تعداد بازدید: 2622

توصیه به دیگران 1

جمعه 3 خرداد 1392-21:49

مشورت،ادراک و هوشیاری دهد

درباره انتخابات شوراها/ هر کس که در ایل و تبار خود استعداد یا ظرفیتی برای نامزدی در شورای چهارم داشت به صحنه آورد، تا شاید بتواند با تمسک و توسل به او وضعیت شغل، ازدواج، مسکن و . . . قوم و خویش را سر و سامانی ببخشد/ اگر به فکر حل ریشه ای مشکلات هستیم راهی نداریم جز آنکه سازمان های مردم نهاد محلی را افزایش دهیم.


مازندنومه؛دکتر علی فلاح،مدرس دانشگاه و فعال محیط زیست:علل آسیب های اجتماعی متنوع ، متکثر، تودرتو و پیچیده است، لذا اقتضای پیچیدگی امور آن است که درایت ، تدبیر و عقل جمعی حد اکثری دلسوزان اجتماعی برای گشایش امور مردم وکاهش این آسیب ها در پارلمان های شهری به کار بیفتد.

 موجب خوشحالی است از اینکه افراد زیادی احساس مسئولیت کردند و داوطلب نامزدی انتخابات شدند.

افزایش این حجم داوطلب نشان از آن دارد که همه ی قوم و قبیله ها مشکلات را با تمام وجود لمس کرده اند، به گونه ای که هر کس که در ایل وتبار خود استعداد یا ظرفیتی برای نامزدی در شورای چهارم داشت به صحنه آورد، تا شاید بتواند با تمسک و توسل به او وضعیت شغل، ازدواج، مسکن و . . . قوم و خویش و دوست و فامیلان را سر و سامانی ببخشد.

همین مقدار احساس مسئولیت ولو برای رفع و رجوی مشکلات قوم و قبیله و خانواده خویش نیز درخور تحسین است،چرا که به جای بی تفاوتی و انفعال که همیشه وضع را بدتر می کند فعالیت و وارد بازی شدن را ترجیح داده اند؛ اما سؤال اینجاست که تا کی می توانیم به فکر قوم و قبیله و خانواده و فامیل و دوست و آشنای خویش باشیم؟ تا کی می شود با این طرز تفکر جامعه ی خویش را سر و سامان داد ؟!

آیا قوم وقبیله بدون خوشبختی دیگران خوشبخت می شوند؟! تا کی یک جامعه می تواند با توسل به شخص به ترمیم زخم های ریز و درشت خویش بپردازد؟!

آیا هیچ فکر کرده ایم؛ به همان نسبت که هر کس از ما می خواهیم با توسل به فردی از افراد  قبیله ی خود امورمان را پیش ببریم به همان مقدار وزن و اثر بخشی نهادها و ساختارها و تشکیلات را کاهش می دهیم؟!

 آیا توجه زیاد به افراد نوعی بی توجه شدن به ساختارها و تشکیلات را در پی ندارد؟ مگر یک شخص چقدر می تواند در حل مشکل مؤثر باشد؟! آیا همه مردم فردی در فامیل دارند که امورشان را از طریق او پی بگیرند؟!


   گیریم که یک فرد تمام وقت و سرمایه اش را برای حل گره چند فامیل بگذارد ، آیا به تنهایی قادر خواهد بود همه مشکلات شان را حل کند؟

 آیا به همه ی مشکلات اشراف خواهد داشت؟ آیا توان و وقت کافی برای حل هر مشکل را خواهد داشت؟ چقدر تلفن؟! چقدر نامه و درخواست نوشتن؟! چقدر پا شدن و پی این مسئول آن مدیر دویدن؟!


   به نظر می رسد راه درمان دردها یافتن یک فرد در قوم و قبیله و زیر علم وجود او سینه زدن نیست. راه آن است که نهادهای مردمی شکل بگیرند و تقویت شوند. راه درست آن است که همه ی مردم-تاکید می کنم همه مردم- در قالب نهادهای مردمی جای بگیرند و همه ی خدمات و سرویس های دولتی از طریق سازمان های مردم نهاد محله ها به مردم ارائه شود. در چنین صورتی، نقش افراد کم رنگ و نقش نهادها پر رنگ تر می شود،مطالبات مردم به صورت مستمر ونه فصلی وسلیقه ای پی گیری می شود، عدالت بیشتر می شود، مردم کمتر زیر منت افراد می روند و از بی پناهی به در می آیند.

 به جای فرد گرایی و فرد پرستی چاره آن است که تشکیلات ونهادهای مردمی از دل مردم به وجود بیایند ،به نهادها بها بدهیم همه در قالب نهادها به عمل درست اجتماعی بپردازیم، با پیگیری امور از مسیر تشکیلات ونهادهای مردمی جلوی سوء استفاده افراد از اعتماد مردم  گرفته می شود،باند بازی و رابطه بازی  هم کم می شود،بهره وری افزایش یافته،عزت نفس وشرافت اجتماعی ارتقا می یابد، افراد به خصوص کسانی که در قوم و قبیله ی خویش کسی ندارند به جای ذلیل شدن پیش این فرد یا آن مسئول که امکان سوء استفاده در آن زیاد است، عزت و حرمت می یابند.     

                                                  
وقتی سازمان های مردم نهاد در هر کوی ومحله شکل بگیرد و تک تک آدمها در آنجا عضو شوند،آموزش،اطلاع رسانی وفرهنگ سازی مسائل مختلف اجتماعی و شهری نیز به صورتی چهره به چهره استمرار پیدا می کند،با آموزش مستمردر داخل سازمانهای مردم نهاد محلی بسیاری از مشکلات که ریشه در عدم آگاهی دارد به سادگی مرتفع می شود.


   اگر به فکر حل ریشه ای بسیاری از مشکلات هستیم راهی نداریم جز آنکه انجمن ها یا سازمان های مردم نهاد محلی را افزایش داده یا آن تعدادی را که وجود دارند عملا مورد حمایت جدی قرار دهیم.

 امروزه پایه گذاری،تقویت و حمایت از این انجمن های محلی برای کاهش همه مصیبت ها و آسیب ها و افزایش نشاط و رفاه اجتماعی یک ضرورت انکار ناپذیر است.  

مشورت ادراک و هوشیاری دهد

عقل ها مر عقل را یاری دهد

زانکه با عقلی چو عقلی جفت شد

 مانع بد فعلی و بد گفت شد-«مولوی»
 
ادامه دارد.

*مطلب مرتبط:

- مده کار معظم به نوخاسته http://www.mazandnume.com/?PNID=V15342


  • نهج البلاغه، حكمت 161پاسخ به این دیدگاه 0 0
    دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

    مشورت كردن، شركت جستن در عقل و دانش صاحبان خرد است.

    • سوادکوهی ریکاپاسخ به این دیدگاه 0 0
      يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

      چه بکنم که ظاهرا همدیار منی اما میفرمائی که زبان محلی را خوب نمیدانی! در قسمت اخیر عرایضم خواستم بگویم که بازهم خواهم نوشت ..همین !

      واما اینهمه ( کتار ) کشیدی و شرح سفر انسوی اب دادی و اخرالامر رسیدی به همان نتیجه ای که مراد من بود ! بله ما به هر کجای جهان که برویم به سر انگشت اشارت میرویم ؛ از هوش و انضباط و آداب و علم و دانش ولی در این آبادی - همین که ایران اش مینامیم - به یک لجبازی راهی جز هتاکی و پشت هم اندازی و حذف و دفع رقیب نمی بینیم ! استدعا میکنم اظهار فضل و فخرش ندان اگر میخواهم خاطره ای از سفر ینگه دنیای خود بگویم . شبی به یک کازینو در لاس وگاس امریکا - هولیو یا جولیو خواننده اسپانیائی تبار امریکائی برنامه داشت و میزبانم سنگ تمام گذاشت و مرا بدان برنامه برد . خواننده متوجه حضور گروهی ایرانی شد که جای ویژه ای را بخود اختصاص داده بودند . ایشان ضمن قطع اواز برای دقایقی ، قریب به مضمون گفت من برای شما اوازی غم انگیز خواهم خواند چون به غم انگیزترین روزان زندگی رسیدید ! منظورش این بود - شاید - که ترک وطن کردید !!! من میخواستم همانجا فریاد بکشم که ما ترک وطن نکردیم که بیرونمان کردند....! آی عامی دتر جان بگذار دهنم بسته باشد که از ماست که بر ماست........

      • سوادكوهي كيجاپاسخ به این دیدگاه 0 0
        يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

        آقاي سوادكوهي ريكا من تا حدودي با نظرتون موافقم ولي خط آخر كامنتتون رو نفهميدم " خا اسا بور تا بعد که وَلکوم اَی بنویشتمه " زياد زبان محليم خوب نيست. در مورد اروپا كه فرموديد ميدونيد اروپا با انقلاب صنعتي ادم شد تا قبل از اون كه ما ابو علي سينا ها داشتيم اونا نيمه متوحش بودند بعد در قالب شرق شناسي وقتي پاشون به شرق باز شد كاري نكردند جز تفرقه افكني اون هم با ابزار دين كه بحثش خيلي مفصله. حتي وقتي انگليس در زمان آقامحمد خان و قبل از اون زنديه وارد شمال ايران شد اولين كاري كه كرد تفرقه افكني بين مردم گيلان و مازندران شد چون هروقت اونا شورش ميكردند مازندراني ها جاشون ميدادن و هروقت ما، اونا اين كارو ميكردن و براي اونا كه شناختي از راههاي صعب العبور شمال و كوهستان نداشتند چي بهتر از تفرقه افكني بود .ايران و هندوستان روابط خيلي خوب و نزديكي داشتند قرن هاي متمادي ايران ادويه هند رو به اروپا و جاهاي ديگر صادر ميكرد هنوزم نسل تاجرهاي يزدي شيرازي بندري رو كه معمولا دين جعفري دارند و يا افشارهارو تو هند ميشه ديد وقتي پاي انگليس باز شد اول ادويه هارو خريد بعد با قيمت ارزون در اختيار مشترياني كه قبلا از ايران مي خريدن قرارداد و از طرف ديگه روابط ايران و پاكستان رو تيره كرد ميدوني با چي كه ايرانيا دزدن الماس كوه نور شما رو نادرشاهشون دزديده و ميدوني هنوز هنديا مارو دزد الماسشون ميدونن در حاليكه اون يه جنگ بود مثل هر جنگ ديگه و اين اتفاقا ميوفته ما بايد تاريخ روو ورق بزنيم تا بدونيم كجاي كاريم و اشكال از كجاست، هنوزم بي علت ميگيم گيلاني اينه ما اينيم بدون اينكه ريشه ي مسائل رو پيدا كنيم ريشه يابي خيلي مهمه راهو نشون ميده.من اروپارو چند باري انگليس رفتم اونا اگر بدوني اصلا روابطي باهم ندارن مثل ما كه با عمو ودايي عمه مادر مادرشوهر و غيره اگر يه صبح تا غروب پشت پنجره بشيني پنج تا ادم هم نمي بيني من منظورم يه محله اس در مقايسه با يه محله در ايران نه مركز شهر، خوب وقتي شما از صبح تا شب با كسي در تعامل نباشي كنتاكت كمتري هم خواهي داشت اتفاقا اونا هم زيرابزني تو محيط كارشون برعليه هم دارن ولي كمتر. ما اونجا رو مديني فاضله كرديم اگر سري به دانشگاهاشون زده بشه همه اكثرن ايراني هندي پاكستاني فيليپيني هستند بازم ما شرقيا اونجا رو مدينه فاضله كرديم چون ما اونجا اداب رسوم و فرهنگ غني خودمون رو نمايش ميديم تو كشور خودمون فقط زبان به انتقاد مون خوبه، من تو اتوبوس فرودگاه بودم پيرا ايستاده جوونا نشسته تا اينكه يه اقاي چيني براي يه سالخورده ايراني بلند شد خيلي خنده دار بود ديگه همه شروع كرده بودن براي خانم بچه دار براي مردي كه دستش بار بود و غيره بلند ميشدن حتي يكي براي خود من، هم خندم گرفت هم ناراحت شدم گفتم اين كه تو فرهنگ مابود چرا رعايت نمي كنيم منتظريم تا يه بيگانه يادآوري كنه بعد ميريم اروپا ميگيم اونا كه مثل ما نيستن خيلي بافرهنگن در حاليكه اون همون فرهنگ ديني و ملي ماست كه اونا رعايت ميكنن و ما نه. ما متاسفانه تو ايران منتظريم ديگران شروع كنن با ادب و فرهنگ باشن از صبح تا شب كار كنن غيبت نكنن ما فقط يا تماشا كنيم يا انتقاد خوب عزيز من همه مثل ما فكر ميكنن و منتظر يكي ديگن كه همه نشستيمو عقب مونديم هركسي فقط بايد از خودش شروع كنه من زماني ميتونم بگم غيبت بده كه خودم اصلا اهلش نيستم وقتي خودمم هستم دارم به كي ميگم معلومه به تو يعني تو خوب باش با شعور باش در قبال من ولي من براي غيبتم كه دليل دارم نه اينطوري نميشه.دين ما چقدر تاكيد بر عدم دروغ داره در بلاد كفر اگر كسي دروغ بگه انقدر زشته و در نظر مردم زشت كه انگار قتل كرده، ايراد كار ما اينه بازم دنبال ريشه ها نميريم دروغ زيربناي كج سازي ساختمان وجوديمونه كه يه روز رو خودمون و ديگران اوار ميشه . البته بي شك آرامش و نظم و انظباط و رعايت قانون رو اصلا نميشه منكرش شد و ادم حاضره هيچي نداشته باشه ولي به خاطر آرامشي كه اونجا برقراره زندگي كنه البته شايان ذكر هست برخلاف تصور اختلاف عروس و مادر شوهر هم تو انگليس هم امريكا زياده . در اونجا تعامل فقط در بين اعضاي يه خانواده اونم در حد محدوده چون در اروپا فرديت هست نه خانواده از طرفي بچه ها زود مستقل ميشن ميرن دنبال كار بعد از كار يه نوشيدني با همكار بعد خونه و برنامه هاي فردي . هر فرد با خودش و حيوانات خانگيش. اين يه واقعيته البته االان تو ايران هم داره اينطوري ميشه ولي مال ما بيشتر تقليده به نظر من اينكه ما در تعامل باشيم و اصول قشنگ اخلاق و فرهنگمون رو عملي كنيم مدينمون افضل ميشه نه با دوري گزيني از همديگه.ما بايد فرهنگمون رو دوباره احيا كنيم اصول اخلاقي در جامعه رو به مرگه اونا هم وقتي به اخلاق رسيدند رشد كردند.

        • سوادکوهی ریکاپاسخ به این دیدگاه 0 0
          شنبه 4 خرداد 1392-0:0

          عامی دتر جان ، اون مدینه فاضله که شما بفرمونی اَمه ولایت دِرِس نَنه! اِما وِنه با همین علمای اعلام و پهنه کلای تکیه و زیراب عبدالحق و فاش و کتره پشتی شِه کار ره پیش بَوریم ...مدینه فاضله ره در اروپا دِرِس کنّه که چارتا ( آدم ) اونجه پیدا بونه و از صوب تا نماشون دِئی ره فاش ندنّه . خا اسا بور تا بعد که وَلکوم اَی بنویشتمه.....

          • سوادكوهي كيجاپاسخ به این دیدگاه 0 0
            شنبه 4 خرداد 1392-0:0

            خدايا چي ميشد تك تك سلول هاي بدنمون اينو درك ميكردن............... "به نظر می رسد راه درمان دردها یافتن یک فرد در قوم و قبیله و زیر علم وجود او سینه زدن نیست. راه آن است که نهادهای مردمی شکل بگیرند و تقویت شوند. راه درست آن است که همه ی مردم-تاکید می کنم همه مردم- در قالب نهادهای مردمی جای بگیرند و همه ی خدمات و سرویس های دولتی از طریق سازمان های مردم نهاد محله ها به مردم ارائه شود. در چنین صورتی، نقش افراد کم رنگ و نقش نهادها پر رنگ تر می شود،مطالبات مردم به صورت مستمر ونه فصلی وسلیقه ای پی گیری می شود، عدالت بیشتر می شود، مردم کمتر زیر منت افراد می روند و از بی پناهی به در می آیند."البته با احترام به فرديت تك تك افراد .............. اونوقت مدينه فاضله پيامبر به حقيقت مي پيوست. من اميدوارم


            ©2013 APG.ir