تعداد بازدید: 3854

توصیه به دیگران 0

چهارشنبه 28 خرداد 1393-8:41

نفت و مردم ایران

این همه تاوان ندانستن کافی نیست؟

جدا سازی نفت از قوه مجریه و اداره ثروت نفت به دست نمایندگان ویژه مردم، به وضع ناپایدار و بحران خیز کنونی، به طور حتم خاتمه خواهد داد.


 

مازندنومه؛ سرویس اقتصادی، درویشعلی کولاییان: استاندار مازندران اعلام کرد که در کشور نود درصد منابع به هـدر می رود.

1 به خاطر آوردم هفده سال پیش اقتصاددان برجسته ای شبیه همین را می گفت. او اعتقاد داشت، میزان بهره وری در ایران بسیار نازل است و به برآورد آن زمان او این میزان در حد پنج در صد بوده است.

2 با کمی دقت تداوم طولانی این وضع برایمان جلب توجه می کند . سوال این است ، این وضع را چگونه  تفسیر و یا توجیه کنیم ؟ مدیران و سیاستمداران امروز و دیروز را مقصر بدانیم یا ایرانی بودن و نوع مسلمانی مان را !؟

        نگارنده این گونه پاسخ ها را نا روشن بلکه نادرست می داند . از نگاه او مسبب اصلی عاملی نوظهور است .  عاملی نوظهور که به طرح آن پیش از این طبعاً نیازی نبود اما از بازی روزگار، ما امروز به مطرح نمودن آن نیازمندیم به قول فردوسی :

                   چوگویی که توش خرد  توختم                 همه آنچه بایست آموختم

                      یکی نغز بازی کند روزگار             که بنشاندت پیش آموزگار

        بلی به دانستن نکته ای نیازمندیم که احاطه به آن، ضرورتی حیاتی شده است ! این دانش اسرار آمیز چیست که  مورد نیاز ما است اما پیش از این به دانستن آن نیازی نبود !؟
          گفتنی است با وجودی که اهل قلم و اندیشه موظف ترین کسان در ارائه چنین دانشی به مردمند .اما افسوس توجه  به این مطلب تا کنون از سوی آنان ، از گوشه چشمی هم  کمتر بوده است .

        همه می دانند خرج دولتیان را در هر کجای جهان  مردمان می دهند و این مردمانند که کار می کنند ، کشت می کنند ، مال می اندوزند و در همه حال سهمی را هم به دولت هامی دهند . ما نیز آن چه را که پرداخت می شود ، در زبان فارسی یا عربی مالیات و یا باج و خراج و یا زکات و یا امثال آن می گوییم که همیشه سهمی از تلاش و سهمی از بهای کار قاطبه ی مردم بود و هست.

نکته ای این جا است، هیچ زمان اتفاق نمی افتد و نمی افتاد که عمده معاش حاکمیت ، فقط از برکت کار گروه بسیار کوچک از مردم تامین شود . چنین چیزی هرگز اتفاق نمی افتاد .

معمولاً دولت ها چه بزرگ و چه کوچک ،چه مستقیم و چه غیر مستقیم به همه جمعیت خود و یا به بخش عمده نیروهای مولد، چه کشاورز چه صنعتگر و چه بازرگان ، به نوعی وابسته می شدند . دقیق تر بگوییم هرگز اتفاق نمی افتاد ماحصل کارِ بخشی بسیار کوچک از مردم، سهمی بزرگ و قریب به تمامی معاش دولت را تشکیل دهد. این اتفاق در ایران پیش آمده  است وقریب نیم قرن نیز،  ادامه  دارد. همین امروز در تمامی جهان، چنین چیزی واقع نمی شود مگر به استثنا و استثنای بزرگ در جهان ، کشور ما ایران است !

        توفیق اجباری همیشه این بود که طیف گسترده ای از نیروی کار منشا تامین مالیه دولت ها شوند . در گذشته و در نظم فئودالی سابق این کشاورزان و دامداران و بازرگانان بوده اند و در دوران مدرن و روزگار ما طیف وسیعی از کارگران و کارمندان و بازاریان در شکل واحدهای تولیدی ، بازرگانی و خدماتی، منشا اصلی درآمد های دولت اند . هرگز چنین نبود که گروهی بسیار کوچک ،سهمی بسیار بزرگ از درآمد دولت را تادیه و یا تامین کنند . این اتفاق نادر از نیم قرن پیش تا به امروز، برای ما ایرانیان رخ داده است .

        در نیم قرن اخیر ، منابع خداداد ی نفت ، گذران دولت ها در ایران را ،به طور کل و با همه دولت های پیشین متفاوت ساخته است . وضعیتی را شاهدیم که درآن، درصد کمی از نیروی کار، منبع اصلی مالیه دولت ها شده اند. شکل نا بهنجاری است که مدتی طولانی دوام آورده ، ما ایرانیان را مستثنی کرده است .


        منابع درآمدی دولت  

        نمودار زیر اجزای درآمدی بودجه دولت را طی پنج سال اخیر به نمایش می گذارد.3



        اگر چه این نمودار سهم نفت و فراورده های نفتی را چهل تا پنجاه درصد منابع درآمدی دولت معرفی می کند ولی به اعتقاد ما و به دلائل زیر سهم این جزء درآمدی بیشتر بوده تا نود درصد نیز می رسد.

        1-  مقامات رسمی  معادل ریالی ارز را همیشه کمتر از ارزش واقعی آن محاسبه می کنند، بدین خاطر سهم نفت و فرآورده های نفتی در بودجه ، بیش از آن است که  نمودار فوق، نشان می دهد.

        2- مالیات های ماخوذه معمولاً کمتر از حد انتظار و این باعث آن می شود که بگوییم سهم واقعی نفت  باز هم بیشتر می شود( بیشتر از رقمی که نمودار نشان می دهد ).

        3- درآمد حاصله از واگذاری شرکت های دولتی در بخشی عمده، در واقع اندوخته درآمدهای حاصله از نفت، طی سال های پیش است .یعنی این جزء درآمدی نیز در بخشی عمده، به جزء درآمدی نفت متعلق است .

        4- اگر بدانیم که بخشی مهم از مالیات، درآمدهای گمرکی وبرآمده از واردات است ، باز هم سهم و تاثیر درآمدها ی نفتی در عمل بیشتر می شود . عمده ی واردات از برکت دلارهای نفتی است .

        5- نکته ای که در نمودار بالا به چشم می خورد،  برتری همیشگی درآمد نفت و فرآورده نفتی، نسبت به اجزاء دیگر درآمد است . حتی در نوسانات شدید ، باز هم نفت، برتری چشمگیر را نسبت به سایر منابع درآمدی حفظ می کند و در حقیقت باقی درآمدهای دولت تابعی از متغیر نفت می شوند . بنا براین نیز، سهم درآمد نفت در بودجه بسیار افزون تر از آن است که معرفی می شود .

        دولت با ترکیب نابهنجار درآمد(سوء تغذیه مالی! )

        ملاحظه می شود سهم نفت بیشتر از حد و میزانی است که رسماً اعلام می شود تا آنجا که به جرات می توان گفت بسیاری از سال ها تا نوَد درصد منابع درآمدی دولت از محل درآمد نفت و فرآورده های نفتی بوده است .

        حال باید پرسید به مدد چه تعداد مردم و یا به مدد چه بخشی از نیروی ملی کار، این بخش عظیم از نیاز مالی حکومت برآورده می شود . نفتگران و تولید کنندگان نفت و گاز در ایران چه تعداد کسانند ؟

        اگر بدانیم که جمع نیروهای شاغل، در کشف و تولید و استخراج و انتقال نفت خام از بیست هزار نفر کم تر است به سهم ناچیز بدنه اصلی نیروی کار ایران در تامین درآمد اصلی دولت ، آگاه می شویم .

             می دانیم که نیروی ملی کار در ایران از بیست میلیون نفر بیشتر است و فقط یک در صد آن، بالغ بر دویست هزار نفر است . اگر سایر عوامل انسانی تولید نفت و گاز را نیز به شمار آوریم نیروی کار  مولد در  نفت و فرآورده های نفت به رقم دویست هزار نفر نمی رسد که تازه این رقم  از یک درصد نیروی کار در ایران کم تراست .

        در کشور ما -ایران- کم تر از یک در صد نیروی کار، نود در صد نیاز مالی دولت را بر آورده می کنند ، در نتیجه 99 در صد بقیه تنها سهمی ناچیز را در تامین درآمد دولت بر عهده دارند . چنین تجربه  را کدام کشور و در کجای جهان ،پیش از ملت ایران،پیش روی خود داشته است ؟ قدر مسلم چنین تجربه منحصر به فرد ، با دوامی چنین طولانی، دامن هیچ کشوری را پیش از این نگرفته است این بازی عدد و رقم نیست .

        بخش مهمی از تاریخ، چگونگی تعامل معیشتی مردم با حکومت ها است. این ارتباط تنها یک ارتباط اخلاقی و یا یک موضوع ارزشی نیست بلکه ارتباطی مادی و معیشتی نیز هست . اعطا زکات از سوی مردم در گذشته اگر چه شعار دینی نیز محسوب می شد ولی قبل از هر چیز تعامل معیشتی حکومت های اسلامی با مردم بوده است .این مطلب همیشه در مباحث مریوط به سیاست و کشور داری، بابی مفصل است .

        هیچ زمان بی نیازی نسبی حکومت در کسب درآمد، به کار مردم، به شکل امروز ، اتفاق نیفتاده است .این میزان بی نیازی به توده مردم و  به بدنه اصلی نیروی کار بی سابقه است  و مساله ای تازه را در جامعه شناسی و اقتصاد ایران مطرح نموده است . این وضع در فاصله نیم قرن اخیر به منصه ظهور رسید. عواقب سوء احتمالی این وضع و نتایج سوء حاصل از آن ، چگونه خود را نشان داده است ؟

        در علوم اجتماعی بسیاری اوقات پدیده های اجتماعی به سیاق علوم طبیعی با بررسی آماری عوامل ذیربط قابل فهم می شود . در روزگار ما، پیرامون یک سوژه اجتماعی و در ارتباط با آن همیشه آمارو اطلاعاتی سودمند پیش رو است.این اطلاعات ارزشمند مشاهدات علمی پژوهشگر را وسعت داده، فراگیرتر می کند .

بررسی آماری می تواند علل تفاوت ها را در مقایسه با سوژه های مشابه به پژوهشگر نشان دهد . جامعه ایرانی را از این نقطه نظر باید سنجید و رفتار نا روشن و پیچیده  ایرانی ها را، با ده ها سال اتلاف منابع و نقصان بهره وری و بحران های متعدد، زیر نظر گرفت .

        اتلاف فاحش منابع و وقوع بحرانهای اجتماعی در ایران طی نیم قرن اخیر، چگونه ارتباطی با سوژه مورد نظر ،یعنی ترکیب درآمدی دولت دارد ؟ به خصوص که می بینیم هر گاه که بخش درآمدی نفت و فرآورده های نفتی بیشتر اوج می گیرد ،اتلاف منابع باز هم بیشتر و دامنه بحران ها نیز گسترده تر می شود، حال آن که در مقابل،  باقی پارامتر ها، به شمول کابینه ها ومدیریت ها و برنامه ها،  با تغییر ات خود ،اثری چندان در  روند نامطلوب اتلاف منابع ،به جا نگذاشته است .

        بی تردید حق با ما است اگر که بگوییم این هدر رفتن ها واین بحران ها به  ترکیب درآمدی دولت یا همان تعامل بسیار ضعیف معیشتی دولت با بدنه اصلی نیروی کار، مرتبط است . همه مشاهدات همین را تایید می کند !

        ایراد به نفت که یک نعمت خدادادی است حرفی نا بجاست،همانطور که به رخ کشیدن توفیق کشورهایی نفت فروش چون نروژ و کویت و قطر و مقایسه آنان با ایران، به دلیل تفاوت در جمعیت و تفاوت در ترکیب درآمدی ، مقایسه ای بی حاصل است . از سوی دیگر باید بگوییم سرگذشت طوفانی کشورهای الجزائر و عراق و لیبی، برای همه بایستی قابل تامل باشد !

        درمی یابیم که تک محصول خواندن اقتصاد ما یک برداشت ابتدایی است که از سوی بعضی ها هنوز عنوان می شود . رانتی شمردن اقتصاد نیز مشکل خاص ما را برملا نمی کند . مارک بیماری هلندی زدن بر پیشانی اقتصاد ما فقط خودفریبی است . مساله مهم ما ترکیب به شدت نابهنجار درآمد دولت و یا همان ساختار سوء بودجه های سالیانه است .

        هزینه کردن منابع به همان وضع سابق ، بدون ایجاد همبستگی مالی دولت با قاطبه مردم ، به راه حلی منجر نخواهد شد . با ادامه وضعی که خود مشکل آفرین شده است نمی توان مشکل را حل نمود .

        قدر مسلم اقتصاد دانان و جامعه شناسان باید با دادن آگاهی به مردم افقی تازه را به روی مردم باز کنند . مردم ایران، همانطور که گفته شد، امروز نیازمند نوعی آگاهی شده اند که دیگر مردم جهان، مثلاً در غرب نیازی به آن نداشته و ندارند که اگر غیر از این بود ، اندوخته های تجربی شان مثل همیشه توسط ما امروز به کار بسته می شد .گویی که این بار، ما خود موظفیم مشکلی نوپدید را با دست خود گره گشایی کنیم .

        به اعتقاد صاحب این قلم جدا سازی نفت از قوه مجریه و اداره ثروت نفت به دست نمایندگان ویژه مردم ، به این وضع ناپایدار و بحران خیز، بطور حتم خاتمه خواهد داد و بار دیگر تعامل مالی و معیشتی دولت با مردم به جایگاه طبیعی خود باز خواهد گشت . از این راه مردم حساب روشنی با دولت های خود پیدا می کنند و دولت ها نیز به ولی نعمت خود یعنی مردم و بدنه نیروی کار تکیه خواهند زد .

        در مخالفت با  پیشنهاد بالا، موهومات زیر گاهی از زبان این و آن شنیده می شود :

        - چرا نفت را خصوصی کنیم ؟

        - چرا تشکیلات عریض و طویلی را به تشکیلات حکومت اضافه کنیم ؟

        - دولت بدون نفت قادر به ادامه حیات خود نخواهد بود !

        - برای توسعه زیر ساخت ها بهتر است نفت در اختیار دولت باشد .

        - پول نفت پول تو جیبی مردم نیست و ......

        نادرستی این ادعا ها برایمان روشن است. اولاً راه حل پیشنهادی برای نفت، خصوصی کردن نیست بلکه ملی کردن واقعی نفت است. ثانیاً هیچ سازمان عریض و طویلی هم به حکومت اضافه نخواهد شد . وزارت نفت همان است ،فقط با نامی جدید و طبق قانون با مدیریتی مستقل از دولت اداره می شود . این مدیریت را افرادی معتمد، به انتخاب مردم بر عهده خواهند گرفت .همه تغییرات نیز بر اساس قوانینی مصوب از سوی پارلمان کشور عملی خواهد شد .

        نمایندگان مردم در مجلس، قانون تازه ای را برای تعیین مالیات بر درآمد نفت که از این پس مستقیم به مردم تعلق دارد ، مصوب می کنند به نحوی که بتواند ضامن تعهدات مالی دولت باشد . مدیریت جدید حاکم بر نفت مطابق قوانین و با گذراندن پیشنهادات خود در مجلس و تصویب پیشنهادات در پارلمان گام به گام هدف خود را دنبال خواهد کرد .

        توسعه زیرساخت ها نیز با اصلاح قوانین مالیاتی و اخذ مالیات عادلانه و تامین اعتبارات لازم ادامه پیدا می کند .از سوی دیگر، واضح است که قاطبه مردم اقتصادی تر، با داشته های خود عمل می کنند ، به ویژه آن که بعد از وقوع تحولات مورد اشاره ، تعرفه های تعیین شده مالیاتی، واردات را مشکل ، در نتیجه برخلاف وضع سابق، همه چیز خود بخود، به تقویت تولید داخلی منجر خواهد شد . از این راه است که از بیکاری شدید در کشور بطور حتم  کاسته خواهد شد .


         عدم اعتماد به مردم در استفاده درست از ارز نفتی، تابوی زشتی است که تاوان آن را بسیار پرداخته ایم .

          نمایندگان ویژه برای درآمدهای حاصل از نفت تصمیمات نویی را اتخاذ خواهند نمود .

        یکی از اقتصاد دانان مطرح4 ، متاسفانه اصطلاح پول توجیبی را بر زبان آورده است. او گفت ، پول نفت، پول تو جیبی مردم نیست! از ایشان باید پرسید چرا جنس پول جیب شما با پولی که شما در حساب بانکی دارید فرق نمی کند اما، برای جیب مردم، شما طور دیگری تعبیر می کنید ؟

        باید اذعان نمود هیچ راه حلی بدون مشکل نیست، مهم این است که ارزیابی مان درست باشد . همین که مشکلی قابل تحمل را جایگزین مشکلی غیر قابل تحمل می کنیم، عاقلانه رفتار کرده ایم.

        در خاتمه، به اقتضای سن، پنجاه سال اخیر را  نگارنده خوب به خاطر می آوَرَد . او دیده است که بهای اشتباه بزرگ در اقتصاد را،ایرانیان چگونه پرداخته اند. تاسف و بازهم تاسف این جا است که به اشتباه خود، ادامه میدهیم .ماچیز های زیادی را تا کنون از دست داده ،قربانی ندانستن مان کرده ایم . حجمی عظیم از منابع مالی و مهم تر از آن ، منابع عظیم انسانی، و نهاد های اجتماعی همه قربانی اشتباهی بزرگ می شوند.آیا این همه تاوان ندانستن کافی نیست؟

        پانویس:

        1- در کشوری هستیم که بالغ بر 90 درصد سرمایه کشور را هدر می دهیم و تنها 10 تا 15 درصد درست مصرف می شود که دردناک است.( به نقل از دکتر ربیع فلاح استاندار مازندران 24 اردیبهشت 93 – در محل دفتر انتشارات علوم رایانه در بابل - به نقل از مازندنومه)

        2- - دکتر حسین عظیمی آرانی – سخنرانی در هلال احمر ساری – تابستان 1376

        3- منبع :  نمودار از هفته نامه تجارت فردا شماره 78 اسفند 1392

        4- اظهارات دکتر محمد ستاری فر در روزنامه آرمان 18 خرداد 392ا

 


  • علت را از معلول جدا ببینیمپاسخ به این دیدگاه
    پنجشنبه 29 خرداد 1393-7:51

    تمرکز قدرت ،کاستی می آورد . تفکیک قوا ، حرکت در جهت رفع کاستی ها است .نفت در ایران قدرتی عظیم و استثنایی است . جدا سازی و تفکیک آن و تعیین جایگاهی برای آن به نحوی که در مقابل چشم مستقیم مردم باشد نوعی تفکیک قوا و یک امر ضروری در ایران امروز ما است .پس بیاییم ابتدا علت ها را بشناسیم . آن چه که شما را آزرد معلول هایند .بدانید که کار درست از جایگاه نا درست انجامش غیر ممکن است. ضمناً به یادداشته باشید که اینجا عبور از بحران(دو راهه مرگ و حیات ) هدف اصلی است و الا زندگی و گذران همه ملت ها مشکلات ریز و درشت را همیشه با خود دارد .

    • چهارشنبه 28 خرداد 1393-16:14

      در بیان تعریف و تمجید از تویسنده مطلب که سزاوار زیبا ترین وپاکترین درودهاست شکی نیست واینکه شاید نویسنده محترم از سر تسامح به اذعان علت اصلی اختلاف طبقاتی که معلول آن تقسیم نا عادلانه ثروت است اشاره ننموده است را بتوانیم به حساب نگاه غیر سیاسی نویسنده بگزاریم علی ایحال با قبول همه دلایل نا کارآمدی ساختاری, اینجانب که تمامی تجربیات اجرائیم در حوزه نفت و گاز کشور سپری کردم سعی میکنم با کمک در حد طاقت وفرصت کامنت و با گواه گرفتن متن مفاله به موارد اندکی اشاره نمایم .
      " حال باید پرسید به مدد چه تعداد مردم و یا به مدد چه بخشی از نیروی ملی کار، این بخش عظیم از نیاز مالی حکومت برآورده می شود . نفتگران و تولید کنندگان نفت و گاز در ایران چه تعداد کسانند ؟ درمی یابیم که تک محصول خواندن اقتصاد ما یک برداشت ابتدایی است که از سوی بعضی ها هنوز عنوان می شود . رانتی شمردن اقتصاد نیز مشکل خاص ما را برملا نمی کند . مارک بیماری هلندی زدن بر پیشانی اقتصاد ما فقط خودفریبی است . مساله مهم ما ترکیب به شدت نابهنجار درآمد دولت و یا همان ساختار سوء بودجه های سالیانه است ."همانگونه که نویسنده اشاره فرمودند این فریبی بیش نیست مسئله این است که چرا به این فریبکاری دامن میزنند؟
      " نادرستی این ادعا ها برایمان روشن است. اولاً راه حل پیشنهادی برای نفت، خصوصی کردن نیست بلکه ملی کردن واقعی نفت است. ثانیاً هیچ سازمان عریض و طویلی هم به حکومت اضافه نخواهد شد . وزارت نفت همان است ،فقط با نامی جدید و طبق قانون با مدیریتی مستقل از دولت اداره می شود . این مدیریت را افرادی معتمد، به انتخاب مردم بر عهده خواهند گرفت .همه تغییرات نیز بر اساس قوانینی مصوب از سوی پارلمان کشور عملی خواهد شد" این هشدار واحساس مسئولیت در ملی کردن واقعی نفت و راه حل پیشنهادی ستودنی است و اما در شرایط وساختار حاظرکلام جنابعالی یعنی مدیریت افراد معتمد به انتخاب مردم " منعقد نمیشود اگر شرایط به گونه ائی بود که دولت و نمایندگان و یا بقول نگارنده افراد معتمد از طریق نهادهای مدنی و یا روزنامه های مستقل به مثابه رکن چهارم دمکرلس امکان کنترل داشتدد من و شما به مقصودمان میرسیدیم به امید روزی که مفاهیمی به مانند رانت , رشوه خواری , کم کاری , سوء استفاده از قدرت , پاسخگو نبودن و ....از جامعه ما رخت بر بندد و گرفتاریها حل گردد و این ممکن نیست غیر از یک ساختار مردم سالار واقعی و با اینان به تقسیم عادلانه قدرت , ثروت و اطلاعات .

      • چهارشنبه 28 خرداد 1393-13:56

        وجدانا مديران دولت جديد برنامه صد روزه اي را طرح كرده اندكه درصادرات نفت خصوصا باا مضاي توافقنامه ژنو تمامي مشكلات حل شدوصادرات ما به نصف رسيد چون بايد بذاريم برادران عرب همسايه برداشت كنند تا احمدي نژاد نيايدونفت را نفروشد!!؟؟

        • چهارشنبه 28 خرداد 1393-11:26

          آقا این چیزا رو ولش کنید! فعلا ما در زیراب از بی نانی داریم می میریم! میگن سهمیه آرد نونوایی ها رو قطع کردن اونا هم نون پخت نمی کنن! شهردار محترم زیراب لطفا رسیدگی کنن!


          ©2013 APG.ir