تعداد بازدید: 4211

توصیه به دیگران 34

جمعه 30 دی 1390-15:33

سيد ِخندان

به ارواح خاک تنها برادرم،اشک در چشمانم حلقه زد. وقتی نوبت به من رسید،گفتم : جناب فرماندار! چرا با این کسالت و بيماري مرخصی نگرفته اید و سر کار حاضرید!؟لبخندی زد و گفت:من خوبم. لبخند رضایت مردم از حل شدن مشکلات شان،حالم را به احسن الحال تغيير مي دهد.


مازندنومه،ايميل کاربران:نوشته زير را يکي از کاربران که خود را شهروند چالوسي معرفي کرده،براي درج در اين پايگاه خبري ارسال کرده است.متن،نامه اي است خطاب به رييس جمهوري که در آن از تلاش ها و فعاليت هاي ميرقدير رضايي-فرماندار چالوس-قدرداني شده است.با اندکي ويرايش،خاطره اين مخاطب را در دسترس قرار مي دهيم.

من یکی از اهالی شهرستان چالوس هستم. می خواهم خاطره ای را برای شما تعریف کنم که برای من واقعا شیرین بود.

هفته ی گذشته به اتفاق مادرم ، به دلیل مشکلاتی که داشتیم(که بخشی خانوادگی و بخش اعظم آن مشکلات معیشتی و شخصی بود) به فرمانداری چالوس رفتیم. این برای بار چهارم بود که برای ملاقات عمومی ، در روز سه شنبه به فرمانداری می رفتم.

طبق معمول سه شنبه ها فرماندار چالوس پشت میز رییس دفتر خود حضور داشت و هرکسی که برای ملاقات با فرماندار می آمد،مستقیم چشمش به چشم فرماندار مي افتاد.

آرامش ،لبخند ملیحانه و پدرانه و دستورات قاطع فرماندار چالوس هیچگاه فراموش نمی شود.من در گذشته سه بار به دفتر او مراجعه کرده بودم و هرسه بار فراتر از آن چیزی که فکرش را می کردم به داد من رسید.

آن روز به دلیل کسالتی که داشت،زیاد نمی توانست صحبت کند،شالي دور گردنش بود و به آرامی و با نگاشتن دستور کارها را با قاطعیت پیش می برد.با وجود بيماري بازهم با همان لبخند همیشگی و آرامش پدرانه اش به مشکلات و مصائب مردم رسيدگي مي کرد.

به ارواح خاک تنها برادرم،اشک در چشمانم حلقه زد. وقتی نوبت به من رسید،گفتم : جناب فرماندار! چرا با این کسالت و بيماري مرخصی نگرفته اید و سر کار حاضرید!؟

لبخندی زد و گفت:من خوبم، لبخند رضایت مردم از حل شدن مشکلات شان،حالم را به احسن الحال تغيير مي دهد.

آن سه شنبه مثل همه ی سه شنبه هایی که به فرمانداری آمدم ، فرماندارچالوس ، میزبان جمعیت زیادی از مردم بود و جالب اینکه به غیر از چالوس و کلاردشت و مرزن آباد ، از نوشهر و رویان هم آمده بودند.

باید بگویم که مردی که امروز نماینده ی دولت در شهر من است ، به معنای واقعی مردمی و خاکی است؛مردی که تلفن همراه در مقابل هماهنگی ها ، پیگیری ها و دستورات او کم می آورد. مردی که اشک و آه مردم را به جان می خرد و عصبانیت و نگرانی هاي مردم را با لبخند و امیدواری پاسخ می دهد.

آن روز من و مادرم از مشکلات مان به ميرقدير رضايي گفتیم. مادرم تاب نیاورد و اشک می ریخت.او آن قدر از دست مشکلات به ستوه آمده بود که صدایش هم ناخودآگاه بالا رفت ، اما لبخند و جملات آرامش بخش فرماندار همه ی آتش عصبانیت و خستگی ما را فرو نشاند.

او گفت:در این سختی ها پایداری و استقامت بورزيد و از پروردگارتان کمک بخواهید. اگر کوه ها به لرزه در آمدند شما پابرجا و استوار باشید،با تک تک سلول های تان باور کنید که با امید زنده ایم و با امید می میریم، پس امیدوار باشید.

ميرقدير شايسته قدرداني است؛مدیری که مردم را برادرانه و پدرانه دوست دارد و کسالت و خستگی را خسته کرده است.


  • خداقوت بسیجیپاسخ به این دیدگاه 0 0
    پنجشنبه 24 فروردين 1391-0:0

    سلام و خسته نباشید-بنده از همکاران جناب رضایی در وزارت کشور هستم- سیدقدیررضایی ، مدیر بسیار توانمند ، کارکشته و مقتدری است که جدا جایگاه ایشان در حد فرمانداری نیست بلکه به زعم بنده مدیری که 30 سال از فرمانداری و استانداری ، مسئولیت های مختلف داشته ، امروز با توانمند و تجربه اش ، حداقل باید استاندار باشد.نگاهی به استانداران کنونی بکنید! صدالبته عرایض بنده را تصدیق میکنید.
    در هرصورت امروز، پست های بزرگ را به مدیران کوچک ،صفرکیلومتر و بی تجربه میدهند و پست های کوچک را به مدیران بزرگ، توانمند و قدرتمند چون جناب رضایی میدهند.خدا عاقبت همه ی مارا ختم به خیر فرماید.

    • دوشنبه 10 بهمن 1390-0:0

      درود بر حاج میرقدیر گل..

      • کلاردشتیپاسخ به این دیدگاه 0 0
        سه شنبه 4 بهمن 1390-0:0

        به خدا چنین مدیری کم پیدا می شه

        • يکشنبه 2 بهمن 1390-0:0

          اینجور مازنی ها فراوانند. اگر قدرشان را بدانیم و مورد تشویق قرار دهیم بیشتر هم خواهد شد.

          • دودانگه ساریپاسخ به این دیدگاه 0 0
            شنبه 1 بهمن 1390-0:0

            میرقدیررضایی جایگاهش خیلی بیشتر از فرمانداری است نگاهی به سوابق جبهه وجنگ وسوابق کاری او بیانگر همه چیز است

            • شنبه 1 بهمن 1390-0:0

              زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست، هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود، صحنه پیوسته به جاست...خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد..
              احسنت به مدیرانی که اینچنین خود را وقف مردم میکنند.یاحق

              • شنبه 1 بهمن 1390-0:0

                سلام من اهل سوادکوه هستم جایی با جناب فرماندار چالوس همراه بودم واقعا مردی از جنس مردم هست خدا حفظشون کنه لیاقتش بیشتر از اینه

                • جمعه 30 دی 1390-0:0

                  ما هم خدا را شاکریم که که چنین فرمانداری در شهر ما خدمت می کند با ارزو سلامتی برای سید خندان

                  • جمعه 30 دی 1390-0:0

                    آقا سید دمت گرم...جدا خداقوت

                    • بنده خدا پاسخ به این دیدگاه 0 0
                      جمعه 30 دی 1390-0:0

                      درود وسلام بي بايان خدا و مقرربين درگاهش بر چنين مسولاني كه خواب ودرد وبيماري را فراموش وبه فرياد مستضعفين مي رسند .


                      ©2013 APG.ir