تعداد بازدید: 3121

توصیه به دیگران 5

جمعه 12 آبان 1391-15:18

هر جا غیر از این جا

مختاباد که به بهانه کنسرت هفته بعدش،به مراسم مردمی هنرمندان و کمک به مردم مظلوم بهشهر نیامد،درست یک ساعت بعد در برنامه شهرداری ساری حاضر شد و کنار مقامات استان عکس یادگاری گرفت و روی سن هم آواز هم خواند!مطمئنم اگر استاندار و مقامات دیگر به مراسم کمک به سیل زدگان می آمدند، او نیز می آمد!


مازندنومه،سردبیر:«...پس به دانش خویش غره مشو اگر چه دانا باشی.چون شغلیت پیش آید هر چند تو را کفایت گزاردن آن باشد پسند رای خویش مباش[فقط رای خود را نپسند] که مرد پسند رای خویش،همیشه پشیمان بود.»(قابوسنامه،باب ششم)

***

بعد از ظهر پنج شنبه 11آبان ماه طبق فراخوان اعلام  شده در مازندنومه و برخی رسانه های دیگر،آیینی برای جلب کمک های مردم در سالن هلال احمر ساری برگزار شد.

برای حضور در این مراسم مردمی که به همت جمعی از فرهنگ دوستان و هنرمندان و خبرنگاران استان برپا شده بود،از تعدادی از هنرمندان مطرح استان و کشور نیز دعوت شد تا شاید حضور آنان در جلب کمک های مردمی موثرتر باشد.

علاوه بر چهره هایی مثل داود رشیدی،احمد محسن پور،کیوس گوران،محمدرضا اسحاقی و...از سید عبدالحسین مختاباد-خواننده ساروی-نیز دعوت شد تا در مراسم حضور یابد.

یکی از اعضای ستاد در تهران با او تماس گرفت و مختاباد وعده داد در برنامه حاضر می شود.او در یادداشتی هم اعلام آمادگی کرد که مهیای برگزاری کنسرت به نفع سیل زدگان بهشهری است.

در ادامه، تغییر مکان و ساعت شروع برنامه هم به او اطلاع داده  شد. زمان گذشت و 3-4 روز مانده به برگزاری مراسم،مدیر برنامه هایش تلفنی اطلاع داد که مختاباد هفته بعد در ساری کنسرت دارد و به این مراسم نمی آید.

از آن جایی که خود او مستقیم اعلام نکرد در مراسم مردمی کمک به سیل زده های بهشهر حاضر نمی شود و از طرفی اقلام تبلیغاتی هم آماده شده بود،تا آخرین لحظه،اعضای ستاد برگزاری مراسم تصور می کردند او خواهد آمد،تا این که یک روز پیش از شروع مراسم دوباره مدیر برنامه هایش تلفن زد و بدون سلام و خداحافظی و با تحکم و لحن تندی گفت:«مگر به شما نگفتم مختاباد نمی آید؟پس چرا هنوز از او اسم می برید؟!»

البته ساعتی پیش از او،یکی از مسئولان ارشاد نیز تلفنی اطلاع داده بود که مختاباد به این مراسم نمی آید.

گذشت و گذشت تا روز برنامه که با شور و زیبایی خاصی،بدون حضور مختاباد برگزار شد.تمام صندلی ها پر شده بود و حتی عده ای سرپا ایستاده بودند.

هر کس کمکی می کرد،یکی شش جعبه نارنگی از منزلش آورد،دیگری کیک و نان آورد،آن یکی بنر و پوستر چسباند،حتی جوان ها و نوجوان ها و کودکان نیز پیش قدم شده بودند.

عزیزانی از تهران و شهرهای اطراف آمده بودند.بانوی هنرمندی بچه به بغل، تابلویی از خودش را آورد و به فروش گذاشت تا پولش را تقدیم سیل زدگان کند.

نادر مجد بدون دعوت خاصی از آمریکا آمده و سازش را نیز آورده بود و با این که در کنداکتور برنامه نبود،بالای سن رفت و تار نواخت تا بگوید قلبش برای هم زبانانش می تپد و نوع دوستی مرز و کشور نمی شناسد.

احمد محسن پور با آن وضعیت بیماری اش،حتی یک بار نلرزید و نگفت نمی آید.او به همراه داود رشیدی-که چند کلامی نیز مازندرانی گپ زد-دقایق زیادی سرپا ایستادند و برای علاقه مندانشان امضا زدند و کمک جمع کردند.

جوانی که دیر به مراسم رسیده بود،می گفت در یکی از شبکه های اجتماعی خبر برنامه را دیده و تصور کرده مراسم در سالن سید رسول حسينی است،بعد که فهمید سالن هلال احمر است،فوری خودش را به این  جا رساند تا کمکی کرده باشد.

بعد از ظهر پنج شنبه بسیاری آمدند و البته برخی نیز بر خلاف ادعا و وعده نیامدند؛از جمله سید عبدالحسین مختاباد که پیشینه او نشان می دهد،هنرمندی است که بیش از مردم،برایش مسئولان و مقامات مهم ترند.

مختاباد که به بهانه کنسرت هفته بعدش،به مراسم مردمی هنرمندان و کمک به مردم مظلوم بهشهر نیامد،درست یک ساعت بعد در برنامه شهرداری ساری حاضر شد و کنار مقامات استان عکس یادگاری گرفت و روی سن آواز هم خواند!مطمئنم اگر استاندار و مقامات دیگر به مراسم کمک به سیل زدگان می آمدند، او نیز می آمد!

دنیوی و محسن پور و گوران و ...اگر ماندند و درخشیدند و اقبال مردمی دارند،تنها به این دلیل است که خود را از جنس مردم می دانند و هنرشان را دولتی نکردند.

هنرمند نباید در پی مسئول و مدیر و وزیر و وکیل باشد و برعکس، آن ها باید به دنبال هنرمند بیایند که اگر چنین شود نام آن هنرمند ماندگار خواهد شد و مردم همیشه از او به نیکنامی یاد خواهند کرد.(در پیشینه مختاباد همراهی با برخی چهره های سیاسی و ارائه هنر به نام و کام آنان دیده می شود.)

مختاباد و امثال او باید بدانند:«...اما  هنر چشمه ي زاينده است و دولت پاينده و اگر هنرمند از دولت بيفتد غم نباشد كه هنر در نفس خود دولت است،هر جا كه رود قدر بيند و بر صدر نشيند و بي هنر لقمه چيند و سختي بيند.»

هنرمند واقعی هیچگاه به قول سعدی از دولت نمی افتد  و اگر هم بیفتد در نفس خود بزرگ است،پس نیازی نیست برای بزرگ شدن،به مدیر و مسئول و دولت متوسل شد،بهتر است به میان مردم آمد و غم آن ها را خورد.

رنج مردم ز بیشی و پیشی ست

راحت و ایمنی ز درویشی ست

برگزین زین جهان یکی و بس

گرت با دانش و خرد خویشی ست(ابو سعیدابی الخیر)


  • زمانی- تهرانپاسخ به این دیدگاه 1 0
    دوشنبه 15 آبان 1391-0:0

    جناب آقای صادقی، سر دبیر محترم و فرهنگ دوست مازندنومه
    گرچه، درج و انتشار نوشتار حاضر نشان از همان تعهد و مسئولیت پذیری حرفه ای و مردمی جنابعالی به سان گذشته دارد و گرچه، آقای مختاباد هم توجیهاتی ولو بلاوجه از منظر خوانندگان و مردم محترم در این ارتباط دارند، ولی شایسته است فرضت حضور مطروحه از سوی ایشان و گروهشان در کنسرت آتی در ساری و نحوه عملکردشان در حمایت از مردم سیل زده بهشهر داده شود تا متعاقباً قضاوت را به خوانندگان محترم و تاریخ سپرد....ولی بهتر بوده دقایقی هر چند اندک خود، شخصا در مراسم سالن هلال احمر حاضر می شد و یا لااقل نماینده ای یا پیامی را از سوی خویش در مراسم همنوایی با مردم سیل زده بهشهر در ان سالن برای مردم و شرکت کنندگان محترم می فرستاد؟!
    بانوی هنرمند و نوزاد بغلی که صبح زود از تهران روانه بهشهر شده و مجددا به ساری جهت شرکت در ان مراسم بازگشت با همان نوزاد در آغوش گرفته در مراسم و با اثر هنری خود شرکت نمود و آخرین اثر هنری خویش را ، در حالیکه مسئولیت شبانه روزی آن نوزاد را بر عهده داشت، در تهران با بیش از سه میلیون و پانصد هزار نقطه از پرتره استاد داوود رشیدی ترسیم کرد و برای حمایت از مردم سیل زده بهشهری در کنار همان نوزاد شیر خواره اش به حراج و فروش گذاشت، اما دریغ از حضور استاندار و دیگر مسئولان پیش از این سفرکرده به چین در ایام سیل بهشهر و یا نماینده شهر و هیچیک از مسئولان مدعی مردمی شهرستان بهشهر در این مراسم....؟!

    • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 0 0
      دوشنبه 15 آبان 1391-0:0

      عضو عزیز ستاد مردمی، خیلی عصبانی شدی بابا این دنیا خیلی نمی ارزه که براش زود از کوره در بری. این توهین ها چیه که از دهنت بیرون میاد. ما اصلا قرارمان این نبود که اینجوری مخاطب شما بشیم که "تو نمی خواهی بفهمی یا خودت را به نفهمی می زنی را خودت می دانی". من هرگز به خودم اجازه نمی دهم با شما مقابله به مثل بکنم و حرف شما را برای سطح فهم خودم دربست قبول می کنم تا شاید ماجور باشم. وجودمان در دنیا پر از نفهمی است و اگر میزان نفهمی های ما قابل اندازه گیری بود در مقابل آنچه می فهمیم عدد بزرگی را تشکیل می داد که مایه خجالت می شد. باشه این رو هم می ذارم به حساب تحمل و تمرین خویشتن داری و هیچ نمی گویم. دست شما درد نکنه و خیلی ممنون از اینکه نفهمی مرا متذکر شدید.

      • يکشنبه 14 آبان 1391-0:0

        مازندنومه! مگر دولتی بودن بده؟این 5 میلیون اصلا هیچ است. خودتون هم میدونین. باید دولتی ها رو متقاعد کرد که بیشتر به حادثه دیده ها رسیدگی کنند.یه عده توی همین حرکات مردمی هم دنبال کسب شهرتند و این قابل انکار نیست.

        • يکشنبه 14 آبان 1391-0:0

          ... استاد داود رشيدي با كهولت سن از دقايق اوليه صبح به عشق وطن و سرزمين پدري از تهران حركت كرد تا خودش رو به اين مراسم برسونه اما جناب مختاباد... به احترام مردم سيل زده بهشهر كه شده لااقل مثل شهردار ساري و ديگر بزرگواران 5دقيقه ميومدي سالن هلاح احمر تا جشن گل ريزان بهتر و پر بارتر انجام ميشد برادر مسئوولين هميشه شما رو ميبينند اما بيا در كنار مردم تا بيشتر شما رو ببينند

          • عضو ستاد مردمیپاسخ به این دیدگاه 1 0
            يکشنبه 14 آبان 1391-0:0

            آقای ناقلا یا غلط انداز؛طبیعی است هر رسانه ای از ظرفیت های موجود به نفع خود بهره می برد.صدا وسیما را نمی بینی که شب انتخابات با دوم خردادی ها هم مصاحبه می کند و دختران ژیگولی را نشان می دهد که می گویند من رای می دهم؟چرا در اوقات دیگر سال این گونه عمل نمی کند؟مگر قرار است یک رسانه همیشه با کسی عقد اخوت بندند و مادام العمر با کسی دوست باشد یا برعکس همیشه دشمن او باشد؟بدیهی است که هر رسانه ای بر اساس منافع و تفکرات خود عمل می کند و اگر نمی دانید بدانید که همه جای دنیا همین گونه است.این مطلب نقد نرمی بود به آقای مختاباد تا بداند که رسانه ها هشیارند.تا بداند جشن های مردمی مهم تر از جشن های دولتی است.البته در همین مازندنومه گزارش داده شد که در نبود آقای مختاباد،سالن پر از جمعیت شد و بود و نبود ایشان تاثیری نداشت.دیگران آمدند و جایش را پر کردند.حرف نوشته بالا چیز دیگری است.تو نمی خواهی بفهمی یا خودت را به نفهمی می زنی را خودت می دانی!مردم آن روز حدود 5 میلیون تومان کمک کردند. مختاباد می آمد مگر این رقم بیشتر می شد؟ هر کی توانایی داشت کمک کرد.

            • يکشنبه 14 آبان 1391-0:0

              آقای غلط انداز بداند مازندنومه خیلی به روز است و نقد و تمجیدش بستگی به روز دارد. روزی که مختاباد در جهت مازندنومه باشد موجب افتخار است و روزی که مازندنومه ای ها رو در برگزاری کنسرت مهمی که برای کمک به مردم بهشهر برگزار می شود قال بگذارد موجب گلایه دوستانه و البته مودبانه!! آقای غلط انداز هی نیا قصه های قدیمی رو دوباره زنده نکن. اون موضوع گذشته و احتمالاً صدا و سیما سفارش ساخت سریال پایتخت 2 رو هم داده و قرار بود توی عید امسال پخش بشه که نمیدونم چرا نشد؟ ...

              • اكبري-بابلپاسخ به این دیدگاه 0 0
                شنبه 13 آبان 1391-0:0

                آقاي نويسنده و سايت مازند نومه آيا يه زنگ به استاد مختاباد زديد تا علت عدم حضورش و رو جويا شويد.
                سخت گيري و تعصب خامي است. كاش از نظر ايشان جويا ميشديد بعد دستور حمله ميداديد.

                • مازندنومهپاسخ به این دیدگاه 0 0
                  شنبه 13 آبان 1391-0:0

                  در پاسخ به مخاطب گرامی با نام مستعار غلط انداز؛دلیل انتقاد ما در این یادداشت ربطی به مطالب و نوشته های پیشین ما وآقای مختاباد ندارد. مگر انسان ها همیشه کارشان را درست و صحیح انجام می دهند و در هر کاری باید انتظار نمره قبولی از آن ها داشت؟ آیا این گونه است که همواره یا باید از کسی تمجید کرد یا علیه او نوشت؟موضع گیری مازندنومه در قبال افراد و جریانات،به عملکرد آن ها در زمان های مختلف آنان بستگی دارد.مثلا" در همین سایت ما بسیار از استاندار و مجموعه تحت مدیریتش در زمان های مختلف دفاع کردیم اما شاهد بودید که در برخی موارد از جمله همین قضیه سیل بهشهر یا سفر چین منتقد شدید سیستم شدیم.این به معنای تند و کند رفتن ما یا تغییر موضع نیست،بر اساس اتخاذ مواضع جدید و این که فرد یا جریان چگونه حرکت می کند ما آن رفتار را می ستاییم یا نقد می کنیم. عملکرد مختاباد در قضیه سریال پایتخت و جمع آوری مجسمه های اسب صددرصد با مواضع مازندنومه یکسان بود و ما نوشته های او را با کمال افتخار همین جا انتشار دادیم.اما در زمینه حاضر نشدنش در برنامه کمک به سیل زده ها از او انتقاد کردیم.هر چیز به جای خویش نیکوست.انتقاد امروز ما دلیل آن نیست که همه مواضع مختاباد در هر زمینه ای اشتباه بوده است.او هنرمند بنامی است و ما به دیده احترام به او می نگریم و در آینده باز هم از او خواهیم نوشت.

                  • شنبه 13 آبان 1391-0:0

                    ای بابا ندیدی...

                    • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 0 0
                      شنبه 13 آبان 1391-0:0

                      دوستان مازندنومه ای من بدانند چندی پیش یک درگیری لفظی در مازندنومه بود راجع به همین آقای مختاباد و فردی انتقادات تندی علیه ایشان داشت ولی دوستان مازندنومه در دفاع از ایشان سنگ تموم گذاشته بودند. حالا معلوم شد اون بنده خدا پر بیراه هم نمی گفت یا مازندنومه خیلی تند میره یا مختاباد یه چیزیش میشه. وقتی آدمی توی جشن تولد ملکه انگلیس می خونه بیاد اینجا چی بگه؟ وقتی مازندرونی ها را تحت عنوان سریال پایتخت مسخره می کردند و چندنفر جرات کردند و از آن انتقاد کردند همین مختاباد آنها را کوبید و مقاله ای در تجلیل از سریال پایتخت نوشت و مازندنومه هم خوشحال که پشتیبانی مانند مختاباد دارد و به آن می نازید. بنابراین داداش من نه در دفاع از ایشون تند بروید و نه در نقد ایشون سنگ تموم بگذارید. بالاخره مختاباد همینه که دیدید..

                      • احسان از شيرازپاسخ به این دیدگاه 0 0
                        شنبه 13 آبان 1391-0:0

                        ايشان هنرمند نيست، بلكه به واسطه مسئولين به هنر بند است....

                        • عبدالله از ساریپاسخ به این دیدگاه 1 0
                          شنبه 13 آبان 1391-0:0

                          تو همین مراسمی که آقای مختاباد کسرشون بود که تشریف بیارند.آقای شهردار و آقای آقامیری که از میزبانان جشن غدیر شهرداری هم بودند حضور داشتند و با هنرمندان و مردم سیل زده ابراز همدردی کردند و بعد خودشونو به مراسم رسوندند.
                          شایدم چون اجرای برنامه سیل زدگان بصورت مجانی بود از این کار منصرف شدند .
                          من بلیط کنسرتشو خریدم ولی دیگه نمیرم.
                          صدرحمت به علیرضا افتخاری حداقل ادعایی نکرد .

                          • جمعه 12 آبان 1391-0:0

                            متاسفم

                            • ساروي ريكاپاسخ به این دیدگاه 0 0
                              جمعه 12 آبان 1391-0:0

                              از اون موقعي كه يه آهنگ محلي تو كار آلبوم اشك مهتاب كه سروش منتشر كرد و تو چاپ دوم اون يه آهنگ (نماشون از استاد اسدالله عمادي )رو ورداشت كه آلبومش رنگ و بوي محلي نده معلوم شد كه اين آقا دلش با ما دهاتي ها نيست .
                              از وقتي هم كه دكتر شد ديگه كلاسش با لا رفت و با مردم عادي نيست .شايد مسيولين يه پستي واسش در نظر گرفته باشند .
                              مباركش باشه.
                              مردم بهشهر دوستون داريم

                              • جمعه 12 آبان 1391-0:0

                                امیدوارم آقای صادقی دلیل اصلی این امر را از خود آقای مختاباد بپرسند و برای ما بگویند!


                                ©2013 APG.ir