تعداد بازدید: 7194

توصیه به دیگران 1

يکشنبه 16 ارديبهشت 1386-0:0

فصل سيل نزديك است

گزارش خبري از:فرهادجم


در 20 مرداد 80‌  ترانه باران برای گلستانی‌ها پیام‌آور مرگ بود. باران بي‌وقفه بارید تا سیلی بیاید که تقریباً طی قرن گذشته در ایران بي‌سابقه بوده است.

 اين سيل5000 کیلومتر مربع منطقه شهری و روستایی را ویران کرد و طبق آمار بین‌المللی با بیش از 248 کشته، 190 مفقودالاثر و 618 میلیارد ریال خسارت مالی بالاترين آمار را در كشتار هموطنانمان در آن سال بر جاي گذاشت. این سیل بيش از آن كه بلای طبیعی باشد، بلای انسانی بود.

21 مرداد 81  بارندگي شديد در حوالي روستاي دشت موجب جاري شدن سيل در اين منطقه شد. رواناب‌هاي حاصل از اين بارندگي‌ها، قطعات بزرگ سنگها و تنه درختان جنگلي بريده شده در داخل جنگل گلستان را در امتداد مسير رودخانه گلستان كه در سيل 20 مرداد 80 كاملاً هموار شده بود، با قدرت تخريبي‌فوق‌العاده و با صداي مهيبي، به حركت درآورد. به گفته شاهدان عيني پيشاني سيل،  موجي از هوا با انرژي جنبشي سهمگيني  را پديد آورد كه به محض برخورد با هر مانعي به راحتي آن را در هم مي‌پيچيد و زير خروارها گل و لاي مدفون مي‌كرد.

در اين حادثه نيز پيش‌بيني شرايط جوي از سوي هواشناسي و اعلام آن از سوي رسانه‌ها نتوانست مانع قرباني شدن 51 تن شود.

9 مرداد 84. بار دیگر سیل منطقه کلاله گلستان را درهم کوبید و طبق آمارهای رسمی 25 نفر را قربانی کرد و خسارت مالي فراواني برجاي گذاشت.

تنها 10 روز بعد، بار دیگر سیل دشت‌های گلستان را درنوردید. اين بار هم رسانه‌ها خبر از 28 کشته، 12 مفقود و 12 هزار بي‌خانمان دادند.

گویی نفرين سيل از سال 80 دامن گلستان را گرفته و این ماجرا همچنان ادامه دارد،چرا؟
چگونه مردم منطقه این چنین مقهور سیل شدند؟ مردمی که قاعدتاً می‌بایست خود را با شرایط اقلیمی محیط تطابق داده باشند و طی سالیان دراز زندگی در اقلیم بارانی و مرطوب گلستان راه مقابله با این گونه رخدادهای طبیعی را آموخته باشند؟ شاید اصلاً این سیل‌ها طبیعی نيستند.

دکتر محمد خسروشاهی، عضو هیأت علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع معتقد است: «كاهش نزولات جوي جامد و يا تغيير نزولات جامد به مايع در اثر تغييرات اقليمي مي‌تواند يكي از علل وقوع سيل باشد، اما افزايش جمعيت همراه با ضعف برنامه‌ريزي براي بهره‌برداري از زمين، تخريب جنگلها و مراتع و توسعه سطوح غير قابل نفوذ سبب شده تا در حوضه‌هاي آبخيز، آب كمتري به زمين نفوذ كرده و سريعتر به‌طرف پايين‌دست جريان پيدا كند. در نتيجه سيل‌ها فراوانتر، شديدتر و ناگهاني‌تر شده و مردم بيشتري از سيل‌هاي سهمگين‌تر آسيب مي‌بينند.»

اين كارشناس به ضعف برنامه‌ريزي اشاره كرده است. دردي كهن كه ظاهراً تاكنون در اين كشور هيچ درماني براي آن شناخته نشده است. به ياد مي‌آورم در زلزله كوبه ژاپن يكي از مقام‌هاي شهر به دليل ناتواني در كنترل اوضاع خودكشي كرد.

 اما در ايران رسم چيز ديگري است.برخي از مسئولان براحتي جلوي دوربين‌ها ظاهر مي‌شوند و به مردم وعده و وعيدهاي تكراري مي‌دهند كه چنين و چنان مي‌كنيم و انشاءا... ديگر شاهد چنين فجايعي نخواهيم بود. چند روز بعد همه چيز فراموش مي‌شود. سال بعد باز سيل و درپي‌اش مرگ و نيستي مي‌آيد. پس از آن بار ديگر مسئولان مي‌آيند و...

عامل ديگر از نظر خسروشاهي، تخريب جنگل‌هاست. كارشناسان همگي بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه پاكتراشي جنگل در حوضه‌هاي آبخيز عاملي اساسي در بروز سيل‌هاي سهمگين است. بر اساس آماري كه كانون ديده‌بانان زمين منتشر كرده حجم آبي‌كه توسط جنگل‌هاي شمال ذخيره مي‌شود معادل 15 برابر ظرفيت سد كرج و 32 برابر ظرفيت سد لتيان است.

 چه مي‌شود اگر چنين مانع مؤثري از سر راه اين حجم آب برداشته شود. به گفته همين ديده‌بان‌ها اين جنگل‌ها كمربند حفاظتي بيش از 100 شهر و نزديك به 7000 آبادي است.


 به رغم اين واقعيت، در كمال شگفتي، سوداگران چوب، به ياري دست‌هاي پنهان و لابي‌هاي گوناگون با پشتكاري بي‌نظير بر ذخاير ناچيز جنگل‌هاي شمال چنگ انداخته‌اند و با چنان سرعتي مشغول پاك تراشي اين منابع بي‌همتا و ميراث چند ميليون ساله هستند كه موجب شده مساحت جنگل‌هاي شمال طي 30 سال گذشته 22 درصد كاهش يابد. آمارها نشان مي‌دهد استان گلستان با 21 درصد، مازندران با 16 درصد و گيلان با 5/4 درصد كاهش مساحت جنگل‌هاي خود طي دو دهه اخير مواجه بوده‌اند.

دولت در اين شرايط مجوز بهره‌برداري يك ميليون متر مكعبي‌از چوب‌هاي باستاني جنگل‌هاي شمال را صادر كرده است. آيا ارزش اقتصادي حاصل از فروش چوب درختان جنگلي شمال بر از دست دادن اين ذخاير ژنتيكي ارزشمند كه به تعبير لستر براون، بوم‌شناس پرآوازه، كتابخانه بي‌مانند ژنتيك است، مي‌چربد.

وقتي مي‌شنويم مغولها در جريان حمله به ايران كرور كرور كتاب سوزاندند بسيار متأثر مي‌شويم. چگونه از سوختن كتابخانه ژنتيك كه ميليون‌ها سال زمان صرف پديد آمدنش شده است، چنين بي‌تفاوت مي‌گذريم؟! به‌راستي بهاي انقراض يك گونه حياتي چقدر است؟ چقدر پول مي‌تواند انقراض حتي يك گونه حياتي را جبران كند؟

لستر براون به موردي در چين اشاره مي‌كند كه شباهت تمام و كمال به وضعيت حاضر در جنگل‌هاي گلستان دارد، البته در موضوع و نه در برخورد مسئولان.

وي مي‌گويد: «در تابستان ۱۹۹۸ چين با سيلاب‌هاى بى‌سابقه‌اى در حوضه رودخانه يانگ‌تسه مواجه شد، به‌گونه‌اي كه آسيب‌هاى حاصل از اين طغيان‌ها از ۳۰ ميليارد  دلار، معادل ارزش محصول ساليانه برنج چين، فراتر رفت.

 چند هفته‌اى دولت علت اين طغيان‌ها را معلول رخدادهاي طبيعى مى‌دانست، اما در نيمه آگوست كنفرانسي مطبوعاتى در پكن برگزار كردند و نقش عامل انسانى را در اين واقعه پذيرفتند: جنگل‌زدايى بالادست حوضه رودخانه يانگ‌تسه در به راه افتادن اين سيلاب‌ها سهم داشته است.

در نتيجه، دولت چين در اقدامي بى‌سابقه بريدن درختان جنگل‌ها را در سرتاسر چين غيرقانونى اعلام كرد. مقامات رسمى چين دريافتند ارزش اقتصادي حفظ اين درختان به دليل نقش مؤثر آنها در مهار سيلاب، سه برابر ارزش الوار حاصل از چوب آنهاست.»

برگرديم به ايران خودمان. پس از سيل 19 مرداد 80 گلستان، تنها بازسازي جاده جنگل گلستان 120 ميليارد ريال هزينه دربر داشته و خسارت‌هاي وارده به راه‌ها و سازه‌هاي شهري و روستايي بخش‌هاي كشاورزي و عرصه‌هاي طبيعي در سيل‌هاي مرداد 1384 استان‌هاي گلستان و خراسان شمالي «بيش از 300 ميليارد ريال» بوده است.

 پس از همه اين حرف‌ها اظهارنظر يكي از مقامات مسئول آن هم تنها يك هفته پس از سيل امسال در گلستان را بشنويد. رئيس اداره منابع طبيعي مينودشت گلستان چندي پيش به ايرنا گفت: «اكنون در عرصه‌هاي جنگلي اين شهرستان دو طرح بهره‌برداري در 2 سطح 4000 هكتاري و 15 هزار و 400 هكتاري در حال اجرا است!»(hamshahri)



    ©2013 APG.ir