تعداد بازدید: 9827

توصیه به دیگران 5

شنبه 14 بهمن 1391-14:51

رازي كه پس از 36 سال فاش شد

در گفت و گو با سازنده اسب های میدان امام ساری مطرح شد: سال 55 و به درخواست استاندار وقت مازندران اين مجسمه ها در يكي از مراكز فرهنگ و هنر سابق طراحي شد/در تمام ايران هيچ اثري به پاي اين اثر نمي رسد يعني اثري كه در سطح ميادين نصب شده باشد به جز تهران و برج آزادي/ اين اثر را كه چون جان دوست مي دارم به مردم خوب شهر مي سپارم.


مازندنومه:گفت و گوی زیر را همکاران ما در سایت شهرداری ساری با سازنده مجسمه های پرحاشیه اسب ساری انجام داده اند که نسخه ای از آن را برای درج در این پایگاه خبری ارسال کرده اند.

-----------------

آقاي بهمن آذر فهيمي تهراني خودتان را معرفي بفرمائيد؟

نامم را گفتيد اجازه بدهيد هنرم را خود بگويم . من يك مجسمه سازم كه افتخار دارم در بسياري از شهرهاي كشورم يادگاراني از خود بجا گذاشته ام .

يادگار شما در ساري چيست ؟

همين اسب هاي برنزي كه اكنون در ميدان فرح آباد قراردارند .

آقاي مهندس !  درباره سازنده و محل ساخت اسب هاي برنزي كه پيش از اين در ميدان امام چشم ها را به خود خيره مي ساخت و اكنون در ميدان فرح آباد جلوه گري مي كند،آن قدر حرف و حديث است كه نگویید و نپرسید. برخي طراحش را يك ايتاليايي مي دانند و سازنده اش را يك فرانسوي و محل ساختنش را بوركينوفاسو! اين مجسمه ها در چه سالي ، چگونه و چرا ساخته و در ساري نصب شد ؟

در سال 55 و به درخواست استاندار وقت مازندران اين مجسمه ها در يكي از مراكز فرهنگ و هنر سابق طراحي شد كه طراح آن هم خودم بودم . مدت ساخت و نصب آن هم 18 ماه به طول انجاميد . چون مرحله به مرحله پيش مي رفتيم يعني به محض اينكه طراحي تمام شد و كار ساخت را آغاز كرديم هر زماني كه كار ساخت اوليه آن تمام مي شد به ساري مي آمد تا پس از تكميل نصب شود.

يعني هنرمندان مازندراني هم در ساخت اين آثار سهم و نقش داشتند؟

تا حدودي بله چون برنز كاري مجسمه ها در ساري انجام مي شد آن هم در هنرستاني كه هنوز هم وجود دارد.(خیری مقدم) ما در تهران كه مجسمه ها را مي ساختيم داخل فايبرگلاس مي گذاشتيم و مي آورديم ساري و در اينجا و در هنرستاني كه گفتم برنزكاري مي شدند و سپس نصب آن انجام مي شد .

البته يك اثر هنري را نمي توان داخل ترازو گذاشت و يا براي آن چرتكه انداخت اما خيلي مايلم بدانم در آن سال هزينه ساخت اين مجسمه ها چه قدر شد؟

كل هزينه آن يعني اعم از دستمزد بنده و كارگران و... 12 ميليون تومان شد .

آيا مي توان ارزش ريالي اين اثر را امروز محاسبه كرد؟

دقيقاً خير اما تا سه ميليارد تومان قيمت گذاري شده اند .

و شما در تمام مراحل حضور داشته ايد ؟

بله حتي هنگام نصب پا به پاي كارگران كار مي كردم . چون مي خواستم به زيباترين شكل ممكن كار به پايان برسد .

يقين داريم كه صدها خاطره تلخ و شيرين هم از آن 18 ماه داريد ، يكي ازآنها را كه تا امروز نگفتيد تعريف مي كنيد ؟

بگذاريد براي اولين بار حقيقتي را بگويم ، كار طراحي و ساخت تمام شده بود و نصب آن هم به روزهاي پاياني نزديك شده بود يعني شايد دو روز مانده به اتمام كار همين طور كه به اين سو و آن سو مي دويدم تا كار طبق وعده اي كه داديم سر روز و ساعت مقرر به پايان برسد.

 همينطور كه در وسط ميدان ايستاده بودم ، ديدم دو دستگاه اتومبيل وارد ميدان شدند (ميدان هم هنوز تكميل نشده بود و طبقه اي نبود) همينطور با تعجب به آنها نگاه مي كردم كه ديدم دو نفر پياده شدند و از كارگر سراغ مسئول كار را گرفتند و بعد به طرف من آمدند.

 بدون سلام و حال و احوال و گفتند كار را تعطيل كنيد و از محل دور شويد . با شگفتي به آنها نگاه مي كردم كه با تحكم بيشتر دستور خود را تكرار كردند . وقتي پرسيدم چرا ؟ گفتند به تو مربوط نيست . اما وقتي پافشاريم را ديدند كارت شناسايي خود را نشان دادند كه ديدم ماموران اداره اطلاعات يعني ساواك هستند .

علت چه بود؟

ابتدا كه چيزي نگفتند اما بعد كه همه ما را از ميدان بيرون بردند تا چها روز اجازه ندادند حتي به ميدان نزديك شويم . اما چيزهايي كه از دور مي ديديم كه احساس خطر مي كرديم . مثلاً ماشين خنثي كننده بمب آوردند و بعد از ساعت ها كه تمام مجسمه ها را بازرسي مي كردند انگار به هدف خود رسيدند چون شادمانه محل را تخليه كردند و به ما اجازه دادند تا كار را تكميل كنيم . اما شب ها احساس مي كرديم به محض اينكه كار را تعطيل مي كرديم چند مامور لباس شخصي مي آمدند و در اطراف گشت مي زدند .

بالاخره جريان چه بود؟

بعدها يكي از ماموران شهرباني اطلاع داد كه ميان يكي از مجسمه ها بمب گذاشته بودند تا شاه را معدوم كنند چون از همان ابتدا به ما مي گفتند مي خواهيم روز تولد شاه معدوم اينجا را رونمايي كنيم و شخص شاه هم براي رونمايي مي آيد . اما اينگونه نشد و بعدها خيلي ابتدايي رونمايي شد .

اجازه بدهيد براي اينكه اهميت اين اثر را بهتر دريابيد به اين نكته اشاره كنم در تمام ايران هيچ اثري به پاي اين اثر نمي رسد يعني اثري كه در سطح ميادين نصب شده باشد به جز تهران و برج آزادي.

 هم در آن دوران و هم امروز اين اثر در ايران بي نظير است و سابقه نداشته و ندارد كه براي يك اثر هنري كه مي خواهند در ميداني نصب كنند چنين بودجه اي گذاشته باشند ، حتي بعد از انقلاب اسلامي هم به غير از برج ميلاد چنين اثري ساخته و در شهر نصب نشده است و بگذاريد با اسناد و مدارك بگويم حتي در خاورميانه هم نداريم ارزش ريالي اين اثر همان گونه كه گفتم حدود سه ميليارد تومان است . در كجاي ايران و خاورميانه چنين اثري را در خيابان نصب كردند؟

حالا سئوالم اين است وقتي شنيديد اين اثر مفقود شده يا جمع آوري شده چه احساسي به شما دست داد ؟

يك شب ، دير وقت هم بود ، يكي از شاگردانم از ساري با من تماس گرفت و خبر را به من داد . باور كنيد داشتم ديوانه مي شدم. تا صبح راه رفتم و به آسمان نگاه مي كردم تا خورشيد طلوع كند و من بتوانم با تلفن از مسئول يا مديري علت را جويا شوم . تا صبح بغض كرده بودم و با خودم حرف مي زدم ، چون بيماري قلبي دارم خانواده ام به شدت نگران سلامتيم بودند . لحظه ها آنقدر كند مي گذشتند كه آن شب برايم هزار شب شد . تا صبح از هركس سئوال كردم يك چيز گفت و .... حتي الان هم كه يادم مي افتد عصبي مي شوم. خيلي جستجو كردم . درست احساس پدري را داشتم كه فرزندش را گم كرده است .

مي توانم حدس بزنم كه وقتي پيدا شدند چه احساسي به شما دست داد. حالا سئوالم اين است كه براي نصب مجدد چه مشكلاتي داشتيد ؟

من به عنوان يك هنرمند وظيفه خود مي دانم كه از شهردار محترم ساري تشكر كنم . چون باورم اين است كه ايشان اين اثر هنري را نجات دادند . من اخبار بدي درباره سرنوشت اين مجسمه ها مي شنيدم تا اينكه آقاي عبوري احضارم كردند و گفتند به سرعت مجسمه ها را مرمت و نصب كنم .

مرمت؟

بله چون بلاها بر سر اين مجسمه ها آورده بودند . براي همين من و شاگردانم چهارماه كار كرديم تا توانستيم اين مجسمه ها را بازسازي كنيم .

مي دانيد خيلي ها باور داشتند طراح و سازنده اين آثار خارجي هستند ؟

بله بگذاريد خاطره اي در همين باره تعريف كنم. يك بار داشتم درباره ويژگيهاي اين اثر براي چند علاقه مند توضيح مي دادم كه يكي خودش را به ميان جمع رساند و گفت : چي ميگي آقا اينها را ايتاليايي ها ساختن . حالا تو پزش را ميدي؟كه يكباره همكارانم و به خصوص كارگراني كه در كارگاه به من كمك مي كردند از راه رسيدند و شهادت دادند كه بنده اين اثر را خلق كردم .

آقاي مهندس چرا اين اثر را از نشانه هاي بومي و محلي دور نگه داشتيد ؟ چرا از فرهنگ بومي در اين اثر هيچ نشانه اي را نمي بينيم ؟

خب آن دوران خيلي به اين مسايل توجه نمي شد و عنايت داشته باشيد كه استاندار وقت اين طرح را از ميان ده ها طرح پيشنهادي پذيرفتند . بنابراين وي بايد به اين مهم توجه مي كرد و طرحي را مي پذيرفت كه با فرهنگ محلي تناسب داشته باشد . اما چنانچه عرض كردم خيلي به اين چيزها فكر نمي كردند و بيشتر به تقويت انديشه هايي مي پرداختند كه ملي گرا بودند .

فرموديد بازسازي چهارماه طول كشيد. در ساري بازسازي شدند؟

بله اينجا بازسازي كرديم چون امكان انتقال آنها به تهران نبود . براي همين هم محدوديت هاي بسياري داشتيم چون امكانات اينجا خيلي پاسخگو نبودند.

 دراين مدت كوتاه ديدم كه نصب مجدد آنها چه قدر مردم شهر را خوشحال كرد . مرد و زن و پير و جوان مي آمدند و مي آيند و تشكر مي كنند كه مجسمه ها را ترميم و مجدداً نصب كرديم.

 بسياري ازمردم با اين اثر هنري خاطره ها دارند و خيلي ها در جاي جاي ايران اسلامي اين اثر را مي شناسند . بنابراين من مي خواهم از مردم بزرگوار ساري خواهش كنم در نگهداري اين اثر همت كنند چون نگهداري آنها بسيار مهم است،به تعبيري من اين اثر را كه چون جان دوست مي دارم به مردم خوب شهر مي سپارم.


  • چهارشنبه 25 آبان 1401-0:12

    من 45 سالمه از وقتی که خودم رو شناختم و خاطراتم رو بیاد میارم با این مجسمه ها بزرگ شدم چون خونه ما تو کوچه کنار بازرگانی بود و من برای تفریح به میدون میرفتم. پس یک حس مالکیت خاصی نصبت به اونها داشتم از مفقود شدنشون خونم به جوش اومد. اول کالسکه هاش رو برداشتن و بعد اسبهاش رو. حس بچه ای رو دارم که عروسک مورد علاقش رو تکه تکه کردن.

    • sarisari131@yahoo.comپاسخ به این دیدگاه 0 0
      جمعه 9 فروردين 1392-0:0

      با سلام و تشکر..کاش از سازنده محترم میپرسیدید چرا اجازه انتقال مجسمه کشاورزها رو به تهران دادن و چرا اطلاع رسانی نکردن ...هر وقت از بلوار کشاورز تهران عبور میکنم و اون مجسمه رو میبینم تاسف میخورم.

      • شنبه 21 بهمن 1391-0:0

        Salam dostan in asar vaghean zibast vali nemidonam chera darin bekhateresh jange ostani rah mindazin hamamon ahle ye diarim

        • پنجشنبه 19 بهمن 1391-0:0

          salam .man.ie baboliam vali mashhad zendegi mikonam bare akhari ke sari omadam en asbaro nadidam ba khodam goftam che heif ke bardashtaneshon chon kheili ziba bod ...dar zemn hamaro ba ham ieki nakonid .choOn baboOl takee.

          • چهارشنبه 18 بهمن 1391-0:0

            لطفا نظرات بي هويت و نا مشخص را مانند + و - و غيره و همچنين حرفهاي و نظرات شكمي را تائيد نفرماييد .

            • سه شنبه 17 بهمن 1391-0:0

              از حمایتتون و اطلاع رسونیتون ممنونم

              • یک ساروی اصیلپاسخ به این دیدگاه 6 0
                دوشنبه 16 بهمن 1391-0:0

                آقا یا خانم به علاوه (+)، هر چند اظهارات سرکار ارزش پاسخگویی ندارد ولی دو نکته را یادآور می شوم: نخست: این موضوع به جنابعالی (که معلوم نیست چه هویتی دارید و چه مقدار سواد و معلومات)چه ربطی دارد که اظهار نظر می کنید؟ دوم اینکه شخص فاقد درک و ذوق هنری و همچنین فرهنگ و شعور اجتماعی مثل سرکار (با توجه به جملات و ... که نوشتی) چه می داند ارزش معنوی و فرهنگی چنین آثاری چیست؟ (... چه داند قیمت نقل و نبات)...، در پایان ضمن تشکر از دست اندرکاران سایت مازند نومه که به خوبی به رسالت خویش که همانا اطلاع رسانی و حمایت از فرهنگ و هنر این مرز و بوم هست به خوبی و علیرغم وجود عناصر "بی فرهنگ" واقفند.

                • حسین اسلامی سارویپاسخ به این دیدگاه 11 5
                  يکشنبه 15 بهمن 1391-0:0

                  ازعزیزان بابلی از همولایتی های گرامی،از همسایه های فهیم خودم ،پوزش می خواهم ،افتخار ما ساروی ها این است که همسایه ی با شعور و با فرهنگ مثل بابل داریم ،اگر کسی ساری را در مقابل بابل ،یا هر شهری را در برابرشهر دیگر قرار می دهد، دشمن مردم ما است ما عضو یک خانواده هستم ،من خودم مخلص همه ی بابلی های خیلی با معرفت هستم ،ما سارویها خیلی به بابل ها بدهکاریم زیرا بابلی ها بودند که مارا بیدارکردند ،خودشان زودتر از دیگران بیدار شدند ،

                  شما را به خدا از حرفهای آدمهای نادان دیگر نشوید ،شما عزیز ما هستید

                  • نایب الله اصغریپاسخ به این دیدگاه 8 0
                    يکشنبه 15 بهمن 1391-0:0

                    اين اثر هنري كه از گذشته به يادگار مانده است همانند برج آزادي تهران در سار مي درخشد و اي كاش جابجا نمي شد زمان ساختش را در هنرستان شهيد خيري مقدم در سالهاي 55 تا 56 يادم است يكي از بستگانم كه در ماجراي ساخت آن بعنوان كارگر مشغول بكار بود ماجراي حساسيت ساواك را تعريف مي كرد كه تا شب افتتاح كه بجاي شاه فرح آمده در هر صورت از اينكه شهردار عزيز ساري كه براي احياي اي اثر هنري تلاش كرد تشكر مي كنم.

                    • يکشنبه 15 بهمن 1391-0:0

                      شنيده بودم اوايل كارشهردار عبوري بوده يه مداركي دادند كه تاييد كنه ديد كه مدارك فروش اسبها به مبلغ يك صدميليون تومن كه مخالفت كردودستورمرمت اسبها رادادتازه اول كارهاي فرهنگي شهرداره آقايان پنج سال شهردار بودن عبوري را يكي دوسال وقت داشته باشه تغييرات شگرفي اتفاق مي افته

                      • يکشنبه 15 بهمن 1391-0:0

                        آقای محمدی که در پایین ادعا کرده اند مجسمه را پدرش ساخته چرا اسنادش را به مازندنومه نمیدهد؟ خب برادر ایمیل کن به info@mazandnume.com دیگه؟ احتمالا پدر شما یکی از کسانی بوده که زیر دست این مهندس کار کرده است.یکی از فامیلهای من هم سال 55-56 با این مهندس کار کرده و در هنرستان خیریمقدم مجسمه شاه ساختند.

                        • يکشنبه 15 بهمن 1391-0:0

                          متاسفانه این خبر کاملا دروغ هستش لطفا درست اطلاع رسانی کنید این مجسمه رو پدر من ساخته عکس ساختن این مجسمه هم موجود می باشد خواستین ایمیل بدین من ایمیل کنم الکی کسی رو بزرگ نکنید با مدرک حرف بزنید.

                          • يکشنبه 15 بهمن 1391-0:0

                            اثری ماندگار و بی نهایت پر ارزش کاش ما قدر گذشته هایمان را بدونیم وبه راحتی از چیزهای پر ارزش اطرافمون نگذریم

                            • شنبه 14 بهمن 1391-0:0

                              میدونیم چرا شما بابلی ها به این اثر حسوری میکنین چون خودتون مثل اینو ندارید . از حسودی یه وقت پس نیوفتید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

                              • شنبه 14 بهمن 1391-0:0

                                شما ساروی ها کشتین خودتو با چند تا اسب

                                اخه ارزش داره ادم واسه چند تا اسب این همه مطلب بنویسه و فکر کنه



                                من اگه شهردار ساری بودم ازتون می خواستم هر جا که دلتون می خواد را بهم نشون بدین تا این اسب های لعنتی رو همونجا ببندم



                                بعضی ها مثل اینکه اصلا کارو زندگی ندارن



                                اسب اسب اسب اسب اسب


                                ©2013 APG.ir