تعداد بازدید: 4936

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 30 آبان 1385-0:0

وقتي رشته ها پنبه شوند!

نقدي بر سريال تلويزيوني «عاق والدين» از سيماي مركز مازندران - عليرضا سعيدي كياسري


*اين يادداشت امروز در صفحه "فرهنگ و هنر" روزنامه محلي "بشيرمازندران"به چاپ رسيد.نويسنده  مقاله،فيلمساز و کارمند آموزش و پرورش مازندران است.

زماني كه خبر موفقيت مجموعه تلويزيوني «عاق والدين»‌ را در دوازدهمين جشنواره توليدات راديويي و تلويزيوني مراكز صدا و سيماي استان هاي كشور شنيدم بسيار خوشحال شدم كه صدا و سيماي مركز مازندران توانسته است در بخش توليد مجموعه داستاني به موفقيت بزرگي دست يابد از سويي با شناختي هم كه از محمد آهنگري حاجي كلايي در نويسندگي و كارگرداني داشتم و نگاه نقادانه و موشكافانه او را نسبت به توليد برنامه هاي تلويزيوني مي دانستم، اطمينان پيدا كردم كه ماه رمضان امسال بينندگان مازندراني يك كار كم عيب و نقص و شسته و رفته را از سيماي طبرستان مشاهده مي كنند.

اما به هر صورت تا املايي نوشته نشود نمي توان درباره صحيح يا ناصحيح بودن كلمات و عبارات آن تصميم گرفت و نمره اي برايش قائل شد. اكنون كه مجموعه تلويزيوني عاق والدين به پايان رسيد بهتر مي توان درباره آن به بحث و تحليل پرداخت و نكاتي درباره آن به رشته تحرير در آورد.


اولين تصويري كه از عبارت «عاق والدين» به ذهن هر كسي خطور مي كند حق ناشناسي فرزند در برابر پدر و مادر و از آن طرف عدم رضايت پدر و مادر از عملكرد و رفتار فرزند مي باشد. از آنجايي هم كه در آيات قرآن كريم، احاديث معصومين و روايات بزرگان دين براي احترام گذاري به پدر و مادر تاكيد عمده و بسياري شده، قدرشناسي از والدين براي مردم مسلمان ما از جايگاه و اهميت ويژه اي برخوردار است علي الخصوص در ميان مردم پاك و صادق روستاها و خانواده هايي كه از اعتقادات محكم و راسخ مذهبي و ديني برخوردارند اين موضوع بسيار پررنگ جلوه مي كند.

 از اين رو عاق والدين امري كاملا روشن و شناخته شده است كه براي فهم آن نياز به سواد و مدرك و تحصيل نداشته و يك فرد بي سواد مطلق هم كاملا آن را فهميده و به آن ايمان و اعتقاد قلبي دارد براي همين است كه در آبادي ها و نقاط روستايي ما با حضور پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ زندگي با لطف و صفا و همدلي در جريان است و قلب ها در شادي و غم و پريشاني براي هم مي تپد.


اگر با نگاهي گسترده تر و فراديني و فراملي به موضوع احترام به والدين نگاه كنيم در جوامع توسعه يافته و در حال توسعه اي مانند ژاپن، چين، هند و… كه داراي پيشينه اي تاريخي و مقيد به رعايت آداب و رسوم و سنن هايي خاص هستند، احترام به بزرگترها هنجار ارزشمندي به شمار مي رود و در كشوري مثل ژاپن براي قدرشناسي از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و پدر و مادر يك روز تعطيل در تقويم كاري و اداري كشور پيش بيني شده تا فرزندان، نوه ها و نتيجه ها به پاس زحمات پدر و مادر به تكريم آنها بپردازند.


آثار سينمايي توليد شده در اين كشورها با همين موضوع شاهد و گواه مناسبي بر اين مدعاست. مخصوصاً در سينماي هند كه بازار فيلم هاي ويدئويي خانگي ايران را چند سالي است در اختيار گرفته، نمونه هاي بسياري را ديده ايم. اتفاقاً تعداد زيادي از اين فيلم ها بارها و بارها از شبكه هاي مختلف سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش شده است.


با تمام اين اوصاف موضوع احترام به پدر و مادر اگر از زاويه اي تازه و نگاه نو به آن پرداخته شود، نمي تواند سوژه اي تكراري و ملال آور براي مخاطب باشد. شايد به جرأت بتوان گفت اتفاقاً اين موضوع امري ملموس و قابل درك براي بينندگان است كه به راحتي با آن ارتباط برقرار مي كنند و با اشتياق پيگير ماجراها و وقايع آن مي شوند.


مجموعه داستاني «عاق والدين» به نويسندگي و كارگرداني محمد آهنگري حاجي كلايي كه شبهاي ماه مبارك رمضان از سيماي طبرستان پخش شد، تلاش بسياري كرد تا با استفاده از ابزار مختلف انگيزه بينندگان را براي تماشاي اين مجموعه تقويت نموده و افزايش دهد كه از شاخص ترين اين ابزار مي توان به استفاده از گويش و لهجه مازندراني، بهره مندي از آواها و نواهاي گوناگون موسيقي اصيل مازندران، بكارگيري افه هاي تصويري مختلف در تدوين، انتخاب بيان روايي خاص با استفاده از نريتور (گوينده متن) در مقام راوي داستان و داناي كل نام برد. اما حال اينكه كارگردان تا چه اندازه توانسته در اين عرصه موفق باشد به بحث و بررسي پيرامون آن مي پردازيم.


شخصيت اصلي و محوري مجموعه عاق والدين جواني بنام ارسلان است كه با ندانم كاري هاي مختلف و فراموش كردن محبت ها و زحمات پدر و مادرش سيدبابا عمو و بي بي خاله باعث دلشكستگي آنها شده و اكنون در بازگشتي مي خواهد تقاص اين گناه خودش را پس بدهد و با توبه و استغفار به آرامش روحي برسد.


در يك نگاه كلي داستان اين سريال را مي توان به دو قسمت تقسيم كرد. بخش اول شامل ترك تازي ارسلان بر پدر و مادر و اطرافيان تا لحظه طرد او از منزل همسر تهراني اش فريبا است و بخش دوم هم شامل ورود مجدد ارسلان سرخورده و ديوانه به روستا و مسير تحول او تا پايان مي باشد. بخش اول داستان عاق والدين محكم تر و پخته تر از بخش دوم طراحي و نوشته شده و روند ماجراها و اتفاقات در آن منطقي تر به چشم مي آيد. اما در بخش دوم ما با يك سري اتفاقات كليشه اي و كشدار و مجموعه از دستورالعمل هاي اخلاقي سخنراني گونه روبرو مي شويم كه داستان را در پس زمينه قرار مي دهد. البته اين مشكل در سريال هاي ايراني از اين دست در چگونگي ارائه غير مستقيم و خلاقانه پيام هاي ديني و اخلاقي بيشتر به چشم مي آيد.


از سوي ديگر ضعف شخصيت پردازي در عاق والدين باعث شده تا برخي از آدم هاي اين مجموعه فقط در حد يك نام بي شناسنامه و ارائه تصويري بي پس زمينه باقي بمانند كه اين عامل سبب شده تا عوامل انگيزشي پذيرش رفتارهاي اجتماعي آنها در قبال حوادث مختلف دچار مشكل شود. از شاخص ترين اين آدم ها مي توان به آهو، فريبا و دايي نام برد كه هر كدام از اين افراد دچار چالش هاي متعددي در شخصيت پردازي هستند كه گاهي به يكي دو عبارت كوتاه از سوي راوي داستان بسنده مي شود.


براي نمونه مي توان به شناسنامه آهو و چون و چراي آذري بودن او اشاره كرد كه ابهام زيادي در شخصيت پردازي آهو ايجاد كرده است. براي يك مجموعه تلويزيوني كه با يك تايم طولاني طراحي و توليد مي شود، معرفي صحيح و منطقي شخصيت هاي آن از اصول بنيادي در فيلم نامه به شمار مي رود كه اين موضوع در عاق والدين كمرنگ جلوه كرده است.


هم چنان كه پيش از اين هم عنوان شد مجموعه تلويزيوني عاق والدين به دو بخش قبل و بعد از تحول شخصيتي ارسلان تقسيم مي شود. ضرباهنگ و ريتم كار در اين دو بخش تفاوت چشمگيري با هم دارند كه به آساني قابل درك است. در بخش اول سريال از ضرباهنگ خوبي سود مي برد كه كمتر دچار افت و سكت مي شود. اما در بخش دوم همه آنچه كه رشته شد پنبه مي شود و ضرباهنگ كار به شدت افت مي كند. تا آنجا كه اين افت ريتم علاوه بر اينكه لطمه زيادي به كليت مجموعه مي زند، حوصله بيننده را هم سر مي برد.

 در صورتي كه بايد كارگردان تدبيري در اين باره مي انديشيد تا نيمه پاياني كار از بافتي راكد، كش دار و كليشه اي خارج شده تا مخاطب و بيننده اين مجموعه تلويزيوني لحظه اي چشم از صفحه تلويزيون بر ندارد. اما اتفاقاً چند قسمت قبل از پايان يافته سريال عاق والدين با نوعي شتابزدگي در فيلمنامه همه چيز براي بيننده رو شد و خلاقيتي براي ايجاد موقعيت خاص در داستان از سوي نويسنده و كارگردان صورت نگرفت.
در اينجا با سپاس و قدرشناسي از محمد آهنگري حاجي كلايي و گروه و عوامل ساخت و توليد سريال تلويزيوني عاق والدين كه تلاش و كوشش بي وقفه اي در اين راه داشتند. چند نكته ديگر كه در سريال عاق والدين جاي تأمل دارد فهرست وار و بصورت گذرا به آن اشاره مي شود.


اول اينكه در يك مجموعه تلويزيوني رئال كه سكانس ها و پلان هايي مشخص دارد تاكيد بر استفاده از افه هاي تصويري مثل (فَست موشن) كه به دفعات در طول سريال تكرار شد هيچ گونه همخواني و همگوني با بافت كلي مجموعه نداشت. از طرفي موسيقي بعنوان يكي از هنرهاي موثر و هفت گانه كاملا در خدمت سينما، تلويزيون و تئاتر مي باشد. اما اينكه چگونه و به چه علت از موسيقي در كاري بهره گرفته شود خود مجال ديگري مي طلبد. در سريال عاق والدين معلوم نيست به چه دلائلي كارگردان از انواع و اقسام آواها و نواهاي بومي و غير بومي در بخش هاي زيادي از اين سريال استفاده كرد كه در خيلي از موارد نه تنها كمكي به ايجاد و افزايش انگيزه هاي حسي در مخاطب نمي كرد، بلكه استفاده بيش از اندازه از آوا و نوا بجز پركردن تايم هر قسمت مگر در لحظاتي كه ضرورت ايجاب مي كرد ارزش ديگري نداشت.

 به ويژه آن كه در اين ميان آهنگ بي بي جان رسول نجفيان و قطعه آذري حيدر باباي استاد شهريار هم به آن اضافه شود كه تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل…
يكي از نكات مثبت و قابل توجه در سريال عاق والدين استفاده از نظر و مشورت چند نفر از اساتيد برجسته و صاحب انديشه استان در زمينه معارف و اخلاق اسلامي چند نفر از اساتيد برجسته و صاحب انديشه استان در زمينه معارف و اخلاق اسلامي در فيلمنامه بود كه به ويژه در مراحل تحول شخصيتي ارسلان و دوران طلب رضايت از والدين و استغفار از گناه عاق والدين اين غناي معارف با استناد به آيات، احاديث و روايات به چشم آمد. اما همچنانكه پيش از اين هم عنوان شد، نويسنده فيلمنامه مي توانست اين مفاهيم و مطالب ارزشمند را با خلاقيتي خاص و تأملي بيشتر از حالت سخنراني و خطابه گويي مستقيم روحاني محل به ارسلان خارج نموده تا با نگرش و شيوه اي كه مجموعه شرايط و بافت داستاني خود را از دست ندهد به بيننده منتقل شود.


به هر تقدير در اين مجال اندك نمي توان مشروح و مفصل به بررسي جوانب مختلف مجموعه تلويزيوني عاق والدين پرداخت. اما رويكرد سيماي مركز مازندران در توليد سريالهاي تلويزيوني قابل تقدير و ارزشمند است كه اميد مي رود اين روند با شكلي مطلوب تداوم داشته باشد. از سويي مسؤولين محترم صدا و سيماي مركز مازندران اين نكته ظريف را هم مدنظر خود قرار دهند كه ارتقاي سطح سليقه و سواد بصري بينندگان در هر سطح سواد و موقعيت اجتماعي از امور حائز اهميت در صدا و سيما است.

و باز اين مسئله هم فراموش نشود كه در صورت استقبال نسبي مردم از يك مجموعه تلويزيوني در موقعيتي خاص مهر تاييدي بر ارزش هاي فني و تكنيكي آن مجموعه نمي تواند باشد چرا كه اين دو مقوله اي جدا از هم هستند كه در صورت تقويت و ارتقاء سطح سواد بصري مردم فاصله موجود ميان اين دو مقوله به صفر خواهد رسيد و مردم عامه هم در مقام منتقدين قرار مي گيرند.


  • حســـــــــــــــــــــنپاسخ به این دیدگاه 0 0
    يکشنبه 28 تير 1388-0:0

    همين كار ناقص را ديگر كارگردان ها و نويسندگان انجام ندادند و متاسفانه هيچ تقديري از كار ارزشمند آقاي آهنگري صورت نگرفت و اين عاملي مهم براي بي انگيزه گي كارگردانان و نويسندگان مازندراني مي شود
    بياييم تا آناني كه واقعا دارند كار ميكنند را قدر شان را بدانيم تا جوانان ما هم تشويق بشوند . با تشكر حسن جلالي

    • سه شنبه 2 مرداد 1386-0:0

      ميشه اهنگ فيلم رو بزارين


      ©2013 APG.ir