداد.تاسف انگیزتر آن است که در شهر قائمشهر معلمی آبرو دار با گرفتن وام از بانک جهت تسویه بدهی خویش به سمت طلبکار میرود ولی بعد از سه روز بدون هیچگونه پیگیری توسط نیروی انتظامی جنازه آن که در آخرین روز مفقودی اش به قتل رسیده است راتحویل خانواده اش میشود.دبیر سیف الله عباسی دبیر بااخلاق زبان انگلیسی دارای پسر4ساله دیروز در حالی دفن گردید که هیچگونه اطلاع رسانی دراین زمینه در سایت ها وروزنامه هاو حتی سایت آموزش و پرورش دیده نمیشود.عزیزان من معلمان جامعه متولی ندارند فقط تا اسمشان می آید همه با مخالفت با آنها می پردازند جای تاسف بسیار است که درکشورهای پیشرفته جهان،معلمان عالی رتبه های اجتماعی جامعه محسوب می شوند ولی در جامعه ما بسمتی میرود که خون معلم وکم کم خون همه مردم حلال میشود واقعا بر این جای تاسف دارد!!!!!!!!!!!!! من از جناب استاد اسلامی که یک معلم زجر کشیده هستند ملتمسانه میخواهم ازین معلم مظلوم وزجر کشیده که به پاکی مشهور بود دفاع نمایند وحداقل مقاله ای را روی صفحه سایت وزین مازند نومه قرار دهند.با تشکر

                  • دوشنبه 7 اسفند 1391-0:0

                    قابل توجه مسوولان سوادكوه، به خصوص پل سفيد!

                    چه كرده‌ايد كه اين‌بار مردم منطقه نه به صورت انفرادي و خانوادگي، بلكه با تاريخ و جغرافياي محل زندگيشان قصد مهاجرت كردند؟

                    • يکشنبه 6 اسفند 1391-0:0

                      سلام بر سوادكوه پل سفيدي ها بايد...طبرستان شامل مازندران بخشي ازگرگان و بخشيً از تهران و سمنان است متاسفانه تفكرات ابلهانه برخي سياسيون موجب از هم پاشيدن تمدن قوم تپور شده است سوادكوه نگين مازندران است اقايان در چهار سال گذشته چه ميكردن كه براي راي گرفتن وطن فروشي ميكنن اكه مردي برو گدوك رو برگردون مسولان بي مسوليت مازندران عامل اين أراجيف هستند چكل مثل دماوند بر مازندراني ماندن اصرار دارد

                      • مهرداد یوسفیپاسخ به این دیدگاه 5 0
                        يکشنبه 6 اسفند 1391-0:0

                        چرا همه می خوان تبرستان را تکه تکه کنند؟غرب مازندران که بیش از سی ساله خواهان جداییه،شرق مازندران که به نام گلستان از ما جدا شد استان تهران که هر از گاهی برای داشتن سرزمین سرسبز و خرم پس از جدا ساختن فیروزکوه اکنون به لاریجان و پیرامونش چشم طمع دوخته و برای فراهم کردن زمینه این کار از برگزاری پیکارهای ورزشی و بهره گیری از رسانه های پربیننده و فراگیر نیز رویگردان نیست(فراموش نکردیم در یک برنامه صبحگاهی تلویزیون ییلاق نوای آمل را به تهران نسبت دادند)امروز از پیوستن بخشی از سوادکوه و لابد فردا منطقه چهاردانگه ساری به استان سمنان سخن گفته می شه، چندی پیش که از انتقال آب دریای مازندران به کویر سمنان می گفتن انگار گوشت قربانی شدیم آقایون چرا همیشه ما باید تاوان کمبودهای همسایگانمون را بپردازیم ؟البته تا زمانی که برخی بزرگان مازندرانی برای افزایش نفوذ و جایگاهشان در پارلمان خود را از حوزه انتخابیه استان های همسایه و نزدیک به تهران نامزد می کنند و تنها به هنکام انتخابات ریاست جمهوری فرزند مازندران می شوند باید هر از چندی شنونده این ادعاهای توخالی باشیم

                        • مهندس فریبرز فتحی کارمزدیپاسخ به این دیدگاه 5 2
                          يکشنبه 6 اسفند 1391-0:0

                          با سلام خدمت همه سوادکوهی های متعصب

                          این موردی که جناب آقای قاسمی در مورد جدایی بخشی از خاک پاک سوادکوه را عنوان نمودند باعث رنجش خیلی ها از جمله خود بنده شده و واقعا جای بسی تامل است که چطور می توان اینگونه موارد را به زبان آورد در صورتی که مردمان سوادکوه به تعصب و غیرت شهره کشور و جهان هستند این نشان از ناکارآمدی کسانی است که به عنوان نماینده مردم می باشند و تشبیه من از این موضوع مثل این است که پس از چند سال خون و دل خوردن برای فرزندانمان آنها را دودستی به بیگانگان تحویل داده و این نشان از عدم تعصب و غیرت می باشد و به هیچ عنوان این بی تعصبی در هیچ سوادکوهی وجود ندارد و نخواهد داشت و با توجه به نیروهای کارآمد و متخصص در خطه پهلوان پرور سوادکوه می توان این خاک پاک را برای سالیان سال زنده نگه داشت و به آن افتخار کرد از جناب آقای اسلامی که نمونه بارز یک سوادکوهی متعصب و متعهد می باشند تشکر نموده که با این دفاع جانانه از سوادکوه حرف دل همه سوادکوهی ها را زدند.

                          • م.ب /خبرنگارپاسخ به این دیدگاه 4 0
                            يکشنبه 6 اسفند 1391-0:0

                            هذیان گوئی علیه دیار سوادکوه و تجزیه آن،به هر نیت که باشد،گناهی نابخشودنی است



                            چقدر شرق مازندران مرجع تقلید داره

                            دمتون گرممممممممممممممم

                            • شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                              بنظرم راه برای آنهایی که می خواهندتهرانی بشوندبازاست ازمردم ومنطقه سوادکوه هزینه کردن بداست،آقایانی که سودای تهرانی شدن دارندبروندفیروزکوه ساکن شوندبعدبیاینداینجابمافخربفروشندماهم خریداریم بگویندماتهرانی هستیم چه اشکالی دارد؟حالا حسن وحسین می کنندومی گویندآقای نویسنده درانتخابات کجابوده!چه ربطی به اصل ماجرائی که پرداخته داره؟چه کسی حاضره برای رفاه بیشترزیربیرق کشورهمسایه برود؟ایرانیان دراقصی نقاط جهان به ایرانی بودن خویش افتخارمی کنندویه آدمی هم متوهمانه می خواهددرسوادکوه خودش راتهرانی بداند!خوبه که آقای قاسمی اگرمنطقی داره ازهمه سوادکوهیهاعذرخواهی کندوبیش ازاین آبرویش رانبرد.

                              • شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                سیاوش خان



                                اصل آدم ها به ریشه آنهاست نه جایی که در آن زندگی میکند. زیر چطر هر کسی رفتن تا به نقطه ای رسیدن کار بدی نیست اگر هست شما چرا در انتخابات های مختلف زیر چتر دیگران می روید.

                                • چهارشنبه 10 خرداد 1396-1:1

                                  پس به جای تهران بریم زیر چتر روسیه چون هم جز اروپا حساب میشه هم قدرتش از تهران بیشتره.آدم نا حسابی حرف رو تجزیه و تحلیل کن بعد بگو.جدا شدن سوادکوه از مازندران مثل جدا شدن آدم از اکسیژنه.فقط همین یه ننگ برامون مونده که دیگه مازنی نباشیم.

                                • شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                  با درود بنده با اقای قاسمی تو جبهه همرزم بودم اون موقع برای وطن دلیرانه می جنگید نمی دانم چی شد که وطن فروش شد!!!!!!بنده ساروی هستم با غیرت مازنی سوادکوهی نیستم

                                  • سوادکوهی اصیل مقیم ساری پاسخ به این دیدگاه 7 1
                                    شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                    سوادکوه از دیرباز جایگاه انسانهای بزرگ بوده و هست . انسانهایی که در ایران و حتی دنیا نامشان بر زبانهاست . مردم این خطه حتی به پادشاهی هم رسیده اند . از جنگجویان و فیلسوفان و عالمان این دیار که هر چه بگوییم کم گفته ایم. از هژبر سلطان از شروین باوند سوادکوهی و خیلی های دیگر . سواد کوه جای انسانهای دغل بازی که به خاطر رایشان هر کلکی سوار کرده تا از صندلی شان جدا نشوند نیست . من سوادکوهی ام اما در ساری زندگی میکنم از تمام سوادکوهی های عزیزم می خواهم که افرادی را برای سوادکوه انتخاب کنند که لیاقت این خطه ی پر ارزش ایران را داشته باشند .

                                    • شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                      اين مقاله بسيار عالي است. با تشكر

                                      • شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                        درود بر آقای اسلامی هرکس به هرذ شکل و هر هدفی بخواهد کوچکترین آسیبی به مازندران بزند خیانت نموده است. مگر هویت و تاریخ یک مردم را می شود مورد معامله قرار داد.

                                        • محمد کجوری گشنیانی پاسخ به این دیدگاه 6 0
                                          شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                          زنده باد سواد کوه ، من باور نمیکنم فردی از دیار سوادکوه باشد ولی سودای تهرانی شدن داشته باشد این یک باور غلط است امیدوارم سواد کوهی چنین باوری نداشته باشد ودر ضمن یادآور شوم که خاک سوادکوه طلاست و یک گوهر ناب است وقطعه ای از این خاک به هیچ شهر و دیاری قابل وصل نیست :زنده باد سوادکوه با مردمان شیردلش

                                          • کیوس گورانپاسخ به این دیدگاه 10 1
                                            شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                            ابیاتی که از یک مثنوی بلند درپی می اورم سروده ی پیشین من است اما امروز و به بار دیگر با چشمان اشکبار زمزمه اش میکنم که راستی دستهای پرتلاش و سمج از کجا پشتیبانی میشوند که پای به بی هویتی ما میفشرند؟ لطفا با من بخوانید و با من ببارید :

                                            من توار اسپیار ویشومه

                                            نا که من خدا نکرد بی ریشومه !

                                            کمبه سور چله ی دس سه حنا

                                            گیرمه ازار ر کشه خد د پنا

                                            انده خوندمبه که سبزه وراده

                                            مس س بلبل شه صداره سراده

                                            تا که سبز ز همه نوور هاکنن

                                            تا بهار ره همه بور هاکنن

                                            ترجمه :

                                            من از تبار سپیدار بیشه ام

                                            نه انکه خدای نخواسته بی ریشه باشم !

                                            بردست شاخه سرو حنا می بندم

                                            پناه به اغوش درخت ازاد میبرم

                                            چنان میخوانم که به رویش سبزه منتهی بشود

                                            و صدای بلبل مست براید

                                            تا همگان سبز را نوبر کنند

                                            تا همه به باور بهار بنشینند



                                            بر زادگاه نیاکانم درود

                                            • یک ساروی پاسخ به این دیدگاه 11 3
                                              شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                              زنده باد سوادکوه بزرگ، کور باد هرانکه نخواهد این بزرگی را ببیند.

                                            • علي باباييپاسخ به این دیدگاه 9 1
                                              شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                              سخنان آقاي اسلامي راپسنديدم درست بجا ومنطقي ومحترمانه مطلب نوشتين امان ازبرخي افرادكه به هربهانه اي براي جلب توجه شدن وراي گرفتن به هر بهايي شد آخرچرا ؟؟؟!!!!!ازرييس شوراي يك شهر بعيداست حتما يا درك درستي نداشت يا گزارش خبري بدبود!!!كه بعيد است

                                              • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 9 1
                                                شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                                من از کودکی دلم می خواست تهرانی شوم ولی وقتی بزرگ شدم چیزهایی را فهمیدم که آرزوهایم تغییر کرد و آن اینکه دیدم صداقت مازندرانی ها به دنیای تهرانی ها می ارزد و تهرانی شدن جز پول محتوایی ندارد.

                                                کاربرد سخن از تهرانی شدن پل سفید و حومه کاملاً معلوم است و آن اینکه به عنوان کسی که به جدایی زیراب از پل سفید اعتراض کرده و از این طریق فشار روانی وارد نماید ولی این چه ربطی به شورای شهر پل سفید دارد معلوم نیست.

                                                فکر می کنم که آقای قاسمی از ریزش رای خود خبر دارد و با این کلک می خواهد توجه مردم را برای انتخابات پیش رو به سمت خود جلب کرده و فکر می کند با این حرف ها رای مردم را مجدداً به سمت خود جلب خواهد کرد. این موج روانی به راه انداختن است و جمعی را به سمت خود متمایل ساختن و از آن قول هایی است که شورا اختیاری در پیگیری آن ندارد و هرگز نمی توان بدان عمل کند.

                                                آقای قاسمی باید بایستد و ما با هم برویم و تهرانی بشویم. خیلی کیف میده و الآن که چند سالی است فیروزکوهی ها تهرانی شدند خیلی از نظر سطح زندگی رشد کردند و رنگ و بوی تهرانی به خود گرفتند. کار برعکس شده و ظاهر قضیه یک سری خانه های شیکی در مناطق خاص و خوش آب و هوا به صورت ویلا ساخته شده ولی این خانه ها دردی از مردم آن دیار را درمان نکرد که هیچ بلکه بر عکس مردم را به خدمتکار تهرانی های پولدار تبدیل کرد و اربابان سابق با چهره هایی خندان و کت و شلوار نو برگشته اند و مجدداً از توده مردم بارکشی می کنند.

                                                این افتخار است که مردم خودمان را در خدمت تهرانی های پولدار به صورت خادم و نوکر در بیاوریم که چی بشود؟ زندکی مردم ما راحت تر می شود؟ رشد شهری ما بیشتر می شود؟ به ما بیشتر رسیدگی می شود؟ در این صورت پیشنهاد سابق غلط انداز این بود که این روند تهرانی شدن را برای دسترسی تهرانی ها به آب های دریای مازندران ادامه داده و تا قائمشهر و جویبار و کنار دریا ادامه دهید. البته مرکز استان و بابل و بابلسر و آمل و محمود آباد و نور هم درخواست مشابهی دارند که آقای قاسمی که حرفش بین تهرانی ها بخر دارد واسطه بشوند و همه اینها را تهرانی بکنند. آی چه کیفی دارد تهرانی بازی در آوردند. راستی اگه یک برنامه بازی کامپیوتری برای این تهرانی شدن ساخته شود آی فروش دارد و رای می آورد. آقای قاسمی حتما از غلط انداز این را بشنو و روی این برنامه سرمایه گذاری بکن تا دیر نشود. آراء جدید مبارکتان باشد. ارادتمند غلط انداز سوادکوهی اصل.

                                                • سوادکوهی بیدارپاسخ به این دیدگاه 13 1
                                                  شنبه 5 اسفند 1391-0:0

                                                  استاد باستانی پاریزی درکتاب از پاریز تا پاریس می گوید قبل از انقلاب وقتی که معدن مس سرچشمه که یکی از بزرگترین معادن مس در دنیا محسوب می شود، با کمک یکی از شرکت های انگلیسی راه افتاد و شروع بکار کرد، طبعا یک کوهستان باید می رفت در دل کوره معدن، از این رو ساکنان کوهستان به خاطر گاز های آلوده کننده و بارانهای اسیدی، یا می مردند و یا بار و بنه را به شهر های اطراف می بردند و در آنجا مقیم می شدند. علاوه بر آنان، مردم بی بضاعتی هم بودند که با کندن دل زمین بیغوله هایی می ساختند و روی آن را با شاخه های چوب می پوشاندند و با بوته و خاک آن را اندود می کردند و یک دریچه کوچک هم برای رفت و آمد می گذاشتند. شرکت انگلیسی هر کدام از این بیغوله ها را در آن زمان به مبلغ شش هزار تومان خرید و فروشندگان هم راضی بودند. از قضا پیر زنی بود که دو، سه بیغوله داشت و فروخت، درخت توت جلوی بیغوله اش را هم جدا گانه فروخت، اجاقی که بیرون بیغوله داشت را هم به قیمت بالایی فروخت و پولش را گرفت. بعد دبه در آورده بود که اجاق روی بیغوله نباید حساب شود،باز دو سه بار دبه کرد و باز فروخت؛ حتی چوب های اضافی را که در اطراف بیغوله بود حساب کرد و از شرکت انگلیسی پولش را گرفت و دمادم آخر که می خواست بر روی وانت سوار شود و به شهری دیگر برود، نگاهی به قبرستان آبادی خود که بیش از چند قبر در آن نبود، انداخت و با اشاره به قبر مادرش، با قطره اشکی گفت : نمی دانم این یکی را چه کنم[1[



                                                  حال با عنایت به آنچه آمد این پرسش از آنهائیکه خواب الحاق بتهران را می بینند مطرح است که براستی با چنین مردمی که با هویت خود پیوند تاریخی دارند و بدون این چراغ گامی از گام نمی توانند بر دارند چگونه این کهنه دیار را می توان بتهران الحاق !!!ساخت؟ این درخت تناور هویت را چه می کنید که قطع نا شدنی است، بیائید بجای قطع در خت هویت، خود را محکمتر به آن ببندیم. که به تیغ، این رشته را نتوان بریدن.


                                                  ©2013 APG.ir