تعداد بازدید: 3779

توصیه به دیگران 1

دوشنبه 21 مرداد 1392-16:9

یک اتفاقی حتماً افتاده است!(1)

در حاشیه ی جشن عید فطر ساری(متن تمجیدی)/ما در کجای زندگی آنها،زیادی خودمان را به رخ آنها کشیدیم؟در کجای زندگی آنها غیبت داشتیم؟ما چقدر زیادی سرمان را زیر برف گذاشتیم که حالا این همه باید این جوری ما را ببینند؟ما را چه می شود؟چکار باید می کردیم که نکردیم؟و حالا چکار نباید بکنیم؟


مازندنومه:پنج شنبه شب گذشته جشن بزرگ عید فطر به همت شهرداری ساری در استادیوم متقی ساری برگزار شد.درباره این جشن دو یادداشت متفاوت به دست ما رسید.

یادداشت نخست را کاربری با امضای«شهروند ساروی»فرستاد که انتقادی است بر عملکرد شهردار ساری با این توجیه که او با برپایی این جشن ها اهداف تبلیغاتی را برای خود متصور است و یادداشت دوم را استاد «حسین اسلامی ساروی» ارسال کرده که متنی است در تایید صد درصدی عملکرد مهدی عبوری که در زیر منتشر شده است.یادداشت دوم را بخوانید و با یادداشت نخست تطبیق دهید و قضاوت کنید.

ایرانیان بعد از شکست از اعراب-با حیرت-به جای دریافت پیام مهر و محّبت ، با غرور بربری و جاهلی عرب روبه رو شدند که قوانین اسلام هم حریف این تفکر مالیخولیائی برتر انگاری قومی نشده بود.

بنی امیه آن چنان تحقیری نسبت به دیگر ملل روا داشتند که نتیجه اش سرنگونی این سلسله به دست ایرانیان شد .

 ادّعای برتری عرب بر غیر عرب آن گونه به افراط کشیده شد که شعوبیه را بر سر کار آورد تا نماد برتری هر غیر عرب بر قوم عرب شود.

 آیا این یک حادثه و اتفاق خلق الساعه بود که فیروز ایرانی خلیفه دوّم را به قتل رساند؟ آیا شرکت گسترده ایرانیان در قیام مختار به خونخواهی امام حسین(ع) ریشه در هوا و هوس داشت؟

 حقیقت این است که  این روحیه مقاومت شعوبیه بر اثر عرب بازی و عرب برتری بنی امیه به وجود آمد و باعث شدکه شعوبیه ایران هم شاعری مثل اسماعیل یسار عرضه کند که در برابر خلیفه اموی (هشام پسر عبدالملک) بگوید( ما ایرانیان دختران خود را تربیت می کردیم و شما زنده به گور)؛و این گونه قصیده سرائی یعنی جان به کَف گرفتن، شعوبیه هم آن چنان راه افراط در پیش گرفت که آنها را زندیق گفتند(شعوبیه از طبقه متوسط ایرانی بودند. )

با خود زنی شعوبیه(افراط)، آنگاه اشراف ایرانی به میدان نبرد با برتری جوئی عرب در آمدند. افشین ، برمکیان، نوبختی ها، خاندان سهل که ابومسلم و طاهر را هم بر آنها باید افزود. و آنگاه که ابن مقفع به میدان آمد کاری سترگ در عرصه ی دانش و فرهنگ ایرانی پدیدار کرد.

 او را سر بردار کردند! چون خلیفه  عباسی را تحمل مفاخر ایرانی نبود، امّا همه غافل بودند که شاه کلید و شاه بیت شرف ایرانی در راه است.

 ایران پدر، حکیم طوس، شاهکار جهانی را در سینه و سر داشت، تا ایران تنها کشور مسلمانی شود که زبان عربی را  نپذیرد.

 ایرانی از انقلاب اسلامی، عدالت و مساوات، را طالب بود، امّا بربریت تبار پرستی و قوم گرائی بنی امیه و بنی عباس، ایرانیان را دست به اسلحه کرد تا به نجات استقلال و فرهنگ خود برخیزند.

 بحث بر سر نهضت معتزله و جریان اشاعره و ورود شیعه ی زیدیه و امامیه و داستان قرامطه و اسماعیلیه و داستان اشغال هزار ساله ی ایران به دست ترکان چشم بادامی های بالای جیحون از غزنوی و سلجوقی و غز گرفته تا مغول و تیمور و بحث تصوف که خود یک واکنش از روی ناچاری در برابر بیدادگری و زیاد خواهی دین بازان و دنیا پرستان برتری جوی عرب برای مرهم نهادن به زخم مردم بود را وارد نمی شویم که هر کدام از این سر فصل ها خود یک مقاله جداگانه می خواهد.

امّا آنچه که تاکنون نوشتم یک مقدمه است برای اصل مطلب، حرف اصلی من در شگفت شدنم از دو برنامه ی شب پانزده شعبان و شب عید فطر امسال در ساری است که حاج آقا مهدی عبوری-شهردار عزیز و دوست داشتنی ساری- در زمین فوتبال شهید متقّی با حضور جمعیت ده ها هزار نفری از جوانان شهر که حرف و حدیث های فراوان برای گفتن و نوشتن دارد، بر پا کرد.

مراسم دیدنی ها داشت، دیدنی های در صحنه را که با عکس و فیلم می شود تا اندازه ای انتقال داد، امّا دیدنی های پشت صحنه پیام ها دار.

، نمی شود به همین سادگی از مثلاً مردم گریزی و چلّه نشینی بعضی از تصوف بازان گذشت، حرص وحشت آور جمع مال و مقام در بعضی از مقاطع تاریخ ما ، یک امر عادی نیست، حتّی تصوف ستیزی و تصوف بازی یا جریان پرخاشگری قرمطی و اسماعیلی هم طوفان هائی بودند که با کاشته شدن باد در پیش از آنها برخاست.

 امروز در قرن بیست ویکم و با این همه امکانات صوتی و تصویری و وسائل ارتباط جمعی ، با دعوت یک خواننده نباید اجتماعی چند ده هزار نفره با آن همه شوق و ذوق آن هم در یک شهر متوسط داشت.

 بعد از پایان جشن ، فاصله ورزشگاه شهید متقی تا میدان ساعت که به یک کیلومتر هم نمی رسید، به ناچار چون وسیله نقلیه داشتم نزدیک به یک ساعت طول کشید.

 جمعیت جوان شهر ساری مثل امواج خروشان که پایان ناپذیر می نمود از ورزشگاه بیرون می آمدند  و چه آرام ونجیب و چه با نشاط و راضی بر می گشتند.

 صدها نفر که سه چهار نفر آنها را بیشتر به اسم و رسم نمی شناختم با من که درون ماشین بودم سلام و علیک خیلی مودبانه و محترمانه و با شادی و شعف داشتند. از اینکه می دیدند من هم در جشن آنها بودم حتی تشکر می کردند.

حالا تمام حرف من در اینجاست، تمام پرسش من این است که چرا؟ آیا این واکنش خوب است؟ آیا این واکنش پیام دارد؟ این واکنش محصول چه اعمال جامعه است؟ چه شد که این همه جمعیت جوان شهر، از این برنامه ی ساده و معمولی این گونه استقبال می کنند؟ ما چه کردیم که آنها این چنین می کنند؟

یعنی معده بچه های ما این قدر کوچک شد که با یک لقمه کوچک این گونه سیر می شوند؟ یعنی ما باید به همین سادگی از این رویداد بگذریم؟ حرف حساب این جمعیت چه بود؟ خیلی از برنامه های دیگر را با هزینه های خیلی سنگین تر تدارک می بینیم، امّا یک صدم این جمعیت را هم نمی توانیم جذب کنیم، اصلاً حضور و رفتار این جمعیت در طول مراسم و پایان مراسم با رفتار جوانان که در تماشای یک بازی فوتبال شرکت می کنند و بر می گردند قابل مقایسه نیست، آنجا طوفان است، اینجا آرامش و نشاط می بینیم!

 در آنجا بعضی از مسوولان جرأت حضور و تماشا را در جایگاه دارند، در اینجا غیر از آقای استاندار جناب طاهائی و جناب شجاعی نماینده شهر و تعدادی از اعضائ شورای شهر، بقیه صاحب منصبان شهر و استان در این مرکز بزرگترین اجتماع (شاید بی دروغ در تاریخ ساری) ناپیدا بودند.

ما هرگز در این شهر چنین جمعّیتی از مردم شهر را نداشتیم، در هیچ مراسم آئینی هم این تعداد جمعیت آن هم یکدست جوان و بدون حاشیه ی قابل ذکر ندیدیم.

و باز هم در پایان از خودم می پرسم که چه شد؟ اگر این واکنش را نپذیریم پس ما چه غذای ناباب خوراندیم یا خوراندند که این گونه بچه های ما مسموم شدند؟ اگر این واکنش خیلی سالم و عادی است پس چرا تن و دل بعضی ها می لرزد و اصلاً چرا در برنامه های دیگر این اتفاق نمی افتد؟

 من بیش از پنجاه کشور دنیا را دیدم و گشتم، من اهل سفر و کتاب هستم، در سفرهایم به امور فرهنگی توجه دارم، امکان ندارد که در یک شهر به اندازه ساری در یک شب ویژه با دعوت از یک خواننده که نیم ساعت روی یک داربست فلزی برنامه اجرا کند،جمعیت یک دست از جوانان را با حدود چهل هزار نفر جمعیت گردآوری کرد و تازه همه هم راضی برگردند.

 کنسرت های چند صد هزار نفری هم دارند، امّا کجا؟ چگونه؟ داستانش فرق می کند. اگر قرآن شیراز را بیاورید و قسم یاد کنید که هیچ اتفاقی نیفتاد، این یک کار معمولی و طبیعی است، هیچ واکنش  و پیامی در کار نبود، اصلاٌ باور نمی کنم ، خودمان را گول نزنیم، یک اتفاقی حتماً افتاده است .

ما در کجای زندگی آنها ، زیادی خودمان را به رخ آنها کشیدیم؟ در کجای زندگی آنها غیبت داشتیم؟ ما چقدر زیادی سرمان را زیر برف گذاشتیم که حالا این همه باید این جوری ما را ببینند؟ ما را چه می شود؟ چکار باید می کردیم که نکردیم؟ و حالا چکار نباید بکنیم؟ از کدام کار ما بچه های ما شاکی هستند؟

اگر می پذیریم که اینها بچه های ما هستند، پس به فکر امروز و فردای آنها و فردای خودمان و فردای ایران از هم اکنون بیشتر باشیم.

 از شهرداری ساری در خلق این پدیده هم باید سپاسگزار بود. عقل هم یار خوبی است. سفره ی آنچنانی نبود که این همه آدم بر سر آن بنشیند، این همه اشتها و گرسنگی و این همه تلاش و این همه رضایت که چی بود؟ مگر از قدیم ها نگفتیم که (تِرش آشِ فاتحه، شیشمه) امّا در اینجا ترش آش خورده و نخورده ده تا فاتحه هم خواندند!چرا؟ ما آب رفتیم؟ چقدر کوچک شدیم!

*مطلب مرتبط:

 حتما" اتفاقی حتما" افتاده است(2) http://www.mazandnume.com/?PNID=V15894


  • الف - مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 1 6
    چهارشنبه 23 مرداد 1392-0:0

    سلام علیکم

    در پاسخ به برخی سوء تفاهمات!

    هیچ کس با برگزاری جشن و سرور مخالف نیست!

    هیچ کس با شاد شدن مردم (هرچند دیر به دیر اتفاق می افتد و گاه نمی افتد!) مخالف نیست!

    ههیچ کس با آوردن هنرمندان برای دیدار با مردم مخالف نیست!

    و...

    مخالفت با این عمل است که کار و یا کارهایی به نام مردم و با پول مردم انجام شود ولی به نفع و تبلیغات شخص و یا جناحی غیر از مردم تمام شود!

    • رمضانپورپاسخ به این دیدگاه 4 2
      سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0

      سلام نميدونم چي بگم و از كجاي اين واقعه تاسف بار بگم... دروازه بابلو تمام كن

      • سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0

        در جواب آقای هادی ، چرا چشمان خود را بسته اید ، مگر آقای عبوری جلوی کنسرت مختاباد را گرفت؟ مگر مراسم های سال تحویل پارسال و امسال شبکه های مختلف جمهوری اسلامی را ندیده اید؟ اکثرا" همین خواننده ها ی نسل جدید و سبکهای جدید .مگر همین جشن های شبهای رمضان مناطق مختلف تهران در شبکه تهران را ندیده اید؟ پس آقای عبوری تخلف نکرده است ؟بلکه بروز بوده است .چند در صد از جوانان کنونی مختاباد وناظریان و...گوش می کنند.آیا باید جوانان آهنگ های نامفهوم غربی وترکی و هندی و...گوش کنند و یا تولیدات متناسب و جدید خوانندگان ، ما برای جوانان اشتغال که ایجاد نکرده ایم که هیچ، حال نمی خواهیم او هم خودش را به درستی مشغول کند چون که هنوزفضای آزاد مجازی وشبکه دیجتالی ماهواره ای واطلاع رسانی را باور نکرده ایم. .من یادم هست چند سال قبل مصاحبه ای از سیدحسن خمینی نوه امام راحل خوانده بودم مبنی براینکه ذائقه جوانان تغییر کرده است. واستفتا ء ای از رهبری با این مضمون که این سبک خواندن بشرطی که با مضامین عالی باشد(از مفاهیم جلف به دور باشد مشکلی ندارد) اندکی اگاهی خود را افزایش دهیم و جوانان را تحمل کنیم .

        • سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0

          عبوری عزیز. بهتر از جان این حرفهای یک نفر که کامنت های متفاوت می گذارد را بی خیال. فقط بدان که مایه غرور ما ساروی ها هستی

          • سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0

            جناب آقاي صادقي از اينكه همانند بعضي از رسانه هاي مجازي ديگر مطالب را گزينشي انتخاب نمي كنيد متشكريم اين عمل نشان ميدهد خبر نگار واقعي هستيد. اميد وارم در همه زمينه ها خداوند را مد نظر داشته باشيد.

            به اميد پيروزي

            • سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0

              بهترین ساخت و ساز و آبادانی، همان توجه به جوانان شهر است. شادی بخشیدن به جوانان یعنی ساخت و ساز اصلی.

              ما وقتی جوانان پژمرده داشته باشیم، کوچه و خیابان و ساختمان و ... به چه کار ما می آید؟

              شهرداری کار خوبی کرد.

              استاد اسلامی هم به همه پرسشهای خودشان در ابتدای مقاله پاسخ دادند. حرف استاد این است که خیلی دیر شروع کردیم.

              باید زودتر به جوانان توجه میشد و باید بازهم از این شادی ها آفرید. آنقدر به جامعه شادی و نشاط بدهیم که تحمل شادی و نشاط هم پیدا کنیم.

              • الف - مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 7 3
                سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0

                سلام علیکم

                اقدامات "روبنایی ای" که آقای مهدی عبوری در انجام شدن آن در ساری "تاثیر" دارند (بگذریم از اینکه بیشتر این اقدامات توسط به اصطلاح مشاوران پروازی با صرف هزینه ی بسیار زیاد انجام میشود!) از "وظایف" بدیهیِ هر شهردار و شهرداری ای است!

                آقای مهدی عبوری و شهرداری ساری و شورای "اسلامی" شهر ساری مشغول عمل کردن به حداقل "وظایف بدیهی و لازم" خود هستند! که متاسفانه شهرداران قبلی در انجام این وظایف کوتاهی کردند و عمل کردنِ به حداقل وظایف به تعویق افتاده ذره ای افتخار ندارد!

                اگر اقدامات شهرداری ساری که به نام آقای مهدی عبوری تمام میشود "به چشم" می آید به این دلیل است که شهرداران قبلی اقدامی نکرده و یا بسیار کم کاری کرده و اینکه شهرداری و شهردار فعلی این اقدامات را با حجم عظیمی از تبلیغات (شما بخوانید پروپاگاند همه جانبه!) به رخ مردم ساری می کشند!

                آقای مهدی عبوری :

                آیا فقط شما و به تنهایی این اقدامات را انجام دادید؟ (به وظایف خود عمل کردید؟)

                آیا شما در زمان انتخابات صلاحیت این را داشتید که در مجامع مختلف به طور مستقیم و یا غیر مستقیم حمایت خود را از فلان نامزد و بهمان نامزد اعلام کنید؟

                آیا فقط شما هستید که از خانواده ی شاهد هستید؟

                آیا این رفتار که از تریبون های مختلف "افراد شناخته شده ی این شهر را که اکثر افراد آنها را میشناسند" به باد انتقادِ نه چندان محترمانه میگیرید درست است؟ آیا این در شان یک شهردارِ "با تحصیلات عالیه" می باشد؟

                آیا واقعا عمل کردنِ به وظایف این همه تبلیغات و در بوق و کرنا کردن لازم دارد؟

                آقای مهدی عبوری ! چرا بعضا طوری از ساروی بودن حرف میزنید که به مردم یکی دو شهر آنطرف تر بربخورد؟! (خودتان میدانید منظورم چیست؟)

                آیا خود شما نسل اندر نسل ساروی اصیل بودید؟!

                آقای مهدی عبوری اینکه میگویید "مردم به ندای شما لبیک میگویند!" و به استادیوم می آیند و جمعیتی را تشکیل میدهند که در تاریخ نظیر نداشته! به این دلیل است که مردم تفریح و خوشی و مکان دیگری ندارند که به آنجا بروند!

                آقای مهدی عبوری! آیا شما میخواهید رییس سازمان ملل متحد بشوید که این همه برای خودتان تبلیغات میکنید؟!

                مردم باید درباره ی شما داوری کنند نه روابط عمومی شهرداری!

                آقای مهدی عبوری ...

                • سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0



                  تشكر با برگزاري اين قبيل مراسم ها اما با چه قيمتي ... با پول كي... اكر به گذشته نه چندان دور اين شهر نگاه كنيم مي بينيم بودن عزيزاني كه با سرمايه هاي شخصي اين مراسم ها را خواستند برگزار كنند اما افرادي با نام شهيد و خانواده شهدا مراسم در حال اجرا را كنسل كردند حال بايد به اين عزيزان خسته نباشيد بگوييم چشم شان روشن ...

                  • سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0

                    جناب آقاي اسلامي اين جشن كلش حاشيه بود دختر و پسر،محرم و نامحرم كنارهم ميرقصيدن بعد شما ميگي ( یکدست جوان و بدون حاشیه )

                    يارو تو اين شهر ساري نفس ميكشه تو واسش درد نامه مينويسي شايد هم شما كنار نشسته بودي و اين صحنه ها رو نديدي

                    برادر گرامي شما فرموديد من بیش از پنجاه کشور دنیا را دیدم و گشتم راستي همه شهرداران كه به كشور هايشان رفته بوديد در سطح شهر بنر نصب ميكردند كه شهردار شاخ غولها راشكست

                    جناب آقاي اسلامي نميدانم صاحب منسبان شهر كجا بودند ولي خوب است مدير و خدتمگذار مردم با مردم باشد نه كناري بنشيند و درد و دل كند براي گرفتن امتياز با استاندارو فرماندار

                    جناب آقاي اسلامي آن زمان كه به مختاباد مجوز كنسرت سنتي در ساري نميدادند چرا از همشهري خود و موسيقي اصيلي ايراني دفاع نكرديد

                    شما فرموديد ما هرگز در این شهر چنین جمعّیتی از مردم شهر را نداشتیم هفته قبل راهپيمايي پر شور مردم ساري را به خاطر بياوريد

                    به قول خودتان:

                    چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند نای بلبل نتوان بست که بر گل نسُراید

                    • سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0

                      من از زمانی که بچه بودم تا الان که 38 سال دارم مسابقات لیگ کشور با تیم مازندران و مسابقات شهرداری ساری و نساجی با استقلال و پیروزی را در همین زمین بارها دیده ام هیچگاه چنین جمعیتی در شهید متقی جمع نشده اند. عبوری خوب فهمید زیر پوست شهر و در دل مردم چه خبر است.مردم چه می خواهند.عبوری مگر چه کسانی را دعوت کرد ؟ بهنام تشکر و محسن یگانه ،خدا را شاهد می گیرم محسن یگانه را نمی شناختم ! مگر یگانه غیر مجاز خواند ؟دیدم که چقدر از جمعیت ترانه های محسن یگانه را از حفظ می خواندند حتی بچه ها! مردم در شب عزیز شاد بودند، عبوری با دعوت از این خواننده جوان و محبوب در این شادی هم افزائی ایجاد کرد. او الان مظهر ما می توانیم جوانان ساروی شده است .مردم دیده اند حرفها و برنامه های ی این جوان که البته خواستهای منطقی مردم و برای آبادانی شهر و عزت و غرور همشهریان است خریدار دارد . او هم متعهد است و هم توانمند .حالا او امید خانواده شهدای شهر شده است که او را معادل فرزند به معراج رفته اشان می دانند.او امید مردمی شده است که می خواهند تراز ساری بالاتر ازاین باشد. .مسئله این است عبوری پر انرژی ، خلاق ، و مبتکر و شجاع است .شاید به علت جوانی و تجربه کم گاهی اشتباهاتی بکند ولی همه باید به او کمک کنیم و این جمعیت هم نشان داد به او کمک میکند ...حتی اگر شورای جدید هم او را انتخاب نکند او می تواند شهر دار یک کلانشهر و در آینده نماینده ما در مجلس باشد به شرطی از کینه و کید خناسان و شیاطین درون و بیرون به خدا پناه ببرد و مشورت را هیچگاه ازیاد نبرد.

                      • سه شنبه 22 مرداد 1392-0:0

                        شاید اسلامی پولی نگرفته باشه اما نمی دونه داره از چه جماعتی الکی دفاع می کنه.بصیرت اینجا باید وجود داشته باشه

                        • دوشنبه 21 مرداد 1392-0:0

                          دست اقای عبوری شجاع درد نکنه. کل استان می خواستند این کار نشه اما عبوری شجاعانه این اقدام را انجام دادند. خدایش معاونت فرهنگی شهرداری هم داره خوب پیش میره این دفعه هم از این کارها بکنید

                          • دوشنبه 21 مرداد 1392-0:0

                            اقای دکتر سلام برای ساری شناسی چقدر کمک دریافت کردی که یکه تاز میری لطفا با سرعت مطمئنه برو؟


                            ©2013 APG.ir