تعداد بازدید: 4770

توصیه به دیگران 1

شنبه 2 دی 1385-0:0

سفرنامه مازندران

گزارش سفر كنسول ابوت به سواحل بحر خزر(1847تا1848)- بهره سوم.(ترجمه دكتر احمد سیف )


بخش سوم سفرنامه ابوت به مازندران(زمان محمد شاه قاجار) پيش روي شماست كه براي نخستين بار در مازندنومه منتشر مي شود.اين گزارش حدود 100 صفحه است كه به تدريج تقديم شما مي شود.از دكتر احمد سيف-استاد اقتصاد دانشگاه استافوردشایر انگلستان- به خاطرترجمه و ارسال اين سفرنامه سپاس گزاريم.

 

مقیاس زمین درمازندران:
د رمازندران زمین را با مقیاس جریب اندازه می گیرند و اجزایش به این قرار است.
10 اریج برابر با 1 نی یا دائو(daou)
10دائو برابر با 1 خویز (khaveez)
10 خویز برابر با 1 جریب
میزان اریج طول دست یك مرد به قد متوسط است كه از آرنج تا نوك انگشت میانی اوست. برای محاسبه سطح زمین، به جای این طول و عرض زمین را اندازه گرفته و آن دو را در یك دیگر ضرب می نمایند تا سطح زمین به مترمربع یا اریج مربع به دست آید، عرف این است كه یك چهارم طول یا عرض را گرفته و آن را در دیگری ضرب می كنند تا میزان سطح زمین به دست آید. در نتیجه، به جای مشخص كردن میزان واقعی سطح زمین، مردم این جا یك چهارم آن را محاسبه می كنند. هرچه كردم علت این كار را نفهمیدم.

محصول برنج:
در مناطق جنوبی دریای خزر، برنج پر حاصل ترین محصولی است كه كشت می شود.در مازندران، ده كیلو یا بیست من تبریز (كذا دراصل) ( نصف یك خروار) بذر برای كشت یك جریب زمین كفایت می كند و میزان محصول هم بین 15 تا 40 خرواراست یعنی از هر بذر بین 30 تا 80 بذر بعمل می آید. برآورد معمولی بین دولت و كشتكاران بیست خروار یا 40 بذر به ازای هر بذر است كه به گمان من بسیار كمتر ازمیزان متوسط محصول است.


به درآوردن برنج از سبوس با شیوه های بسیار بدوی كه من در گزارش قبلی شرح داده ام باعث می شود كه بین 3 تا 4 و گاه حتی 4.5 قسمت از هر 9 قسمت از دست برود.  اسب را بدور خرمن می چرخانند تا محصول تازه درو شده را لگدمال كرده دانه را از كاه جدا سازد.


مالیات زمین:
نرخ مالیات زمین در نقاط مختلف كشور با هم تفاوت دارد. در زمین های خالصه وقتی كه محصول برنج باشد، میزان مالیات 5 خروار یا 40 من تبریز به ازای هر جریب زمین زیر كشت است. در موارد دیگر میزان مالیات ده خروار است. اگر میزان متوسط محصول به ازای هر جریب را 30 خروار حساب كنیم، میزان مالیات یك ششم تا یك سوم می شود. اغلب دهات در مازندران، خالصه هستند.

در زمین های خصوصی میزان مالیات بسیار نامشخص است. گمان می كنم كه میزانش در زمان های بسیار دور، معین شده و از هر دهی مقدار مشخصی مالیات به صورت نقد و یا به صورت محصول دریافت می شود. در بعضی موارد، میزان كشت و محصول حتما افزایش یافته است ولی همان میزان مالیات درخواست می شود و در موارددیگر كه میزان محصول كاهش یافته، تخفیفی تقاضا می شود و اغلب هم تخفیف داده می شود. درواقع، ایالات حاشیة بحرخزر از نظر مالیاتی خوش اقبال بوده اند.


مالك ده از روستائیان خود بین 6 تا 10 خروار به ازای هر جریب زمین كه صرف برنجكاری شده است ( یعنی یك پنجم یا یك سوم محصول) را طلب می كندو بعلاوه از هر خانوار نیز یك تومان مالیات نقدی می گیرد. وقتی تعداد ساكنان یك ده برای كشت همة زمین ها كافی نباشد از غریبه ها برای كار دعوت می كنند و به آنها شرایط مناسب تری پیشنهاد می شود. یعنی گاه محصول بین كارگران و مالك ده بالمناصفه تقسیم می شود. در موارد دیگر، كارگران به مالك زمین 5 خروار برنج با معادلش به نقد را،  به ازای هر جریب زمین مالیات می دهند. البته این قواعد موقعی بكار گرفته می شود كه به واقع كمبود نیروی كار وجودداشته باشد.
محصولات دیگر كه مشمول مالیات می شوند به قرار زیر می باشد.


نیشكر: 4 من تبریز به ازای 0.4 جریب به دولت در زمین های خالصه یا به مالك در زمین هائی كه در مالكیت خصوصی است. در زمین های مرغوب،  از هر 0.4 جریب 40 من تبریز محصول به دست می آید و در زمین های نامرغوب، میزان محصول نصف این مقدار خواهد بود.


لوبیا: مثل نرخ مالیات ستانی از نیشكر است.
جو: یك خروار یا 40 من تبریز به ازای هر جریب زمین، به دولت یا مالك خصوصی.
گندم: نیم خروار یا 20 من تبریز به ازای هر جریب زمین به دولت یا مالك خصوصی.
پنبه: تا آن جا كه می دانم دولت از پنبه مالیات نمی گیرد ولی در زمین های خصوصی، مالكان به ازای هر0.4 جریب، 2 من تبریز محصول مالیات می گیرند.


نیروهای نظامی در مازندران:
نظام یا به اصطلاح سربازان منظم:
یك هنگ: شامل 800 سرباز در سوادكوه
یك هنگ، شامل 842 سرباز در بندپی و 318 سرباز در فیروزكوه
یك هنگ شامل 500 سرباز كه گردان ناصریه نامیده می شود و در مناطق غیر كوهستانی سرباز گیری می شود.


در كل سه هنگ، 2100 سرباز . حقوق این سربازان در سال، 5 تومان و 10 خروار شالی كه حدودا 4 تومان قیمت دارد می باشد كه 9 تومان یا معادل 81  شیلینگ خواهد بود.
شماره سربازان غیر منظم، سواره و پیاده ظاهرا 6000 نفر است ولی به آنها چیزی پرداخت نمی شود مگر این كه به خدمت فرا خوانده بشوند. وقتی كه پول باشد، شماره كسانی كه به خدمت فراخوانده می شوند بسیار بیشتر است. جزئیات سربازان غیر منظم به قرار زیر در اختیار من قرار گرفته است.


سربازان غیر منظم سواره
قبیله موندانلو ( كرد)  500 نفر ساكن بالا، تجن، نكا. جمعیت قبیله 1000 تا 1200 خانوار است.
قبیله جهابیگلو ( ترك)  503 نفر ساكن فرح آباد و مشك آباد،
جمعیت قبیله تقریبا 1000 خانوار
قبیله اوصانلو ( ترك)  208 نفر، ساكن شهر ساری. جمعیت قبیله بین 200 تا 300 خانوار
قبیله افغان   160 نفر ساكن كاراتوقان (Kara Toghan)
شمال اشرف، جمعیت قبیله 120 خانوار، تعداد محدودی در ساری زندگی می كنند.
قبیله قلیجی (Ghilidjee) 72 نفر، ساكن شهر ساری، جمعیت قبیله بین60 تا 100 خانوار
قبیله قیرایلی ((Ghiraylee 359 نفر، ساكن نكا، جمعیت قبیله حدودا  1000  خانوار
قبیله بلوچ درحال حاضر هیچ، ساكن شهر ساری، جمعیت قبیله 50 خانوار
قبیله خوجاوند (كرد)  256 نفر
قبیله عبدل الملكی( از فارس) 244 نفر، هر دو قبیله ساكن كجور

تعداد كل    2302 سوار


قبایل به خاطر انجام خدمات نظامی از پرداخت هر مالیات دیگری معاف هستند و به رئوسای قبایل، هم حق بهره مندی از زمین و ده داده می شود. وقتی این سربازان غیر منظم به خدمت فراخوانده می شوند حقوق سالیانه شان 8 تومان است و برای فرماندهان سطوح پائین هم حقوق در سال بین 12تا 14 تومان به نقد و به صورت جنس پرداخت می شود. هزینه وسایل سربازان غیر منظم به گمان من بعهده قبیلة سرباز است. شماره سربازان به صورتی كه در بالا آمد احتمالا از رقمی كه در گزارش پیشین به دست داده ام قابل اعتمادتر است .


شماره تفنگ چی یا پیاده نظام كه اغلب تفنگ فتیله ای سرپردارند به این قرار است.
لاریجان: 1000 تفنگچی كه شمارة‌زیادی تفنگ سرپر اروپائی دارند
چیلا: 82 تفنگچی كه شماره زیادی تفنگ سرپر اروپائی دارند.
هزارجریب:1344  تفنگچی كه به آنها كارا چوكا  (Kara Choka) می گویند.


اشرف:
قبیلة طالش  150 تفنگچی، جمعیت قبیله 200 خانوار
قبیلة عمرانلو 100 تفنگچی، ساكن كول آباد(Koolabad) جمعیت قبیله نامشخص
عرب   41 تفنگچی، جمعیت قبیله 100 خانوار پراكنده
یاخكش(Yakhkesh) 100 تفنگچی
كول آباد   100 تفنگچی
كل سربازان اشرف  491 تفنگچی
تنكابن   220 تفنگچی
كجور   250 تفنگچی
كلارستاق  289 تفنگچی
كل   3667 تفنگچی


تفنگچیان توده بسیار غیر منظمی هستند كه مستقل از یكدیگر عمل می كنند اگرچه هر 5 تا ده تفنگچی یك فرمانده دارد. حقوق سالانه یك چریك یا سرباز معمولی 8 تومان در سال و حقوق یك فرمانده نیز 9 تا 10 تومان است.

بخشها، روستاها و درآمد مالیاتی مازندران
بخش تقسیمات بخش تعداد روستاها درآمد مالیاتی  


   تومان    قران    شاهی
تنكابن - - 4074 2 0
كلارستاق بلوك دشت
بلوك كلا دشت
كوهستان شرقی
كوهستان غربی 25 1253 5 10
كجور - 15 2455 0 0
نور مثل گزارش قبلی 48 5053 7 2
آمل مثل گزارش قبلی 140 17934 9 2
لاریجان مثل گزارش قبلی 66 900 0 0
بارفروش شهر بارفروش، لال آباد، بندپی ، بابل كنار، بلوك بیشه، جلال ازرك، مشهد كنجه روز، سرسی كلام، بالا تجن 203 20965 2 19
مشهدسر بن سر كلا، بهنمیر، پازیوار، تارلارپی، فریكنار، رودبوست  61 6727 0 0
سوادكوه راست آب پی، ولی آب پی، شیرگار 38 4095 7 14
فرح آباد میاندو رود، اندرود 48 4980 8 6
ساری شهر، علی آباد و نقاط تابعه، بیشه سر، لهارم، كیركلا، اسفیوردشورآب، رودپشت، ساری رودپی، شهر خسپ، قیل خران، كاركنده، مشك آباد، كلیجان روستاق 148 13265 4 0
هزارجریب دودانگه، چهاردانگه 85 6425 8 4
اشرف پنج هزار، كاراتوقان، یخكش، كاراتپه، نكا، كول آباد 53 3267 8 4
كل به استثنای دهات تنكابن  930 93634*
 3 1

*   معادل 42561 لیره استرلینگ
به گمان من باید به درآمد مالیاتی 2043 تومان و 9 قران ( معادل 929 لیره) اضافه شود به خاطر مقررات تازه ای كه در زمان پادشاه فعلی [‌محمد شاه] وضع شده است و از كسانی كه دهی به تیول دارند حدودا 50 % بیشتر می گیرند.


كل تعداد روستاها وقتی كه دهات تنكابن هم اضافه شود از 1000 واحد بیشتر می شود كه از آن چه كه من در گذشته شنیده بودم بسیار بیشتر است. در ایران كمتر اتفاق می افتد كه دو دادة آماری با هم بخواند حتی وقتی كه آمارها  از منابع رسمی جمع آوری می شود.
دنباله دارد



    ©2013 APG.ir