تعداد بازدید: 4205

توصیه به دیگران 3

شنبه 16 فروردين 1393-8:56

چرا پایتخت 3 موفق بود؟

نگاه خود را از اثر به تاثیر معطوف کنیم

در مواجهه با این سریال و هر اثر هنری باید پیشداوری ها و قضاوت های محتوم قبلی را کنار گذاشت و همان گونه به سراغ اثر رفت که همان طور ایجاد شده است.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، میثم زندی، مدرس دانشگاه و مدیر موسسه فرهنگی هنری نیما یوشیج نوشهر:

اپیزود اول- وجه باقی می ماند
کمیت ها فنا می پذیرند و کیفیت ها ماندگار خواهند شد. تنها وجه باقی می ماند. هنر اسلامي‌ نمي‌خواهد مخاطب‌ خود را به‌ نهايت‌ كمال‌ و زيبايي‌ برساند، زيرا قصد گسترش‌ احساس‌ پرواز او را دارد. كمال‌ و غايت‌ نهايي‌ در جاي‌ ديگر است‌، جايي‌ كه‌ اين‌ هنر و صورت‌، تنها اشارتي‌ مختصر به‌ آن‌ است‌. وجد نهايي‌ نه‌ از اين‌ هنر، كه‌ از شوق‌ رسيدن‌ به‌ آن‌ سوي‌ اين‌ صورت‌ (شکل اثر هنری) ناشي‌ مي‌شود.

هنر اسلامي‌ قصد پنهان‌ كردن‌ چيزي‌ را ندارد، بلكه‌ قصد فاش‌ كردن‌ ذات‌ الهي‌ انسان‌ را دارد. به‌ همين‌ دليل‌، مخاطب‌ هنر اسلامي‌ از سادگي‌ و طهارت‌ اين‌ هنر ناگهان‌ به‌ خود مي‌آيد و امتداد اين‌ هنر را در وجود خود مي‌يابد. گويي‌ با نگاه‌ خود، خالق‌ اين‌ هنر است‌ و گويي‌ اثر هنري‌ با تمام‌ خالي‌بودن‌ و سادگي، او را وامي‌دارد كه‌ به‌ لحظه‌ي‌ شوق‌، لحظه‌اي‌ ماوراي‌ صورت‌، كلمات‌ و آواها دست‌ يابد. اين‌جاست‌ كه‌ هنر اسلامي‌ حتي‌ از عبادت‌ تأثيرگذارتر مي‌شود، زيرا با بهره‌گيري‌ از نياز زيبايي‌شناسي‌ انسان‌، او را به‌ سرچشمه‌ و مبدأ همه‌ي‌ زيبايي‌ها مي‌رساند.

پایتخت با بهره گیری از شاخص های اصیل هنر اسلامی چون مردم وارگی، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی و نیارش، ماورای ماهیت و عناصر دیداری و شنیداری خود (کلمات، گویش ها، شعر و آواز، رنگ ها، وسایل صحنه، زوایای تصویر، میزانسن ها، اجسام و...) از هویت و وجود اصیل برخوردار می باشد.

 امروز وقتی نام سریال پایتخت بین مخاطبان ایرانی به زبان می آید، آن چیزی که تداعی شده و وجه اثر محسوب گردیده، عشق و احترام به خانواده، صمیمیت، راستی، درستی، یاد خدا، اخلاق مداری و احترام به حقوق فردی و اجتماعی، سعی و تلاش، مسوولیت پذیری در قبال مسائل اجتماعی(که پرداختن به زندگی محیط بانان و یوزپلنگ ایرانی از شاخص ترین آن می باشد)، حجب و حیا، اهمیت به سلامتی جسم و روح و... می باشد.

از شاخص های بنیادین که مضامین پایتخت بر آن استوار گردیده، تظاهرات جهان بینی اسلامی در  گفتگوها، اهداف و آرمان ها، الگوها، توسل ها، دغدغه ها، روزمرگی ها، دادوستدها و سایر ظواهر پرشمار زندگی خانواده ها و افراد می باشد.

 استفاده بهینه از یک ژانر هنری و پرمخاطب -کمدی- و القای مفاهیم ارزنده دینی و بومی توسط این ژانر از گام های ارزنده این مجموعه محسوب می گردد. استفاده از نام ائمه اطهار برای نقش ها که در فرهنگ ایرانی و اسلامی بسیار مورد اهمیت بوده در کنار توسل های مکرر در هنگام مشکلات و بزنگاه های زندگی- شاهد مثال رویداد تحویل سال نو که تمام و کمال با یاد ثامن الحجج، امام رضا(ع) و با توسل به آن حضرت بنا گردید- و تکیه و یاد همیشگی خدا و کلام وحی، احترام دائمی به مظاهر اسلامی و رعایت موازین دینی و اخلاقی در روابط اشخاص و گفتگوی آنها از نکات ارزنده و قابل تکریم سریال پایتخت و هنرمندان آن می باشد.

پایتخت فارغ از همه آن ظواهر و فرم های فولکریک خود پیام آور وجوه ارزنده انسان مدارانه می باشد که در نوع خود نسبت به دیگر آثار رسانه ملی موفق تر و قابل دفاع می باشد. اثر هنری در زمان مشاهده قابل بحث بوده ولی مهم تاثیر بوده که در جامعه و نزد مخاطبان به جریان افتاده و وجه اثر تلقی می گردد. کمی نگاه خود را از اثر به تاثیر معطوف نماییم.

 و به‌ قول‌ خواجه‌ حافظ‌:
ما در پياله‌ عكس‌ رخ‌ يار ديده‌ايم‌             اي‌ بي‌خبر ز لذت‌ شرب‌ مدام‌ ما
هرگز نميرد آن‌ كه‌ دلش‌ زنده‌ شد به‌ عشق‌         ثبت‌ است‌ در جريده‌ي‌ عالم‌ دوام‌ ما

اپیزود دوم- کار تیغ جراحی، برش جایی به منظور بهبود آن می باشد.
ارسطو فیلسوف نام آشنای یونان در تعریف کمدی می گوید: کمدی تقلید و محاکاتی است از اطوار و اخلاق زشت، نه این که توصیف و تقلید بدترین صفات انسان باشد؛ بلکه فقط تقلید و توصیف اعمال و اطوار شرم آوری است که موجب ریشخند و استهزاء می شود. آن چه موجب ریشخند و استهزاء می‌شود امری است که در آن عیب و زشتی هست، اما آزار و گزندی از آن (عیب و زشتی) به کسی نمی رسد.
در حقیقت با این تعریف، کمدی سرآغازی است برای گذر از یک رذیله اخلاقی به سودای رسیدن به حسنه رفتاری در جامعه. بدین ترتیب کمدین با به خدمت گرفتن زبان و فراهم کردن موقعیت های گوناگون و مضحکه تلاش دارد در فراسوی سخن و یا رفتار به ظاهر سخیف خود، ناگفته ای را به گوش جان مخاطب روان سازد. ناگفته هایی که باید در هزار توی سخنان گزاف در جست و جوی آن بود.

سریال پایتخت، ماهیتی چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیله‌ای می‌انگارد برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رویدادها. گاهی اوقات گرچه در ظاهر می‌خنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را می‌خشکاند و انسان را به تفکر وا می‌دارد. به معنای اصیل طنز و کمدی که «یعنی گریه کردن قاه قاه، یعنی خنده کردن آه آه.» این مهم محقق می گردد. در نتیجه پایتخت را می توان مانند یک تیغ جراحی فرض نمود زیرا کار تیغ جراحی برش جایی به منظور بهبود آن می باشد.

اپیزود سوم- گر برگ عیش می طلبی ترک خواب کن. «حافظ»
در نقدهای جامعه شناسی هنر و ادبیات، تاکید عمده بر مردم است و باید یک نوع تقاضای اجتماعی برای هنرها به‌وجود آید تا جامعه شناسی هنر درک شود.
با در نظر گرفتن الگوهای علمی و عملی در تحلیل و بررسی سریال پایتخت این مهم حاصل می گردد که با توجه به استقبال بی نظیر مردم مازندران و ایران در تمامی اقشار (مردم عامه، نخبگان، ورزشکاران و قهرمانان، روحانیت معظم، دانشگاهیان، بازاریان، اهالی سیاست و ...) در این خشکسالی تولید آثار هنری با مضامین فرهنگ عامه و ملی، قهر مردم با تلویزیون ملی و مرکز استانی و گرایش شدید خانواده ها به کانال های معروف و اخلاق ستیز ماهواره که از دغدغه های اصلی و اساسی نظام محسوب گردیده، عوامل این سریال گام ارزنده و بسیار ارزشمندی را در جهت برطرف نمودن دغدغه تولید ملی با نگاه ملی و از سویی در راستای تامین دغدغه های فرهنگی رهبر معظم انقلاب که در نامگذاری سال هم هویدا بوده برداشته و این اثر از ابعاد گونه گون، فرصت مغتنمی برای رسانه ملی و مخاطب ایرانی و بخصوص مازندرانی محسوب می گردد.

 این را باید در نظر داشت که رسانه استانی به علت عدم تامین بودجه لازم از کارهای تولیدی به سوی کارهای تامینی هبوط بی بازگشت نموده است! و بنا به هر مشکلی! در حوزه رسانه تصویری توان پرداختن اصولی به مضامین فرهنگ عامه را نداشته و در سالیان اخیر با تولید آثار نامطلوب، تصویری ناخوشایند از فرهنگ مازندرانی به ثبت رسانده است.(البته تنی چند از هنرمندان فرهیخته مرکز سیمای مازندران هم به علت فقدان منبع مالی لازم و وجود تفکر سنتی از هنر و رسانه در بخش های مختلف مرکز، از تولید آثار مقبول بازمانده اند.)

 با توجه به این مشکلات در رسانه ملی و مرکز استان، تعدادی از هنرمندان و فرهیختگان این سرزمین بدون هیچگونه چشمداشت مادی و با کمترین دستمزد برای ارج نهادن به مخاطب ایرانی و با تکیه بر فرهنگ عامه به تولید این مجموعه پرداخته که با استقبال کم نظیر مخاطب از رسانه ملی مواجه گردیده است و از سویی این مضمون و تاثیر حاصله از این اثر هنری  یک پشتوانه فرهنگی برای مردم مازندران و دیار طبرستان بوده که صفات نیکوی بزرگ مردان و بزرگ زنان آن در تاریخ قبل و بعد از اسلام زبانزد عام و خاص می باشد.

اپیزود چهارم- من وصیتی ندارم فقط می گم که باید قدر همدیگه رو بدونیم...
گفتگوها یکی از عناصر اصلی در شکل گیری رویداد دراماتیکی محسوب می شوند. گفتگوهای یکدست و روان، منطبق با شخصیت افراد و تاثیرگذار از نقاط مثبت سریال پایتخت محسوب می شود.

در پاره ای از اوقات این جملات چون اوجگاه ها و بزنگاه ها مخاطب را به جهانی دیگر پرتاب می کند. این اپیزود را با جمله شخصیت نقی با هنرمندی محسن تنابنده -که با در نظر داشتن انصاف و آگاهی از هنر نمایش، یکی از بهترین بازیگران عرصه هنرهای نمایشی(تئاتر، تلویزیون و سینما) ایران بوده – در پاسخ به درخواست وصیت از سوی شخصیت بهبود در قسمت 8 سریال آغاز نمودم.

 بیان ساده و پرتعمق این گونه جملات در سراسر این سریال که مبین هسته مرکزی سالم، محتوای انسانی و درونمایه خیرخواهانه این اثر هنری بوده توسط مخاطب بسیار دیده و شنیده شده است.

در همین مدت محدود شاهد تاثیرپذیری و تکریم بازی تاثیرگذار هنرمندان در روند شکل گیری این مجموعه بوده و به عنوان مثال بازی محسن طنابنده بر روی قبر مادرش – گفتگو و کشمکش بین پسر با روح مادر و درخواست یاری رسانی- بعد از تصادف پنجعلی دلیل این مدعا بوده که با اظهارنظر مثبت هنرمندان عرصه نمایش و آحاد مردم و واکنش آنها در فضای مجازی و رسانه ها در استان و کشور روبرو شده است.

باید حضور همه هنرمندان ارزشمند و ساعی را در این اثر هنری قدر دانست. بازی های روان و یکدست بازیگران از نقاط قوت این اثر به شمار آمده که با حضور سه تن از بهترین های حال حاضر عرصه هنرهای نمایشی ایران، احمد مهران فر، محسن تنابنده، هدایت هاشمی، بسیار تاثیرگذار، باورپذیر، منطبق با درونمایه و هدف طراحی شده اثر بوده است.

در طول این سالیان حتی هنرمندان مازندرانی در مرکز سیمای استان در ایفای نقش های خود در ذهن مخاطب به این درجه از باورپذیری دست نیافته اند که البته بنا بر مقایسه نبوده، چرا که فاصله این سه بازیگر مذکور با بسیاری از همکاران حرفه ای خود در ایران محسوس می باشد.

 باید این حضور هنرمندانه و باورپذیر را در چنین سریال فرهنگ عامه ارج نهاد و قدردان این سعی و تلاش بود. بازیگر ها خود از دیگر عناصر اصلی یک رویداد دراماتیکی می باشند که با توجه به ظرافت ها و تکنیک های ارائه شده از سوی بازیگران اصلی این سریال از سه جنبه بدنی (فیزیکی) یا تکنیکی - جنبة ذهنی یا اندیشه ای- جنبه حسی یا روحی، منطبق با اهداف و افکار شخصیت و در راستای تفکر اصلی سریال بوده و اسباب باورپذیری نزد مخاطب را فراهم نموده است.

 از عناصر اصلی دیگر و اساس درام، كشمكش است، بدون كشمكش داستاني وجود نخواهد داشت. در پایتخت کشمکش هایی از انواع کشمکش انسان با انسان، انسان با خود، انسان با طبیعت، انسان با جامعه، انسان با سرنوشت، جامعه با جامعه به وفور مشاهده شده است.

انواع این کشمکش ها در داستان پایتخت، کثرت موضوع در عین رعایت وحدت مضمون و فرم سریال، اسباب حرکت رویدادها را ایجاد نموده و کشمکش ها در سایه رعایت مواردی چون کشمکش نباید جهشی باشد، باید تصاعدی باشد، کشمکش لزوما با تنفر همراه نیست، کشمکش باید میان دو نیروی هم اندازه اتفاق بیفتد، کشمکش نباید حل نشدنی به نظر بیاید و... به خلق کشمکش های ایده آل و باورپذیر منتج شده است.

طراحی لباس و صحنه در عین حال که کمینه گرا بوده ولی استفاده صحیح از عناصر تجسمی در آنها به یکدستی و تعریف رویدادها خدمت شایانی نموده است. چهره پردازی مناسب ومنطبق با سبک اثر و فضای جغرافیایی و فرهنگی آن از نقاط مثبت پایتخت محسوب گردیده که بدون در نظر داشتن سبک اجرا و نوع مواجهه با محیط پیرامون، اسباب سوء برداشت را ایجاد می نماید، ولی با فهم صحیح و شناخت گونه کار از وجود هرگونه ابهام و طرز تلقی غلط پیشگیری به عمل خواهد آمد.

 یکی از نقاط قوت پایتخت تصویربرداری ساده، منسجم و سیال که منطبق با مفهوم آن بوده، می باشد. قاب بندی ها، زوایای دوربین، حرکت دوربین، رنگ تصویر، نورپردازی و تمامی عوامل بصری بسیار منسجم و متناسب با مدیای تلویزیون و ظرفیت های بصری مخاطب ایرانی و مازندرانی می باشد.

استانداردهایی که گهگاهی در تولید آثار فرهنگ عامه بسیار غایب بوده و عدم همین انسجام در کیفت ها و کمیت های شکل گیری یک مدیا، اسباب عدم باورپذیری مخاطب و ایجاد تنش های روحی و روانی و گریز از اثر را فراهم می نماید، مسئله ای که در پایتخت صد درصد معکوس بوده و با جذب حداکثری مخاطبان و حتی معترضان خود روبرو گردیده است. این نشان دهنده دانایی عوامل ساخت این سریال بوده و جای ارج نهادن دارد.

یکی دیگر از عناصر برجسته در پایتخت، عنصر سوندافکت و شنیدارها بوده است. جدا از طرز بیان منطقی و منطبق بازیگران با سبک اجرایی اثر، استفاده از اصوات بومی جغرافیایی، صداهای مربوط به موجودات و رخدادهای جغرافیای مازندران، حضور شرافتمند و همراه با تکریم موسیقی نواحی- مازندران، از عناصر ارزشمند این اثر محسوب می گردد.

موسیقی محلی ایران در مازندران با توجه به پیشنیه‌ی تاریخی قوم ساكن در منطقه، وسعت جغرافیایی و طبیعت زیبا و متنوع، از گستره و واریته‌های مختلفی برخوردار است. دراشعار و ملودی‌های مازندران خصیصه‌های اقلیمی و طبیعی منطقه به وضوح دیده می‌شود و عناصر زنده و ملموس طبیعت، ناهمواری ها، كوه‌، جنگل، دریا، كار دامداری و كشاورزی در هنرهای مختلف منطقه نمود دارد.

 استفاده اصولی و اجرای موسیقی محلی مازندران در دو بخش آوازی و سازی در رویدادهای مختلف اثر و تیتراژ آغاز و پایان به فضاسازی و القای حال و هوای منطبق با مضامین و مفاهیم رویدادها، ثمربخش و ارزنده بوده است.

بعد از مدت ها حضور شرافتمند و منسجم موسیقی محلی مازندران در دو بخش سازی و آوازی در رسانه ملی در حضور همگانی مخاطب ایرانی از دیگر توفیقات ارزشمند و ارجمند سریال پایتخت می باشد. باید در نظر داشت فرم در موسیقی مازندران بسیار ساده و متناسب با همین موسیقی بوجود آمده است و در همنشینی عناصر دیداری و شنیداری سریال پایتخت این عنصر به صورت اصولی و متعهد در راستای وحدت حسی اثر قرار گرفته است. درباره ی تعهد اجتماعی موسیقی باید این کلام بتهوون را یادآور شوم: آنجا که سخن باز می ماند، موسیقی آغاز می شود. چه بسا موسیقی این سریال، پیام اثر را در بسیاری از رویدادها در هنگام عجز کلام به جان مخاطب نشاند. شاهد مثال زمانیست که در قسمت 6 سریال، به ظاهر پنجعلی تصادف می کند...

پایتخت با توجه به دارایی پارامترهای بنیادین یک سریال موفق، معیار ها و میزان هایی چون تفکر انگیز بودن، احساس برانگیز بودن، عبرت آموز بودن، مفرح بودن، لذت بخش بودن، سرگرم کننده بودن، قابل باور بودن، تاثیر گذار بودن، فراموش نکردن، ارتباط وسیع ایجاد کردن، درونمایه و فرم موفقی را عرضه نموده است. باید به یاد داشت که در مواجهه با این سریال و هر اثر هنری باید پیشداوری ها و قضاوت های محتوم قبلی را کنار گذاشت و همان گونه به سراغ اثر رفت که همان طور ایجاد شده است.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم     تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال



  • يکشنبه 17 فروردين 1393-10:32

    واقعا کاراکترها بسیار بسیار عالی بودند. اما آخر فیلم بسیار غیر حرفه ای، پر از اشکالات فنی و غیر واقعی بود مثل زمانی که تمام مربی نقی روی تشک رفته بودند و کشتی گیر را نبرده بودند و همه منتظر نقی بودند !!! یا امتیازات کشتی و یا عدم محدودیت های اتاق icu بیمارستان!! بیشتر سکانس های قسمت های آخری برای کش دار کردن فیام نامه بود. بیشتر هم جنبه تبلیغاتی داشت. به نظرم اگر بازی قوی کاراکترها نبود اصلا کسی تمایل به دیدن این فیلم نداشت. در کل خسته نباشید به این تیم و امید که در پایتخت 4 این مسایل نباشه...

    • بهمن کلبادی پور پاسخ به این دیدگاه 20 2
      شنبه 16 فروردين 1393-16:30

      اقا ما رو باش که فکر میکردیم فقط ما عوام الناسیم که طرفدار و دوستدار سریال قشنگ وجذاب پایتختیم که اینهمه طرفدار داره . اخه عوام همیشه در همه جا ازلحاظ جمعیتی از خواص بیشترند . حالا معلوم شد نخیر اقا چه دانشمندان و خرد ورزان و چه بزرگانی درعرصه های گوناگون علمی فرهنگی هنری اجتماعی اقتصادی و......به عنوان خواص طرفدار این سریال اموزنده و طناز هستند . نمونه نویسنده دانشمند همین مطلب جناب پرفسور میثم زندی نگاه خود را از اثر به تاثیر معطوف کنیم چه انسان شایسته وفرهیخته ای هستند که علاوه بر دانش هنری بالا ووالا یک شخصیت برجسته درعلوم انسانی و اجتماعیست. که امیدواریم خدابرای این مملکت نگهش داره . واسه خاطر همینه که میگن عام و خواص استقبال کردن از سریال پایتخت 3

      • شنبه 16 فروردين 1393-13:47

        جالب بود. استفاده بردیم. پایتختی ها گل کاشتند امسال. منتظر قسمت های بعدی هم هستیم


        ©2013 APG.ir