تعداد بازدید: 4822

توصیه به دیگران 1

پنجشنبه 22 مرداد 1394-8:7

اقتصاد مازندران در دوران پسا تحریم

تیم اقتصادی مازندران باید از ظرفیت های جدید دوران پس از توافق جهانی استفاده کند/ کشاورزی و گردشگری مازندران در حال حاضر آن قدر بیمارند که تنها توان خدمات استانی و تا حدی ملی را دارند/ چرا ما همچنان چشم مان به CIS و عراق است و به بازار اروپا نیست؟


 مازندنومه؛ سرویس اقتصادی، احسان شریعت: این روزها در کشور صحبت از سفر هیئت های اقتصادی اروپایی است. توافق هسته ای دروازه های اقتصادی و سیاسی ایران و کشورهای اروپائی را به روی یکدیگر باز کرده و تاکنون فرانسوی ها و آلمانی ها در این راه قدم های بلندی برداشته اند. در این میان استانداری مازندران که پیش تر قبل از دوران تحریم نیز به آغاز روابط تجاری با کشورهای همسایه به ویژه CIS همت گماشته بود در طی این روزها نیز سخت به دنبال برقرار روابط تجاری با گروه های اقتصادی این کشورهاست. گویی استانداری مازندران به وزارت اقتصاد مازندران تبدیل شده و تنها کار این نهاد تأثیرگذار استان بخش اقتصادی است. حال این روزها که توافق هسته ای فرصت های جدید به روی اقتصاد کشور گشوده باید دید وزارت اقتصاد مازندران چه برنامه ای برای این دوران پساتحریم دارد.

برای مازندرانی که اقتصاد و معیشت آن در دو مفهوم کشاورزی و گردشگری خلاصه می شود چه راهی باید گشود تا در این وضعیت رکود تورمی که بیماری همیشگی اقتصاد ایران است، تولید و اشتغال و رونق صورت گیرد؟ آیا در این شرایط دشوار از لحاظ اشتغال که بخش دولتی انباشته شده، بخش صنعت در مازندران ضعیف تر از هر مقطعی و بازار نیز برای تازه واردان جایی ندارد، مازندرانی ها به جز کشاورزی و گردشگری راه دیگری دارند؟

سال زراعی جدید در مازندران با تب و تاب بسیار همراه بود. به طوری که کم آبی به عنوان اصلی ترین معضل کشاورزی که تا سالیان گذشته در استان های کم آب به عنوان یک تهدید معرفی شده بود به مازندران نیز هجوم آورده و کشاورزی این استان را با تهدیدات جدی مواجه ساخت.

زمین های کشاورزی مازندران امسال در حالی کم آب تر از سال گذشته بودند که زمین های کشاورزی همسایه سرسبزشان - استان گلستان -  وضعیت بسیار ناگوارتری داشت. استان‌های گیلان، مازندران و گلستان مهم ترین قطب‌های تولید برنج کشور محسوب می‌شوند و ۴۲ درصد برنج کشور در دیار همیشه بهار مازندران تولید می شود. ‬مازندران بیش از ۲۴۰ هزار هکتار اراضی شالیزاری دارد و قطب مهم تولید برنج در کشور محسوب می شود. دیار سبز ایران زمین با داشتن ۳۸ درصد سطح زیر کشت و ۴۲ درصد تولید برنج کشور، تأمین کننده اصلی برنج کشور است و هر سال حدود ۱.۴ میلیون تن شلتوک در این استان تولید می شود.

اما خشکسالی اخیر و کاهش سطح نزولات آسمانی که موجب قرار گرفتن منابع آب های زیرزمینی در وضعیت قرمز شده، این نگرانی را در بین کارشناسان و متولیان امور آب استان افزایش داده، تا حدی که به گفته کارشناسان در صورت تداوم کشت برنج در این سطح در سالهای آتی بایددر انتظار پایین آمدن سطح آب های زیرزمینی و شور شدن آنان و در نتیجه خشک شدن اقلیم استان و تبدیل این استان سرسبز به بیابانی وحشتناک باشیم.

از جنبه دیگر گردشگری مازندران نیز هدف خاصی را دنبال نمی کند. هیچ برنامه جامع و مدونی برای گردشگری مازندران وجود ندارد تا به عنوان یک سیاست مشخص مسیرهای درست سرمایه گذاری در این بخش را نشان دهد. فعالیت ها بیشتر به صورت جسته و گریخته و دور از برنامه ریزی های آینده نگر اجرا می شوند. امروز گردشگری مازندران بی تاب برنامه هایی علمی و دوراندیشانه است تا از این وضعیت به درآید.

به کشاورزی کم آب و گردشگری بی تاب پرداخته شد تا گفته شود امروز مازندران به عنوان یکی از مناطق مهم کشور می تواند در دوران پساتحریم که دروازه های ایران به جهان باز شده از فرصت تاریخی به وجود آمده استفاده کند.

 هنوز چند هفته ای نمی شود که استاندار مازندران با قرارداد 100 میلیون دلاری از استان منگستائوی قزاقستان بازگشته است. این برای مازندران جای بسی خوشبختی است که تیم استانداری مازندران حتی در دوران پیش از توافق و در طی دوسال اخیر سفرهای تجاری بسیاری به کشورهای همسایه داشته اند و هیئت های سیاسی و اقتصادی فراوانی نیز به مازندران آمده اند تا مراودات تجاری و بازرگانی برقرار شود. اخیرا" از ویتنام هم یک هیئت اقتصادی در مازندران حضور یافت.

به نظر می رسد کشاورزی و گردشری مازندران دیگر ظرفیت ایجاد ارتباط تجاری و توان فرامرزی را نداشته باشد. برای مثال به گفته معاون صنعت و معدن سازمان صنعت، معدن و تجارت مازندران باغات استان توان تولید (چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی) برای صنایع تبدیلی موجود را ندارند. و یا آنکه همین اکنون که مازندران هنوز به بحران سال های آتی در زمینه آب برنخورده نمی تواند ظرفیت بالایی از تولید برنج را داشته باشد. چه برسد به آنکه تا چند سال دیگر هر ساله از میزان آب کاسته شده و شالیزارهای بیشتری خشک خواهند شد.

گردشگری نیز با این وضعیت بی برنامه و با محدودیت هایی که وجود دارد توان ارائه خدمات بزرگ (چه از لحاظ کمی و در سطح ملی و چه از لحاظ کیفی) را ندارد. در واقع می توان گفت کشاورزی و گردشگری مازندران در حال حاضر آن قدر بیمارند که تنها توان خدمات استانی و تا حدی ملی را دارند. برای مثال سالانه 20 میلیون مسافر از سرتاسر ایران وارد مازندران می شوند اما چیزی به جیب مازندرانی ها نمی رود.
نکته دوم آنکه ما برای همین کشاورزی و گردشگری که قرارداد 100 میلیون دلاری را بسته ایم بسترها و ساختارهای لازم برای ارائه خدمات را نداریم. در واقع اگر ما با برنامه ریزی درست ساختارهای لازم را در این دو زمینه ایجاد کرده بودیم امروز به جای 100 میلیون دلار باید با رقم های چندین برابر این رقم با قزاقستان قرارداد می بستیم.

 برای مثال آنچه از آن تحت عنوان گردشگری سلامت در مازندران یاد می شود در پایین ترین رده تعریف گردشگری سلامت نیز قرار نمی گیرد. حال این را مقایسه کنید با کیش -شهری که از 12 ماه سال حداقل تنها در یکی دو ماه از فصل زمستان آب و هوای قابل تحملی دارد- امروز پیشگام گردشگری سلامت شده و حتی در شبکه های رسانه ملی تبلیغات کلینیک های پزشکی و متخصصان بزرگ آن دیده می شود. اما مازندرانی که خوش آب و هوا ترین نقطه کشور محسوب شده و بهترین مکان برای پذیرایی از اغلب بیماران به شمار می آید، چیزی از بسترهای گردشگری سلامت در آن وجود ندارد.

 و یا می توان به همین قرارداد ترانزیت غله از مازندران اشاره کرد که قرار است از قزاقستان وارد کشور شده، بخشی در کشور و بخشی دیگر به کشورهای حاشیه خلیج فارس ترانزیت شود. آیا غلات پیاده شده از کشتی در بندر امیرآباد به جز جاده ی فیروزکوه راه دیگری برای خروج از شمال کشور دارند؟ نزدیک ترین راه به بندر امیرآباد جاده فیروزکوه است. جاده ای که در بخش های زیادی از شیرگاه و زیراب همچنان تک بانده بوده و به هیچ عنوان به جاده ای بین المللی شباهت ندارد.

نکته آخری که باید بدان پرداخت خود می تواند به عنوان نتیجه بحث در نظر گرفته شود. اینکه حال که توافق جهانی بزرگی از لحاظ سیاسی بسترهای مناسبی برای کشور فراهم کرده، چرا مازندران از این فرصت استفاده ی بهینه نکند؟ چرا ما همچنان چشم مان به CIS و عراق است. کشورهای CIS و عراق و این دست کشورها نیز جای خود، اما شاید لازم است کمی بزرگ بیندیشیم و وسعت دید اقتصادی مان را ارتقا دهیم. امروز اروپا بزرگ ترین وسوسه ی اقتصاد ایران محسوب می شود.

  باید امروز تصمیم گرفته و شهامت کلان اندیشی داشته باشیم. چرا به اروپا فکر نکنیم؟ بهتر است تیم خبره استانداری مازندران از ظرفیت نمایندگی وزارت خارجه در مازندران استفاده کرده و حتی خود شخص استاندار به وزارت خارجه رفته و با معاونت اروپایی وزارت خارجه رایزنی کند.

 باید به دنبال ظرفیت های جدید گشته، ظرفیت سازی کنیم. مازندران نباید این فرصت تاریخی را از دست داده و چشم به مراودات سنتی و محدود با کشورهای خزری داشته باشد. شاید تنها یک سرمایه گذاری از جانب کشوری اروپایی چند برابر کل مراودات با کشورهای همسایه باشد. به این ظرفیت جدید فکر کنیم.  

 


  • رضا صابریانپاسخ به این دیدگاه 2 0
    پنجشنبه 22 مرداد 1394-12:4

    نوشته بدی نبود اما حرف تازه ای نداشت.بالاخره مازندران و اقتصادش در دوران پساتحریم باید چه کند. به اقتصاد لیبرالی روی بیاورد یا سوسیالیستی/ سرمایه گذاری خارجی هم از جمله مواردی است که در متن به آن اشاره شده اما گویا نویسنده نمی دانسته است سرمایه گذاری زیر 200 هزار دلار در واقع نوعی اشتراک اقتصادی است نه سرمایه گذاری. هرچند نویسنده سعی کرده است از آمارها برای بهتر شدن متن استفاده کند اما آمارها همه ویکی پدیایی است و حرف تازه و آمار بدیعی که بتواند راهشگا باشد ارائه نشده است. در ضعف استانداری مازندران شکی نیست اما به این متن هم نمی توان متن تحلیلی گفت. شاید بد نباشد نگاهی به متن های تحلیلی پساتحریمی در شرق، ایران و شهروند داشته باشید، چون اکثر مواردی که شما مطرح کردید را همه می دانند، تحلیل باید بدیع باشد. یعنی باید بگوئید الان استان براساس چه اسلوبی اداره می شود و حالا پس از تحریم این اسلوب باید چه چرخشی داشته باشد.چه راه هایی خطاست و به چه دلیل و این دلایل را چه کسانی اقامه کرده اند و آیا تجربه شده است یا هنوز در مرحله نظر است!
    ولی به هرحال ارزش یکبار خواندن را داشت، البته با سرعت. من عموما گزارش های شما را می خوانم، خانم به نام فلاحی گزارشهای خوبی می نویسد هرچند آن گزارش ها نیز تا رسیدن به کیفیت مطلوب فاصله زیادی دارد اما ادعایش کمتر از گزارشی است که اینک خواندم و دقیقتر و بدیع تر است
    منشکر

    • پنجشنبه 22 مرداد 1394-8:59

      فقط گردشگري گردشگري گردشگري
      1-گردشگري سلامت- همانطوري كه گفتيد به علت آب و هواي خوب و تمركز دانش پزشكي بهترين شرايط براي پذيرايي از بيماران منطقه خاورميانه و اسياي مركزيست
      2-گردشگري عمومي- پذيرايي هدفمند با سرمايه گذاري مناسب در شان يك شهروند ايراني و ايجاد مراكز اقامتي با درجات مختلف و تورهاي طبيعت گردي و بوم گردي
      3-گردشگري ورزشي - سرمايه گذاري در مورد كمپهاي ورزشي لوكس با امكانات عالي در رشته هاي ورزشي مختلف جهت پذيرايي از تيمهاي ملي و باشگاهي ايراني و خارجي منطقه خاورميانه و اسياي مركزي
      4- گردشگري اقتصادي- برپايي نمايشگاههاي ملي و بين المللي از ظرفيتهاي محلي و داخلي و خارجي و پذيرايي از مهمانان صنعتگر و بازرگان
      5 - گردشگري آموزشي- احداث دانشگاههاي بين المللي جهت تحصيل در رشته هاي مختلف و جذب دانشجو از كشورهاي اطراف
      و باز هم فقط گردشگري


      ©2013 APG.ir