تعداد بازدید: 2393

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 6 مهر 1384-0:0

يادي از وکيل بازيگر

فيلم شناسي امامعلي حبيبي،کشتي گير اسبق تيم ملي،نماينده مردم شاهي(قائم شهر) در مجلس و ...بازيگر سينما.


حبيبي 74 ساله، متولد شهر قائم شهر است که اکنون در بابل زندگي مي کند.وي قهرمان بازي هاي المپيك ۱۹۵۶ ملبورن، قهرمان جهان در سال هاي ۱۹۵۹ تهران ـ ۱۹۶۱ يوكوهاما و ۱۹۶۲ توليدو ست.

امامعلي در چند فيلم سينمايي نيز بازي کرده است که به اين قرارند:

ببر مازندران(1347)

حبيب هيزم شكن و كشتي گير جواني است كه بشيرخان و افرادش با او درگيري دارند. حبيب در مراسم كشتي محلي با بلور و حسين غول مي رود و به مقام قهرماني مي رسد و براي انجام مسابقه اي به مشهد سفر مي كند. قبل از شروع مسابقه به زيارتگاه مي رود و به پيرزني برمي خورد كه آرزو دارد پسرش كيوان در مسابقه كشتي پيروز شود تا در نزد خانواده ي نامزدش احساس سرافكندگي نكند. روز مسابقه حبيب شكست مي خورد و از دليل شكستش فقط مادر كيوان اطلاع دارد كه او را مي ستايد. دوستان حبيب به تصور اين كه او در ازاي پول مسابقه را باخته است او را از خود مي رانند. حبيب به زادگاهش باز مي گردد و در آن جا متهم مي شود كه از لاله دختر نابينايي هتك حرمت كرده است. اهالي روستا و نامزدش ستاره او را سرزنش و سنگسار مي كنند. پيرزن كه به بي گناهي حبيب ايمان دارد با فرزندش و بلور به زادگاه حبيب مي روند و از حبيب دفاع مي كنند. لاله با شنيدن صداي بشيرخان او را به عنوان متجاوز معرفي مي كند. بشير و افرادش دستگير مي شوند و در مسابقه اي ديگر بين حبيب و كيوان، حبيب پيروز مي شود.

آدم و حوا(1349)

آدم كه فرمانده ي كشتي است، زني به نام حوا را نزد پسرانش هابيل و قابيل مي برد. حوا مورد توجه مرد ديگري هم هست. آدم در مبارزه اي پيگير مرد را از سر راه خود برمي دارد، اما بعد با وسوسه ي حوا براي به دست آوردن پول بيشتر مواجه مي گردد. او گاو صندوقي را سرقت مي كند، ولي گرفتار مي شود پس از آزادي حوا را از ياد برده و زندگي تازه اي را با خانواده اش آغاز مي كند.

رام کردن مرد وحشي(1349)

مردي جنگلي كه خشونتش زبانزد اهالي منطقه است، مورد علاقه ي دختري است كه پدرش در آن اطراف ميكده اي دارد. خبرنگاري شرحي با تصويري از مرد جنگل چاپ مي كند و بدين ترتيب دختر عمويش او را مي شناسد و به همراه پدرش در جنگل او را مي يابد و سعي مي كند كه نحوه ي رفتارش را تغيير دهد و تا حدودي نيز موفق مي شود. اما دختر صاحب ميكده كه نمي خواهد مرد محبوبش را از دست دهد، دسيسه هايي مي چيند و مرد را نسبت به دختر عمويش بدبين مي كند. سرانجام طي حادثه اي دختر ميكده به شدت مجروح شده و در آخرين دقايق زندگيش واقعيت را به مرد جنگل مي گويد و بدين ترتيب او را نزد خانواده اش باز مي گرداند.

جهنم سفيد(1347)

دختري به وسيله ي تبهكاران ربوده مي شود و جواني اتفاقاً از اين آدم ربايي آگاه شده به تعقيب تبهكاران پرداخته و پس از درگيري هاي متعدد سرانجام دختر را آزاد كرده و تبهكاران را گرفتار قانون مي كند. طي درگيري با تبهكاران اين حقيقت فاش مي شود كه طراح نقشه ربودن دختر، نامزد خودش بوده كه به طمع ثروت پدر دختر و اخاذي دست به اين عمل زده است.

 



    ©2013 APG.ir