تعداد بازدید: 5139

توصیه به دیگران 2

دوشنبه 23 دی 1392-1:16

گرسنه بر روی فرشی زرین

ماهیان خاویاری را صیادان غیرمجاز صید می کنند و به راحتی با تبانی برخی(!) به فروش می رسانند، ولی آنها که مجوز صید دارند نمی توانند ماهی خاویاری صید کنند، حتی اگر در تورشان افتاد باید با قیمتی که شیلات تعیین می کند دودستی تقدیم شان کنند


مازندنومه، ربابه حسین پور: دکتر شریعتی در کتاب "هبوط" آنگاه که به خودآگاهی می رسد، می گوید:«...چه تلخ است میوه درخت بینایی! سالها این چنین گذشت، هر چه برخوردارتر محروم تر، هرچه غنی تر محتاج تر و هر چه سیراب تر تشنه تر، هرچه نزدیکتر دورتر،هرچه آشنا تر بیگانه تر و...»

 حال این سرنوشت شوم ما - فرزندان دیار جنگل سبز و آبی دریاست- که بر روی فرشی زرین، گرسنه ایم!

دریای خزر به عنوان بزرگترین منبع ماهیان خاویاری در جهان بیش از 90 درصد خاویار جهان را تامین می کند.

 مروارید سیاهی که در بازارهای جهانی با نام ایران و دریای خزر شناخته می شود و چون از کیفیت بالایی برخوردار است، هر کیلو دو تا 4 میلیون تومان به فروش می رسد. (گرچه اخیرا" چین دست به مهندسی معکوس زده و خاویار پرورشی را با برند ایرانی به بازار جهانی معرفی کرده است.)

خاویار -این اشرافی ترین صبحانه جهان- در یک قدمی ما صید می شود، در حالی که دیدن آن بر سر سفره مردم آرزوی دیرینه ای است که علی رغم همجواری با بزرگترین مرکز تولید خاویار جهان در دریای خزر، هنوز خیلی از مردم رنگ این مروارید سیاه را ندیده و مزه اش را نچشیده اند!

 البته ظاهرا با توجه به آلوده بودن دریای خزر نسل ماهیان خاویاری در حال نابودی و سه سالی است که به گفته شیخ تبار - معاون صید و بنادر ماهیگیری شیلات مازندران- صید ماهیان خاویاری با هدف صید تجاری انجام نمی شود و کشورهای حاشیه دریای خزر با توافق این تعطیلی را پذیرفتند.

 لیکن بر اساس گفته های مدیر عامل صندوق توسعه صادرات آبزیان ایران، خاویار در دریای خزر صید می شود اما معلوم نیست در این مملکت چه کسی خاویار را صید می کند و چه کسی صادر می کند و صیادان که باید کارها را انجام دهند از هیچ چیز خبر ندارند؟!

در گفتگو با تعدادی از صیادان شرکت پره دریافتم که ماهیان خاویاری را صیادان غیرمجاز صید می کنند و به راحتی با تبانی برخی(!) به فروش می رسانند، ولی آنها که مجوز صید دارند نمی توانند ماهی خاویاری صید کنند، حتی اگر در تورشان افتاد باید با قیمتی که شیلات تعیین می کند دودستی تقدیم شان کنند.

آنها می گویند: حتی رنگ خاویار را هم به ما نشان نمی دهند و با اینکه سالها کار ما صید و صیادی است اما هیچ کدام از ما هنوز مزه خاویار را هم نچشیدیم! اینجاست که بوی تند قاچاق و تبانی صید و صادرات خاویار ایرانی به مشام می رسد!

 

 مبارزه با ریزگردها

 چندی پیش در گرگ و میش آسمان در کنار ساحل دریا به تماشای امواج خروشان نشسته بودم که جولان قایق های موتوری، آرامش و سکوت حاکم را بر هم زد؛ نیروهای گشت دریایی بودند که بر امواج خروشان سیلی می زدند!

 انگار در پی دزدان دریایی بودند! دو جوان سوار بر تیوپ بادی تقلا می کردند تا خود را به ساحل برسانند، چه لحظات اضطراب آوری حکمفرما بود، از سویی امواج خروشان دریا و از سویی دیگر حافظان ذخایر دریایی!

 بالاخره پس از دقایقی دلهره آور و در محاصره ماموران گشت دو جوان که صورت شان از سرمای بادهای سوزان سرخ شده بود و یا شاید هم از شرم نداری و فقر، در جدالی نابرابر با ماموران، با تیوپ و تورهایی پاره پاره شده روانه ساحل شدند و بدتر از آن، رفتار تحقیرآمیزی که تمامی غرور یک مرد را می تواند یک جا بر زمین بکوبد!

 مرد جوانی کنارم ایستاده بود و با پوزخندی زمزمه کنان می گفت: بیچاره ها! رگ خواب شان را بلد نیستند و ....

حکایت این ریزگردها حکایت دیگری است، حکایت همان معتادان و توزیع کنندگان خرده پای مواد مخدر که آمار عملکرد دستگاه های ذی ربط را حسابی بالا می برند!

 اخیرا رییس شیلات مازندران در گزارشی از دستگیری چندین صیاد غیرمجاز و کشف و ضبط مقدار زیادی از ابزار صید و صیادی خبر داد و با صراحت حضور مقتدرانه و مداوم گشت های دریایی برای مبارزه با این «شانه داران دریای خزر» که گویی ذخایر دریا را تهدید می کنند، اعلام کرد!

 اما ای کاش از برخی تبانی ها هم خبری می داد! جوانانی که به عنوان قاچاقچی و صیاد غیر مجاز در پهنه بیکران دریا در دل شب و محاصره امواج سهمگین سوار بر تیوپ بادی دل به دریا می سپارند و در پی روزی هزران خطر را به جان می خرند، نیازمند فرصت های شغلی هستند که از آنها دریغ شد و بیکاری و نداری است که آنها را وادار به خطر کردن و جانبازی می کند، در حالی که انتظار بازگشتی ندارند!

 بارها شاهد مرگ جوانانی بودم که از ترس درگیری با ماموران گشت، شب هنگام با امکانات ناچیز به دریا زدند اما متاسفانه خود در پهنه تورهای صیادی خود صید شدند و از اضطراب نبردی ناعادلانه گرفتار بی رحمی روزگار!

جای سوال است که اگر صید خاویار ممنوع است، چه کسی صید و چه کسی صادرات می کند؟ باز همان داستان همیشگی «کی بود کی بود من نبودم» و سریال های شهرام جزایری و سعید مرتضوی و بابک زنجانی و ...  ظاهرا حکایت همچنان باقی ست!

 ایمیل نویسنده:  heyran55@yahoo.com


  • دوشنبه 30 دی 1392-10:14

    درود دوستان مازندنومه
    در پیامی که برای گزارش خانم حسین پور نوشتم , اصل مطلب را که در انتهای یادداشت بود حذف کردید. بهتر بود , اصلن چاپ نمی کردید.

    • داورپناه ( فرخ ) پاسخ به این دیدگاه
      يکشنبه 13 بهمن 1392-18:4

      وقتی بحث اقتصادی مطرح میشود بهتر است در این مباحث همه ایرانی ها شرکت کنند تا از این طریق مسئولان متوجه حمایت ملی نسبت به مسایل اقتصادی از سوی مردم باشند .
      امروزه ارزش آبزیان نقش بسزایی درزنجیره غذایی دارد هم اقتصادی و غذایی ، کمک کنیم تا گستره ی دریاچه مازندران از آلودگیها (بی قانونی ، حذف قاچاق ) پاک گردد تا این ثروت را برای آینده گان به میراث بگذاریم .

    • يکشنبه 29 دی 1392-11:53

      سالها پیش خودم شاهد بودم ,یک شب مهمان دوستانم در کومه های کنار دریا بودم .اجازه ی صید نداشتند یا به عبارتی قاچاقی صید می کردند. خودشان به دریا زدند و مرا گذاشتند که کنار ساحل نگهبان باشم. من غرق در تماشای ستاره ها برای خودم شعر می خواندم که دوستانم صیدهاشان را برداشتندو برگشتند و به کنار ساحل که نزدیک شدند یه لحظه صدای ایست آمد.همه ی ما را دستگیر کردند. دوستانم ماموران را می شناختند. به هر حال ما را به مقر خودشان بردند. در آشپرخانه ی شان یه ماهیتابه پر ازون برون سرخ شده بود. خوردیم و نشستیم و بعد از یک ساعت یکی از دوستان مشترک آمد و واسطه شد و ما را آزاد کردند. در این حین ...جناب "از خدا چه پنهان", لازم به گفتن نیست ...

      • سه شنبه 24 دی 1392-14:14

        هی درد درد درد ... دردهای تکراری وبی درمان!

        • سه شنبه 24 دی 1392-2:58

          خانم ربابه حسین پور! کودکان ما در چند صد متری دریای خزر زندگی زندگی می کنند. حتی نمی دانند که شکل و قیافه و طعم و بو و مزه و رنگ ماهی اوزون برون چطور است! اما بر سر سفره آقایان و آقا زاده ها و بر سر سفره کافران و فرزندانشان در دورترین نقاط دنیا به وفور یافت می شود! فرزندان ما حسرت خوردن همه چیز را که متعلق به خودشان است باید با خود به گور ببرند! ...

          • محمد مهدی کریمی سلیمیپاسخ به این دیدگاه
            دوشنبه 23 دی 1392-14:32

            سپاس فراوان

            • ازخدا چه پنهانپاسخ به این دیدگاه 1 4
              دوشنبه 23 دی 1392-9:26

              سلام

              مسئله همین پنهان کاریهاست . لطفا بگویید این (برخی) ها چه کسانی هستند چرا پرده پوشی کردید اگر میخواستید افشا کنید چرا بگم بگم را انداختید لطفا بگویید اگر چیزی در دست ندارید بگم بگم را کنار بگذارید

              • دوشنبه 23 دی 1392-13:19

                از خدا چه پنهان !
                انقد مغرضانه حرف نزن. خودت می دونی ما توی ایران زندگی می کنیم. خودت محدودیت هارو می دونی.

                • از خدا چه پنهانپاسخ به این دیدگاه 0 2
                  سه شنبه 24 دی 1392-8:27

                  غرض در کار نیست اینطور گفتن را همه بلدند نه محتوایی باشد نه سوژهی فقط یه هدعی دیگران آنها یا برخی و ... ادبیات منفعلی است لطفا شما دقت کنید اگر در ایران زندگی میکنید مدعی نویسندگی هستید رویکردتان را از این مبهم گویی تغییر دهید یا ننویسید . چه فایده دارد نویسنده فقط به پیزهای تاریک بدون سند ارجاع دهد ضمنا این مطلب از همان آغاز یک متن روزنامه ای نیست یک انشا است دقت کنید

              • دوشنبه 23 دی 1392-7:58

                با نهایت سپاس از یادداشت بسیار دقیق خانم حسین پور.
                عالی بود


                ©2013 APG.ir