تعداد بازدید: 21862

توصیه به دیگران 7

شنبه 21 خرداد 1390-21:53

واژگان روسی در زبان مازندرانی (تبری)

نويسنده:رحمت رزاقی ،دانشجوی دکترای تاریخ


مقدمه

    زبان یا گویش مازندرانی (تبری)،زبان کرانه های جنوبی دریای مازندران،دامنه های شمالی البرز و بخش گسترده ای از شمال ایران بوده است که بالغ برشش میلیون نفراز جمعیت کشورمان را در برمی گیرد.

این زبان سابقه اش به نخستین قرن های پس از اسلام و حتی قبل از آن به زمان پارتی ها و مادها می رسد.

زبان تبری طی چند سده به عنوان زبانی غیر مکتوب و محاوره ای به حیات خود ادامه داده است وناگزیربه گویش ها ولهجه های متفاوت وگاه متناقضی تقسیم شد؛که درحدود 13 لهجه مازندرانی شناسایی شده است.

      دراین میان بسیاری از واژگان روسی از چند قرن پیش وارد زبان تبری شده  و با واژگان تبری تلفیق شده و به عنوان زبان خودی قلمداد می شوند.

کلید واژه ها: روس -  تبرستان -  زبان -  گویش

واژگان روسی درزبان وگویش مازندرانی (تبری)

       درتعریف زبان گفته شده است:هرگونه نشانه ای که به وسیله آن بتوان حالات یا معانی موجود در ذهن خود را به دیگری انتقال داد زبان خوانده می شود. (1) نیازعمومی انسان باتوجه به استعدادهای درونی اش موجب شد که بتواند از زبان سود جسته وبه منظور رساندن مفاهیم خود به دیگران از آن استفاده، و با آن سخن بگوید.

      زبان های ایرانی به دو دسته ی غربی وشرقی تقسیم می شوند و زبان مازندرانی در شاخه غربی جای دارد و از زیر شاخه های شمال غربی آن است.

زبان مازندرانی اززبان های کهن ایران بوده و دارای تاریخ و ادبیات ویژه ای است؛ که بازمانده زبان پارتی ودنباله زبان پهلوی خوانده می شود.زبان پهلوی اشکانی دردوره فرمانروایی پارتیان برایران رواج داشته که خود دنباله (زبان مادی) است. (2)

      دو کتاب اوستا و شاهنامه، به عنوان دو اثر معتبر مربوط به تاریخ باستان و سده میانه تا پیش از فروپاشی ساسانیان، کتابت در مازندران باستان را تآئید می کند و این نشان از ریشه دار بودن زبان مازندرانی می باشد که هنوز هم به طور غالب بنیه باستانی اش را حفظ کرده است.(3)

     زبان یا گویش مازندرانی (تبری)،زبان کرانه های جنوبی دریای مازندران،دامنه های شمالی البرز و بخش گسترده ای از شمال ایران بوده است.

مناطقی که ازغرب به شرق،دهکده های کوهستانی قصران کهن شامل روستاهای اوشان،فشم و آبادی های دماوند،گاجره،شمشک و از دیگرسو چهاردانگه و دودانگه ، هزارجریب، دهستان های شاه کو وشاهوار کتول،فیروزکوه،سوادکوه، لاریجانات،کوهستان های بندپی و چلاو،نور،کجور،بیرون بشم دماوند،کلاردشت،لنگا،نشتا،سه هزار و دوهزار را دربرمی گیرد.

      امروز بیشتر مردم ایران دریکی ازپرجمعیت ترین جلگه های کشور،ازتنکابن،عباس آباد و محال ثلاث درغرب و علی  آباد کتول درشرق استان مازندران(یعنی ازرویان ،استندار،تبرستان،استارآبادکهن) شمارفراوانی ازتیره ها وگروه های ایرانی دراین حوزه زبانی قرار دارند و به آن سخن می گویند که شماری بالغ برشش میلیون نفراز جمعیت کشورمان رادربرمی گیرند.(4)

      رابینو از ایران شناسان برجسته فرانسوی و محقق درتاریخ و جغرافیای مازندران درمقدمه کتاب تاریخ ادبیات مازندران می گوید درقرن های نخستین و دوم هجری والیان تبرستان زبان مازندرانی را با خط پهلوی می نگاشتند و سکه بنام پادشاهان از قبیل اسپهبدان و باوندیان باخط پهلوی می زدند.

گویش تبری درقرن های نخستین پس از اسلام دارای ادبیات گسترده ای بوده است. مجموعه ای ازدو بیتی های تبری که به "امیری"معروف وبه شاعری موسوم به امیرپازواری منسوب است درمازندران وجود داشته است.(5)

     از زمان ورود اسلام به ایران تا زمان تحکیم صفویه توسط شاه عباس اول،مازندران توسط دودمان های محلی با استقلال نسبی وحتی گاهی با استقلال مطلق اداره می شد.

 این دولت ها به دلیل برخورداری ازهویتی بومی اززبان و فرهنگ مازندرانی پشتیبانی می کردند. در واقع دراین دوران زبان رسمی مازندران،مازندرانی بوده که کاربردی رسمی دردستگاه های دولتی داشته است.

     نگارش کتاب هایی چون مرزبان نامه و نیکی نامه به مازندرانی توسط مرزبان بن رستم بن شروین- از شاهزادگان باوندی- نشان دهنده آن است که زبان مازندرانی درآن دوران یک زبان نوشتاری بوده و باوندیان همواره پشتیبان زبان وفرهنگ مازندرانی بوده اند.(6)

    زبان تبری طی چند سده به عنوان زبانی غیر مکتوب ومحاوره ای به حیات خود ادامه داده است و ناگزیر به گویش ها و لهجه های متفاوت وگاه متناقضی تقسیم شد.

ازاین گذشته حضور تیره ها و طوایف مهاجر درمنطقه به ویژه مناطق جلگه ای و آمیزش مردم بومی با مهاجران و همچنین گستردگی رفت و آمدهای بومیان با مردم سایر مناطق استان و کشورطی دو سده ی اخیر رواج گسترده رسانه های  گروهی متکی به زبان امروزین پارسی  و نفوذ واژگان نواحی همجوار در محاورات مردم،گویش جلگه ها را با  دگرگونی های آشکاری نسبت به چند دهه پیش همراه ساخت. دراین میان گویش نواحی کوهستانی به طور طبیعی از اصالت وسلامت بیشتری برخورداربوده است.(7)

      درجلگه ها و نواحی کوهستانی سیزده لهجه مختلف مازندرانی شناسایی شده است:

1- منطقه علی آبادکتول:شامل نواحی روستایی کوهستانی شمال شاهوار ومناطقی چون کتول،پیچک محله،محمودآباد،فاضل آباد و جلگه های غیر ترکمن نشین بلوک استارآباد قدیم. 

2- منطقه کردکوی:شامل هزارجریب شرقی،شاه کوه زیارت،بالاجاده،رادکان،گزشرقی وغربی وروستاهای ترکمن نشین اززنگی محله گرگان و چهاردانگه تا گلوگاه.

3- منطقه بهشهر:شامل چهاردانگه هزارجریب ازسورتی تا کیاسر و روستاهای مناطق جلگه ای ازگلوگاه،شاه کلیه تا انتهای منطقه قره طغان و رودخانه نکارود.

4- منطقه ساری:شامل چهاردانگه از کیاسرتا کوهستان های دودانگه،جلگه های مابین میان دورود و جلگه های مناطق غربی تجن رود تا جویبار.

5- منطقه قائم شهر:شامل مناطق کوهستانی فیروزکوه،سوادکوه وروستاهای جلگه ای حد فاصل بین کیاکلا ،جویبار و روستاهای کوهپایه ای بیشه سر.

 6- منطقه بابل:ازمناطق کوهستانی چلاو آمل تابندپی،امامزاده حسن درسمت غربی آلاشت و نواحی جلگه های حد فاصل فریدونکنار،بابلسر،بهنمیر،کیاکلا تا روستاهای کوهپایه ای کهنه خط،گنج افروز و بابل کنار.

7- منطقه آمل:ازکوهستان های بندپی تا چلاو،لاریجانات،نمارستاق وکلارستاق آمل تاحوالی امامزاده هاشم وجلگه های دوسمت هراز،دشت سر و محمودآباد و کوهپایه ها وجلگه های جاده چمستان،میان آمل و نور.

8- منطقه نور و نوشهر:شامل بخشی از روستاهای بیرون بشم،کجور،محال ثلاث و جلگه های حد فاصل سرخ رود تا رودخانه چالوس.

9- چالوس وتنکابن شرقی:شامل مناطق کلارباستانی،برخی از روستاهای کوهپایه ای منطقه بیرون بشم و لنگا و نواحی جلگه ای ازآب چالوس وعباس آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس آباد.

10- تنکابن مرکزی:شامل لهجه های دو هزار و سه هزاری و خرم آبادی وگلیجانی و چالکش یعنی جلگه های حد فاصل آب نشتا تا آب شیرود.

11- منطقه قصران باستانی:شامل مناطق لاوشان،فشم،شمشک،گاجره وروستاهای کوهپایه ای توچال تامناطق غربی رودخانه جاجرود و مناطقی از طالقان.

12- منطقه دماوند:شامل نواحی کوهستانی شهرستان دماوند،رودهن،بومهن تا فیروزکوه.

13- مناطق شمالی سمنان:شامل نواحی مختلف شهرستانهای شاهرود،دامغان،سمنان،شهمیرزاد وگرمسار.

ازویژگی های تاریخی زبان مازندران درمقایسه با سایر زبان های ایرانی،اینکه زبان مازندراني زیرنفوذ و تحت تآثیر زبان عربی و ترکی کمتر واقع شده است. 

 موقعیت طبیعی و جغرافیایی دریای مازندران از دیرباز نه تنها برای ایرانیان بلکه برای اقوام بیگانه نیز حتی دورترین آنها از سواحل ایران (روس ها) شناخته شده بود و برای تجارت و صدور کالا از آن منطقه به دیگر مناطق آسیایی به آن سواحل کشتی می راندند و از همان روزگار قصد دست اندازی و تصرف آن را در سر می پروراندند . این امر در دوره پتر کبیر سرعت و سازماندهی بیشتری پیدا کرد و باعث شد حملات مکرری به سواحل دریای مازندران صورت گیرد.

  اولین حمله روس ها به سواحل دریای مازندران در ابتدای قرن دهم میلادی آغاز شد و تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت که دراین مدت سواحل و جزایر دریای مازندران بارها مورد اشغال روس ها قرار گرفت.

 حکومت های ایرانی در رویارویی با آنها بارها از خود مقاومت و شایستگی نشان داده اند. این امر تا دوران تاریخ معاصر ایران و نیمه های آن استمرار داشته و فصلی از تاریخ دیپلماسی ایران را پدید آورده است؛و این امرباعث شد که روس ها مدت زیادی در مازندران آمد و شد داشته باشند ودر منطقه سکنی گزینند و با مردم شمال ایران دادوستد و معاشرت داشته باشند که نتایج آن ورود برخی فرهنگ ها از جمله واژه های روسی به این سرزمین بوده است.

همان گونه که جامعه متحول می شود زبان  نیز دچار دگرگونی شده  و باتوجه به شرایط اجتماعی وزیستی،تغییر و تحول پیدا می کند.

     بسیاری از واژگان روسی ازچند قرن پیش وارد زبان  تبری و گویش مازندرانی شده است.برخی ازاین واژگان باپذیرش تغییراتی درساختمان وآهنگ خود و برخی دیگر،تنها با تغییراتی درآهنگ،به مجموعه واژگان تبری پیوسته و پس ازسال ها استفاده توسط بومیان،ازسوی آنها واژه هایی خودی قلمداد می شوند.

بسیاری ازآنها نیز با واژگان تبری تلفیق شده اند و برخی از همین این واژگان از استان های شمالی ایران (مازندران و گیلان) وارد زبان فارسی نواحی مرکزی ایران شده اند . واژگانی چون :

آپارات (Aparat) دستگاه تعمیر و اصلاح لاستیک اتومبیل .

اسفالت (Esfalt) مخلوط قیروشن ‌که ‌درساختن ‌کف‌ خیابانها بکارمی رود.

ارسی (Uorci) کفش مردانه‌یازنانه‌پاشنه‌دار، نوعی در که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت می کند و با پایین و با لا رفتن باز و بسته می شود.

استکان (Estecan) ظرف شیشه ای یا بلوری استوانه شکل نسبتا باریک و بلند و بدون دسته .که غالبا با آن چای خورند.

اسکناس (Eskenas)  پول‌کاغذی‌ پشتوانه ‌دارکه برای خرید و فروش بکار می رود .

اشکاف (Eshkaf) قفسه ‌درداربرای ‌گذاشتن‌ ظروف یا کتاب یاچیزهای ‌دیگر.

بنزین (Benzin) از تقطیر مواد سبک نفت معدنی بدست می آید و آن ماده مولد نیرو در اتومبیلهاست.

ترمز (Tormuz) آلتی است در اتومبیل و ماشینهای مشابه که با فشار دادن آن حرکت اتومبیل یا ماشین دیگر را متوقف یا کند میسازد.

زاپاس (Zapas) لاستیک یاقطعه اضافی همراه اتومبیل،کس یا چیزاضافی که هنگام احتیاج به سراغ او یا آن بروند.

بیسکویت (Biskueat) نوعی نان شیرینی که خشک و کم وزن است.

سمیشکا (Semishka) تخمه آفتاب گردان.

سوخاری (SuKhari) برشته شده،نوعی نان برشته شده.

شکلات (SHukolat) نوعی شیرینی که ازکاکائو،شکر،وافزودنی های دیگرمانندشیر،پسته وفندوق تهیه می شود.

کالباس (Kalbas) گوشت گاو و چربی را با بعضی مواد دیگر پخته وبرای خوردن آماده می کنند.

پالتو (Palto) لباس ‌زمستانی ‌ضخیم ‌که ‌روی ‌لباسهای ‌دیگر بر تن ‌می کنند.

پرو (Peruv) آزمایش لباس از طرف خیاط بر تن مشتری .

جلیقه (Jelighe) نوعی پوشش بدون آستین که زیر کت و روی پیراهن می پوشند .

زیگزاگ (Zigzag) حرکتی درمسیر و نوعی دوخت به شکل هفت و هشت های به هم پیوسته ای که دریک ضلع مشترکند.

ساتین (Satin) پارچه براق و لطیفی ازجنس کتان و ابریشم.

سارافون (Sarafun) پیراهن زنانه بدون آستین که معمولادرزیرآن،بلوزمی پوشند.

کلوش (Kalush) کفش ‌لاستیکی ‌که ‌بیشتر در زمستان ‌بپا می کنند.

گالش (Galesh) گاودار, گاوچران

نعلبکی (Nalbeki) ظرف کم عمق و مدور که استکان چای را در آن می گذارند.

بوشکه (Bushkeh) ظرف‌ چوبی بزرگ‌ یا لاستیکی ، فلزی‌ استوانه ای ‌شکم ‌داربرای آب یا مایعات دیگر.

پریموس (Primus) نوعی چراغ خوراک پزی که قسمت اجاقش نفتی وچراغش تلمبه ای .

چتکه (CHutke) چهار چوبه ای که دارای چند رشته مهره های چوبین بسیم کشیده است و بدان اعداد را محاسبه و جمع و تفریق می کنند.

زاماسکه (Zamaske) مواد بتونه

سماور(Samavar) وسیله ای برای تهیه آب جوش و چای.

شار (SHar) نوعی درخت جنگلی محکم و بادوام

شوکا (SHuka) نوعی گوزن بومی که دم کوتاه و کپل سفید دارد.

فرغون (Ferghun) وسیله ای برای حمل مصالح ساختمانی و غیره

قرنیز (GHarniz) پیش آمدگی ‌باریک بالای‌ در و پنجره ‌شبیه ‌سایبان و برآمدگی کناره های دیوار.

کتلت (Kotlet)  نوعی ‌خوراک‌ که ‌با گوشت ‌کوبیده ‌یا چرخ‌ شده ‌درست‌ میکنند که انواع مختلف دارد.

کمد (Kumud) گنجه ‌پهن ‌کشودارکه ‌در آن ‌لباس‌ یا اشیائ دیگر گذارند ،کمد بایگانی، کمدی که در آن پرونده های اداری را بایگانی کنند یا کمد جالباسی . کمدی که در آن جامه ها را جای دهند .

لامپا (Lampa) چراغی‌که‌ بانفت ‌میسوزد و دارای مخزنی است جهت مایع قابل احتراق ( نفت، روغن و غیره ) و فتیله ای در آن مخزن فرو برده و همچنین لوله ای شیشه یی دارد که شعله فتیله را احاطه می کند.

لوتکا (Lutka) قایق پارویی.

متقال(Metghal)پارچه ای سفید شبیه به کرباس و لطیف تر از آن .

میچکا (Michka) گنجشگ.

یاشیک (Yashik) جعبه چوبی.

سیکا (Cika) مرغ آبی یا اردک.  

باغچه (Baghche) باغ کوچک.

املت ( Uomle ) خوراکی است که با تخم مرغ ورب گوجه ویا مواد دیگر تهیه کنند.

راپورت (Rapuort) گزارش کتبی یا شفاهی مبنی بر خبر و مطلبی.

کمپوتKomput)) میوه ‌ای‌ که آن را درشربت‌ قندپخته ‌باشند و آن را پس‌ از پختن‌ درظرف‌ سربسته ‌نگهدارند.

منابع و مآخذ:

1-  انوری، حسن. فرهنگ بزرگ سخن،تهران،انتشارات سخن،1382.ش، ج5.

2-  طاهری شهاب،سیدمحمد.تاریخ ادبیات مازندران،تهران، نشررسانش،1381.ش،ج1.

3-  نجف زاده بارفروش،محمد باقر.واژنامه مازندرانی،تهران، نشربلخ،1368ش.

4-  نصیری اشرفی،جهانگیر.فرهنگ واژگان تبری،تهران،انتشارات احیاء کتاب،1381ش،ج1. 

5 -  نوری،نظام الدین.تاریخ ادبیات مازندران،تهران، نشرزهره ،1380.ش.

6 - یزدان پناه لموکی،طیار.تاریخ مازندران باستان،تهران ، نشرچشمه،1385.ش.


  • چهارشنبه 5 آذر 1399-12:32

    این احتمال داره که برخی از کلمات مازندرانی وارد زبان روسی شده. آیا به این اصل توجه شده؟ ابنکه الزاما رجوع شود به کتابی در سفارت ایران در تاجیکستان به نظر بنده نمیتواند ان کتاب منبع درستی باشد. همه می دانن چوگان بازی اصیل ایرانیست ولی کشور آذربایجان قصد ثبت جهانی به اسم خودش را داشت. پس نمی توان به این گونه ثبت ها اطمینان و اعتماد کرد. هر چند اذربایجان نتوانست.

    • جمعه 23 آبان 1399-15:3

      پسر مقاله نویس.
      فقط یک جستجو در فرهنگ لغت روسی می‌کردی میفهمیدی که نود و نه درصد واژه هایی که گفتی اصلا در روسی وجود ندارد..... چرا میری از گت پیر تحقیق میکنی؟؟؟؟

      • جمعه 17 مرداد 1399-11:59

        سلام دوستان من دارم کتابی مینویسم تا به پارسی زبانان بگم تپوری یک زبان است و ن گویش و لهجه! و ما از زبان مادری خودمان خجالت نمیکشیم که میگن برای همین بدست فراموشی سپرده شده!!!! ؟ نه من از کودکی انگلیسی میخونم حرف میزنم ولی زبان مادری ام رو هم بلدم زبان رسمی کشورم یعنی پارسی رو هم بلدم..اگر اطلاعاتی دارید لطفا با من به اشتراک بگذارید برای حمایت از زبان تپوری . متشکرم. rojanauthor@gmail.com

        • پنجشنبه 17 شهريور 1401-19:40

          احسنت دمدت گرم

          • مرتضی تبری پاسخ به این دیدگاه
            سه شنبه 14 شهريور 1402-1:12

            زودتر کتابت رو ببینیم .....

            • چهارشنبه 25 مرداد 1402-1:2

              بله دقیقا . اینو باید خود مردم مازندران هم بدونن که مال ما زبانه نه گویش که چهار جا پیش غریبه اطلاع غلط ندن که زبون مون کوچیک و حقیر جلوه بده .گویش و لحجه مثل اصفهانی ها شیرازی ها مشهدی ها اونا گویش ن نه مال ما دوم اینکه کاش بشه یه فکری به حال زبون مون بشه که داره به فراموشی سپرده میشه که این مورد هم خود مردم مازندران این کارا رو کردن اتقدر حقیر داره میشه زبون مون . من خیلی حسرت میخورم به قومیت های کرد و ترک به خاطر ادن حساسیت و غیرتی که روی زبون شون دارن حالا ما باید آنقدر تلاش کنیم بگوییم تا بتونیم فرهنک سازی کنیم که آقا خانم تو خونه تو محل سرکار خانواده شهر هرجا هستین مازنی حرف بزنین حالا اونا باید آنقدر اجبارشون کنی تروخدا فارسی حرف بزنین خوش به حالشون دلم واسه زبون مون میسوزه مورد این همه بی مهری و بی غیرتی هم زبون هامون داره قرار میگیره من ۱۷ سالمه و خودم تهران زندگی میکنیم اما پدر و مادر و اصالتم مازنی استیم و من دارن سعی نیکتن بتونم به زبان مون حرف بزنم دوست داشتم اهل جایی بودم که وقتی میرفتم شهرستان به زور هم شده محلی صحبت کنیم نه فارسی جایی برم که همه محلی گپ بزنن نه فارسی همه حساس باشن رو زبون شون حتی بچه هاشون ولی متاسفانه مثل اینکه مردم مازندران خیلی تحت تاثیر قرار میگیرن زود و انگار میخوان شبیه تهرانی ها بشن

          • زال نژاد چالوسپاسخ به این دیدگاه 19 0
            پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399-21:29

            گالش و شوکا دو واژه کاملا مازندرانی هستند.

            • مازرونی ریکاپاسخ به این دیدگاه 27 2
              دوشنبه 4 شهريور 1398-19:40

              اگه یه ذره غیرت دارین مطالبی مثل این رو هرگز پخش نکنید. با این نوشته ها نه تنها خدمتی به زبان مازندرانی(مازرونی/طبری) نمیکنید بلکه دست آویزی میشه تو دست دشمن !!!! متاسفانه این (مقاله ی مثلا علمی) تو بیشتر از 5 سایت نوشته شده و داره اطلاعات غلط و مسموم به خورد ملت میده. روی صحبتم با شماست آقای رزاقی. بیشتر این کلماتی که شما نوشتید ریشه ی فرانسوی و یونانی و..... داره. در ضمن اکثر این واژه ها از فارسی به زبون ما وارد شده. که خوشبختانه امروزه با تحقیقات فعالان هویتی مازندران براشون جایگزین پیدا شده مثله (لاکمه/Lakme و یا نو/Nu به معنی قایق که شما لوتکا نوشتید و یا کلیر/Kolir که جایگزین مازندرانی جلیقه اس و ....)

              • آرش اصلانی (بابلی)پاسخ به این دیدگاه 4 21
                جمعه 30 فروردين 1398-12:54

                خیلی دوست داشتم زبان تبری همان مازنی با زبان روسی گره بخوره بیایم با اینکه خیلی به زبان مازنی به صورت اصیل حرف میزنیم جا های که واژگان فارسی جارا گرفته روسی را به جای ان بزاریم مثل فارس های تهران دارن انگلیسی را وارد حرف های خود میکنن دورود بر غیور مردان و زنان مازنی زبان اصیل دورود بر تبرستان .شئمهء خناودودن ویویکا با شئمهء

                • ادریس مازنیپاسخ به این دیدگاه 27 2
                  جمعه 3 اسفند 1397-0:8

                  داداش زبان مازنی نه گویشه نه لهجه عده اه غیرت ندارن همه چیز فروختن به ما ربطی نداره من کامل زبان مازنی بلدم

                  • چهارشنبه 28 آذر 1397-19:38

                    سلام.خیلی شگفت آوره که باغچه را روسی ثبت کردید.باغ+چه؟

                    • وحید. باترپاسخ به این دیدگاه 28 1
                      يکشنبه 10 آبان 1394-20:50

                      به کاربردن گویش برای زبان تبری خیلی شایسته نیست و همانطور که مشاهده میشود در متن واژه های گویش و زبان به جای همدیگر نیز به کار رفته اند و در ضمن رابینو بریتانیایی بود و البته با تبار ایتالیایی که در برخی منابع محل تولد وی ناپل فرانسه است ولی مرحوم تقی زاده معتقد بود که ایشان در ایران متولد شده اند
                      در باب برخی واژگان مثل گالش هم به قول دوستان اتفاق نظر وجود ندارد.

                      • محمدحسینپاسخ به این دیدگاه 23 1
                        جمعه 20 شهريور 1394-12:40

                        شخصا مقاله رو خیلی ضعیف یافتم خیلی.

                        • سه شنبه 25 آذر 1393-20:10

                          آقای رزاقی زحمت زیادی کشیدند برای تهیه این مقاله، البته من در صحت تقسیم بندی گویشها جای تردید بسیار دارم، چرا که نام بردن شهرها و مناطق وابسته به آنها به عنوان یک گویش را جایز نمی دانم. مثلا گویش مردم قائمشهر به گویش بابل نزدیکتر است تا فیروزکوه که در گویش قائمشهری گنجانده شده است. و نیز در مورد واژگان ، بسیاری از این واژگان اصالت فرانسوی دارند و بسیاری هم اصالتا تبری هستند. "باغچه" که کاملا مشخص است که فارسی است، اصولا در زبان روسی صدای "ق" وجود ندارد.

                          • شنبه 15 آذر 1393-16:29

                            0874

                            • چهارشنبه 19 شهريور 1393-14:56

                              من فکر نکنم میچکا، سیکا و باغچه روسی باشند.

                              • حامد قرباني پاسخ به این دیدگاه 2 15
                                سه شنبه 26 آذر 1392-10:16

                                با سلام از ارايه اطلاعات شما نهايت تشكر به عمل مي آيد

                                • چهارشنبه 18 بهمن 1391-0:0

                                  با عرض سلام..... با تشکر از اطلاعات داده شده .....

                                  • يکشنبه 26 آذر 1391-0:0

                                    متاسفانه اکثر واژه های مازندرانی به اشتباه روسی تصور شده اند . مانند سیکا ، میچکا ، گالش ، جونکا و . . . . برای متون علمی دقت بیشتری انتظار می رود .

                                    • يکشنبه 7 اسفند 1390-0:0

                                      ته امه گت اوس بابا هستی ته قربون ولی وارد به نی

                                      • علی ذبیحیپاسخ به این دیدگاه 16 0
                                        پنجشنبه 2 تير 1390-0:0

                                        سلام آقای رزاقی. زحمت کشیدید اما چند مورد را یادآور می شوم:1- بهتر بود قبل از ارائه مقاله آن را از نظر حداقل یک زباشناس و زباندان می گذراندید.2- صرف آمدن این لغات در فصل نامه ای تخصصی دلیلی بر صحت موضوع نیست, ضمن اینکه با ذکر این مطالب در فصلنامه مربوطه, نیازی به تکرار آن در مازندنومه نبود اما می شد نقدی بر آن نوشت.3- منابع مورد استفاده شما جز یکی دو مورد مابقی ارتباطی به مقاله ندارند. 4- برخی از لغات مورد نظر ریشه در زبان های ایرانی(باستان و نو) و در اینجا مازندرانی دارند. 5- بعضی از لغات از راه زبان فارسی وارد زبان مازندرانی شدند. 6- تلفظ لغت در زبان روسی و ریشه آن در زبان مزبور نیاز بود و...
                                        در خاتمه از تلاش شما تشکر می نمایم و امیدوارم موفق و پیروز باشید. به امید پایان نامه ای کامل و رسا در تاریخ مازندران

                                        • چهارشنبه 1 تير 1390-0:0

                                          توضیح نویسنده مصداق عذر بدتر از گناه است . چرا از فصل نامه ای که نامش را آورده اند در مقاله و یا زیر نویس آن ذکری نیست . در نوشتن این گونه مطالب اولین قدم مراجعه به فرهنگ های ذیربط و یا گویشورانی است که به آن زبان و یا این زبان تکلم می کنند . با این وجود و با تمام این حرف ها زحمتی را که این دانشجو متحمل شده نمی شود نادیده گرفت . به امید دیدن کارهای بهتر از سوی ایشان هستیم

                                          • رحمت رزاقی-نویسنده مطلبپاسخ به این دیدگاه 2 13
                                            چهارشنبه 1 تير 1390-0:0

                                            باتشکر از اظهار نظر دوستان این واژه ها ازفصلنامه نامه پژوهشگاه ،سال7،شماره 15-16،فصلنامه پژوهشهای ایرانشناسی،زمستان-بهار1386،سفارت جمهوری اسلامی ایران درتاجیکستان گرفته شده است.رزاقی

                                            • شنبه 28 خرداد 1390-0:0

                                              دوستان در مازندنومه باید دقت کنند که هر مطلبی را به عنوان مقاله تحویل خوانندگان خود ندهند . در این مقاله نویسنده با ناچیز ترین اطلاعات و با چند کلیشه سعی در ارایه مطلب می کند .
                                              ثانیاً در درج نظرات به هر زبان که هست به معنای آن نیز توجه کیند و در صورت درنیافتن معنی از درج آن خود داری کنید . در این جا جمله ای به روسی از یکی آمده است که بسیار زشت است . آن قدر زشت که ترجمه آن را جایز نمی دانم .

                                              • امدا دابویجپاسخ به این دیدگاه 13 0
                                                شنبه 28 خرداد 1390-0:0

                                                با تشکر از آقای رزاقی. اما یک نکته و آن این که دو بخش این مقاله قابل تفکیک است. یعنی بخش اول به گستره جغرافیایی زبان مازندرانی می پردازد و خود می تواند موضوع جالبی برای تحقیق باشد. مثلا بحث جعیت شناختی هر یک از این لهجه ها، موضع نگرش باشندگان هر یک از آنها به زبان فارسی و یا تلاش آنها در حفظ زبان مادری و از این قبیل. در بخش دوم که عنوان مقاله در مورد آن است، بهتر بود به زمینه تاریخی موضوع توجه می شد. علاوه بر آن، برای این که ثابت کنیم کلمه ای روسی است یا انگلیسی یا... حداقل باید املای آن به زبان اصلی را بیاوریم.و برای اثبات این قضیه که اصل آن به چه زبانی است باید به کتب مربوط ارجاع بدهیم. در نهایت این که جای برخی کلماتی طنین روس دارند در متن خالی است مانند: ماچکا (مادینه سک و هر جانور) چینکا (جوجه یک ماه به بالا)، جونکا (گاو نر جوان) بویچکا (خورشت گوشت و پیاز: در مرکز و شرق مازندران بیج بیج خوانده می شود).

                                                • چهارشنبه 25 خرداد 1390-0:0

                                                  سلام از محققی مانند شما بعیده کتاب سرقتی
                                                  نظام الدین نوری،نظام .تاریخ ادبیات مازندران را منابع قرار دهید.

                                                  • چهارشنبه 25 خرداد 1390-0:0

                                                    من با زبان مازندرانی وروسی آشنایی کامل دارم برخی از واژه هایی که لیست کردید مثل میچکا گالش وکلوش کاملا مازنیه ولی واژ های مازنی که با زبان روسی مشترکند مانند زاموسک (قفل)اشکاف(کمد دیواری)خار (خوب)سپاسیبو(متشکرم )چیتی(چگونه)را نیز می توان به لیست اضافه کرد

                                                    • چهارشنبه 25 خرداد 1390-0:0

                                                      Воробейدر زبان روسی به معنای گنجشک است، اما میچکا نمی تواند روسی باشد ، با مهر همیشگی دکتر پارسی

                                                      • مازیار مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 16 0
                                                        دوشنبه 23 خرداد 1390-0:0

                                                        بیشتر این کلمات از زبان روسی وارد زبان فارسی و از فارسی وارد تبری شده اند. بعضی از کلمات مثل گالش، کلوش، سیکا هم بعید است ریشه روسی داشته باشد. بهتر بود اصل روسی و ریشه یابی این کلمات هم تو این مقاله گنجانده میشد.

                                                        • دوشنبه 23 خرداد 1390-0:0

                                                          باغ که باغه....چه هم که پسوند فارسیه

                                                          • يکشنبه 22 خرداد 1390-0:0

                                                            ته قربون؛
                                                            اميدوارمي تقسيم بندي هاي كشور مانع اَمِه ارتباط قوي فرهنگي نوِّه.

                                                            • يکشنبه 22 خرداد 1390-0:0

                                                              دستت درد نكنه؛
                                                              خوب زحمت كشيديد؛
                                                              فرهنگ طبري (تبري) خيلي بيش از اين بزرگي داره؛
                                                              حتي ارتباطش به سطح بين الملل مثل فرانسه مي رسه.

                                                              • شنبه 21 خرداد 1390-0:0

                                                                گنجاندن دو واژه شاخص مازندرانی ( گالش و شوکا ) و واژه فارسی (باغچه ) در مجموعه پنجاه واژه روسی وارد شده به زبان مازندرانی کمی عجیب به نظر می رسد . مطالبی هم که در متن مقاله به آن پرداخته می شود با هدفی که نویسنده به دنبال آن است چندان ارتباطی ندارد !!


                                                                ©2013 APG.ir