تعداد بازدید: 2249

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 6 دی 1384-0:0

وظايف سنگين استاندار

يادداشتي از:دکتر غلامعلي رنجبر(بهره دوم)



تذكر: اين نامه به صورت سرگشاده بوده ، به رسم ادب پس از تكميل تقديم استاندار محترم خواهد شد. از مسئولان محترم مازندنومه كه بر بنده منت دارند خواهشمند هستم به شكلي در قسمتي آن را قرار دهند كه براي مدت طولاني تر در ويترين صفحه اصلي باقي بماند تا امكان استفاده بيشتر از نظرات صاحبنظران براي تكميل اين مباحث به وجود بيايد.

چند وظيفه در مقاله شماره يك شمارش شد.صاحبان خرد و آن هايي كه به دنبال كمك به استاندار محترم براي انجام كار هستند ليست وظايف را براي بنده ارسال فرمايند تا بحث مبسوط روي آنها انجام گيرد. اينك چند وظيفه ديگر. قبل از پرداختن به وظائف بايد از حركت خوب استاندار محترم در جلوگيري از بريز و بپاش ناشي از تبليغات و پارچه نوشته هاي تبريك و تهنيت و ابراز احساسات كه البته در جاي خود ارزشمند هستند ولي عمدتاً با صرف اعتبارات عمومي تهيه مي شوند، تشكر بشود.

 از همين جا شروع مي كنم و به جناب ايشان گوشزد مي كنم اگر بتواند به عنوان يك وظيفه اجتماعي، ديني و اخلاقي جلوي بريز و بپاش در دستگاه ها را بگيرد و استفاده از بيت المال توسط مديران كل و جزء را به حداقل ممكن برساند خدمت بزرگي را به مردم كرده است.

 امروز ميزان سوء استفاده از طريق مديران كه به صورت يكي از حقوق آنها در آمده است بسيار شديد است. استفاده از اتومبيل دولتي مد روز شده است و اگر مديري نسبت به استفاده از آنها اقدام ننمايد سرزنش مي شود كه اصلاً مديريت بلد نيست. استفاده از مسكن دولتي و اجاره دادن مسكن شخصي و استفاده از ويلاها و امكانات عمومي ديگر در حدي كه براي مدير ابهت آور باشد جزء مرسومات و ملزومات مديريت شده است. مديري را مي شناسم كه محل كار و زندگيش در تهران است و سطح توقع خود را تا حدي از امكانات دولتي قرار داده است كه چون بايد دربست در خدمت مردم و دولت باشد و وقف كار بشود بايد يك نفر مامور رسيدگي به امورات منزل او باشد.

يك راننده با اتومبيل دولتي دم درب خانه هر روز از ساعت 7 صبح تا شب مامور رتق و فتق امورات او بود و براي رساندن و بازگرداندن بچه ها به مدارس، براي رساندن و بازگردان خانم به بازار و انجام خريدهاي لازم و حتي به سركار و برگرداندن از اهم وظايفي بود كه انجام مي شد.

 در همين استان عزيز خود ما هم در بسياري از شركت هاي دولتي امكانات ملك تلق مديران شده است و نيروهاي تحت امر در كارهاي آپارتمان سازي، تغيير دكوراسيون منزل، رساندن فرزندان و عيال به سر كار و مدرسه و حتي ارسال فرزند با ماشين دولتي و راننده به استان هاي دوردست تر براي انجام ثبت نام از وظائف طاقت فرساي خدمات مديريت در استان محسوب مي شود. آيا استاندار محترم در صدد ايجاد سيستم بازرسي در دستگاه هاي دولتي به معناي واقعي كلمه هستند؟

 اين كه مي گويم به معناي واقعي كلمه واقعيت اين است كه در بسياري از موارد بازرسي ها به معناي واقعي كلمه نيست و بيشتر حالت فانتزي و صوري دارد. داستان زير را بخوانيد تا متوجه منظور بشويد. روزي از روزها كه در تهران مشغول انجام وظيفه بودم و بنا به دلايلي جلاي وطن بر من تحميل شد و اتفاقاً فصل شكوفايي براي من جهت نشان دادن پتانسيل و قابليت مديريت و استفاده از توانمنديها و دانش و نيز كسب تجارب جديد برايم حاصل شد، به من اطلاع دادند كه رييس وقت اداره كل بازرسي در جلسه اي بنا را بر تعريف و تمجيد و شفاف كار كردن حقير در استان گذاشت و در اينكار در حد افراط ما را نوازش كرد. چندي بعد در نمايشگاهي فردي را ديدم به كار گماردند كه بيش از هر كسي بايست تحت بازرسي مي بود و به اعتراف خاص و عام استفاده هايي كه از موقعيت شغلي و اداري خود در جهت كسب سرمايه و ... كرده است كم نبوده و بسيار آشكار و هويدا بود. بسيار ناراحت شدم و بعد ديدم كه آقا قصد كانديداتوري دارند و از آن طرف بام افتاده و مثل بسياري از كانديداتورهاي ما كه براي رسيدن به مقصود از هيچ ... رويگردان نيستند تن به مسائلي دادند كه بحث تعهد به بازرسي عادلانه را كامل كردند. جناب آقاي استاندار، وظيفه مراقبت و مواظبت از نحوه و صحت عملكرد مديران دستگاهها وظيفه كوچكي نيست. جنابعالي به عنوان نماينده عالي دولت و رياست جمهوري در استان در هر اتفاقي كه در صحنه مديريت استان بيفتد مسئول هستيد و بايد پاسخگو باشيد. شأن شما اين وظيفه را ايجاد مي كند كه از مداخلات بيجاي عناصر قدرت در گزينش و چينش نيرو جلوگيري به عمل آْوريد و از ايجاد ترس و بهره برداري از ترس در مديران توسط عناصر مواظب شامل دستگاههايي مانند استانداري، دادگستري، اطلاعات، بازرسي، دارايي، ديوان محاسبات، نمايندگان محترم، ... به شدت جلوگيري كنيد.

 واقعاً وارد شدن به اين صحنه ها و درست عمل كردن دل شير مي خواهد. نكند با يك تلنگر از آن طرف بام فرو بيفتيد و چنان وا بدهيد كه آقاي ... در زمان سرپرستي استانداري داده بود و به همه باج مي داد تا همه را راضي نگهدارد. بدانيد كه راضي نگهداشتن همه امكان پذير نيست. در معادله قدرت هنر يك مدير قوي در اين است كه اساس را بر درستي عملكرد و تطابق آن با منافع استان قرار دهد.

اهل معامله بودن و مدارا كردن با هر كسي كه صاحب قدرتي است و به اتكاء آن از مكنت و اعتبار برخوردار و در استفادة سوء از هيچ راهي فروگذار نمي كند، قطعاً بي هنري است. جناب آقاي استاندار وظيفه اي را كه ايكاش در ابتداي بحث گوشزد مي كردم در اينجا ياد آور مي شوم؛ استفاده بهينه از عناصر علمي و دانشگاهي كه جزء سرمايه هاي انساني استهلاك پذير هستند از ياد نبريد. استهلاك پذير بودن در مورد نيروهاي انساني قدري تعجب برانگيز است. ليكن باور بفرماييد اگر نيروي انساني كارآمد در جاي خود به طريق خوب و بهينه استفاده نشود هدر مي رود و سرمايه مصرف شده براي تربيت آن نابود مي شود. درست است كه اولي براي يك عض هيات علمي تحقيق و تدريس است ولي اين همه توان و قابليت او را تشكيل نمي دهد. باور بفرماييد وقتي به سابقه علمي احدي از افراد كه در سازماني فوق العاده مهم حضور دارند كه خود شما هم مي توانيد به آن مراجعه بكنيد خجالت مي كشم. طرف فقط ليسانس اقتصاد است و به صرف اينكه از اهالي تحميل شده يكي از شهرهاي استان اصفهان بر سازمان بودند و با لابي گري هايي كه در مركز براي اهالي اين استان وجود دارد سال ها است كه بر اين استان حكومت مي كنند.

 انصاف بدهيد با اين نيرو به دنبال حل كدام مشكل از استان خواهيد بود؟ جالب اين جا است كه سازمان مذكور اعلام كرده كه چون نامبرده يك دو سال به بازنشتگيشان مانده است قصد جابجايي ايشان را ندارند. يعني استان بايد تا دو سال ديگر هم اين خسارت را تحمل كند. اينهمه ظرفيت علمي با تنگ نظري هاي بسياري از خودي ها در حال نابودي است و اينها از استان هاي ديگر براي ما شخصيت مي شوند و همه ما به احترام اينها از جاي بر مي خيزيم و حل مشكل خويش را از اينها جستجو مي كنيم. اين را گفتم تا دستور دهيد به سابقه علمي تك تك مديران مراجعه شود و آنهايي كه نامربوط با نوع مديريت هستند و يا از سطح تخصص پائيني برخوردار هستند از معادله حذف نمائيد. شايد بر اين مسئله تاكيد داشته باشيد كه وظيفه استاندار فرا تر از دخالت در يك دستگاه و بگير و ببند است.

 اما علي (ع) شخصاً در احوال فرمانداران خود حتي در طرز معيشت و نشست و برخاست و مهماني رفتن و مهماني دادن آنها دخالت مي فرمودند. همه كارگزاران بايد في الواقع تعريف كارگزار را داشته باشند و نه اينكه پست و مقام محملي براي ايجاد مفاخره و تبختر در مديران بشود. جناب آقاي دكتر احمدي نژاد آمده اند تا به اين شعار واقعيت بيروني ببخشند كه مي شود بدون فخر فروشي و بازي سياسي و مدير سالاري كشور را براي مردم و به نفع مردم و براي راحتي و آسايش و آرامش مردم اداره كرد.

مي شود مديري داشت كه دلسوز منافع مردم باشد و اينطور نباشد كه براي آب و نان و آلاف و الوف خود دست به گران كردن نرخ خدمات بزند و اين چرخة ناسازگار با رشد آن چنان همه ساله بر زندگي عامه مردم فشار بياورد كه آنها را رفته رفته به مرز انفجار و اعتراض هاي سنگين نزديك بنمايد. جناب آقاي استاندار، باور بفرمائيد يكي از اولي ترين وظائف شما حل مشكل زباله در شهر مركز استان است كه ديگر آبرويي براي استان باقي نگذاشته است و خبرهاي آن سر از بي بي سي و جاهاي ديگر در آورده و هر از چند گاهي ويترين اخبار 20:30 سيما اين مهمان كريه المنظر زشتخوي بدبو را با خود به منازل شهروندان مي برد. باور بفرمائيد مردم چقدر از شما متشكر خواهند بود اگر دستور دهيد اولين محموله زباله حمل نشده را در جلوي درب ورودي استانداري و شهرداري و فرمانداري دپو كنند تا اشمئزاز بوي آن مسئولان و مديران را به فكر چاره اي اساسي بيندازد. دستور دهيد اگر قرار است در كنار خانه هاي شهروندان زباله دپو نمائيد اين امر از كنار خانه هاي محل سكونت خودتان شروع شود.

همين مسئله جرآت را از عناصر سياست باز دغلكار خواهد گرفت. در دوران آقاي كشاورزيان مشكل زباله بابل فاجعه آفريد و با اهرم فشار بابلي ها كه حق هم داشتند بالاخره به صورت نصفه و نيمه با بكار گيري همه ظرفيت هاي استاني و كشوري و برپايي جلسات و صرف بودجه هاي هنگفت اين مشكل به صورت كوتاه مدت و دراز مدت حل و فصل گرديد ولي از آنجا كه دستان ساروي ها از مناصب قدرت كوتاهتر است و نمايندگان آن بيحال تر و سياسي تر و آينده نگر تر خود را با اين معضل درگير نمي كنند. چه قدر بايد اين مركز از اين مسئله در رنج باشد؟ جناب آقاي استاندار، اگر اجازه بفرماييد وظايف ديگر بماند براي شماره بعد.

ali.ranjbar@gmail.com



    ©2013 APG.ir