تعداد بازدید: 2855

توصیه به دیگران 1

دوشنبه 14 تير 1389-0:0

روابط عمومی ها بخوانند

...چه خوب می شد که شورای روابط عمومی استان به سیاق اتاق بازرگانی صبحانه کاری تشکیل دهد تا مسائل مبتلابه روابط عمومی ها و مطبوعات در قالب مباحث کاربردی گفتگو شود.(يادداشتي از ايرج نيازآذري،سردبيرهفته نامه پيام کشاورز-بابل)


در گفتگوی مختصری که بین نگارنده و کارشناس روابط عمومی یکی از سازمان ها برقرار شد سوالات و مسائلی مطرح شد که طرح آنها خالی از لطف نیست .

حکایت ما از این قرار بود که این برادر می گفت وقتی اخبار سازمان ما در خبرگزاری ها و چند روزنامه محلی منتشر می شود چه لزومی دارد سایر هفته نامه ها را مشترک شویم؟!

 نظر این کارشناس جوان و البته صادق شاید نظر و یا مساله برخی روابط عمومی هاي ديگرنیز باشد.پاسخ نگارنده به پرسش حق به جانب این کارشناس جوان این گونه بود:

 اخبار و گزارش های نقادانه ای به طور مستمر در خصوص سازمان «الف» در هفته نامه «ب» منتشر می شود .

سازمان« الف» بدون توجه به اثرات منفی انتقاد های بجا یا نابجای هفته نامه «ب» در سایر روزنامه ها گزارش عملکرد می دهد ، اخبارش درج می شود و خود را سازمانی فعال و پویا نشان می دهد . در صورتی که هفته نامه «ب» همچنان در مسیر شکاف و اعتمادسوزی گام برمی دارد.

 این را هم می دانیم که معمولا در جامعه ما انتقاد ها بیشتر به دل می نشیند یا از طرفی برخی سازمان ها هیچ اعتقادی به پاسخگویی به ابهامات رسانه ها ندارند و باز هم انباشت سوالات و ادامه سریال شکاف و اعتماد سوزی!

در کنار این بی اعتمادی واحد های نظارتی اخبار و انتقادات هفته نامه «ب» را می خوانند و آنها هم نیز تحت تاثیر انتقادات قرار گرفته نمره منفی به حساب سازمان «الف» می نویسند.

ملاحظه کنید بی توجهی روابط عمومی سازمان «الف» به یک نشریه چه خسارت هایی در پی دارد.

در حالی که گفتگوی ما علی رغم شیرینی تحت تاثیر کمبود وقت بود قرار شد مجال دیگری را برای این دسته از دیالوگ ها پیش بینی نماییم.

 به ذهنم رسید چه خوب می شد که شورای روابط عمومی استان به سیاق اتاق بازرگانی صبحانه کاری تشکیل دهد تا مسائل مبتلابه روابط عمومی ها و مطبوعات در قالب مباحث کاربردی گفتگو شود، چه آنکه گفت و گوی شفاف ، ساده و صمیمی دو طرف اثربخش تر از همایش های کلیشه ای است. 

ايميل نويسنده: (irajniaz@yahoo.com)


  • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 0 0
    سه شنبه 15 تير 1389-0:0

    احسنت به آقا نياز خودمون!! دوست داري براي شما هم يك غلطي بياندازم. گويند در ازمنه قديم كچلي بود علي نام كه مردم همگي وي را كل علي صدايش مي كردند و او از اين لقب زشت و ناميمون بسيار ناراحت بود. روزي همه اصحاب خانه را جمع همي نمود و چارت كار مسئلت كرد. پاسخش را پس از روزها تفكر در اتاق فكر و پس از ساعت ها نشستن با اهل فن و متخصصان و سنگين و سبك كردن انواع روش ها بدادند كه نتيجه اش چنين شد: قطعه اي از قطعات زمين مزروعي خويش را فروخته و حج همي نما. بگفتا اي متفكران ناب زمانه من از اين لقب در رنجم و شما به امور معنوي دعوتم مي فرمائيد رمز و راز كار چه باشد. بگفتندش به خلوت كه چون به حج شوي در بازگشت مردم به عادت مالوف شما را حاج علي نامند و لقب منحوس كل علي از اذهان رخت بر خواهد بست. لختي فكرت نمود و بگفت دست مريزاد واقعاً عجب فكر بكري.
    فردايش به التماس و به زير قيمت زمين را بفروختي و اعلام همي كرد كه به حج اندر خواهد شد و شد. چون بازگشت از مابقي پول ترتيب مهماني عظيم بدادي و پارچه هاي بر سر در و ديوار و محلو بازار نصب همي كردي كه حاج علي از حج برگشته و مهماني همي خواهد داد و سخنراني سفارشي گرفته كه ترجيع بند حاج علي در ذهنيت مردم وارد نمايد و در هر فراز ذكر حاج علي همي گويد تا ياد آن لقب منحوس از ذهن ها بالكل فراموش شود و چنين كرد.
    صبح روز بعد از آن مهماني عظيم ديد يك حسينقلي نامي نام كل علي مذكور كرد و خاطرش مكدر ساخت. فكرتي نمود و گفت بايد با انديشه به سراغ اين جرثومه نادر بروم و اختصاصاً ‌ايشان را به يك ميهماني دعوت بفرمود و اطعمه و اشربه فراوان بگسترانيد و او را به غايت به خوردن تعارف نموده مشغول ساخت. در حين تناول اغذيه و اشربه حوادث مكه و مدينه و مصاحبت ياران را بازگو مي نمود و در هر جايي يكي از همراهان او را حاج علي صدايش مي كردند و همي حاج علي حاج علي را به غايت فراوان تكرار فرمود تا حسينقلي سير سير شده دست از غذا كشيده و آروق نهايي را هم بسلامتي بزد. كار تناول غذاي فوق العاده لذيذ اختصاصي كه به انتها رسيد از پذيرايي ويژه حاج علي تشكري كرد و در انتها گفت عجب داستان هايي داشتي كل علي!!!. حاج علي حاضر و كل علي سابق همه زحمات بر باد ديد و در محل چو افتاد كه حسينقلي همچنان بر عهد كل علي باقي مانده و حاج علي در پيشگاهش رسميتي ندارد.
    حال عزيز دلم همان يك نشريه هم مي تواند همه دروغ هايي كه اداره مربوطه براي نيك جلوه دادن بافته است را ناكار نموده و مردم به ماهيت ناكارآمدي و خالي بندي آن ادارت واقف همي گردند و اين درست مطلبي است كه از قديم گفته شد الاكرام بالاتمام و بايد دم همه را ديد تا مو لاي درز خالي بندي ها نرود و وظيفه روابط عمومي همين است كه خالي بندي براي ادارت بكند و زشتي ها را پوشانيده و با زرورق زيبا جلوه اش دهد. موفق باشيد و تجربيات خويش به ساير طوطيان مرحمت فرمائيد.


    ©2013 APG.ir