تعداد بازدید: 10386

توصیه به دیگران 3

جمعه 28 آذر 1393-10:43

افزایش مصرف تظاهری در جامعه/همه فلافلی شده اند

گرایش جامعه به نوگرایی و نوجویی سبب افزایش فلافل فروشی ها شده است/ ما کالایی را مصرف می کنیم بدون آن که نیاز واقعی ما باشد و این جز افتخارات ما به شمار می آید.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، فاطمه عربی: تب فلافل که یک غذای جنوبی است سراسر مازندران را فراگرفته است. این فراگیری اما در استان ما مسبوق به سابقه است، چه در دهه 70 تب مکرومه بافی، مروارید بافی و قلاب بافی داغ شد، پس از آن آموزش دوره های بازیگری، در دهه 80 نیز بازار آموزش موسیقی گرم شد و....

اکنون اما همه فلافلی شده اند، خیلی ها کاسبی راه انداخته اند و بسیاری هم مشتری این غذای کم محتوا ولی ارزان شده اند.

تب، شیوع، اپیدمی، جو زدگی، چشم و هم چشمی یا هر کلمه ای که اسم این کار باشد، مازندران مرکز کپی کاری و تقلید مشاغل است.

 در شهرهای کوچک استان ما کافیست یکی مثلا" کنار کارواش خدمات شست وشوی داخلی خودرو را آغاز کند، به هفته نکشیده تمام کارواشی ها تابلو می زنند: شست وشوی داخلی خودرو!

یا بر فرض یکی «دم نوش سرا» باز کند، چند روز بعد در راسته تمام خیابان ها تابلوهایی مشابه را خواهید دید! و چنین است حکایت فلافل سراهای شهرهای مرکزی استان.

قصه موبایل فروشی و تعمیرات گوشی، ذرت مکزیکی، آبمیوه فروشی های طبیعی و انرژی ها، کباب ترکی و... هم از این دست تقلیدهاست.

*زندگی سنتی در حال فراموش شدن است

فلافل گلولهٔ سرخ شدهٔ نخود پخته و ادویه‌جات است. این غذا در خاورمیانه و به‌ویژه بیروت و دمشق و بغداد زیاد استفاده می‌شود و در ایران نیز در جنوب کشور پیشینه دارد و مصرف می شود.

عرضه گسترده وتب فلافل که غذایی کم مایه و آسیب زاست و به خاطر قیمت پایین آن با اقبال مردم مواجه شده است، از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی است.

در این ارتباط با یاسر رگنی -جامعه شناس- گفتگو کردیم. او دو دیدگاه گرایش به مصرف و نو گرایی و نوجویی را از دلایل افزایش حرفه هایی چون فلافلی می داند.

این مدرس دانشگاه های مازندران با اشاره به فراگیری بعضی از حرفه ها به ویژه مشاغل کوچک در جامعه که به تبع آن درآمد زایی را به دنبال دارد، می گوید: به عنوان مثال بازار موبایل با توجه به نیاز جامعه رو به افزایش است و زمینه برای سرمایه گذاری نیز مهیا است، حال با توجه به این که فلافل جزو غذاهای جوان پسند و با مزاج مردم ما نیز سازگار است استقبال زیادی از آن شده است.

وی با اظهار این که جوانان به نوگرایی و نوجویی گرایش دارند، تصریح کرد: زندگی سنتی در حال فراموش شدن است، جامعه به سمت مدرنیته پیش می رود و فست فودها جای غذاهای خانگی را گرفته اند.

*زود بازده و سودآور بودن فلافلی

این جامع شناس، زود بازده و سودآور بودن شغل فلافل فروشی را از دیگر عوامل شیوع آن در استان اعلام کرد و اظهار داشت: زمانی که مصرف کالایی در جامعه به شدت گسترش می یابد و مورد استقبال مردم هم قرار می گیرد، عده ای  نیز به فکر تجارتی پرسود می افتند، البته اگر نیاز سنجی صورت بگیرد و کسب و کار توسعه یابد، این خود عواید زیادی را برای شخص به دنبال دارد.

وی با اشاره به نیاز سنجی و برنامه ریزی ای که کشور چین برای جامعه ایرانی انجام داده است، گفت: از مهر و تسبیح سجاده های ما گرفته تا سایر اقلام را چین برای کشورهای اسلامی تولید می کند و از این راه درآمد هنگفتی را برای خود به دست آورده است، اما در استانی همچون مازندران بدون آنکه نیاز سنجی شود آن قدر به یکباره تعداد فلافل فروشی زیاد می شود که جز تحمیل بار هزینه و زیان دهی برای فرد چیزی به دنبال ندارد.

رگنی به همجواری مازندران با تهران اشاره کرد و یکی از علت های نوگرایی را همین همجواری دانست.

وی با اشاره به بافت سنتی یزد و نبود هیچ گونه موسسه مالی اعتباری در این شهر گفت: تنها در یک شهر کوچک استان و آن هم تنها در یک خیابان قائم شهر 8 موسسه مالی اعتباری ایجاد شده است.

*مصرف تظاهری در جامعه افزایش یافته است

رگنی البته شتاب فزاینده تکنولوژی و شبکه های اجتماعی و الگو برداری را از دیگر عوامل افزایش مراکز خرید موبابل، موسسات مالی اعتباری و یا فلافل فروشی ها دانست.

وی افزود: از دیدگاه مردم شناسی مد ممکن است به عرف تبدیل شود و در آینده هم استمرار داشته باشد.

این جامع شناس به موضوع دیگری همچون" شی پروری" نیز اشاره ای کرد و یادآورشد: اشیا تعیین کننده اعتبار افراد در جامعه هستند. مصرف تظاهری در جامعه افزایش یافته است ما کالایی را مصرف می کنیم بدون آن که نیاز واقعی ما باشد و این جز افتخارات ما به شمار می آید و البته رسانه و تبلیغات رسانه ای نیز در این شی سروری بی تاثیر نیستند.

وی از دیگر علت های  گسترش فلافل فروشی ها و استقبال مردم از آن را، فشار اقتصادی دانست و ادامه داد: مردم تنها با پرداخت مبلغ 2 تا 3 هزار تومان  علاوه بر این که لحظات خود را در کنار خانواده و یا دوستان سپری می کنند، غذایی ارزان نیز می خورند.

*شما مره نشنوسنی!

تب فقط در فلافل فروشی ها نیست، در بخش کشاورزی ما نیز شدت و سرایت دارد، به عنوان مثال امسال پیاز گران شده است، بنابراین سال بعد همه پیاز کشت می کنند و یا به یکباره درختان تامسون را قطع می کنند و نارنگی ژاپنی پیوند می زنند که البته تضمینی هم برای خرید وجود ندارد.

البته نبود مهندسی درست در بخش کشاورزی و فرهنگ جامعه، علت بروز این مشکلات است.

شاید آن جوان آبادانی که برای دیدار اقوامش به یکی از شهرهای کوچک شمالی آمد و سپس تصمیم گرفت مغازه کوچک فلافلی در این شهر راه اندازی کند، هرگز تصور نمی کرد در عرض چند ماه، یکی پس از دیگری تابلوهای فروش فلافل در شهرهای مختلف مازندران خودنمایی کند و حالا روی بیلبوردهای بزرگ شهری یکی می نویسد: من نوید اهوازیمه، شما مره نشونسنی و شعبات 1 و 2 و3 راه می اندازند!

رقابت فلافلی ها در این بازار آشفته به گونه ای شده که یکی سلف سرویسی خدمات می دهد، دیگری کنار فلافل، آش و خوردنی های دیگر هم سرو می کند، آن یکی لباس عروسک بر تن کارگرش می کند و جلوی مغازه می فرستند تا کودکان را هم جذب کند، یکی فلافل تلفنی راه انداخته و...همه این ها در دو موضوع عام خلاصه می شود: بیکاری مزمن جوان های مازندرانی و مصرف گرایی حاد مردم.

*مطلب مرتبط:

قصه سوپرمارکت ها


  • دوشنبه 5 مرداد 1394-23:46

    جدای از اینکه جوونا از روی بیکاری اومدن سمتش،یکی از علتای رونق فروشش اینه که ارزونه.
    بی واهمه میگم. من یه جوون فقیرم. قدم به ساندویچ های همبرگر و چیزبرگر و از این گرونا نمیرسه،مرغ ترش و فسنجون و اردک شکم پری وجود نداره تو زندگی ما.. دمش گرم که باعث شد ما تو زنگی بتونیم یه ساندویچ بخوریم

    • يکشنبه 13 ارديبهشت 1394-2:11

      لیاقت شماها همون سوسیس کالباسه و نمک ید دار روغن های جامدی که اخرش کبد چرب بگیرین نه فلافلی که کاملن گیاهی

      • فلامینگوپاسخ به این دیدگاه 11 0
        جمعه 12 دی 1393-17:18

        هر جای دنیا یکی یه همچین شغلی رو راه بندازه که 10تا کارگر توش مشغول بشن کلی تسهیلات و وام میدن،کلی تشکر میکنن. حالا ایران همه میخوان زیراب مارو بزنن یا مثل شما با گزارشات نادرستشون این شغل رو تخریب کنن. شما باید از آقای صبوری قدردانی کنید که همچین شغلی رو آورد تو مازندران که کنارش 90تا فلافلی دیگه باز شه و اشتغال زایی بشه. یکم واقع بینانه نگاه کنین. ج

      • نوید صبوری اهوازیپاسخ به این دیدگاه 13 1
        شنبه 6 دی 1393-1:53

        من همون جوان آبادانی که شما گفتید هستم.ولی نه آبادانی هستم بلکه اهوازی .و نه به خانواده سر زدم بلکه چندین سال است که در بزرگ شهر بابل زندگی می کنم.بخدا نمیدونسم قراره اینطوری بشه.ولی از تمام کسانی که بعد از من فلافلی زذند ممنونم.چون اگه اونا نبودن من انقدر پیشرفت نمیکردم و در عرض 9ماه با دست خالی 15تا شعبه در استان های مازنذران و سمنان و گیلان و خراسان شمالی وگلستان نمیزدم.مازندران چون صنعتی نداره جوانان مجبورن بیان تو بازار.چون جرات ریسک رو ندارن باید منتظر باشند تا ببینند کی تو کارش موفق شد تا از روی اون کپی بزنن.ممنون که پرداختین ولی تو گوگل سرچ کنید خواص فلافل تا متوجه بشید که غذای کم ارزشی نیست.

        • چهارشنبه 3 دی 1393-12:19

          من سلیقه‌ی خودم رو به عنوان یک مازندرانی می‌گم. واقعا بد مزه‌اس!!!
          نمی‌دونم مازندرانی‌هایی که دهن‌شون با خوراک‌هایی مثل مرغ ترش و فسنجون و مرغ شکم‌پر، رب انار و ... عادت کرده چجوری چنین چیز بی‌ارزشی رو وارد دستگاه گوارش‌شون می‌کنن!

          • دوشنبه 1 دی 1393-19:35

            اتفاقا ایده جالبی بود، جو خیلی دوست داشتنی و فضای نو و جالبی ایجاد کرده بود. هر چند مثل خیلی از موج های دیگه، فرو میشینه و الان هم کاملا، فرونشستن این جو قابل مشاهده است. اوایل افتتاح صفش به درازای صف سبد کالا! بود. ولی الان تقریبا عین بقیه ساندویچی هاست.
            شهر کوچک!؟

            • كيچك جامعه شناسپاسخ به این دیدگاه 7 0
              دوشنبه 1 دی 1393-9:42

              با اين همه اين امر نشان از پويايي جامعه يا بهتر بگويم بخش كسب و كار مي دهد.من از اصطلاح "پويايي" به طور خنثي و بدون ارزش مثبت يا منفي استفاده مي كنم. اين پوايي - تغيير سريع كسب و كار هاي كوچك زود بازده كم درآمد- مي تواند علائمي از جامعه بانشاط و متحول روبه جلو باشد، در عين حال مي تواند نشانة تلاش مبتكرانه افراد و جوانان كم در آمد در نبود برنامه كلان و مسئولين باشد.

              • دوشنبه 1 دی 1393-7:50

                به نظرت مردم چه کار کنند برن سماق بمکند از بیکاری؟! خودتون هم خواب رو گفتین هم تعبیر خواب رو! خبرنگار بشن به نظرت؟؟؟؟ ...

                • يکشنبه 30 آذر 1393-21:23

                  خواهر گرامی همه صحبتهای خوب شما در جمله پایانی یعنی بیکاری جوانان و روی آوردن به مشاغل کاذب خلاصه میشود.


                  ©2013 APG.ir