تعداد بازدید: 2472

توصیه به دیگران 4

شنبه 12 اسفند 1391-12:57

جاذبه سرمایه گذاری شرق بیشتر از غرب استان است

 اتفاقی که در شرق استان در دو دهه اخیر افتاده این است که جای قائم شهر و آمل عوض شده و آمل به دور از هیاهوی ساری،بابل،شرق و غرب و..توانسته دست به شکوفایی اقتصادی بزند واگر بتواند همین روند را ادامه دهد، گوی سبقت را ازدیگران خواهد گرفت/زمانی نساجی مازندران نماد صنعت مازندران درکشور بود اما حالا محصولات لبنی کاله آمل است که جایش را گرفته و یک صنعت فرا استانی محسوب می شود.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،بهمن صادقی لاریمی:می دانیم دربیشتر مناطق ایران وجود آب نقش تعیین کننده ای در تمرکز جمعیت و فعالیت های اقتصادی داشته و دارد .

 ایران با فراوانی زمین و با محدودیت آب مواجه است، اما استان های مازندران و گیلان برعکس دیگر مناطق با محدودیت زمین مواجه هستند.

 در مازندران این محدودیت ها بین شهرستان های استان هم بسیار متفاوت و ناهمگون است. جهت تائید این نظریه به عنوان نمونه هشت شهرستان استان در این مقاله مورد مقایسه وارزیابی قرار گرفته اند.

براساس نتایج تفصیلی سرشماری سال 1385، ساری با 495360نفرجمعیت، با 46678هکتار زمین آبی و با 78737 هکتار اراضی کشاورزی زیرکشت ،شهرستان بابل با 469591نفرجمعیت، با 37319هکتار زمین آبی ،و با 40061هکتار اراضی کشاورزی زیرکشت ،شهرستان آمل با 346775نفر جمعیت، با 31213هکتار زمین آبی،و با32367هکتار اراضی زیرکشت ،شهرستان قائم شهر با295135 نفر جمعیت، با 14305هکتار زمین آبی ،و با 19098هکتار اراضی زیرکشت ،تنکابن با 194719نفر جمعیت، با 10260هکتار زمین آبی،و با 18357هکتار اراضی زیرکشت ،چالوس با 122863نفر جمعیت، با 2933هکتار زمین آبی،و با6032هکتار اراضی زیرکشت، نوشهر با 118481نفر جمعیت، با 6954هکتار زمین آبی ،و با12330هکتار اراضی زیرکشت ،رامسر با 68163 نفر جمعیت،با2141هکتار زمین آبی ،و با4973هکتار اراضی زیرکشت، در این جدول قرار می گیرند.

ملاحظه می شود بیشترین جمعیت و زمین های قابل کشاورزی درچهار شهرستان شرق استان متمرکز است. این شهرستان ها به دلیل واقع شدن در مناطق دشتی و فاصله نسبتا دور آنها با دریا، و با زمین های هموار قابل کشت، توانسته اند جمعیت بیشتری را در خود جای دهند.

اسقرار این میزان از زمین های قابل کشت باعث استقرار ده ها روستای پر جمعیت،تعدادی از شهرهای متوسط و کوچک در اطراف و در حوزه نفوذ آنها شده، آنها تقریبا بر تمامی مناطق شمالی و حتی جنوبی خود به لحاظ خدمات برتر مسلط بوده و بسیاری از خدمات موردنیاز از چهار شهرمرکزی تامین می شود.

 شهرستان های گلوگاه،بهشهر،نکا وجدیدا میاندرود که در شرق شهرستان ساری واقع شده اند تحت حوزه نفوذ ساری بوده و مناطقی چون،فرح آباد، جویبار ،کیاکلا،امیرکلا،بهنمیر،بابلسر، فریدونکنار،حتی نور و محمود آباد و...به نوعی تحت حوزه نفوذ شهرهای جنوبی وشرقی خود هستند(ساری،قائم شهر،بابل،آمل) ،حتی اگرشهرستان های جدیدی از دل این شهرستان ها بیرون بیایند،تاثیر چندانی در حوزه نفوذ آنها نخواهد داشت.

 لذا این عوامل دست به دست هم داده تا بیشترین جمعیت و فعالیت های اقتصادی در این مناطق شکل گیرد وگردش کار و مبادلات اقتصادی را تقویت کند.

 این یک عامل طبیعی بوده تا تفاوت در سرمایه گذاریهای دولتی یا تبعیض در بین مناطق (الگوی سنتی که سالهاست حفظ شده ) ،مناطق غربی استان به دلیل واقع شدن در یک باریکه که از دوطرف به دریا و جنگل محصور شده اند در این بخش با محدودیت بیشتری مواجه هستند، ولی در سایر بخش های اقتصادی از مزیت بیشتری برخوردار هستند، هر چند متاسفانه به دلیل رویکرد اشتباه دولت ها به بخش گردشگری در نیم قرن اخیر ، شخصی سازی و خصوصی سازی در این بخش غالب شده و مردم خوب این مناطق ازاین ثروت محروم شدند.

 اتفاقی که در شرق استان در دو دهه اخیر افتاده این است که جای قائم شهر و آمل عوض شده و آمل به دور از هیاهوی ساری ، بابل ، شرق و غرب و..توانسته دست به شکوفایی اقتصادی بزند واگر بتواند همین روند را ادامه دهد و خود را وارد حاشیه نکند گوی سبقت را ازدیگران خواهد گرفت.

زمانی نساجی مازندران نماد صنعت مازندران درکشور بود اما حالا محصولات لبنی کاله آمل است که جایش را گرفته و یک صنعت فرا استانی محسوب می شود.

 ارزش افزوده تولید شده ناشی از فعالیت های صنعتی خصوصی(ده نفرکارکن به بالا) به گونه ای ایست که شهرستان آمل با 650667میلیون ریال رتبه اول رابه خود اختصاص داده است.

اگر وضع به همین شکل باقی بماند و تغییری در تقسیم کار ملی صورت نگیرد،مهمترین رقابت اقتصادی،جمعیتی و..در بین همین چهار شهرستان شرق استان باقی خواهد ماند و سبقت هر کدام نسبت به دیگری به درایت مجموعه مدیریتی آن شهرستان ها وابسته است و به نظر نمی رسد شهرستان های دیگر بتوانند حتی در میان مدت با آنها رقابت کنند.

 البته لازم به ذکر است که خود این چهار شهرمرکزی کارکرد کشاورزی ندارند ولی به شدت به فعالیت های کشاورزی و جمعیت پیرامون خود وابسته اند.

به نظر می رسد در شرق استان به دلیل فروانی و ارزانی زمین نسبت به غرب استان جاذبه بیشتری برای سرمایه گذاری وجود دارد، از طرفی به دلیل گرانی و مرغوبیت زمین ها در غرب استان و به علت ارزش افزوده بالاتر در کوتاه مدت و میان مدت احتمالا ترجیح می دهند زمین به ویلا سازی اختصاص یابد.

اگر برای سرمایه گذار در دیگر مناطق کشور، خدمات زیربنایی مهم و تعیین کننده است ،در استان های شمالی زمین و قیمت آن و چگونگی صدور مجوز برای تغیر کاربری مهمترین نقش را دارد.

به دلیل شکنندگی محیط زیست درمازندران خصوصا در غرب استان و محدودیت در دوسمت آنها ، این مناطق به نگاه اقتصادی متفاوتی را از آنچه تاکنون بوده لازم دارد.

این مناطق می توانند قطب صنایع پاک ازجمله بخش الکترونیکی و خدمات فنی از این نوع که نیاز کمتری به زمین داشته و آلودگی کمی هم نسبت به سایر بخش ها دارند،شوند.

همچنین با تقویت وتنوع بخشیدن به فعالیت های مرتبط با بخش کشاورزی ،صنعت دریایی ،گردشگری، معدنی و... اقتصاد منطقه را رونق بخشید.

نتیجه اینکه همه می دانیم فعالیت های کشاورزی نسبت به فعالیت های صنعتی و خدماتی ارزش افزوده کمتری دارد و نسبت به سایر بخش ها عقب مانده تر است لذا مازندران با ادامه روند فعلی و با فشار بیشتر بر زمین و محیط زیست، آینده خوبی نخواهد داشت و در مقایسه با استان هایی که عمده فعالیت آنها صنعتی یا خدماتی است دچار عقب ماندگی مزمنی خواهد شد.

با ادامه همین روند و دست روی دست گذاشتن در آینده ای نه چندان دور، سرعت رشد اقتصادی استان بسیار کند، مهاجرت افزایش و بعضی از مناطق به شهرهای خوابگاهی برای بازنشستگان کشورتبدیل، ومحل تفریح عده ای خاص می شود که سودی برای مردم منطقه نخواهد داشت.

با کمی اغماض می توان گفت تقریبا کلیه کشورهای توسعه یافته و صنعتی جهان مثل اروپا یا قاره سبز،آمریکای شمالی،آسیای جنوب شرقی و...اقلیمی مشابه مازندران وگیلان دارند ،پرباران وسرسبزند،ازجنگل های انبوه و از زمین های مساعدی برای کشاورزی برخوردارند، ولی سیاستگذاران اقتصادی آن کشورها هرگز به دلیل این مزیت ها، کشور یا استان شان را تک محوری نکردند، یعنی به دلیل آب و هوای مناسب فقط نسخه کشاورزی را برای آنها نپیچدند بلکه با در نظر گرفتن کلیه جوانب، فعالیت های ترکیبی را برای این مناطق سرسبز پیشنهاد دادند و توانسته اند سطح رفاه عمومی را افزایش دهند.

لذا به دلیل وجود زمین های مساعد کشاورزی، نمی توان مازندران را از دیگر فعالیت های تاثیر گذار محروم نمود. تقسیم کار ملی به شکل فعلی یک سد کننده محسوب می گردد،زیرا این اهداف، کلان ،غیرترکیبی،غیرقابل انعطاف و... بوده و نیاز است که اهداف کلان، متنوع تر و به اهداف کوچکتر تقسیم و عملیاتی تا سهم هریک از دستگاه های اجرایی،بخش خصوصی، و مردم در رشد و توسعه اقتصادی مشخص شود.

تلفیق تکنولوژی های مدرن با فعالیت های کشاورزی در استان با حفظ ملاحظات زیست محیطی می تواند بسیار راهگشا باشد ، تسلط بلامنازع کشاورزی در مازندران نمی تواند در آینده پاسخگوی نیازهای شغلی جوانان باشد،حتی با فرض ایجاد یک مرکز اداری مستقل درهریک از نقاط استان دردی را درمان نخواهدکرد، زیرا در خوشبینانه ترین حالت حداکثر 1000شغل جدید ایجاد خواهد کرد که مشکل اشتغال یک شهر کوچک راهم حل نخواهد کرد،چه رسد به شهرستان یا منطقه!

 آنچه که دراین نوشته مطرح شد تفاوت های طبیعی بوده است، علی هذا به دلیل محدویت های فراوان چه ازنظر زمان وچه از نظر تخصص، نمی توان به همه زوایای آنها پرداخت.

 در اینجا صرفا روندها بررسی شده، لذا پیشگو نبوده و هیچکس به صورت دقیق نمی تواند آینده را پیش بینی کند.

تحقیق همه جانبه و فنی تر به عهده محققان و جوانان شایسته استان است تا به صورت اصولی و ریشه ای تر به مقولات توسعه ای بپردازند.

 امید است به جای از دست دادن فرصت و متهم کردن همدیگر، تمام توان خودرا صرف شناسایی قابلیت ها و توانمندی های استان کرده،با برنامه ریزی دقیق راه پیشرفت و توسعه را هموار کنیم.

ایمیل نویسنده: (sadeghil_bahman@yahoo.com)



©2013 APG.ir