تعداد بازدید: 2289

توصیه به دیگران 2

پنجشنبه 19 بهمن 1391-0:29

داریم وقت مان را تلف می کنیم

سال هاست که در هیچ رسانه ای ندیده ایم، مدیران اداره كل حفاظت محیط زیست مازندران که به نظر می رسد متولی مسایل زیست محیطی استان هستند، تن به گفتگویی اختصاصی داده باشند/مصایب آلودگی های زیست محیطی مازندران، کم تر از زلزله، آتش سوزی و سیل نیست! باور ندارید؟ ما مرده و شما زنده!


مازندنومه؛علی سینا رویگریان:ده دوازده ساله بودیم. یک صبح زیبای اوایل تابستان، من و دو پسر عمویم، با سه عدد نی بلند که هر کدام به چند متر نخ نایلونی، یک چوب پنبه در بطری و یک عدد قلاب؛ مجهز بود، برای ماهیگیری به راه افتادیم.

قرار گذاشته بودیم از سر بند رودخانه (جایی که جریان تند آب، آرام می شد) تا کنار دریا، قلاب بیندازیم. می دانستیم که چند ساعت طول می کشد، پس توشه راه مان، نان و پنیر و گوجه فرنگی شد و استراحتگاه های مان زیر سایه درخت ها. آب آن قدر زلال بود که می شد ماهی های کوچک را دید اما به تجربه می دانستیم؛ ماهی های بزرگ تر را باید در عمق آبکندهای رودخانه جستجو کنیم که به دلیل عمق و کف جلبکی آن، رنگش به سبزی می زند. تنها آلودگی که هنگام نشستن، گاهی از اطراف خود می زدودیم، تپاله و پشکل گاو و گوسفند و پهن اسب بود. همین!

آن روز عصر؛ ما چند الف بچه، خسته و هلاک، با 116 ماهی، به خانه برگشتیم! کوچک ترین اش یک «زردک» به اندازه سه وجب آن روز ما بود و بزرگترین آن ها، یک «اورنج» دو کیلویی! .... به جز آن ماهی سفید بسیار درشتی که در جدال با او خیس آب شدیم و آن را به کناره کم عمق آب هم کشاندیم اش اما سر انجام، زورش بر ما سه نفر چربید و قلاب مان را کند و گریخت و شکست مان داد! اما تا مدت ها، ادای زور آزمایی مان با او را در می آوردیم و از ته دل می خندیدیم.

به خانه که رسیدیم، به خاطر صید زیادمان، سرزنش شدیم که: «..... آخه با اینا چکار کنیم؟!» هنوز نمی دانستند، ده ها ماهی کوچک را از قلاب آزاد کرده و دوباره به آب انداخته ایم!

زن عمو و مادر، راه چاره را می دانستند. چند تا از درشت ها، شام شب شد و از بقیه صید آن روز ما، با خم و نمک و روناس، ماهی های نمک سودی فراهم آوردند که در زمستان می چسبید و گرما می بخشید.


اندوه بار است، اما حقیقت دارد که ما جوانان نسل اول انقلاب، شاید آخرین بازماندگانی باشیم که مازندران پاک و نیالوده را به خاطر دارند!

چه بر سرمان آمد

به احتمال گفتن این حرف به نظر برخی عوامانه است و برای آن چه که بر سرمان آمد، تحلیل های زیست محیطی دیگری دارند اما واقعیت این است که؛ از یک سو، با تمام شدن دوران پاکت های کاغذی و بطری های شیشه ای قابل بازگشت به مبداء که برایش نزد فروشنده گرویی می گذاشتیم و از سوی دیگر، ورود نایلکس، زرورق، سلفون و... همراه با بطری های پلاستیکی (PET)و قوطی های فلزی و....، به چرخه تولید، بسته بندی و مصرف، بدون آن که از پیش، برای مسایل زیست محیطی و بازیافت آن چاره ای اندیشیده شده باشد، مشکلات باقی ماندن زباله های خشک در محیط زیست مازندران، آغاز شد.

هم چنین، افزایش جمعیت و گستره شهرها و آبادی ها، شالیزارها و باغ ها که دیگر نه در محیطی ایزوله بلکه در کنار آبادی ها و شهرهای پر جمعیت، قرار می گرفتند و در کنار آن، می بایست محصول فراوان تری نیز تولید کنند و نیاز بیشتری به نهاده ها (کود، سم و...) داشتند، همراه با فاضلاب های خانگی شهرها و روستا و نیز فاضلاب های صنعتی، بی هیچ نظارتی، آرام، آرام، نهرها و رودها و دریا آلوده شد و همراه با تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که لابد مسایلی مهم تر از زباله و آلودگی های محیط زیست، مورد توجه قرار می گرفت، هشدارها، ناله و فریادهای آنان که بیش تر از نوک بینی شان را می دیدند و می دانستند چه بلایی بر سرمان نازل می شود، نشنیده گرفته شد و به جایی رسیدیم که الان هستیم!

به کجا رسیدیم

وضعیت انتقال و دفن زباله (ببخشید! پسماند) در شهرها و روستاهای ما، علیرغم تلاش و دلسوزی برخی از اعضای شوراهای شهر و روستا و معدود شهرداران و مدیران، هنوز به مرحله امیدوار کننده ای نرسیده و برنامه های بی سرانجام، برای احداث کارخانه های کمپوست و زباله سوز، هم چنان در حد کلنگ زنی و آماده سازی زیرساخت ها، و بهره برداری ناقص، باقی مانده است.

 در حالی که صدمات ناشی از دپو و دفع غیراصولی زباله و پراکندگی آن در طبیعت، تا کنون صدها برابر بیش تر از هزینه راه اندازی این کارخانه ها بوده است.

اما فاجعه آمیز تر از اوضاع شهر و روستا، وضعیت آلودگی طبیعت و محیط زیست مازندران است که در واقع هیچ کس مسوولیت آن را قبول نمی کند! زیرا هر چند، زباله ها از درب منازل شهروندان و حتی روستا نشینان مازندران جمع آوری می شود اما به دلایل مختلف و با هزینه های زیاد، در دوردست ترین نقاط شهری و در دل طبیعت حمل و دفن می شوند كه آثار مخرب آن بر طبیعت، روز به روز در حال گسترش است.

هم چنین، انتقال زباله ها به مناطق كوهستانی و جنگلی كه در سال های گذشته به عنوان یك روش مورد نظر قرار گرفته است، علاوه بر هزینه های میلیاردی، تهدیدی جدی برای اكوسیستم و زیست بوم استان است كه به اعتقاد كارشناسان، هم اكنون به مرحله ای آن چنان بحرانی رسیده است که تلاش های دلسوزانه و گاه و گداری طرفداران محیط زیست برای جمع آوری پسماند از طبیعت، راه به جایی نمی برد.


با رشد و گسترش شبکه اینترنتی کشور و ایجاد پایگاه های اطلاع رسانی در بیشتر شهرها و به ویژه روستاهای مازندران، با موارد و مستنداتی از آلودگی های زیست محیطی که از سوی مردم شریف، دلسوز و با وجدان مناطق جنگلی؛ ارایه شده، مواجه می شویم که بسیار نومید کننده و اندوهبار است.

در کنار انتقال پسماندهای تولید شده از سوی جمعیت های انسانی ساکن در شهر و روستا، به طبیعت و محیط زیست، استفاده از سموم و كودهای كشاورزی در مازندران نیز، این دیار زیبا را به گونه ای دیگر می آلاید.

در استان مازندران حدود 460 هزار هكتار زمین كشاورزی و باغ وجود دارد که نقشی مهم در تامین نیازهای كشور به محصولات زراعی و باغی، ایفا می کند. اگر چه این ویژگی برای استان ما مزیت مهمی به شمار می آید اما هنگامی كه به میزان كود و سموم مصرفی كه برای تولید محصول بیشتر و از بین بردن آفات كشاورزی به کار می رود، توجه کنیم، نگرانی بر خرسندی ما چیره خواهد شد!

انبوه سموم و كودهای شیمیایی به کار برده شده در مازندران، به دو شکل زندگی شهروندان این استان را به خطر انداخته است. اول؛ باقی ماندن بخشی از مواد سمی در محصولات که شامل حال تمام کسانی است که همراه با ما، در هر جای کشور از این محصولات استفاده می کنند و دوم، تاثیر بر آب و خاك و آلودگی بیش از حد سفره ما مازندرانی ها به این سموم است.

برای 72 نوع محصولی که در استان مازندران تولید می شود و در 15 نوع آن، رتبه نخست كشور را داریم و نیز 240 هزار هكتار شالیزاری كه سالانه برای تولید بیش از 950 هزار تن برنج زیر کشت می رود، انواع كودهای شیمیایی و سمومی مصرف می شود که برآورد میزان تقریبی آن و تاثیرات نامطلوبش بر سلامت مردم و محیط زیست، می توان یک رساله دکترا نوشت! تنها همین کافی است که بدانیم؛ تا دو دهه پیش (و شاید اکنون)، مصرف كودهای شیمیایی و سموم در اراضی كشاورزی، به ویژه شالیزارهای استان، به اندازه ای بود كه مازندران در مصرف آن، رتبه نخست كشور را داشت.

راهی شدن باقی مانده این آلودگی ها همراه با نفوذ شیرابه زباله ها در رودخانه ها و آب های زیر زمینی و نیز فاضلاب های خانگی و صنعتی، سبب شده است که؛ به گفته مدیران شیلات مازندران، تكثیر طبیعی ماهیان در آب های استان، تا 85 درصد كاهش یابد و ماهیان آلوده به سم نیز سلامت انسان ها را به خطر بیاندازند. توجه مدیران مرکزنشین را به این نکته نیز باید جلب نمود که چند سال پیش تر نیز، مدیر وقت شیلات مازندران، هشدار داده بود، به دلیل آلودگی بیش از حد «رودخانه تجن» که اکنون دیگر از میان ساری؛ مرکز استان، می گذرد، تخم ماهیان نمی تواند در این رود، بارور شود!

در کنار تمام این معضلات، باید یادآور شد که استان گردشگر پذیر مازندران، دستکم به اندازه یک فصل از سال، میزبان و راه عبور مردم سراسر کشور است که طبیعت ما را بسیار دوست دارند، در جای جای آن اتراق می کنند و بیشترشان زباله هایشان برای ما می گذارند و تنها خاطرات خوش را با خود می برند! به عبارت بهتر، با توجه به حجم بالای گردشگران که بارها از سوی مدیران استان، از آن به عنوان یکی از نقاط قوت یاد می شود، می توان گفت؛ 25 درصد پسماند در محیط زیست مازندران، مربوط به کشور است و نیاز به راه حلی، ملی دارد!

کم کاری از کیست؟

سال هاست که در هیچ رسانه ای ندیده ایم، مدیران اداره كل حفاظت محیط زیست مازندران که به نظر می رسد متولی مسایل زیست محیطی استان هستند، تن به گفتگویی اختصاصی داده باشند. آخرین نمونه اش را در همین ماه گذشته خودمان شاهد بوده ایم!

اما معاون محیط زیست انسانی اداره كل حفاظت محیط زیست مازندران می گوید: «عناصر موظف در مدیریت پسماند استان، به درستی؛ وظیفه خود را انجام نمی دهند.» وی معتقد است: «بی برنامگی، تخصیص ندادن اعتبار لازم و به كار نگرفتن نیروی متخصص، معضل زباله استان را دو چندان كرده است.»

به گفته او «فرایند علمی برای حل معضل پسماند در استان وجود ندارد و به همین دلیل، شاهد حادتر شدن این معضل هستیم.»

معاون این سازمان متولی، نومیدانه می افزاید: «در حالی كه حجم زباله روز به روز در حال افزایش است و فاجعه تخریب محیط زیست به خاطر انباشت زباله در جنگل و نفوذ پسماندها به منابع آبی استان مازندران، به مرحله اسفناك رسیده است، هیچ اقدام اساسی برای مقابله با این وضعیت نمی شود.»

پس تیر خلاص، نه به مغز بلکه به قلب طبیعت مازندران، شلیک شد و تمام! ظاهرا ما تنها داریم وقت خودمان را تلف می کنیم! بریزیم بپاشیم، بی خیال! آب که از سر گذشت، یک وجب اش هم کارمان را تمام کرده است!

می شود پذیرفت که این سازمان قدرت اجرایی چندانی ندارد. اگر هم دارد در حد محیط بانانی بی پناهی است که براحتی می توانند هدف گلوله شکارچیان غیرمجاز شوند! باید قبول کرد که این سازمان با توجه به گستردگی و تنوع محیط زیست مازندران، نیاز به نیروی انسانی، تجهیزات ماهواره ای، امکانات ترابری پیشرفته زمینی، هوایی و دریایی و... نیز اعتبارات قابل توجه ملی دارد.

اما این کاستی ها که در ارتباط با معضلات بی شمار کنونی است، ذره ای از مسوولیت های مدیران چند دهه گذشته استان، نمی کاهد. چرا که به نظر نمی رسد حتی با امکانات موجود، در مورد نظارت بر محیط زیست، گزارش موارد تخلف و معرفی متخلفین به مراجع قانونی، وظایف خود را به درستی انجام داده باشند که اگر این چنین بود، امروز شاهد چنین اوضاع فاجعه باری نبودیم.

یکی از محیط بانان شریف و دلسوز غیربومی شاغل در مازندران، در وبلاگ خود آورده است:
«در طی بررسی هایی که در محوطه ای حدود 15 هزار مترمربع، در حاشیه فنس پناهگاه حیات وحش سمسکنده ساری، به عمل آوردیم و اقدام به جمع آوری زباله های پخش شده در آن جا نمودیم، به طور میانگین، به جدول زیر رسیدیم:»


نوع زباله / درصد
پاکت چیپس، پفک، کیک و... 27.5
فلزات ( قوطی کنسرو، نوشابه و..) 11.25
پاکت آبمیوه و... 20
شیشه 6.25
ساک نایلکس حمل وسایل 15
کاغذ و پارچه ها 6.25
ظروف یک بار مصرف 13.75

او در ادامه هشدار داده است:

«با توجه به جدول فوق مشخص است که 80 درصد آلودگی ها، از جنس پلاستیک و پلیمر است که دوره بازگشت آن بسیار طولانی است.»


تنها پرسش ما از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست این است که؛ تا به حال به عنوان یک ماموریت سازمانی و با پرداخت اضافه کاری ناچیز به محیط بانان خود، در کدام منطقه و چندبار اقدام به تهیه چنین آماری کرده اید؟ مگر نه این است که یافتن درد، بخشی از درمان است!

چه باید کرد؟

با پذیرش این مساله که آلودگی های زیست محیطی مازندران، معضلی فرامنطقه ای و ملی است، نمایندگان مردم استان در مجلس باید در تعامل با یکدیگر، توجه کشور را به فاجعه زیست محیطی مازندران، جلب نموده و با جذب اعتبارات ملی، به یاری مازندران بشتابند.

کارخانه های بازیافت، زباله سوز و تهیه کمپوست در مناطق مناسب و در طرح ها و برنامه ریزی های ضربتی، احداث شده و همراه با آن، سازمان همیاری شهرداری های استان، شهرداران و دهیاران مناطق، طبق نظر کارشناسان نسبت به ایجاد محل های جمع آوری و دپوی زباله ها اقدام نمایند.

شرکت فاضلاب استان با همکاری نمایندگان استان در جذب اعتبارات ملی کوشیده و با ایجاد سیستم های پیشرفته اکوی شهری و تصفیه خانه در شهرهای مازندران، از آلودگی رودهای مازندران جلوگیری کند.

سازمان جهاد کشاورزی با برنامه ریزی منسجم و همکاری با مراکز دانشگاهی، ضمن اتخاذ روش های مبارزه بیولوژیک با آفات نباتی، مصرف بهینه سموم کود شیمیایی را میان کشاورزان باغداران ترویج نموده و با همکاری مراکز ذیربط، روش های جلوگیری از ورود باقیمانده نهاده ها به رودها را بررسی نمایند.


سازمان ملی جوانان، دانشگاه های استان، آموزش و پرورش، مقاومت بسیج، NGO ها و مردم شریف و دلسوز مازندران (با همکاری صدا و سیما، ائمه جمعه، علمای مساجد، رسانه های مکتوب و مجازی) در نشست با یکدیگر و ارایه فراخوان و ایجاد کمپین هایی، به صورت منطقه ای، نسبت به جمع آوری پسماندهای ماندگار در طبیعت، اقدام کنند و کلیه ادارات دولتی، امکانات ترابری و بهداشتی خود را هنگام جمع آوری پسماند، در اختیار کمپین ها قرار دهند.

صدا و سیما، ادارات ارشاد، حوزه های هنری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و...، با همکاری هنرمندان و ساخت سریال ها، فیلم های مستند، اجرای نمایش و برگزاری کنسرت در زمینه فرهنگ سازی برای حفاظت از محیط زیست تلاش کنند.

نیروی انتظامی، مقاومت بسیج و سپاه پاسداران در همکاری با سازمان حفاظت محیط زیست و دستگاه های قضایی، متخلفین و مراکز آلاینده را شناسایی و تحویل مراجع قانونی دهند.

جدی باشیم، شعار ندهیم و باور کنیم که مصایب آلودگی های زیست محیطی مازندران، کم تر از زلزله، آتش سوزی و سیل نیست! باور ندارید؟ ما مرده و شما زنده! سال 1400 زیاد دور نیست!

*این گزارش در شماره سوم ماهنامه ارمون منتشر شد و برای انتشار دوباره در اختیار ما قرار گرفت.


  • غلط انداز 2پاسخ به این دیدگاه 0 0
    شنبه 21 بهمن 1391-0:0

    عکاس محترمی که از این جنایت محیط زیست عکس گرفت خیلی شانس آورد که نکشتنش.

    آقای رئیس این یه عکاس از دست در رفت . به چماغ دارات یه زنگی بزن بگو منطقه رو حفاظت کنن. البته اگه سر پست خودشون باشند. اگر هم نبودن بدون ترک پست نکردن یا دنبال کارهای بانکی خودشون هستند یا در همایشی به سر میبرند شما خودت رو ناراحت نکن اصلا بب خیال بگو همون طوری که عکاس های تالاب سرخ رود و زدن در همون ورژن یه حالی به این عکاس بدن. ترجیها چماغ دار های سرخ رود باشن چون طوری حرفه ای میزنند که شما به راحتی آب خوردن میتونی بگی کار چماغ دار های من نبوده اگه از تاز کار ها استفاده کنی یه وقت سوتی میدی اونوقت دست به جایی بند نمیشه. برو ببینم چه میکنی.. تو میتونی

    • پنجشنبه 19 بهمن 1391-0:0

      تأسف برانگیز است.


      ©2013 APG.ir