تعداد بازدید: 2826

توصیه به دیگران 10

دوشنبه 14 اسفند 1391-11:27

عیالواری مازندران، تهدید یا فرصت؟!

با توجه به سجایای اخلاقی آقای طاهایی و به دلیل بومی بودن وی، مدیریت استانداری استان جدیدالتاسیس احتمالی در غرب را تقبل کند تا هم گفته آقای طاهایی رنگ واقعیت به خود گرفته و اولین کسی باشد که مازندران را ترک کند و هم خدمتی به منطقه غرب نموده و دین خود را به زادگاه خود ادا کرده باشد.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،محمود احمدی،مدیر سایت بصیرآنلاین: مازندران روزی فقط مازندران بود، ولی الان گلستان و مازندران است.

خیلی از صاحب نظران،جغرافیای مازندران را بیشتر از فضای موجود می دانند.پژوهشگران مازندرانی همیشه می گویند جغرافیای فرهنگی مازندران باید حفظ شود. در عین حال خیلی ها در خصوص تقسیم مازندران موضع گرفتند و خواهان تجزیه مازندران هستند.

ساکنان غرب مازندران می گویند مستقل شویم و مرکز استانی ها عیالواری را همچنان ترجیح می دهند. آیا تقسیم شدن مازندران به شهرستان های بیشتر و کوچک کردن شهرستان های بزرگ سود دارد یا ضرر؟

 به راستی بر اساس چه معیارهایی شهرستان های جدید و کوچک به همراه بخش های کوچکتر ایجاد می شود؟

 مسئولان استان به چه دلیل شتاب زده به دنبال کوچک کردن شهرستان های بزرگ و در نهایت تقسیم استان مازندران هستند و اصولا ضرورت تاسیس استان جدید در غرب مازندران چیست؟

پیش داوری نمی کنیم ولی گمانی زنی ها بر این است که تاسیس شهرستان های کوچک و به تبع آن شهرها و بخش های کوچکتر، مقدمه ای برای تقسیم مازندران به دو استان کوچک باشد.

 در دو سال گذشته تقسیم شهرستان های بزرگ و تاسیس شهرستان های کوچک شتاب فزاینده ای گرفته است و در این زمینه مازندران رکوردار تقسیمات کشوری در طی این دو سال در سطح کشور است.به طوری که تعداد 20 شهرستان، ایجاد شده است و تاسیس شهرستان های جدید همانند کلاردشت، شیرود، شیرگاه و ... در دستور کار قرار دارد.

 به خوبی به یاد داریم که در گذشته با ایجاد شهرستان های جدید و کوچک در مازندران قدیم و گلستان فعلی، زمینه و بسترهای لازم برای تاسیس استان جدید را فراهم آوردند و بخشی از مازندران به استان جدید التاسیس گلستان واگذار شد و اکنون طرح شهرستان سازی در مازندران با همان رویکرد در حال اجرا است تا به لحاظ آماری هم شرایط ایجاد استان جدید فراهم شود.

 پرسش اساسی برای اصحاب رسانه های گروهی این است آیا این مقدمه ای برای تجزیه مازندران است یا مدیریت بهتر؟ آیا ایجاد شهرستان های جدید مزایای بودجه ای برای مازندران دارد؟ و اگر بودجه ای برای تاسیس شهرستان های جدید اختصاص نیافته است چه منافعی برای مردم مازندران دارد که به خاطر آن هزینه های گزافی را تحمل کنند؟

 آنچه که پیداست بودجه ای برای تاسیس شهرستان های جدید در سال جاری تخصیص نیافته و نخواهد یافت و با توجه به سیاست انقباضی بودجه ای در سال آینده نیز نباید انتظار بودجه ای مضاعف برای تاسیس شهرستان های جدید در مازندران بود.

اکنون بسیاری از طرح های عمرانی، صنعتی، کشاورزی، ورزشی و ... به لحاظ محدودیت های بودجه ای مسکوت مانده است و یا روند کندی را در اجرای این طرح ها دارد و به مسئولان توصیه شده است که از پیشنهاد و تعریف طرح ها و پروژه های جدید برای سال آینده خودداری کنند.

 با این اوصاف شرایط استان و تعجیل در تاسیس شهرستان های کوچک بدون در نظر گرفتن معیارهای اقتصادی و اجتماعی و توجه صرف به معیارهای سیاسی چه توجیهی دارد؟

 اگر این اقدام مسئولان استان بر اساس شاخص های جمعیتی و توسعه اقتصادی بر مبنای استفاده از منابع ملی برای استان باشد مطمئنا اثرات مثبتی را به دنبال خواهد داشت ولی اگر بر مبنای کار سیاسی باشد اثرات منفی زیادی به دنبال خواهد داشت و با توجه به مشکلات فزاینده شهروندان مازندرانی نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد،به مشکلات نیز دامن خواهد زد.

 اگر بخواهیم واقع گرایانه به این مسئله بنگریم پر واضح است که طرح شهرستان سازی بر مبنای کار سیاسی بوده و صرفا هزینه های دولت را افزایش می دهد.

 بی شک بین هزینه های ایجاد یک شهرستان جدید اعم از هزینه های عمرانی، پرسنلی و مدیریتی به تولید ناخالص و سرانه مردم آن منطقه نه تنها تناسبی وجود ندارد بلکه اختلاف فاحشی نیز پدیدار می شود.

 به راستی چرا مازندران در مقوله تقسیمات کشوری رکوردار است و برای سایر استان ها این موضوع از درجه اهمیت کمتری برخوردار است؟

 آیا سایر استان ها که در فرآیند توسعه و استفاده از ظرفیت های ملی برای رشد منطقه بسیار فعال تر از مازندران بوده و در این زمینه سال ها از ما جلوتر هستند، به این مسئله توجه چندانی نمی کنند؟

 اگر گذری بر تاریخ این بحث در سال های گذشته داشته باشیم در می یابیم که ظاهرا این قصه فراموش شده است ولی علی الظاهر عده ای همچنان اصرار دارند مازندران کوچک شود. چه دلیل و منطقی پشت این نظریه پردازی وجود دارد؟

استان مازندران غربی،طرحی پیشنهادی است که به موجب آن شهرستان رودسر از استان گیلان به همراه شهرستان‌های رامسر، تنکابن، عباس آباد، چالوس، نوشهر و نور و رویان و برخی شهرستان های جدید التاسیس از استان مازندران جدا شده و استان مازندران غربی به مرکزیت شهر تنکابن تاسیس می شود.

 طرح پیشنهادی برای اولین بار در همایش توسعه علمی غرب مازندران مطرح شد.از جمله دلایل مطرح شدن این طرح فاصله زیاد غرب مازندران تا مرکز استان و رسیدگی نشدن مشکلات مردم منطقه در مرکز استان اعلام شده است.

 اگر چه آنچه که استاندار مازندران در نشست های شورای اداری مطرح کرده است خارج از این مقدمه چینی برای تجزیه مازندران است.

 سیدعلی اکبر طاهایی عنوان کرده بود اگر مازندران تجزیه شود خود اولین کسی خواهد بود که از استانداری مازندران خواهد رفت. ولی به کجا؟ شاید این حرف استاندار مازندران را به گونه ای دیگر هم می شود تعبیر کرد.

با توجه به سجایای اخلاقی آقای طاهایی و به دلیل بومی بودن وی، مدیریت استانداری استان جدیدالتاسیس احتمالی در غرب را تقبل کند تا هم گفته آقای طاهایی رنگ واقعیت به خود گرفته و اولین کسی باشد که مازندران را ترک کند و هم خدمتی به منطقه غرب نموده و دین خود را به زادگاه خود ادا کرده باشد.

 آنچه مسلم است، این ها حقیقت هایی است که افکار عمومی تقریبا از آن بی اطلاع هستند. هرچند نگارنده به رفع محرومیت و ارائه خدمات به شهروندان منطقه غرب مازندران تاکید ویژه دارد و مسئولانی که در نیمه اول سال جلسات روزانه خود را در آن مناطق خوش آب و هوا برگزار می نمایند و در نیمه دوم سال به خاطر اقلیم خاص منطقه و حوادث طبیعی و غیرطبیعی سراغی از شهروندان غرب مازندران نمی کنند را باید به دادگاه افکار عمومی کشاند تا پاسخگوی عملکرد ضعیف خود باشند.

 بی شک مردم مناطق غرب مازندران همانند سایر شهروندان مازندران حق استفاده از منابع و خدمات استانی را دارند و کوتاهی در این خصوص پسندیده نیست.

 هرچند در سال های اخیر به نعمت حضور استاندار مازندران توجه بیشتری نسبت به سال های گذشته شده است، با این حال اقدمات انجام شده کافی و وافی نیست و با ارائه خدمات منطقه ای و حذف بروکراسی اداری باید گام های جدی تری در این خصوص برداشت، ولی به همان اندازه نیز این مسائل، دلایل قانع کننده ای برای تجزیه مازندران نیست.

 جالب آن که برخی از مسئولان استانی در این خصوص موضع سکوت اختیار کرده اند و دلایل آن به روشنی مشخص نیست! شاید مدیریت استان تجزیه شده مازندران به آقایان وعده داده شده است که موجب سیاست سکوت در قبال این فرآیند شد!

 این مسئولان که با ستایش استاندار در پیگیری مازندران از مواهب تقیسمات کشوری دچار شور شعف شده اند و اندر احوال مزایای این تقسیمات سخن ها به میان می آورند، یا به جغرافیای فرهنگی و سیاسی مازندران آشنایی ندارند یا به وعده پوچ آقایان برای رسیدن به کرسی های بالاتر دل خوش کرده اند.

 به هر حال رسالت رسانه ای ما ایجاب می کند که ما دو راهی مجازی آینده مازندران را در ذهنیت شهروندان مازندرانی به تصویر در آوریم تا در مقابل اتفاق های احتمالی غافلگیر و متحیر نشوند.

ایمیل نویسنده: (basironline@gmail.com)


  • دوشنبه 21 اسفند 1391-0:0

    اصلا خرفات رو قبول ندارم.غرب مازندران اصلا بودجه نداره با این همه جمعیت آخه تا کی تبعیض؟-اگه نمیخواین مازندران تجزیه بشه مرکز استان پس عوض بشه

    • مهرداد یوسفیپاسخ به این دیدگاه 2 0
      جمعه 18 اسفند 1391-0:0

      شما هم استانی گرامی اگه برای کارهای اداری از شهرم ـ ساری ـ دیدن کرده باشید که صد در صد تشریف آوردید نابسامانی های مرکز استان را از نزدیک دیدید که شاید نمونه آن در کمتر مرکز استان کشور و حتی در همین باریکه شمالی دیده می شه اگه مرکز و شرق مازندران در پراکنش ناعادلانه بودجه به سود خود و به زیان غرب نقش داشت وضع شهر ساری این نبود که امروز هست مشکل مازندران نداشتن مردان بزرگ و بانفوذ در ساخت حاکمیت است اگه چند دولتمرد مازندرانی هم داریم بیش از آنکه به زادگاهشون بیندیشند و برای آبادی و پیشرفتش از نفوذشون بهره ببرند از اونجا که کودکیشون رو در نجف و جوونی رو در تهران و جاهای دیگه سپری کردند بیشتر فرا استانی عمل می کنند و حتی برای اینکه جایگاه بهتری در پارلمان داشته باشند خود را از تهران،قم و... نماینده می کنند با چنین نگرشی و نداشتن نمایندگان توانا اگه چند تکه هم بشیم سودی برامون نداره نمونه اش استان گلستانه که پس از گسستن از ما هنوز با مشکلات و کمبودهای دیرینه اش روبروست و تنها گرگان با تمرکز امکانات سود برد یا استان اردبیل که در این مورد هم فقط مرکز استان بالید و رشد کرد. همیشه جراحی آخرین و ریسک پذیرترین چاره برای درمان بیماریه برای حل دوری از مرکز استان راههای ساده تری هم هست که عزم ملی رو می طلبه این حق شماست که برای انجام کارهای اداری و حضور در آزمون های دانشگاهی و استخدامی نه به ساری که به تنکابن بروید و برنامه های مورد علاقه تان را با گویش خودتان از صدا و سیمای استان ببینید و بشنوید همه این ها را می توان در استان یکپارچه نیز فراهم کرد برای سیراب شدن به باران نیاز است نه سیلاب، با انجام اصلاحاتی در ساختار اداری و بازبینی در مسائل فرهنگی استان می شه از دوپارگی استان جلوگیری کرد

      • جمعه 18 اسفند 1391-0:0

        1- دوست خوب رودسر از گیلان اضافه نخواهد شد

        2- مرکزیت تنکابن قطعی نیست و فقط پیشنهاد مجمع شوراهای غرب بوده که لازم الاجرا نیست .

        3- تقسم مازندران فعلی به دو استان قدرت طاهایی و استانداران بعدی را کم می کند از طرفی وقتی از تقسیم استان حرف زده می شود در حقیقت مدیریت طاهایی زیر سوال می رود در نتیجه طاهایی مخالف تاسیس استان ذر غرب است.

        4- چرا نگاه تان به غرب تحقیر کننده است . طوری می گویید که باید به غرب توجه شود که انگار به مهاجرین افغان کمک می کنند .

        5- بوروکراسی اداری در مازندران بسیار پیچیده است . مدیرانی که حاضر نیستند اختبارات خود را به دفاترشان در شهرستان ها واگذار کنند باید تقسیم مازندران را به چشم ببینند

        • جمعه 18 اسفند 1391-0:0

          قرار نیست مملکت ایران را تقسیم کنند که بعضی ها اینقدر موضع گرفتند و به هم می پرند و رگ گردن کلفت می کنند در همه جای دنیا وقتی جمعیت زیاد میشه و یا به دلیل تراکم جمعیت در یک منطقه خاص خدمات رسانی ضعیف میشه سعی می کنند حوزه را به حوزه های کوچک تر تقسیم کنند و این اتفاق برای کشورهایی که جمعیت در حال رشد دارند و یا در حال توسعه هستند و قطبیت های کاربری مناطق کاملا مشخص نشده طبیعی هست.

          دوستی که میگه استان ها جنوبی وسعت دارند و تقسیم نشدند علتش واضح است نه رشد جمعیتی فزاینده داشتند که بماند اکثریت جمعیت نسل جوان این مناطق هم بدلیل نبود کار به شهرهای بزرگ کوچ کردند و این مناطق جمعیت توریستی و گردشگری شمال کشور را مانند استان گیلان و مازندران ندارد و این بدان معنا نیست که اصلا مسافر و توریست ندارند نه! دارند ولی این جمعیت مسافر و توریست ساکن نمی شن ولی برعکس در شمال کشور همین که مسافر دو بار مسافرت می کنه به شمال دوست داره یه خونه بخره که مدتی از سال رو در این مکان ساکن باشه. و همین باعث افزایش جمعیت غیر ساکن می شود. استان خراسان که بزرگترین استان ایران بود تقسیم شد به نظر شما اگر با این کار خدمات بهتری ارائه بشه و کاربری مناطق ایجاد شده مشخص بشه و برای رشد و توسعه این مناطق برنامه ریزی بلند مدت بشه بهتر نیست.

          بعضی از مسئولین هم که به خاطر پست و سمت هاشون با هم جنگ زرگری دارند به ما مردم ربطی نداره

          سال هاست که جویبارها و رودخانه های زیبای مناطق شمال کشور که ما در دوران کودکی در آن ماهیگیری می کردیم تبدیل به سیستم فاضلاب و اگوی شهری شده طبیعت رو نابود کردیم میزان رشد سرطان خون در منطقه شمال کشور که یکی از علت هاش آلودگی آب مناطق هست یکی از معضلات بزرگ این منطقه است.

          باز شما بگو تقسیم!! جدایی!! یا بنا به قولی از این مقاله عیالواری!!!!

          بهتره این احساسات کور و نامعقولانه رو کنار بذاریم و دست از عواطف در این حوزه بر داریم و معقولانه و کارشناسانه عمل کنیم

          خدمت دوست گرامی "علط انداز" بگم که شما بهتره اول اجازه بدید طنزی در این مورد ساخته بشه و نوشته بشه اگه لودگی و هجو بود بعد اعتراض کنید. البته بعید می دونم چنین نوشته هایی بتونند از مرکز استان مجوز بگیرند سالهاست تو این منطقه غرب استان مجوز اجرای موسیقی زنده برای خوانندهایی چون دکتر اصفهانی صادر نمیشه ولی در استان همجوار گیلان میشه

          آخه برادر من بی عدالتی پس یعنی چی تا کی حقیقت و می بینیم و از کنارش باید بگذریم.

          کسی که خواب رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو به خواب زده نه.

          البته این معضلات در نقاط دیگر کشور عزیزمان هم وجود داره و ما منکرش نیستیم

          به امید روزی که من و تو ما شویم تا لایق جانان شویم

          • علط اندازپاسخ به این دیدگاه 2 1
            جمعه 18 اسفند 1391-0:0

            طنز!! خیلی چیز خوبی است ولی تا جائیکه غلط انداز می داند در طنز حقیقت نهفته به شکل خاصی بیان می شود که خواننده را به تفکر وا می دارد. برخی هر لودگی و سبک سری و سبک مغزی و چرندگویی و اهانت به قومیت ها و ملیت را طنز تصور می کنند و ساحت طنز را تخریب می نمایند.

            خواسته های مردم هم برایش نمی توان پایانی تصور کرد و این دولتمردان هستند که باید آنها را به درستی هدایت کنند و تحت فشار و اصرار کاری غیر قانونی و غیر منطقی انجام ندهند.

            در مورد توزیع نابرابر امکانات هیچ پاسخ مشخصی وجود ندارد و باید با معیارهای خاصی آن را بیان کرد که مقایسه بین شهرستان ها را امکان پذیر سازد. اگر معیار تقسیم امکانات دولتی بین شهرستان صرفاً با اتکا به نام شهرستان است باید هر شهرستانی به اندازه تهران و اصفهان از امکانات برخوردار می شد. اگر بر اساس سرانه و تقسیم امکانات دریافتی بر تعداد جمعیت ملاک است که قاعدتاً در تمام دنیا از این ملاک استفاده می شود که بسیار محتمل است و بر اساس ادعای آقای دکتر محمدپور در مصاحبه تلویزیونی از شبکه تبرستان غرب استان به مراتب از سرانه اعتبار دولتی بالاتری برخوردار بوده است.

            این شرق استان است که باید داد و فریاد بلند کند که دائم بر سر ساکنین آن کلاه رفته است و سهم سرانه به مراتب پائین تری از غرب دریافت نموده است و میزان خدمات دولتی اختصاص داده به آنها بسیار پائین تر از غرب بوده است.

            ایکاش چند تا مدیر جهت داری همانند مشائی و سایرین در شرق استان هم وجود می داشتند که فقط عدالت در توزیع امکانات و اعتبارات را بر قرار می کردند و چیزی بیشتر از شهم عادلانه به شرق استان نمی دادند.

            سی و اندی سال است که در تکمیل کمربندی پرترافیک مرکز استان تعلل روا می شود ولی کمربندی نوشهر و چالوس، کمربندی تنکابن تکمیل و کمربندی آرمانی و فوق تصور دریایی رامسر کلید خورده است. زیبایی شهر رامسر با اعتبارات دولتی و هجوم متمولین برای خرید زمین های آنها صد برابر محیط زندگی ضعیف و عقب افتاده در شرق است و تازه زبان بلندی وجود دارد که ای وای شرقی ها بر سر ما غربی ها بلا نازل می کنند و گویش های خود را بر ما تحمیل می کنند.

            این بسیار غیر واقعی و ناعادلانه است که مردم شرق و کارکنان ادارات دولتی در مرکز استان را متهم به تحمیل گویش برای رسیدگی به کار و درخواست شهروندان غرب نمائیم و از ذهنیتی مریض و متهم ساز بر می آید که به دنبال مقاصد خاص روان است.

            انسان های بد طینت در هر قشری ممکن است وجود داشته باشند وعمل یک یا چند انسان بد طینت و خبیث را نمی شود به پای اکثریت کارکنان شریف نوشت و همه را متهم به این عمل ناعدالانه کرد. برای رسیدن به مقصود مسیر دور شدن از تقوای الهی را نباید حریصانه پیمود و هدف را به مقصد رسیدن با هر قیمتی تعیین کرد.

            در یک شهرستان مشخص مانند تنکابن آیا میزان امکانات دریافتی مردم دوهزار و سه هزار با سایر قسمت های شهر تنکابن برابر هم می باشد؟ آیا به مردم دوهزار و سه هزار این حق داده می شود که از تنکابن جدا شده و مدعی برابری با تنکابن باشند؟ ایا امکان دولتی اختصاص داده شده به خرم آباد یا شیرود با تنکابن یکسان است؟ آیا امکانات اختصاص داده شده به جنت رودبار، با امکانات اختصاص داده شده به 8 روستای اشکورات مازندران در مقایسه با رامسر یکسان است؟ آیا سطح رفاه این مردم با همدیگر برابر است؟ آیا امکانات دولتی مربوط به شهرستان عباس آباد با شهرستان تنکابن یکسان است؟ آیا امکانات اختصاص یافته دولتی مربوط به شهر چالوس با ساکنان دشت دلیر و کلاردست و مرزن آباد یکسان است؟ آیا مردم نوشهر با مردم کجور و دشت نظیر و پول و کندلوس و روستاهایی مانند لچ و مچ برخورداری های یکسانی نسبت به اعتبارات دولتی دارند؟ اگر توانستید عدالت را در این موارد ایجاد کنید آنوقت می شود گفت که مثلاً شهرستان های پر جمعیتی نظیر ساری، بابل، آمل، قائمشهر، بهشهر و ... که به مراتب کمتر از شهم سرانه خود نسبت به چالوس و نوشهر و تنکابن و رامسر برخوردار هستند را با هم مقایسه کنیم.

            مطوئن باشید بر اساس اطلاعات غلط انداز جدا شدن غرب استان به نفع شهرستان های مرکزی استان است ولی کوچک شدن استان هم به ضرر کل استان مازندران چه غربی و چه شرقی آن خواهد بود.

            هم اکنون هم جایگاه مازندران و گلستان و گیلان در میان استان های کشور به دلیل کوچک بودن بسیار ضعیف است و قدرت دفاع لازم از خود را ندارد. کل استان با 11 نماینده هیچ کاری را نمی تواند در برابر استان های قوی انجام دهد حال غرب استان با 2 الی 3 نماینده می خواهد چکار بکند؟

            غلط انداز به طور جدی طرفدار جدایی غرب از شرق است و این را بیش از آنکه به نفع غرب بداند به نفع شرق می داند. می داند که غرب با جدا شدن سالها باید در حقارت قدرت باقی بماند و طمع اعمال نفوذ و زد و بند بازی هم دوام چندانی نخواهد داشت و برای مردم آن سامان حتماً ذلت دراز مدت را به بار خواهد آورد.

            امروزه جمعیت و نیروی انسانی کارآمد و توانمند اساس و رمز و راز توسعه است و پیشرفت هر منطقه ای به نیروها و امکانات اصیل خود منطقه بستگی دارد. من در مورد یکی از مناطق موجود در شرق استان هم اعتقاد دارم که اگر دولت هیچ کمک غیر معمول و اضافی به این منطقه نکند و فقط مدیریت مناسب و دلسوز و توانمند و غیر باج ده و رانت باز را در آن حاکم کند و اختیارات مدیریتی لازم را به آن بدهد این منطقه سرعت پیشرفتی به مراتب برتر خواهد داشت.

            • پنجشنبه 17 اسفند 1391-0:0

              چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است عواملی که در طی سال ها دست به دست هم داده تا غرب استانی ها در فکر داشتن استانی مستقل باشند:

              1 - بی توجهی مسئولان نسبت به توزیع عادلانه امکانات به تمام نقاط استان چه غرب و چه شرق

              2 - فاصله زیاد شهرستان های غرب تا مرکز استان و عدم تفویض اختیارات به ادارات واقع در شهرستان ها منجر به سفرهای برون شهری زیاد به مرکز استان برای مردم می شود تا جایی که گاها صبح ساعت 4:30 خصوصا در شرایط بد آب و هوایی منطقه در فصول سرد تمام مسیر را بابت یک کار جزیی باید طی کرد و نهایتا باز گاها!! با مسئولانی رو برو می شوی که همین کار ساده اداری را به فردا و پس فردا موکول کرده و بایدهمین باعث انزجاری غربی ها از این گونه سفر ها شده است

              3 - اختلاف فرهنگی که بین غربی ها و شرقی های استان وجود دارد تا جایی که در منطقه غرب استان که در مسیر عبور مسافران و گردشگران زیادی است و کانال ارتباطی بین شرق استان مازندران و استان تهران و گیلان می باشد برای مردم منطقه جا افتاده که اگر یک مسافر آدرسی را از ایشان سئوال نماید به فارسی جواب دهد و راهنمایی کند نه با گویش محلی که طرف مقابل سر در گم شود. ولی متاسفانه ارباب رجوع ادارات در مرکز استان باید گویش محلی شرقی را بداند چون در این منطقه وقتی آدرسی رو می پرسی (به فارسی سلیس!) جواب را به گویش مازندرانی می گیری

              ظاهرا بعضی از مسئولین این منطقه یا از ادب و فرهنگ بویی نبردند و یا در راستای حفظ زبان و گویش محلی فکر می کنند این راهکار خیلی موثر و کاربردی است.!!!

              بماند که بارها ما غربی ها بعضی از مسئولان مرکز را چک کرده ایم که وقتی با گویش مازندرانی غلیظ!!! تقاضایمان را مطرح می کنیم سریع کار راه اندازی می شود ولی در غیر اینصورت باید فردا و پس فردا سری بزنی شاید جوابی بگیری!!!

              اندر حکایت سفرهای غرب استانی ها به مرکز کتاب های طنز زیادی می توان نوشت که امیدوارم نویسندگان منطقه غرب روزی با نوشتن این واقعیات به صورت طنز (که هم تو بخندی و هم من) مرکز استانی ها را از این خواب خرگوشی چند دهه بیدار کند.

              تی قربان،

              • مهرداد یوسفیپاسخ به این دیدگاه 2 2
                پنجشنبه 17 اسفند 1391-0:0

                این طرح مازندران غربی ما رو به یاد تجزیه پاکستان به پاکستان غربی و شرقی میندازه که ژنرال مجیب درانداخت و سرانجام پاکستان شرقی رو به کشور بنگلادش تبدیل کرد دوستانی که دوری غرب از مرکز استان را بهانه ای برای جدایی کرده اند بهتره به پهناوری استان های جنوب و مرکز ایران در نقشه جغرافیای ایران نگاه کنند می خوام بپرسم مردم گوشه و کنار این استان ها که چندین برابر استان ما هستند برای رفتن به مرکز استانشون چه می کنند؟ اگه کوچک شدن استان پیش زمینه مدیریت آسان تر و بنابراین رفاه بیشتر باشه پس کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، زنجان، اردبیل،کردستان و... باید برخوردارتر و ثروتمندتر از ما باشند استان هایی پهناوری هم داریم مانند کرمان،سیستان و بلوچستان که فقیرند حال آنکه استان های بزرگی مانند اصفهان و فارس ثروتمندند نتیجه می گیریم همبستگی معناداری میان رفاه یک استان با اندازه و مساحت آن دیده نمی شود بلکه خواست مردم آن استان برای رشد و پیشرفت و کوشش در این راستاست که مایه بالندگی می شود نه لی لی پوت شدن. در کشور پهناوری مانند ایران بزرگی و فراوانی جمعیت می تواند توجه دولت را به خود و مشکلاتش جلب کند چنانکه به کلانشهر ها بیشتر رسیدگی می شود مشکل مازندران مساحت آن نیست زیرا هم اینک کمتر از 1 درصد کشور هستیم و استان کوچکی به شمار می رویم مشکل ما از نمایند گان و مسئولان و ناپایداری مدیریت استان و به تازگی خاک است .ما کوچک می اندیشیم، کوچک می خواهیم و بنابراین کوچک می مانیم ما باید مانند کوروش و داریوش شاه بیندیشیم که ایران را هر چه بزرگتر می خواستند و بزرگش کردند و خود بزرگ و جاودانه شدند و ماندند. همین امروز هم اگر انسان های کوچک مازندران را رها کنند مازندران و مازندرانی بزرگ خواهد شد

                • سجاد مقصودیپاسخ به این دیدگاه 2 0
                  پنجشنبه 17 اسفند 1391-0:0

                  مخالفت با شهرستان شدن کلاردشت بی انصافی محض است . اگر شهرستان شدن بد است پس چرا در شرق استان همینطور پشت سر هم شهرستان ایجاد می شود ؟ در طول این سالها فریدونکنار و جویبار و گلوگاه و میاندورود در شرق استان شهرستان شدند و در مقابل در غرب استان فقط عباس آباد شهرستان شد که آن را هم آقای رنجبر همیشه در یادداشتهایش در لیست خدمات ارائه شده به غرب مازندران ( ! ) می نویسد ارتقای بخش عباس آباد به شهرستان ! از سوی دیگر باز هم ایجاد شهرستان در شرق استان ادامه دارد و شهرستان سیمرغ ایجاد می شود و در مقابل در مسیر شهرستان شدن کلاردشت که آرزوی دیرینه مردم کلاردشت و حق مسلم آنهاست این چنین مانع تراشی و سنگ اندازی می شود . واقعا برخی دوستان چطور می خواهند این تناقضها را حل کنند ؟ از یک طرف به ما می گویند که درخواستهایتان را در همین استان فعلی مازندران دنبال کنید و از طرف دیگر با تأسیس هر نوع شهرستان جدید و یا هر نوع تفویض اختیار یا هر نوع تأسیس ادارات کل در غرب استان یا دفتر یا مرکز صدا و سیما یا حتی فقط صدا در آن مخالفت می کنند به این دلیل که می گویند ما به شما شک داریم که می خواهید ساز جدایی بنوازید ! یا برخیها حتی نامه نماینده محترم غرب مازندران مبنی بر جذب نیرو به صورت بومی شهرستانی را هم بر نمی تابند در حالی که یکی از موارد اعتراض مردم غرب استان همین است که چرا شرق استانیها تمام ادارات ما را اشغال کرده اند . همین نوع برخوردها و رفتارها و نگرشهای شرق استانیهاست که به ما غرب استانیها اطمینان می دهد که راه را درست رفته ایم و باید به دنبال تأسیس استان جدید باشیم تا یک بار برای همیشه این مشکلات را به طور ریشه ای حل کنیم .

                  • پنجشنبه 17 اسفند 1391-0:0

                    آقای ناقلای قلابی اسم دیگه قطع بود که به عنوان ما گیر داده اید؟ اینهمه اسم خوب یکی دیگر را انتخاب بفرمائید تا نان ما آجر نشود.

                    نظر ناقلایی ما این است که استدلال ناقلای قلابی چندان هم قلابی به نظر نمی رسد.

                    شهرستان سازی حق مسلم ما است و ما برای منافع ناقلایی خودمان هم باشد به مسئولان استان اطمینان می دهیم که حتماً و حتماً از طرح ها و برنامه های دلسوزانه و مهرورزانه آنها نهایت پشتیبانی را خواهیم داشت.

                    ناقلا را عقیده بر آن است که این حق استاندار محترم است که سیاست های دوگانه ای را در سطح استان به مورد اجرا بگذارد و رفته رفته این غرب استان را جدا کرده و اسباب خوشحالی بندگان خدا در غرب را فراهم سازد.

                    افراد عاقل برخلاف ناقلا نباید برای موضوعات کم ارزش و شاید هم بی ارزش به جان هم بیفتند و داد و بیداد راه بیاندازند. دنیا چقدر ارزش دارد که اینقدر در برابر هم موضعگیری می کنید و با آبروی همدیگر بازی می کنید. خوب چه اشکالی دارد که استاندار بخواهد فداکاری کرده و در آینده استاندار یک استان خیلی کوچکتر بشود؟

                    اساساً غرب دشمن ما است و روحیه استکباری دارد و باید برای دفع شر استکبار هم که شده غرب را طرد کرد و بقیه را حفظ کرد.

                    با توجه به حق مسلم غرب استان برای غربی شدن وظیفه اصلی مجمع نمایندگان است که در ذیل کلانشهر بابل آن را با کمک یکی از معاونین استانداری پیگیری کند تا دم شرق را قیچی کرده و بخصوص مرکز استان را با زلزله ای چند ریشتر بالاتر از زلزله بم جابجا کرده و به سمت غرب متمایل کنند.

                    اصلاً بیایید با یک پروژه ویژه ناقلایی مواقت کنید و بر نتایج آن پایبند باشید. ما وقتی الگوهای تاریخی داریم چرا باید دست به دامان غریبه ها بشویم که برای ما طرح بدهند. ما طرح "آرش" را باید کلید بزنیم و اجرایی بکنیم و از کمانهای دور پرواز جدید استفاده کرده و از همان کوهی که مرحوم مغفور خلد آشیان "آرش کمانگیر" تیر را به سرزمین توران پرتاب کرد، توسط قویترین مرد جهان به نیابت از سوی استاندار و نمایندگان به عنوان مرضی الطرفین تیری را به سمت شرق پرتاب کند تا محل فرود تیر مرز شرق و غرب عالم را تعیین نماید و غرب را به سلامت و ما را هم به سلامت و دوری و دوستی بین ما حاکم شود.

                    ناقلا آماده است با نرخ مناسب این پروژه را با همکاری تمام دستگاهها در اسرع وقت اجرایی نماید و قال قضیه را بکند.

                    • حمید صالحیپاسخ به این دیدگاه 2 2
                      سه شنبه 15 اسفند 1391-0:0

                      در جواب ساروی عزیز،چون بشه ازشون عوارض و مالیات بیشتر گرفت.بماند که با حذف یارانه ها و با در نظر گرفتن قیمت چند برابری آب و برق و گاز و...شهری نسبت به روستاها درآمدها بیشتر میشه برای دولت.شما فکر کنید بالای 50درصد جمعیت مازندران در روستاها زندگی میکنن که نرخ خدماتشون چندبرابر کمتر از شهرهاست.یعنی نزدیک به 2میلیون نفر دارن هزینه برق و گازی که برآورد دوستانه رو نمی دن...اونوقت خرج زندگی ما رو از کجا بیارن بدن سر هرماه؟

                      • حمید صالحیپاسخ به این دیدگاه 5 2
                        سه شنبه 15 اسفند 1391-0:0

                        چیزی که بنده تا به حال شنیدم اینه که غرب استانی ها اعتقاد دارند به علت دوری راه بهشون توجه نمیشه.این عکس العمل های مدیران استانی هم مثل همیشه ست که همه کار میکنند به جز قبول تقصیراتشون.بندگان خدا در غرب استان خیلی هم مقصر نیستند که مثلا بنزین برای ماشین های دولت وجود نداره که بهشون سر بزنند ولی راه حل منطقی تجزیه نیست.حداقل در کوتاه مدت میشه دعا کرد با تعویض دولت مدیران لایق تری بیان و این مشکل ساده رو حل کنند و کار رو به نقاط باریک تر نکشونن...

                        اگه همین جوری بخواد ادامه داشته باشه،دیروز گلستان،امروز مازندران غربی،فردا سوادکوه،عاقبت هم حتما کوچه ما هم میشه استان.میشه استان آلمانیای قائمشهر سفلی.اینجوری شاید من هم استاندار شدم...

                        • ناقلای قلابیپاسخ به این دیدگاه 8 6
                          دوشنبه 14 اسفند 1391-0:0

                          من که یک ناقلای قلابی باشم عرض می کنم آقای احمدی احتمالاً خودش یک غرب استانی است و یا اینکه شاید هم بابلی باشد یا آملی. البته به نظر می رسد جدا شدن غرب استان تا نوشهر به نفع ساری باشد و موقعیت مرکز استان بیشتر تثبیت می شود و خطر تغییر مرکز استان را کم می کند و تمام برنامه هایی را که بابلی ها سالها برای آن زحمت کشیده و خون دل خوردند و با طرح های مختلف نظیر تعریف کلانشهر می خواهند آن را جا بیاندازند را بر باد خواهد داد. به نظر ناقلای قلابی مردم ساری و میاندرود و نکا و بهشهر و گلوگاه و جویبار و قائمشهر باید خیلی از تقسیم استان حمایت بکنند و این استان با مرکزیت تنکابن تا نوشهر توجیه دارد ولی اگر بخواهد نور و رویان و محمود آباد را در بر بگیرد باعث رنج و عذاب اهالی این منطقه خواهد شد و برای آنها پوئنی را به بار نمی آورد. مازندران کوچکتر بهتر هم اداره می شود. البته اگر آقای ناقلای اصلی ناراحت نشوند.

                          • دوشنبه 14 اسفند 1391-0:0

                            به راستی بر اساس چه معیارهایی شهرستان های جدید و کوچک به همراه بخش های کوچکتر ایجاد می شود؟

                            براساس قانون بی قانونی

                            وقتی عده ای بی سواد مسئول شوند وقوع ای اتفاقات دور از انتظار نیست.

                            نمی دانم چرا روستا هایی همچون ارطه ، زرگر محله که هنوز همان سیمای روستا در انها وجود دارد به شهر تبدیل شده اند.


                            ©2013 APG.ir