تعداد بازدید: 3261

توصیه به دیگران 7

دوشنبه 14 مرداد 1392-11:58

آنچه كردي تو به ما...

در پايان هشت سال ديگر نه ما حرف هاي دولتيان را مي فهميديم و نه دولتيان حرف هاي ما را،تو گويي هركدام در فضاي ديگري سير مي كرديم.نمونه بارزش اين بود كه مردم در مشكلات اقتصادي دست و پا مي زدند و رئيس دولت مدام آمارهايي ارائه مي داد كه انگار بيشتر آمال هايش بود!


مازندنومه؛یادداشت مهمان،سیامک حبیبی:تمام شد. مهر ورزي دولت پاك دست تمام شد تا عصر تدبير آغاز شود.

چه بسيار از ما كه براي رسيدن به اين روز لحظه شماري كرديم، اما سوال طعنه آميز اينجاست كه در مهرورزي پاك دستان چه اشكالي وجود داشت تا  كشور اين چنين نيازمند حماسه سازي،تدبير و اميد شود؟

پاسخ به اين پرسش گره بسياري از مشكلات را باز مي كرد اما نشد. حتي يك سوال ساده هم از آن دريغ شد و به عوض آن، مدارايي بود كه صورت مي گرفت.

اين روزها اگر هر روزنامه اي را باز كنيد(به جز كيهان ) پر است از انتقاد از دو دولت خدمتگزار نهم و دهم.همه هم با آمار و ارقام حرف مي زنند.

پرچم هم در دست مدعيان گفتمان اصولگرايي ست كه حالا ديگر به خاك افتاده اند و لابد نمي خواهند از قافله تدبير و اميد( تو بخوان سهم خواهي در دولت آينده )عقب بمانند.

جديدترين شان احمد توكلي ست. "استاد" مصاحبه كرده و با تريلي از روي اصولگرايان رد شده است:«مردم ناله مي كردند و اصولگرايان ماله مي كشيدند.»

از اين دست جملات تا دلت بخواهد مي بيني؛ جملاتي كه اگرچه دير اما سرانجام بر زبان آورده شدند.روزها روزهاي اعترافاتي ست كه بسياري از آنها را پيش از اين از زبان اصلاح طلبان شنيده بوديم اما احتمالا بر اساس آن قانون نانوشته،تا اصولگرايان نگويند،سياه نمايي ست.

سابقه بيش از يك قرن

اصولگرايي يكي از دو جناح اصلي در سياست ايران است،با سابقه اي بيش از  107 سال، سابقه اي كه به دوران پيروزي انقلاب مشروطه باز مي گردد.

جايي كه آنها به رهبري شيخ فضل الله نوري و اصلاح طلبان به رهبري آخوند خراساني دو جناح اصلي در جبهه اسلام گرايي ايراني را تشكيل مي دادند:اولي بنام مشروعه خواه و ديگري تحت عنوان مشروطه خواه.

حالا اما آنچه در اين روزها مي بينيم ميراث همان تحركات است.با اين حال براي اصولگرايان هشت سال گذشته رويايي ترين سال هاي تاريخ دوران فعاليت شان بود،چرا كه اركان قدرت را به طور كامل از آن خود ديدند و اين تا آنجا پيش رفت كه در مجلس نهم حتي امكان تشكيل فراكسيون اقليت هم به وجود نيامد.

با اين  همه و به رغم ظاهر ماجرا شرايط در نهايت وراي تصور اصولگرايان بود، چرا كه «معجزه هزاره سوم» پس از عبور از پل انتخابات 84 به تدريج از پل آنها هم عبور كرد، بلكه بتواند خود را به عنوان يك قطب در فضاي سياسي ايران مطرح كند.

تلاش دو طرفه او و اصولگرايان در نهايت فضا را براي تنفس اصلاح طلبان باز كرد، اما تفكر اصولگرايي  نتوانست از يك دستي قدرت به نفع خود و تثبيت گفتمان خود سودي ببرد و پروژه هايش را آن چنان كه بايد به پايان برساند تا آن جا كه در نهايت و در مقابل گزينه هاي حداقلي اصلاح طلبان شكست را به طور كامل پذيرا شد.اما شكست آن ها نه در صحنه انتخابات بلكه در جاي ديگري رقم خورده بود.

حرف يكديگر را نمي فهميديم

اصولگرايان زماني موفق به شكست اصلاح طلبان شدند كه در فضاي سياست زده عصر اصلاحات حرف هايي از جنس مردم زدند تا ديگر جايي براي اقبال عمومي به نخبگان به وجود نيايد.

از طرفي تصور شكست براي اصلاح طلباني كه دو نهاد تاثيرگذار قدرت (مجلس و دولت) را در اختيار داشتند ممكن نبود و اين تا آنجا پيش رفت كه اصلاح طلبان بدون توافق بر سر يك گزينه و  با ارتكاب اشتباهي استراتژيك با چند گزينه پا به عرصه انتخابات گذاشتند.

 اما اختلافات داخلي ،تغيير گفتمان در گذر زمان،نارضايتي عمومي خصوصا از مديران مياني آنها در كنار تعدد گزينه ها، اصلاح طلبان را از رسيدن مجدد به صندلي پاستور محروم كرد.

 این سرنوشت محتوم اصولگرایان هم بود. آن ها هم در نهايت دچار اختلافات داخلي شدند و نتوانستد حول يك كانديدا اجماع كنند.

 آن ها هم گفتمان شان در گذر زمان تغيير كرد تا سرانجام آن شود كه شد. اصولگرايان شكست خوردند و اصلاح طلبان احيا شدند، چرا كه اولي در باد بي تجربگي اش خوابيده بود،اما دومي درك كرد كه براي بازگشت نبايد در« گذشته» درجا بزند.

اين همان تجربه اي بود كه طرفداران گفتمان سوم تير پس از هشت سال به شدت محتاج آن بودند. در پايان هشت سال ديگر نه ما حرف هاي دولتيان را مي فهميديم و نه دولتيان حرف هاي ما را،تو گويي هركدام در فضاي ديگري سير مي كرديم.نمونه بارزش اين بود كه مردم در مشكلات اقتصادي دست و پا مي زدند و رئيس دولت مدام آمارهايي ارائه مي داد كه انگار بيشتر آمال هايش بود!

آنچه كردي تو به ما...

سايت هاي خبري از افزايش بي رويه  قيمت ها ( برخي  مانند پنير تا بيش از 2500 درصد) در طول هشت سال گذشته خبر مي دهند، از قانون گريزي دولت حرف مي زنند، از اختلاس بزرگي مي گويند كه انگار فراموش شده و جالب تر اين جاست كه سيگنال هاي جامعه هم نسبت به آنها بي تفاوت است.

رئيس دولت در حراجي كه ضرغامي و دوستانش در رسانه ملي برايش ترتيب دادند، علنی در چشم  50 ميليون نفر نگاه مي كند و مي گويد :«اين اولين دولتي ست كه كانديدايي در انتخابات نداشت» و عجب اینکه در این کشور یک نفر هم پیدا نشد تا به او بگويد چه كسي دست مشايي را در وزارت كشور گرفته بود و مي گفت مشايي يعني احمدي نژاد؟ بله او این چنین کرد که کشور را نیاز به «دولت راستگویان» پدید آمد.

احمدی نژاد  رفته اما روحاني هنوز کاملا روی صندلی اش جابه جا نشده است،با اين حال آرامشي كه از راه رسيده هم غنيمتي ست.


  • امید از جنس آفتاب...!پاسخ به این دیدگاه 2 0
    پنجشنبه 17 مرداد 1392-0:0

    قلم سیامک حبیبی رو دوست دارم !

    کسی که واقعا همیشه و همه جا تو هر زمان و مکان با افتخار اصلاح طلب بودنش رو بیان کرده ، بدون ترس !!!



    به نظر میرسه که دیگه دورهی جناح ها تموم شده ، دوره ی اصلاح طلب و اصول گرا یا چپ و راست ... !



    مردم دنبال صداقت هستند ، دنبال راستی ... برای همین هم در این انتخابات خیلی ها برای نه گفتن به احمدی نژاد و جبهش اومده بودند نه اهداف خاص سیاسی ! نه جناح بندی خاص !



    • چهارشنبه 16 مرداد 1392-0:0

      از دامادی چه خبر !؟ شما که باهاش رفتی تهران ، نه !؟

      • چهارشنبه 16 مرداد 1392-0:0

        آقای حبیبی!

        یادت هست؟!

        وقتی همراه یکی از همین نمایندگان مجلس بودی درباره ی جوانان ساروی مخصوصا اصلاح طلب ها ، چه ها گفتی ؟!

        • چهارشنبه 16 مرداد 1392-0:0

          چو بیداد گر شد شبان با رمه

          بدو باز گردد بدی ها همه

          • سه شنبه 15 مرداد 1392-0:0

            سيامك خوب مي نويسد و اين حق اوست كه نظري داشته باشد.

            به يقين اون يك اصلاح طلب بوده و هست.

            • سه شنبه 15 مرداد 1392-0:0

              عجيبه تو اصلاح طلب هستي اما با اصولگرا ها دوستي

              • سه شنبه 15 مرداد 1392-0:0

                آقای حبیبی! لطفا موضع خودتون رو مشخص کنید! طرفدار کدوم جناح هستید؟!

                • سه شنبه 15 مرداد 1392-0:0

                  ای آقاجان بی خیال این حرفها بشو امیدوارم دیگه این ورا سر و کله ات پیدانشه آقای حبیبی

                  • دوشنبه 14 مرداد 1392-0:0

                    آقای حبیبی به گذشته خودت بنگر......وبعد مقاله .........بنویس ,هنوز برات زود که مقاله های سیاسی بنویسی...........

                    • کیجا سوادکوهیپاسخ به این دیدگاه 6 0
                      دوشنبه 14 مرداد 1392-0:0

                      عجیبه برام کسی که دوستش مشایی با افکار ضد ولایت فقیهی ست چه جوری می تونه برای نظام مصلحت اندیشی کنه شاید مصلحت نظام چیزی جدای از مصلحت کشور و ماست!!!!!!! چرا؟؟؟؟؟؟؟؟ شاید من گمراهم کسی منو اگاه کنه لطفا...

                      • دوشنبه 14 مرداد 1392-0:0

                        باتشكر از آقای حبیبی مطلب جالبي را نوشت وتمام مطالب ايشان عين واقعيت است واقعيتي تلخ وسوزناك

                        • دوشنبه 14 مرداد 1392-0:0

                          آقای حبیبی تو و مهندس دامادی برای دکتر قالیباف سنگ تمام گذاشتید حلا طرفدار روحانی شدید

                          • دوشنبه 14 مرداد 1392-0:0

                            خودتو فراموش کردی اقای حبیبی؟


                            ©2013 APG.ir