تعداد بازدید: 2436

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 13 دی 1384-0:0

وظائف سنگين استاندار

دکتر غلامعلي رنجبر(بهره چهارم)


توضيح: از دوستان خوبم در مازندنومه بخاطر محبتي كه نشان دادند متشكرم. خوشبختانه ترتيبي داده شد كه شماره هاي گذشته در آرشيو دي ماه قابل دستيابي باشد. بنده خود را كوچكتر از آن مي دانم كه بتوانم موجب نواختن عزيزان مازند نومه را فراهم نمايم. بلكه از صميم قلب نهايت ادب و احترام و تشكر را دارم.

 در شماره قبل قول دادم كه به مشكلات مربوط به مركز استان بپردازم. هنوز مركب نوشتار خشك نشده بود كه استاندار براي انتخاب معاونان تحت فشار قرار داده شد. گروهي از شهرهاي مختلف از استاندار دعوت مي كنند كه مثلاً فضاي رواني لازم را براي جا انداختن افراد خود در اين سطح بوجود بياورند. عده اي هم كه در اينگونه كارها حرفه اي شده اند و بالاخره به دنبال نتيجه هستند.

  جالب اينجا است كه نمي دانم چه هيزم تري به بعضي ها فروختم كه در پيشگاه اين مقامات سعي بر سعايت و بدگويي از حقير داشته و با انتساب حقير به تند روي نتيجه خود را از استاندار مي خواهند و آنهم ايجاد سوء ظن و بدگماني در ايشان و برخي نمايندگان محترم است.

 محض خاطر جمعي دوستان عرض مي كنم كه مدعي هيچ جايگاهي نيستم و براي گرفتن آنها از هيچ لابي و دم اين و آن را ديدن هم استفاده نمي كنم. آزاده ام و آزادگي جرم و گناه كمي نيست. بگذاريد براي استانم و مردم استانم بنويسم و گوش ديگران را براي سنيدن اين حرفها سنگين نكنيد. از اينجا شروع مي كنم كه مركز استان پويايي و طراوت و شادابي خود را در اثر فعاليت هاي احساساتي و خود محوري از دست داده و اين به ضرر همه اهالي استان شده است.

در هيچ استاني اين همه حقوق مركز استان تضييع نمي شود و در نتيجة تضييع حق مركز آن خير زيادي به ساير شهرها هم نمي رسد. عاقلانه اين است كه اين حقوق را تعريف كنيم و به صورت قانونمند از همه حقوق دفاع كنيم. برخوردهاي سليقه اي و انفرادي را تا حد ممكن به حداقل برسانيم.

 امروز ترافيك سنگين در مركز استان باعث اتلاف وقت همه هم استانيهايي كه همه روزه براي انجام كارهاي اداري به اينجا مي آيند شده است و در نتيجه آن هزينه ها و اعصاب خردكني هايش عمومي شده است. چاره اي نيست مگر اينكه فضاي اين شهر را تا حدي باز كنيم. اعمال تراكم بالا در خيابانهايي كه ظرفيت ترافيك يك طبقه اش را هم ندارند عاقبتي جز اين نمي تواند داشته باشد.

 زماني كه مرحوم سليم بهرامي و آقاي روزبهي به نمايندگي مردم در مجلس انتخاب شده بودند طي يك نامه اين مسئله را گوشزد كردم كه نگذاريد اين شهر فشرده شود. براي اينكار پيشنهادم اين بود كه مسير كمربندي فعلي را به عنوان امري داخل شهري تلقي نموده و فشارها را به سمت باز كردن مسير از بين اداره آبياري و دانشسراي كشاورزي تا نقطه اي در زير ورزشگاه خيابان جويبار و از آنجا تا نزديك عاليواك در بلوار دريا و سپس ادامه آن تا روستاي سمسكنده را در بر بگيرد.

 اين باعث باز شدن فضا براي برنامه ريزي هاي آينده مي شد. اگر استاندار محترم بتواند اين مسئله را پي بگيرد به نظر مي رسد يكي از مشكلات بزرگ استان را حل كرده است. مشكل ديگر آب شرب مردم است. استحضار داريد كه آب زيرزميني به انواع سموم نباتي خصوصاً علف كش ها كه از گروه سموم فوق العاده خطرناك محسوب مي شوند آلوده است. استحصال اين آب ها در پائين دست و به خورد مردم دادن گرچه مشكل آب و فاضلاب را حل مي كند ولي تعريف جديدي براي نامگذاري اين شركت ارائه مي نمايد و آن حذف كلمه آب است. چرا كه اين آب نيست كه نوشيده مي شود بلكه سم رقيق شده است و تازه شيرابه هاي انواع پساب كارخانجات، منازل و دستشويي ها همه در حجم بسيار بالا به آنها اضافه مي شود و معجوني درست مي كند كه اشتباهاً به آن آب گفته مي شود.

 پيشنهادم در دوره آقاي كشاورزيان اين بود كه شبكه اي در زير سد شهيد رجايي تعريف شود كه نسبت به تصفيه آب در حجمي كه بتواند آب شرب شهرهاي تا بابل از غرب و تا گلوگاه از شرق را تامين كند را جوابگو باشد. خوشبختانه اكثر اين شهر ها در بالا دست قرار دارند و در صورت تصفيه مجدد آب و ارسال آنها براي مصارف كشاورزي مشكلي بوجود نخواهد آمد (البته اگر تصفيه انجام شود). مشكل ديگر تجميع ادارات استان در مكان مناسب تر است. حداقل انتقال آنها از مركز به حاشيه شهر مي تواند بار ترافيك مركز شهر را سبك تر نمايد. پيشقدم شدن استانداري مي تواند موجب ترغيب ساير دستگاه ها بشود.

مشكل ديگري كه توسط نمايندگان و عوامل سابق استانداري پيگير مي شد و الآن هم در حال پيگيري است بحث تبديل مجتمع آموزش عالي كشاورزي و منابع طبيعي ساري به دانشگاه مستقل از دانشگاه مازندران است. محض اطلاع عرض مي شود كه سه مجتمع مستقل از دانشگاه شهيد چمران اهواز جدا شده و با تبديل تدريجي آنها به دانشگاه مجموعاً تشكيل چهار دانشگاه مستقل را خواهند داد كه طليعه آن تشكيل دانشگاه علوم كشاورزي رامين اهواز است. در استان همسايه نيز مجتمع آموزش هالي كشاورزي گنبد از دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان جدا شده و به سمت تبديل شدن به دانشگاه به پيش مي رود. گلستاني ها موافقت اصول تاسيس دانشگاه جامع را نيز گرفتند.

 هم اكنون قابليت هاي موجود در مجتمع كشاورزي به قدري است كه هيچ نيازي به وجود ارتباط اداري يا مالي با دانشگاه مازندران ندارد و اين امر توسط رئيس سابق و حاضر دانشگاه نيز تصديق شده است. وزير محترم علوم نيز آن را منوط به گزارش كارسناسي از سوي رئيس دانشگاه كرده اند و رئيس دانشگاه نيز اين گزارش را ارائه داده اند. بحث باز كردن رديف اعتباري مستقل نيز در سازمان مديريت كشور به پيگيري تعدادي از نمايندگان مطرح شده و همه دست به دست هم دادند تا اين مهم به مرحله تحقق خود نزديك تر شود.

زماني شهرداري بر روي نقشه جامع شهر مانور مي داد و الآن آن قدر در متكي كردن خود به داشتن درآمد از محل تخلفات ساخت و ساز پيش رفته كه توان اجراي آن را به طور كامل از دست داده است. در اين شهر مسير نماينده شدن چند راه بيشتر ندارد. يا از مسير شهر دار شدن و ارائه و انجام كارهاي روبنايي و دهن پركن و تبليغات كر كننده براي نشان دادن توانمندي نتيجه اش مساوي با نمايندگي در مجلس شده است يا از مسيرهايي نظير تعزيرات حكومتي و حل و فصل تخلفات عديده تعدادي از كسبه هايي كه از راه تخلف درآمد كسب مي كنند و يا از مسير فرمانداري و كمك هاي نصف و نيمه به روستائيان در پروژه هاي مختلف و دادن وعده ها و وعيدهاي مختلف از قبل درآمدهاي ناشي از ... بوده است.

 حال احساس مي شود كه شهردار محترم دلشان مي خواهد براي اين شهر كاري انجام دهند ولي شهردار مركز استان نيز بايد همانند شهردار پايتخت كشور از امتيازات ويژه اي برخوردار باشند و عوامل پويايي آفرين استانداري از جمله شخص استاندار كمك كار ايشان باشند. قطعاً بحث زباله را نمي توان ساده انگاشت و مجدداًً متذكر نشد. چاره را بايد در ارائه راه حلي منطقي و دراز مدت پيدا كرد. گفتن اينكه زمين تهيه خواهيم كرد چندان مشكل نيست اما مشخصات زميني كه بتواند بدون وجود تنش هاي اجتماعي با اتكاء به قول هايي از قبيل دفن كاملاً بهداشتي زباله ها و يا تعبيه دستگاههايي براي توليد كود كمپوست و درآمد زا كردن زباله از طريق تفكيك مواد و بازتوليد برخي از محصولات قابل بازيافت از آن و حتي ايجاد يك پالايشگاه براي توليد گاز قابل اشتعال و ساير فرآورده هاي سوختي كار مي خواهد. وجود اين همه زباله شايد يك فرصت باشد براي توليد هزاران شغل و رفع بخش قابل توجهي از مشكل بيكاري و كمبودها ولي براي آن بايد برنامه مناسب و مدون وجود داشته باشد و منابع مالي آن هم مورد پيگيري قرار گيرد.

 مثل اينكه تعداد زيادي از اين مسائل گفته شده براي همه شهرها عموميت دارد و اختصاص به يك شهر چه به عنوان مركز استان و چه غير آن ندارد. مسائل باقيمانده در شماره هاي بعد عرضه مي شود.

دكتر غلامعلي رنجبر - (ali.ranjbar@gmail.com)



    ©2013 APG.ir