تعداد بازدید: 2954

توصیه به دیگران 65

سه شنبه 11 مرداد 1390-22:40

خون دادن و خون دل خوردن

پدری که پیراهن سیاه رنگ بر تن دارد بر تخت در حال اهدای خون است .او مورد توجه چند همکار خبرنگار قرار گرفته است.ضمن تسلیت با او احوال پرسی می کنند، بنده خدایی گفت: ایشان پدر نرجس و نسترن است که چندی پیش به قتل رسیده اند/در روزی که خبرنگاران داوطلب اهدای خون شدند،ای کاش مسوولان  فقط یک شاخه گل برای کارکنان انتقال خون می آوردند.(گزارش بابک شمس ناتری-خبرنگار-از اهداي خون خبرنگاران غرب استان)


ارسال یک پیامک توسط چند همکار رسانه ای حکایت از یک کار زیبا و پسندیده داشت، حرکت خودجوشی که توسط خبرنگاران دو شهرستان صورت گرفت.

پیامک حاوی این نوشتار بود: " اهدای خون خبرنگاران نوشهر و چالوس به مناسبت روز اهدای خون، فردا نهم مرداد ماه ساعت 10 صبح پایگاه انتقال خون چالوس "


صبح فرا رسید و ورق تقویم روز 9 مرداد یعنی روز اهدای خون را نشان می دهد.مردمی که در صف اهدای خون به نوبت ايستاده اند، با چهره هایی نام آشنا مواجه می شوند، خبرنگاران و اهالی رسانه که در اعتلای یک پیام فرهنگی و ارزشی آمده اند.

در لحظه ورود با مرد مسنی مواجه شدم که گفت: چند سالی است برای اهدای خون می آید.او رو به اطرافیانش می کند و ادامه می دهد:روز اهدای خون است...با خودم گفتم که بیایم و خون اهدا کنم، توان مالی برای کمک که نداریم شاید خون ما به درد یک بنده خدا بخورد، ماه رمضان هم در راه است و ثواب دارد..."

20 خبرنگار وارد ساختمان انتقال خون شدند و در نهایت 6 نفر توانستند خون خود را برای بیماران تحت پوشش پایگاه انتقال خون چالوس اهدا کنند.ظاهرا تعدادی از عزیزان بنا به دلایلی موفق به این کار نشدند.


خانمی جلو می آید و با تعجب سوال می کند: چه خبر است؟نکند قرار است مسوولان برای بازدید بیایند که این همه خبرنگار اینجاست؟!

 پرسیدم از کجا فهمیدید که اینها خبرنگار هستند...با لبخند جواب داد: محل کارم به شکلی است که روزانه نشريات زیادی به آنجا می آیند و من هم معمولا می خوانم...الان هم که همه دست به دوربین هستند و شما هم که عکس تان مرتب این ور و آن ور چاپ می شود...نکند آقای(...)قرار است برای اهدای خون بیاید که این همه خبرنگار اینجا جمع شده اند؟

جواب دادم: مادر جان، امروز خبرنگاران خودشان سوژه شدند...صبر کنیم ببینیم امروز که خبرنگاران هم هستند چند مسوول می آیند...


پدری که پیراهن سیاه رنگ بر تن دارد بر تخت در حال اهدای خون است .او مورد توجه چند همکار خبرنگار قرار گرفته است.ضمن تسلیت با او احوال پرسی می کنند، بنده خدایی گفت: ایشان پدر نرجس و نسترن است که چندی پیش به قتل رسیده اند...

یک منبع آگاه و مطلع در انتقال خون بیان داشت: دختران ایشان که به قتل رسیده اند  از خیرانی بودند که اهدای خون می کردند، مخصوصا دختر بزرگ وی که چند باری خون داد...

محمد شریفی -رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی چالوس- تنها مدیری است که روز اهدای خون را یادش ماند. وی که با چند همکار خود به انتقال خون آمد، اظهار داشت:حرکت خبرنگاران، ستودنی و در عین حال یک فرهنگ سازی صحیح است.


" خبرنگاران بیایند ثبت نام کنند "، این را خانمی که پشت رایانه نشسته است تکرار می کند...ظاهرا اولویت اهدای خون را به دوستان رسانه ای دادند و این هم مطمئنا به این دلیل است که خبرنگاران به دیگر برنامه های دو شهرستان جهت پوشش خبری برسند.


با توجه به جمعیت اهدا کننده و داوطلب ، پرسنل انتقال خون چالوس بسیار صمیمی و دوست داشتنی وظایف محوله خود را انجام می دهند.

 مسوول روابط عمومی انتقال خون نیز به سوالات مکرر اصحاب رسانه جواب می دهد.کامبیز کیادلیری -رییس انتقال خون چالوس- در راه روهای انتقال خون از اهدا کنندگان به گرمی استقبال و از کسانی که قصد خروج دارند تشکر می کند.

مشاهده چهره خبرنگاران بر روی تخت در حالی که خون اهدا می کنند دیدنی است.یاد حرف یکی از دوستان افتادم که می گفت: مگر خبرنگاران با این همه تلاش و کار مشقت آور و سخت که عایدات مالی کمی هم برای شان دارد و مرتب استرس و اضطراب دارند،خونی نیز در رگ دارند؟!

در روز اهدای خون 136 نفر به انتقال خون چالوس آمدند و اما به نظر می رسید که مسوولان ( به غیر از یک نفر) به تقویم خود حتی نیم نگاهی هم نداشتند و روز اهداي خون را فراموش کردند.انتظار می رفت در این روز مسوولان گرامی نه برای اهدای خون بلکه برای یک خداقوت به کارکنان این سازمان و تشکر از مردم سری به انتقال خون چالوس می زدند.شاید توقع ما زیاد است و کار مسوولان و رسیدگی به ارباب رجوع و ... زیاد!!


در روزی که خبرنگاران-همانانی که برخی از مسوولان معتقدند برای حق درصد خوب می دوند- داوطلب اهدای خون شدند ای کاش مسوولان گرامی فقط یک شاخه گل برای کارکنان انتقال خون می آوردند که ساعت ها در حال خدمات رسانی بودند...در صف طولانی که مردم برای یک کار خیر پیشقدم بودند منتصبین و منتخبین را ندیدیم...ای کاش فقط به صورت نمادین هم شده سری می زدند.

در این روز شاهد صحنه ای بودم که برایم درس ها داشت؛خبرنگاری که شرایط اهدای خون را نداشت برای خون دادن خواهش می کرد...پزشک منطقی و کاملا قانونی اجازه نداد و گفت: همین حضور داوطلبانه شما در این روز قابل قدرداني است.

شنیدم یکی از بازیکنان فوتبال کشور برای پیوستن تیمی قرار است امسال نزدیک به یک میلیارد تومان پول بگیرد...ولی من امروز زنی را دیدم که چادر بر روی صورتش کشیده بود و از جلوی یک میوه فروشی میوه های ترک خورده را جمع می کرد...


  • سه شنبه 18 مرداد 1390-0:0

    مشکلات خود ماهم کم نیست کاش توجه میشد!

    • چهارشنبه 12 مرداد 1390-0:0

      مسئولا روزای دیگه میان که یه وقت خدای نکرده ریا نشه ، وگرنه غیر از همون یه روز که شما گفتین مسئولا بقیه روزای سال در حال خون دادن هستند. تازه خون ندن بهتر از اینه که عین اون مسئول یزدی ادای خون دادن در بیارن


      ©2013 APG.ir