تعداد بازدید: 2708

توصیه به دیگران 2

پنجشنبه 3 آذر 1390-17:12

دوست واقعي ما کيست؟

هنگام راي گيري در مجمع عمومي سازمان ملل درمورد تصويب قطعنامه محكوميت جمهوري اسلامي به اتهام توطئه قتل سفيرعربستان درآمريكا 9 كشوري كه راي منفي دادند،همگي ازكشورهاي مسيحي و غيرمسلمان نظير ارمنستان،كوبا،بوليوي،روسيه،اكوادور و....بودند وكشورهاي مسلمان هيچكدام راي منفي ندادند؛حتي سوريه و عراق و لبنان كه اين همه ادعاي دوستي مي كنند!(يادداشتي از دکتر سيف الرضا شهابي،کارشناس سياست خارجي،بابل)


     مي گويند رضاخان پهلوي دستور داده بود هيچ مغازه داري حق ندارد خودسرانه مغازه اش را تعطيل كند.يكي از روزها هنگام عبور از خياباني چشمش افتاد به مغازه اي كه بسته است. دستور داد تحقيق كنند كه چرا اين مغازه دار فرمان همايوني را اجرا نكرده و مغازه اش را تعطيل كرد.

ماموران بعدازتحقيق متوجه شدند صاحب مغازه يك عرق فروش ارمني است. دستور احضار او را داد و از او سئوال كرد: چرا مغازه را تعطيل كردي ؟

صاحب مغازه جواب داد :امروز روز قتل "مسلم بن عقيل "است و من جائز ندانستم درچنين روزي عرق بفروشم !

رضاخان با شنيدن پاسخ شخص ارمني تعجب كرد و گفت : اگر در اين مملكت يك نفرمسلمان واقعي وجود داشته باشد،همين"قاراپط"ارمني است!

     مطلب فوق به اين دليل گفته شد كه هنگام راي گيري در مجمع عمومي سازمان ملل درمورد تصويب قطعنامه محكوميت جمهوري اسلامي به اتهام توطئه قتل سفيرعربستان درآمريكا 9 كشوري كه راي منفي دادند،همگي ازكشورهاي مسيحي و غيرمسلمان نظير ارمنستان،كوبا،بوليوي،روسيه، اكوادور و....بودند وكشورهاي مسلمان هيچكدام راي منفي ندادند؛ حتي سوريه و عراق و لبنان كه اين همه ادعاي دوستي و رفاقت مي كنند يا موقع راي دادن جلسه را ترك كردند، يا راي مثبت داند و يا راي ممتنع!

     اين درحالي است که در 33 سال گذشته جمهوري اسلامي ايران همواره طرفدار كشورهاي اسلامي بود و از آن ها حمايت كرد.

البته حمايت ازكشورهاي اسلامي جزء وظايف هرمسلمان و هركشور اسلامي است مخصوصا در دنياي امروز كه جهان اسلام مورد هجمه دشمنانش قرارگرفته،ليكن خيلي اميد بستن به كشورهاي اسلامي درپاره اي ازمواقع  نتيجه مطلوب حاصل نمي شود و ملاك خوب و بد بودن براي دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي نبايد در محدوده تنگ اسلامي بودن باشد.

    ازطرف ديگر راي منفي ندادن كشورهاي اسلامي به قطعنامه پيشنهادي عربستان و امريكا دلالت بر واقعيتي ديگردارد و آن اينكه عربستان روي كشورهاي اسلامي نفوذي بيشتري ازجمهوري اسلامي دارد.

اين موضوع بخشي از آن مربوط مي شود به امكانات مالي گسترده اي كه عربستان دارد و دركشورهاي اسلامي هزينه مي كند و بخش ديگر به تجانس عقيدتي كشورهاي اسلامي با عربستان به عنوان يك كشورسني و بالاخره قرار داشتن حرمين شريفين درعربستان قداستي را براي حكومت عربستان دركشورهاي اسلامي فراهم کرده است.

البته فشارهاي آمريكا بر برخي ازكشورهاي اسلامي و همگام شدن واشنگتن با ریاض در راي منفي كشورهاي اسلامي نيز موثربوده است.


  • سه شنبه 4 بهمن 1390-0:0

    فاطمه

    • شنبه 12 آذر 1390-0:0

      لطفا" بفرمائيد :
      مي گويند ....
      از کجا آمده ؟ مدرک و دليلش کجاست ؟
      بالاخره بايد در رابطه با تاسيس بانک ملي و فخرالدوله و قارپط اثري باشه
      من بدون مدرک Wiki.org چيزي رو قبول نميکنم :)

      • دكترسيف الرضا شهابيپاسخ به این دیدگاه 0 0
        سه شنبه 8 آذر 1390-0:0

        اكنون كه بتدريج اين يادداشت درسايت محترم "مازندنومه"به قسمت آخردرصفحه اصلي نزديك مي شود لازم دانستم مطلبي را براي خوانندگان عزيزوبزرگواراين يادداشت وهمه آناني كه اظهارنظرفرمودندعرض كنم.
        واقع اينكه هرگزفكرنمي كردم اين موضوع اينقدرحساسيت زاباشد واين همه "كامنت"يا اظهارنظردرپي داشته باشد.من تقريباهمه نظرات را مطالعه كردم ولذت بردم واستفاده كردم هم ازاينكه اصحاب فكروانديشه مطالعه مي كنند وهم به اين جهت كه نقطه نظراتشان رابيان مي فرمايندوقطعا دربرخوردانديشه ها بسياري حقايق روشن مي شود وبه درك وفهم عمومي كمك مي كند .
        هدف من ازنوشتن اين يادداشت به خاطر تاسف عميقم از عملكردكشورهاي اسلامي بود كه حتي يكي ازاين كشورها حاضرنشددرازاي اين همه تعصبي كه مادرارتباط با كشورهاي اسلامي ومسلمان داريم با ما همراهي كند وهمانطوركه يكي ازخوانندگان اشاره فرمودندبايدبدورازجاروجنجال واكاوي شود واين به اين مفهوم نيست كه ماازكشورهاي اسلامي قطع رابطه وقطع اميدكنيم يا به خاطر اين حركت ناصواب اين كشورها به دامن دشمنانمان برويم .خداوندشر اختلاف را ازسرمسلمانان دوركندومسلمانان را متحد ومتفق نمايد. آمين
        درپايان لازم مي دانم مجددا اشاره كنم برادرمحترمي كه با نام "رضا"نظرمي دادند اينجانب نبودم وشايدبه علت تشابه نام رضا با نام اينجانب اين سوء تفاهم پيشامده باشدكه هردويكي هستند .

        • غلامعلی رنجبرپاسخ به این دیدگاه 0 0
          دوشنبه 7 آذر 1390-0:0

          تنها موردی که مانده این هست که باید تشخیص بدهیم منافع ملی ما در چیست؟ به دیگران هم باید حق بدهیم برای منافع ملی خودشان تصمیم بگیرند. اطلاعات ناداشته و تصوری را به یقینیات تبدیل نکنیم که مثلاً فکر شود ما میلیاردها دلار کمک کالی به سوریه کردیم و کلی هم نفت مفت به آنها فروختیم. من چنین چیزی را باور نمی کنم ولی البته بر این اعتقاد هستم که مبارزه با صهیونیزم هزینه ای دارد که باید همه کشور ها در آن سهیم باشند و سوریه و لبنان (حزب الله) و فلسطین نباید تنها بمانند و وظیفه ما هست که به کمک آنها بشتابیم حتی اگر آنها قدر ما را ندانند.
          آن شعار آمریکا و اسرائیل ساخته نه غزه نه لبنان ایران برای ایران یک بار عظیم خیانت و خباثت را در خود دارد که حالا حالاها باید عده ای در فرصت مناسب بنشینند و ابعاد آن را تحلیل کنند.
          ما نباید به جای افراد استراتژیس بنشیم و با اطلاعات خیالی و توهمی خودمان تصمیمان استراتژیک برای نظام و دنیای اسلام اتخاذ کنیم و در پنهان و فحوای کلمه با طرح های آمریکا برای انزوا و جدایی سوریه و انهدام حکومت سوریه و تسلیم آن و مشابه سازی حکومت آن با حکومت آل سعود همراهی کنیم.
          طرح مسئله دوست واقعی خود را بشناسیم برای اثبات این مسئله است که حالا که سوریه و لبنان به ما در شرایط سخت رای ندادند (البته از آرمان های انقلاب و مقاومت فاصله گرفته و هدف اساسی مقاومت را گم کرده اند) را عمده کرده و پیشنهاد جایگزین را به صورت ضمنی و مشکوک بلغور کنیم که نه سوریه نه لبنان بلکه ترجیحاً ترکیه و عربستان در اذهان تداعی کنیم.
          این یارگیری ها دیگر به روش کهنه ای تبدیل شده و هجوم آوردن چندجانبه فقط برای اثبات امری غلط و توهم زا است که با شلوغ کاری می خواهد به نتیجه ای برسد. انسان از مقدمات غلط هرگز به نتیجه صحیحی دست پیدا نمی کند. من با ضرس قاطع اعلام می کنم این تفکر به دنبال انزوای بیشتر ایران است و در صدد مقاومت شکنی با هزل و لغز گویی و تسلیم طلبی غربگرایانه می باشد.
          انشاء الله چنین نیت و برداشتی در پشت این حرف ها وجود نداشته باشد ولی روشنفکر نمایی و وابستگی های فکری و اعتقادی از آن می بارد و قابل انکار نیست. البته ممکن است هیچگونه وابستگی عملی وجود نداشته باشد ولی منظورم این است که این تفکر یک تفکر وابسته است و غرب باوری در گوشت و پوست آن نفوذ کرده است.

          • دكترسيف الرضا شهابيپاسخ به این دیدگاه 0 0
            يکشنبه 6 آذر 1390-0:0

            جناب صادقي لطفا سريعااعلام بفرمائيد"رضا"اينجانب نمي باشم وبرخلاف آقاي "علي"كه از نام خانوادگي خودامتناع ورزيداينجانب با نام ونام خانوادگي خودم ظاهرمي شوم

            • شنبه 5 آذر 1390-0:0

              فضای خوبی ایجادشدافرادمختلف باابرازنظرات متفاوت میتوانندبه این فضا کمک کنند تا واقعیت بیشترمشخص شودهرگزنبایدازبازشدن چنین فضای دوستانه وبرادرانه واهمه داشت.ازهمه آنانی که شرکت می کنند تاما خوانندگان آگاهی بیشتری پیداکنیم تشکرمیکنم

              • شنبه 5 آذر 1390-0:0

                آقای رنجبر گمانم رضا همان سیف الرضا شهابی است

                • شنبه 5 آذر 1390-0:0

                  نمی دانم آقای رنجبر چرا دنبال نام و نشان من میگردد.من رضا هستم.همین.شما به استدلال من پاسخ بده. اسم و رسم من به چه دردت مي خورد؟من در این سایت همیشه با همین اسم کامنت میگذارم.تا حالا هم کسی نگفته تو کی هستی! موجودی ناشناخته هم نیستم.در این فضا اسمها معمولا" مستعار است اما من همین رضا هستم.شما را نمیدانم واقعی هستید یا موجودی ناشناخته!بعد هم اینکه من مشت ولگد نثار کسی نکردم.نظر خودم را دادم.دوست دارید بپسندید دوست هم ندارید پسند نکنید.خوشحالم که اذعان دارید"ما دوستان بی وفایی داریم".برادر جان من هم سه روزه دارم همین موضوع را به شما میگویم.دکتر هم در مقاله اش همین را نوشت.حالا میرسیم به اینکه با این دوستان بی وفا چکار کنیم.مثلا"اگر با سوریه دشمنی کنیم که همراهی با آمریکاست و اگر دوستی کنیم که به ضرر ما رای داده اند.پس چه کنیم؟!میدانید مشکل کجاست؟مشکل اینجاست که ما تمام کسانی را که می توانستند روزی به ما کمک کنند از خود طرد کرده ایم و نهایت کار رسیده ایم به سوریه و عراق و این کشورهای مشکل دار.حالا کاسه چکنم جکنم در دست گرفته ایم که ای بابا سوریه هم که رای مثبت داده،اگر ما در دنیا 100 کشور دوست داشتیم انوقت برای مان مهم نبود امثال سوریه و اینها چه میکنند.انوقت ما تصمیم میگرفتیم با چه کسی و تا چه حدی رابطه داشته باشیم.می توانستیم میزان و معیار رابطه را خودمان مشخص کنیم اما حالا درانزوای جهانی هستیم.کشوری می رود علیه ما رای می دهد و ما چون چاره نداریم به قول مازنیها مارک مارک میکنیم و میخواهیم همین حداقل را هم داشته باشیم!!آخر چه حداقلی!؟باباجان طرف رفته در شورای امنیت علیه ما رای داده آيا او دوست ماست!؟آیا باید مثل 30 سال گذشته به آنها خدمت کنیم و نفت ارزان و مفت بدهیم؟که چه شود؟چرا نفت مفت به بولیوی و ارمنستان و اینها ندهیم که به رای منفی دادند؟چرا با کشورهایی که کنار ایران ایستاده اند و حالا مسیحی یا ...هستند اتحادیه تشکیل ندهیم و الکی روی شعارهای عهد بوقمان اصرار داشته باشیم که نه ایشالا گربه است!نه سوریه و... خلاف نکردند،حتما اشتباهی شده،اونا با ما هستند!!آخر دوستی که سیلی به صورت دوستش بزند و نمک بخورد و نمکدان بشکند لیاقت دوستی را دارد؟باید روابط خودمان را با کشورهایی که به قطعنامه رای مثبت دادند به حداقل برسانیم.آمریکا و انگلستان علیه ایران رای دادند،سوریه ولبنان وعراق هم دادند،فرق اینها در چیست؟مهم این است که این کشورها دست در دست هم علیه ایران رای دادند.سوریه در گرداب دست وپا میزند وبرای اینکه فشارهای جهانی را علیه اش کم کند علیه ایران موضع گرفت.ما هم الان کم مشکل نداریم اما بجای تنش زدایی و دوست یابی داریم منزوی تر میشویم.دلمان خوش بود روزی این کشورهای درجه سه دوست ماهستند اما ثابت شد که همین درجه سه ها را هم نداریم.حرف من این است.مثل روز هم روشن است چه میگویم.من نمیگویم اسد را کله پا کنیم، می گویم روابط مان را از نو تعریف کنیم،الان بولیوی و کوبا و اکوادور و ارمنستان واینها دوست ترهستند تا عراق و سوریه و اینهایی که کنار دشمنان ما ایستادند.گاهی اشکال ندارد اشتباهات تاريخی مان را بپذیریم.سماجت روی اشتباه و تکرار آن نوعی اشتباه است.حالا روی این حرف هم نمیروم که رابطه با خود آمریکا هم بنا به شرایط و مصالحی تابو نیست و میشود یک روزی که مصالح ما ایجاب کرد با هر کشوری جز اسراییل رابطه داشت.اگر چشمان خود را باز کنیم می بینیم دنیا خیلی بزرگ است و نزدیک به 170 کشور در آن وجود دارد.دنیا فقط سوریه و عراق وافغانستان و ونزوئلا نیست!

                  • غلامعلی رنجبرپاسخ به این دیدگاه 0 0
                    شنبه 5 آذر 1390-0:0

                    حیف که مطلب دارد به ته لیست می رسد و از صفحه اصلی عبور می کند ولی بحث خوبی برای مباحثه باز شد و می توان بدون تندروی و اتهام زنی تبادل نظر نمود. آقا رضا هرکسی که باشد نظراتشان برایم قابل شنیدن است هر چند چهره در پس نقاب آقا رضا در کشیده تا ایشان با موجود شناخته شده ای حرف بزند و من با موجود ناشناخته ای صحبت نمایم.
                    ببینید من نمی خواهم با شما مقابله به مثل بکنم و از ادبیات مشابه اتهام زنی و حتی توهین آمیز استفاده کنم که مثلاً قضیه را به گونه ای شلوغ کرده باشم که طرف را در کنج قرار بدهم و به جای استدلال تند تند مشت و لگد را نشانش بدهم که یعنی خفه خون بگیر و دیگر دم بر نیار. نه استدلال فراوانی وجود دارد که در بسیاری از موارد خودتان ابتدا فرض هایی را کردید و بعد به فرض های خودتان با تندی خاص خودتان جواب دادید که اصلاً ربطی به استدلال من نداشت.
                    برادر من حرف بر سر این است که ما دوستان بی وفایی داریم. و در مواقع لزوم به منافع و دیدگاههای خودشان رای می دهند. در این هیچ تردیدی نیست ولی اینکه بگوئیم ما دوستان خودمان را عوضی گرفته ایم و در میان حرف از سوریه و امثال آن به میان بیاوریم کمی نگرش محدود نگرانه است و بر اساس پاسداشت منافع ملی ما نیست. اینطور نیست که ما مثلاً اگر با همین دوستان فسقلی و بی وفا هم قهر بکنیم کشورهای دیگر با ما دوست بشوند. هوشمندی ما این نیست که مثلاً و مشخصاً بگوئیم حالا که سوریه به ما رای نداده و یا در جلسه رای گیری حضور نداشته ما چرا برای دفاع از موجودیت آقای اسد هزینه بپردازیم. ما هم همکاری کنیم تا زودتر شرش کنده شود. این یعنی همراهی کردن با سیاست استکبار که می خواهد با فشار بر سوریه منافع ایران و انقلاب اسلامی را له کند و ما با دستان خودمان برای خودمان چاله خواهیم کند که در دست انداز آن سکندری خورده و به غرب برای رسیدن به اهداف کنترل انقلاب اسلامی کمک بکنیم. این خلاف هوشیاری و بیداری یک ملت انقلابی است. تکرار مسئله فلانی چشمش را بر واقعیت بسته هم دردی از تصورات غلط شما دوا نمی کند و اینقدر در نشان دادن کنه تفکر خویش با کلمات قلمبه ای مثل ایدئولوزیک فکر کردن خودتان را اذیت نکیند. آنهایی که این ساز را می نواختند الآن توی لندن با بی بی سی و سایر رسانه ها دارند نرد بازی می کنند و برای ماندن در آن دیار شرایط دیکته شده آنها را بلغور کرده و به سمت تسلیم طلبی ملی حرمت می کنند. این وابستگی ها فکری و فرهنگی نتیجه اش این است که هم کیان اعتقادی آنها دچار تحلیل و تهدید شد و هم تمام یافته ها و بافته های آنها پوست اندازی کرد و به جای عریان نشان دادن واقعیت ها پنهان کاری پیشه کرده و از عناصر دست چندم خود در داخل برای بیان خواسته های بزرگتر هایشان که ایضاً ایدئولوژیک ترین حالت ممکن است به عنوان نسل فدا استفاده می کنند.
                    مطلب راجع به ایجاد رعب و وحشت و ترس مطلبی نیست که من گفته باشم بلکه جزء ذات سیاست های استکباری است که به سیاست چماق و هویج معروف شده که همراه برگ زیتون به عنوان نماد صلح یک هفت تیر را به عنوان نماد جنگ ارسال می کنند که معنی آن این است که اگر به شرایط ما تن ندهید و صلحی را که ما می خواهیم و یا تسلیمی را که ما دنبال آن هستیم پذیرا نشوید، منتظر مقابله های سنگین و پرداخت هزینه های سنگین تری باشید.
                    برخی از دوستان همین تسلیم طلبی را در قالب های متعدد و بزک کرده و قشنگ که کمتر به ماهیت آن بشود فکر کرد پیشنهاد می کنند و برخی هم مقاومت را صراحتاً می گویند و برخی هم شعار مقاومت را می دهند ولی شرایط تسلیم را یکی پس از دیگری تکرار می کنند. نمونه های آن هم فراوان است.

                    • شنبه 5 آذر 1390-0:0

                      كشورهائي كه راي منفي دادنداگرچه مردمشان مسيحي هستندامادولت هايشان چپگرااست واكثرشان كشورهاي ضدآمريكائي ومتمايل به سوسياليسم هستند

                      • جمعه 4 آذر 1390-0:0

                        آقای رنجبر چشمش را روی واقعیت بسته و مرتب ادعاهای خودش را تکرار میکند.پيشنهاد میکنم کامنتهای خواننده ها را بار دیگر بخواند که بیشترشان حاوی استدلال و منطقند اما منطقی که عکس منطق شماست.شما هر چیزی را که موافق میل خودتان باشد منطق واستدلال میدانید و مال بقیه کشک!ما میگوییم دوست باید در این شرایط دست دوست را بگیرد شما از بنی صدر و فلان کسک مثال میا ورید و آسمان به ریسمان مي بافید که مقاله دکتر بد نوشته شده است؟!می بینید که تمام کامنت گذارها خلاف نظر شما نظر داده اند پس تفکر شما حداقل در این جایگاه و مکان بدون مشتریست.مقاله گفته ایران باید چشم باز کند و در انتخاب دوستانش باهوش باشد،شما میگویید ترس در دل انداخته!!چه ربطی دارد؟اگر مثلا" این سوریه و عراق و اینها که سنگ شان را به سینه میزنیم گیریم که دوست ما هستند، آنوقت با این کشورهای ضعیف ترس به دلمان نمی افتد؟اینها زمان جنگ کنار کی بودند؟همین الان که عربستان وارد بحرین شده کدام کشور مسلمان کنار ایران ایستاده و نظر ما را همراهی میکند؟زمانی باید ترس به دل ما بیفتد که دولتمردان مردم را نامحرم احساس کنند و به هیچ انگارندشان و عدالت زیرپا گذاشته شود و تبعیض فراگیر شود، نه زمانی که مقاله ای میگوید در انتخاب دوستان مان تجدید نظر کنیم و بصیرت داشته باشیم.معادلات دنیا بر اساس نظر ایدئولوژيک و دیکته شده از بالا نیست که شما اشاعه دهنده آن هستید.سیاست مثل شطرنج است،دیر بجنبی کیش ومات میشوی.این کشورهای ضعیف صبح با ما صبحانه میخورند و شام شان را با دشمنان ما می خورند.اینها را که گفتم و دکتر شهابی گفت مبتنی بر ترس نیست.مبتنی بر واقعیت های جهانیست.ربطی هم به جری شدن دشمن و اینها ندارد.تا حرفی پيش مي آيد دشمن دشمن نکنید لطفا" و صورت مساله را پاک نکنید.فرافکني چاره کار نیست.ما در سیاست خارجه مان ضعف داریم.در هر دولتی ضعف داشتیم.دوره خاتمی یک جور الان یک جور.بلد نیستیم دوست خوب پیدا کنیم.بلد هم نیستیم دوستان مان را برای روز مبادا نگه داریم و از آنها استفاده درست بکنیم.چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی!این نیست که ما فقط نفت بدهیم و پول نفت و اسلحه و ...و بعد (مثلا دوستان) ما علیه ما رای بدهند!!

                        • غلامعلی رنجبرپاسخ به این دیدگاه 0 0
                          جمعه 4 آذر 1390-0:0

                          آقا رضای عزیز قاطی کردن مسئله ایدئولوژیک با نوع جواب بنده خیلی نشانه خوبی نیست. واقع گرایی هم نمی تواند مانعی برای حقیقت گرایی محسوب شود و واقعیت هانباید منافع حیاتی ایران را فدای تسلیم طلبی ها و ذلت و خواری نماید. ما داعیه شیعه بودن را داریم و این داعیه به ما می آموزاند که زندگی زمانی ارزش دارد که در آن ذلت و خواری و ظلم پذیری نباشد. بر اهل دانش و فرزانگان و نخبگان فرض است که از مردم عادی شجاع تر باشند و مانع رسوخ ترس در دل عوام بشوند و خود به عنوان عامل القاء ترس از جانب نیروهای استکباری و صهیونیستی عمل نکنند. ضمناً من نمی دانم تعداد زیادی از نظرات تقدیر و تشکر صرف که به به عجب مقاله ای بود یا واقعیت ها را گفتید یا از این قبیل تعریف و تمجیدها چه فایده ای را به دنبال خواهد داشت. ما نمی توانیم مطابق منطق بنی صدر زمین بدهیم تا زمان بگیریم و مثلاً منافع ملی خودمان را حفظ کنیم. چنین سیاستی نه تنها نتیجه ای ندارد بلکه موجب جری تر شدن و جلوتر آمدن دشمن و زورگویی های پی درپی آنها و عقب نشینی های پی درپی ما خواهد شد. تاریخ نشان داده که قدرت ها بیش از جنگ از طریق اعمال رعب و وجشت در اثر تبلیغات وسیع و تهدید نتیجه گرفتند. ما نباید به عنوان عمال خالی کردن توی دل ملت خود به نفع استکبار عمل کنیم واین مورد به هیچ وجه مسئله ای ایدئولوژیک نیست. البته مباحث مربوط به ایدئولوژیک دیدن مسائل هم بحث درازی دارد که جایش اینجا نیست.

                          • مـــعجزه خامــوشپاسخ به این دیدگاه 0 0
                            جمعه 4 آذر 1390-0:0

                            سلام.
                            به نوبه ي خودم از جناب دكتر شهابي بابت مقاله فـــــــــوق تشكر ميكنم. "ياعلي"

                            • جمعه 4 آذر 1390-0:0

                              یه مشت گدا گشنه دوستای ما هستن
                              قمر، گینه بیسائو ، ونزوئلا

                              • جمعه 4 آذر 1390-0:0

                                واقعا باید یک بررسی عمیق وهمه جانبه بعمل آیدکه چرا کشورهای اسلامی رای ندادندهمین تاجیکستان ضعیف ازهرنظر .جمهوری اسلامی برای پیشرفت این کشورکم خرج نکرد یا سایرکشورها
                                درمجموع مقاله دکترشهابی جالب بود وروی نکته مهمی انگشت گذاشت

                                • مهدیزادهپاسخ به این دیدگاه 0 0
                                  جمعه 4 آذر 1390-0:0

                                  با نوشته تان موافقم.ما همیشه در دوست پيدا کردن مشکل داریم.الان دنیا دنیای معادلات و محاسبات است.فقط صرف مسلمان بودن کافی نیست.مگر در جنگ 8 ساله همین کشورهای مسلمان کنار صدام نبودند؟هر کس به ما احترام میگذارد و هوای ما را در مجامع بین المللی دارد دوست ماست.نه آنکه به ظاهر مسلمان است و با امریکا واسراییل فالوده میخورد.

                                  • جمعه 4 آذر 1390-0:0

                                    آقای رنجبر چشمش را بر روی واقعیت بسته و ایدئولوژيک و رسمی مثل وزارت خارجه جواب میدهد.برادرجان دوست ان باشد که گيرد دست دوست ،حالا که این کشورهایی که ما برایشان سینه چاک مي زنیم و 30 سال است پول نفت و نفت به آنها میدهیم حالا که ما در شرایط حساس بین المللی هستیم به ما رای نمیدهند نمیخواهیم صدسال سیاه دوست ما باشند.دوست که به امریکا و دشمتن ما را میدهد دشمن است.حالا گیریم که مردم انجا مسلمان باشند.اگر مردمش قاطعیت اسلامی داشتند که انقلاب میکردند و سردمدارانش را عوض میکردند.احتمالا با همین حاکمان دلخوشند.پس بیخودی تحلیل رسمی و ایدئولوژيک نگیرید.حقیقت چیز دیگری است.بارک الله به همین بولیوی و ارمنستان و..مسيحي که در این شرایط به کمک ایران آمدند.دم شان گرم

                                    • غلامعلی رنجبرپاسخ به این دیدگاه 0 0
                                      جمعه 4 آذر 1390-0:0

                                      1- امید جمهوری اسلامی و هر مسلمانی به خداوند قاهر متعال است و نه به حکام جائر و ظالم کشورهای اسلامی که غاصبانه بر اریکه حکومت سوار شده اند.
                                      2- حتی اگر این کشورها به ضرر جمهوری اسلامی ایران رای داده باشند، جمهوری اسلامی ایران چاره ای جز مدارا ندارد.
                                      3- دوست واقعی ما مردم این کشورها هستند که باید سیاستی اتخاذ شود تا مسئله مردم با حکومت ها قاطی نشود. به قول سید جمال الدین اسدآبادی باید بذر انقلاب را در زمینه پاک مردم کاشت و نباید امید به حکومت های ترسو و وابسته داشت.
                                      4- البته نویسنده محترم خود در بخش هایی این تفکیک را قائل شده اند ولی من باب تصریح عرض می کنم که نباید قلم را طوری چرخاند که انگار به جای محکوم کردن و سرزنش کردن کسانی که رای نداده اند به محکوم کردن جمهوری اسلامی بپردازیم که چرا با اینها رابطه دارد و به آنها در این مواقع سخت امید بشته است.
                                      5- وقتی ابرهای سیاه توطئه انسان های مخلص و فداکاری همانند سردار قاسم سلیمانی را تروریست معرفی می کنند و دستور ترور ایشان را علناً صادر می کنند نباید انتظار داشت که کشورهایی که به دنبال حل مشکل خودشان هستند در این مواقع شجاعت لازم را برای مقابله با توطئه های استکباری داشته باشند. مهم این است که در دراز مدت ما هنر استفاده از امکانات بین المللی از جمله همین کشورهای اسلامی را به نفع سیاست های خودمان داشته باشیم.
                                      6- البته رای ندان به منافع جمهوری اسلامی دلیلی بر دشمنی با ما نیست و ناشی از ترس، توجه به منافع زودگذر خود، و فشارهای لابی های مختلف بر روی این کشورها است. صف بندی بیجای کشورها به عنوان دشمن و دوست باعث می شود که کشورهایی که در این مسئله به نفع ما رای داده اند اگر در صحنه بعدی رای ممتنع یا مخالف بدهند قابلیت تحلیل خود را از دست بدهند و یک سردرگمی در تشخیص دوست و دشمن به میان بیاید.
                                      7- تلقین رعب در اذهان مردم و روشنفکرانی که خود تنها در وادی قلم خود را آنهم در نقد خودی ها شجاع می پندارند و در صحنه عمل شجاعت تحلیل های استراتژیک برای مقابله دراز مدت با منافع استکباری را از دست داده اند، نفعی برای مردم ما ندارد و تنها بازی کردن در زمین حریف و به نفع حریف توپ را وارد دروازه خودی کردن را در پی خواهد داشت. بسیاری از انرژی ما باید صرف شود تا از غضنفرهای خودمان مواظبت کنیم تا گل به خودی نزنند.

                                      • جمعه 4 آذر 1390-0:0

                                        اعجاز دیپلماسی یا دیپلماسی اعجاز یعنی همین !!

                                        • پنجشنبه 3 آذر 1390-0:0

                                          یادآوری به موقعی بود.

                                          • پنجشنبه 3 آذر 1390-0:0

                                            به نظرم الان دولت باید مدیران آنها را بخواد و با اونا اتمام حجت کنه.


                                            ©2013 APG.ir