تعداد بازدید: 6050

توصیه به دیگران 2

دوشنبه 14 دی 1394-21:30

نقد شب ششم نشان نیما

دست از سر نیما برداریم

اگر بانیان برگزاری این مراسم قصد ادامه آن را در سالهای آتی نیز دارند باید تغییراتی بنیادین و اساسی در نگرش خود ایجاد کنند، چرا که اگر نیما را به درستی درک و فهم کنیم می بینیم که مهمترین مولفه در اندیشه نیما " تزاحم ایستایی و روندگی" و به عبارتی درک انسان از"اینجا و اکنون" است؛ یعنی اینکه از چهره های مطرح در حوزه های مختلف هنری کشور دعوت شود تا در این مراسم حضور یابند. در غیر این صورت اگر تنها به دنبال مطرح کردن خود هستیم این سفره را جای دیگری پهن کنیم و "دست از سر نیما برداریم.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، وحید پارسا: 1-شبكه استاني مازندران در ساعت 2 عصر روز 14 آبان ماه 1390 فيلمي مجعول با نام (نيما يوشيج) را پخش کرد كه بدون كارشناسي و تنها با توجه به عنوان فيلم به نمايش درآمد.

اين فيلم كه اولين بار در تاريخ 22 آبان ماه 1386 از شبكه دوم سيما پخش شد، اعتراضات فراواني را از سوی صاحب نظران برانگيخت. فيلمي كه بدون هيچگونه كار كارشناسي و مطالعه زندگي نيما يوشيج، پدر شعر نو فارسي ساخته شد و جناب آقاي نادر كجوري تنها براساس موقعيت شغلي خود در شبكه دوم صدا و سيما به ساخت اين اثر نازل اقدام کرد. فیلمی که می توانست در معرفی یکی از برجسته ترین شاعران معاصر و بنیانگذار شعر امروز ایران به ایفای وظیفه بپردازد و رسالت فرهنگی رسانه ی ملی را به تماشا بگذارد.

2-ششمین شب "نشان نیما"شما بخوانید "نشان بعضی ها" عصر روزجمعه 11 دی ماه در سالن اداره کل بنادر و دریانوردی نوشهربرگزار شد. این مراسم به همت "موسسه مردم نهاد نیما " و با حمایت شهرداری و شورای اسلامی نوشهر و برخی از ادارات دولتی با بودجه عمومی برگزار شد.

در این شب نیزهمچون سالهای گذشته چند تن از چهره های سینمایی و البته شهرام ناظری خواننده پرآوازه کشور حضور داشتند که حضورهمین چهره ها کافی است تا بسیاری از علاقه مندان و دوستداران را از اقصا نقاط استان به سالن بکشاند. جا دارد تا ضمن قدردانی از زحمات بانیان و برگزار کنندگان و نهادهای حامی این مراسم، تحلیلی کوتاه بر چرایی و چگونگی برگزاری شب نشان نیما داشته باشم.

3-جمله معروفی است که می گوید:«انجام ندادن کاری بهتر از بد انجام دادن آن است.»به عبارتی معرفی نکردن بهتر از بد معرفی کردن است. قدر و ارج این موضوع که یک موسسه مردم نهاد در این دوران عسرت فعالیت های فرهنگی و هنری آن هم در شش دوره متوالی اقدام به برگزاری مراسمی با این سطح از میهمانان هنری و شناخته شده می کند، بر کسی پوشیده نیست. اما صرف نظر از اهمیت انجام "چه کار"ی، انجام "چگونه ی کار" هم مهم است.

4-با توجه به اینکه عوامل "موسسه نیما" فعالان عرصه نمایش هستند، کافی است تا سلیقه خود را در دعوت از چهره های فرهنگی و هنری دخیل نموده و هرسال از بازیگران و کارگردانان کشور برای حضور در این مراسم دعوت کنند.

شاید گفته شود که نیما فقط به شعر تعلق ندارد و در همه شئون هنری تاثیرگذار بوده است که البته حرف درستی است، اما در این موضوع توجیه نابجایی است، زیرا تحولات در حوزه ی شعر به عنوان قله هنری، همواره بر سایر موضوعات نیز تاثیر گذار بوده و هست، اما آیا در عرصه شعر کشور، قحط الرجال است؟ مگر در حوزه نقد ادبی کم هستند منتقدان و صاحب نظرانی که در باب تحولات ادبی نیما آثار و پژوهش های ارزشمندی ارائه کردند تا از آنان برای حضور و ارائه دیدگاه های شان دعوت کرد؟

اینکه با وجود چهره های برجسته ای- حتی در همین استان و شهرستان - که در خصوص نیمای بزرگ تحقیق و مطالعه ی گسترده و قابل اعتنایی دارند، از کسی بدون پشتوانه پژوهشی در حوزه ادبی خواسته می شود تا در باب نیما سخن بگوید و ایشان هم موضوع صحبتش را به "جعفرخان و نیما" اختصاص می دهد- که با توجه به رشته و تجربه اش، کاش به موضوع "جنگل و منابع طبیعی در شعر نیما "اشاره می کرد- و البته به هر موضوعی اشاره می کند الا "جعفرخان"، لج بازی با چه کسی یا کسانی است!

5- اینکه در این مراسم از چهره های مختلف فرهنگی، هنری، رسانه و دفاع مقدس تجلیل می شود، کار ستوده ای است اما برخورد سلیقه ای و مشخص بودن معرفی برخی افراد از سوی نهاد اسپانسر برای بهره برداری و یا ساکت کردن خبرنگاری که در رسانه خود از آنها نقد می کند و یا در سال گذشته این مراسم را نقد کرده است -صرف نظر از تجارب و قابلیت های ایشان- نه از چشم آگاهان پوشیده است و نه کار درستی است.

اینکه از خواننده ای بزرگ و مورد علاقه مردم با اتکا به نام نیما و با هزینه از بودجه عمومی دعوت کنید تا بدون یک کلمه اجرای موسیقی فقط برای آنکه در پایان مراسم با او عکس یادگاری بگیرند تا احتمالا از آن در پوسترهای تبلیغاتی انتخابات آتی بهره گیری شود، بداخلاقی و سوءاستفاده از ساحت هنر و هنرمند است.

اینکه از فلان کارگردان و بازیگر مطرح برای پر کردن سالن دعوت می شود بماند اما نادیده گرفتن فهم مردم در خصوص شناخت از آنان کار نادرستی است.

بانیان این مراسم باید بدانند که ممکن است بتوانند با دعوت از این افراد در سایه نام نیمای بزرگ برای خود نام و نانی فراهم آورند اما این رسم نخ نما دوام نمی آورد.

قرار گرفتن در زیر سایه بزرگان، نتیجه اش محروم شدن از تابش خورشید حقیقت و قابلیت های خوداست و بس. مضاف بر اینکه بخواهی داشته های معنوی و انسانی پیرامون خود را هم کوچک بشماری!

به عنوان مثال هدیه خسرومعصومی کارگردان را رییس دانشگاه آزاد نوشهر اهدا کرد-که البته چهره ای علمی و اندیشمند است– در حالی که مسعود اجدادیان از هم ترازان و هم دوره ای های خانم و آقای بازیگر و معصومی کارگردان در سرمای بیرون سالن قدم می زد!

6-  بر تمام این گفته ها باید اجرای ضعیف "خانم مجری" را که از بستگان مدیر موسسه است و پس از چند دوره اجرا، حرف و چهره اش برای مردم تکراری شد، اضافه کرد.

بر خلاف دوره گذشته که اجرای قابل قبولی از او شاهد بودیم، لحن دستوری و طلبکارانه و گاه خارج از نزاکت و ریتم تکراری و خسته کننده اش بر فضای خستگی ناشی از تعدد سخنرانان افزود؛ تا جایی که مجال سخن گفتن دیگران سلب شد.

با توجه به تاثیر، تاکید و تجلی فرهنگ بومی در اندیشه نیما، جای خالی موسیقی محلی و شعر خوانی شاعران بومی سرای منطقه که برخی از آنان از نام آوران شعر و موسیقی بومی هستند، در این مراسم بسیار مشهود بود.

7-متاسفانه ادارات ارشاد و در راس آن اداره کل ارشاد به دلیل کمبود بودجه، به بهانه "واسپاری" فعالیت های فرهنگی و هنری، در برخی موارد از جمله همین مراسم دچار "وادادگی" شده و نقش نظارتی خود را فراموش می کند.

آیا اداره کل فرهنگ و ارشاد مازندران ضروری نمی داند تا برای حفظ جایگاه نیما و شخصیت های برجسته ی این چنینی بر نحوه برگزاری مراسم نظارت و دقت داشته و با تشکیل شورایی متشکل از کارشناسان و آگاهان در قالب کمیته علمی، کسانی را که متناسب با موضوع هر مراسمی هستند و اهلیت سخن گفتن در موضوعی مشخص دارند را شناسایی و دعوت کنند تا ضمن غنا بخشی به برنامه ها و دریافت خروجی و دست آورد، مانع بروز شائبه ی جانبداری و به اصطلاح نان قرض دادن شوند.

8-در پکیج اهدایی مراسم شب نشان نیما، کتابی با موضوع اشعار تبری نیما قرار داشت که یکی از شاعران مرکز استان گردآوری کرده و با حمایت مالی و معنوی شورای شهر و شهرداری ساری چاپ و منتشر شد.

با ستایش این حرکت فرهنگی از سوی این نهاد، چند پیام در آن مستتر است. اول اینکه شورای اسلامی و شهرداری نوشهر بیاموزد که حمایت فرهنگی فقط این نیست که پولی داده شود تا مراسمی برگزار شود که حتما بتوانند یکی یکی خود را در معرض دید عموم قرار داده و به رخ بکشند!

دوم آنکه اداره کل ارشاد یاد بگیرد و یاد دهد تا از آثار مولفان سایر نقاط استان نیز این گونه حمایت شده و با تیراژ بالایی خریداری و در دسترس عموم قرار گیرد.

9-در آخر اینکه اگر بانیان برگزاری این مراسم قصد ادامه آن را در سالهای آتی نیز دارند باید تغییراتی بنیادین و اساسی در نگرش خود ایجاد کنند، چرا که اگر نیما را به درستی درک و فهم کنیم می بینیم که مهمترین مولفه در اندیشه نیما " تزاحم ایستایی و روندگی" و به عبارتی درک انسان از"اینجا و اکنون" است؛ یعنی اینکه از چهره های مطرح در حوزه های مختلف هنری کشور دعوت شود تا در این مراسم حضور یابند، چشم و گوش به حرف و هنرشان بسپارند و برای هنرمندان این استان دست افشانی کنند و کلاه از سر بر دارند. مگر نه اینکه نیما محصول همین فرهنگ و برخاسته از همین خاک است و با تمام مخالفت ها توانست شعر و اندیشه اش را بر کرسی بنشاند. در غیر این صورت اگر تنها به دنبال مطرح کردن خود هستیم این سفره را جای دیگری پهن کنیم و "دست از سر نیما برداریم."

10-این مقال را با جمله ای از خانم بازیگر"رویا تیموریان"در مراسم ششمین شب نشان نیما به پایان می برم:« تا زمانی که به نیما ملی نگاه نشود باید به برگزاری همین شبهای کوچک نشان نیما بسنده شود.»


  • يکشنبه 4 بهمن 1394-23:30

    منظورتان استاد سروی است

    • پنجشنبه 24 دی 1394-21:44

      جالب است در سایت خبری طراح آرامگاه نیمای بزرگ اهل چالوس بود ولی خبری از ایشان نبود در سالن بندر نوشهر چرا

      • پنجشنبه 17 دی 1394-20:18

        جلیل قیصری با اقای قیصری که هنرمند نقاش است و شعر هم می گوید نسبت دارد؟

        • چیزی شبیه پاسخپاسخ به این دیدگاه 3 0
          پنجشنبه 17 دی 1394-18:34

          چیزی شبیه پاسخ
          مقدمه:اگر بپذیریم که کار و آثار نیمای بزرگ تغییر ذهن و ذائقه انسان ایرانی و دعوت به زیستن در جهان مدرن و مشخصا مدرنیزه کردن و خط فاصل سنت و مدرن است و اگر باور داشته باشیم که مهمترین ابزار مدرنیته" نقد" است،پس باید بر اساس همان نگرش، نقد را بپذیریم.نمی شود که از نیما یاد کنیم وشعاردهیم اما در عمل با مهمترین مولفه و نگرش نیما که همان نقد است دست به گریبان شویم.مقوله نقد آنقدر اهمیت دارد که می توان از آن به عنوان "هنرهشتم" یاد کرد.اگر کسی را که یک مراسم را نقد کرد بر نتابیم و غرض ورزی بنامیم، پس حق داشتند نیما را که ادبیات 1000 ساله این مرزوبوم را به چالش کشید، برنتابند!
          پاسخ به نیمایی 20
          1-من در نوشته ام از زحمات برگزارکنندگان قدردانی کردم و منکر سختی های کار نیستم و باور ندارم که برگزاری اینگونه مراسم ضرورت ندارد اما به شکل و شیوه آن را در برخی موارد نقد دارم و اصرار دارم بجای حرفهای شفاهی و دوپهلوکه از نشانه های شفاهی زدگی و مسئولیت گریزی است، باب تحلیل های مکتوب باز شود.
          2-با تشکیل پیشنهاد کمپین شاعران نیمایی موافقم و از همینجا در مقابل تمامی کسانی که در مقوله هنر و مشخصا در خصوص نیما تحقیق و پژوهش و حتا اقدام به برگزاری همایش کردند سر تعظیم فرود آورم و تلاشهای احسان مهدیان را نیز در خصوص نامگذاری روز نیما،ارج می نهم.
          3-در شب حافظ و سعدی و نیما و... علی معلم سینما گر هم می تواند حضور داشته باشد علی معلم دامغانی شاعر هم.حرف من این است که شش شب در شش سال برگزاری کافی است تا تجربه کسب شود.می شود به دلیل چند وجهی بودن نیما مثلا یک سال از سینما گران دعوت شود با موضوع "جلوه های تصویری و سینمایی شعر نیما"سال بعد از هنرمندان رشته ای دیگر با موضوعی دیگر ...الخ.
          4-اینکه اسم موسسه را نیما گذاشتند، انتخاب هوشمندانه و مبارکی ست اما اینکه فرمودید:" این موسسه اسمش نیماست هیچوقت داعیه ترویج و نقد شعرای نیما رو نداره" اگر به عنوان دست اندرکار یا سخنگوی این موسسه می فرمایید که هیچ. اما در غیر اینصورت باید عرض کنم عملکرد موسسه غیر از این را نشان می دهد و ایرادی هم ندارد.
          پاسخ به نوشهری
          1-نوشتید:" با تشکر از شاعر قدیمی و پرکار نوشهری که با تغییر نام این نقد را نگارش کردند"نمی دانم مرا با کدام بخت برگشته ای اشتباه گرفتید! اما شما هم نام دقیق خود را ننوشتید! البته مهم هم نیست .باید یاد بگیریم که" چه نوشت" مهم تر از" که نوشت" است.
          2-آقای کریمی الیزه ای را فردی باسواد وپیشکسوت در عرصه رسانه می دانم.نقد من این بود که هر کسی در حوزه مشخصی سرآمد است و باید در همان موضوع اظهار نظر کند.مثلا من نمی توانم و نباید در خصوص انرژی هسته ای سخن بگویم اگر چه حق مسلم ماست.البته آقای کریمی فرصت نکرد در باب همان موضوع "جعفرخان " هم مطلبی که آماده کرد را ارائه کند
          3-در خصوص آقای قیصری هم ایشان آنچه باید می گفت را فرمود و حرفی برای من نگذاشت.اینکه شما اصرار دارید چرا در خصوص تک تک افراد سخن نگفتم را درک نمی کنم!آخر نفهمیدم حرف زدن غرض ورزی است یا حرف نزدن!؟
          4- فرمودید:"شاید سالی دگر نوبت به شما هم برسد". باید عرض کنم که همیشه نوبت ماست.باور نداری:(...من اگر بخواهمت نخواهمت تو خوب باش/مثل حسن بي نهايت کسي که عاشق است/بغض هاي شب هميشه سهم نا اميد هاست/خنده هاي صبح قسمت کسي که عاشق است/شاخه ها خدا کند به دست باد نشکند/عشق يعني استقامت کسي که عاشق است/منتظر نايستيد نوبت شما که نيست/"نوبت من است نوبت کسي که عاشق است"
          پاسخ به صفری
          1-درود و احسن بر شما!
          2-فرمودید:" ای کاش اشاره ای هم (به)سو استفاده انتخاباتی توسط تیم و مجموعه نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی نوشهر چالوس و کلاردشت ازاین مراسم می فرمودید!" باید عرض کنم من احتمال سوءاستفاده از ساحت هنر و هنرمند که اجل از سیاست است را گوشزد کردم، اما یادمان باشد همانطور که گفتید ایشان در حال حاضر نماینده منطقه است و طبیعی ست که در مراسم حضور داشته باشد اما اینکه فرمودی:" بانیان این مراسم و مدیر موسسه مردم نهادنیما گوشت و خونشان وامدارایشان است" نه تنها به خودم اجازه چنین جسارتی را نمی دهم بلکه به عنوان یک برادر کوچک از شما هم می خواهم ساحت نقد را حرمت بگذارید و مابین نقد و نفی و توهین فرق قائل شوید.این را نیک می دانم که مدیر موسسه نیما دغدغه فرهنگی دارد و اگر هم نقدی بر مراسم داشتم برای این است که حرفی برای گفتن داشت.من هیچ مشکل شخص با این مجموعه و سایرین ندارم بلکه: "من این ودیعه به دست زمانه می سپرم/زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود.
          پاسخ به نامدار
          1-من نگفتم دست از سر نیما بردارید، گفتم برداریم.منظورم این است که کاری نکنیم که اگر برفرض نیما زنده بود، سال بعد در این مراسم شرکت نکند!
          2-من اگر قدرت فهم نیما را داشتم که این مطالب را نمی نوشتم! می نشستم و کتاب می خواندم،فیلم می دیدم ،نمایش های آقای زندی و دوستان دیگر را تماشا می کردم...
          3- با مرم چگونه می شود بازی کرد؟من که حتی یک بار نه تیاتر بازی کردم و نه سینما.چه ستمگری بودم من و خبر نداشتم!بر سر جلیل قیصری چه آمده؟20 سال انزوا کم از 2 قرن سکوت نیست!من در مطلبی که در نوشته ام حرفی از استاد قیصری نزدم که اینطور بر من می تازید!نمی دانم من را با چه کسی اشتباه گرفتید یا اینکه آقای قیصری با چه کسی اشتباه گرفته و از آن جهت با شما از من گله کرده !با اینحال باشد حرفتان را گوش می کنم و دست از سر آقای قیصری و "قیصر"ی ها برمی دارم! اما بجان عزیزتان، من "مسعود کیمیایی" یا "بهروز وثوق" نیستم !
          کچیک شما :وحید پارسا

          • پنجشنبه 17 دی 1394-16:37

            « اگر می‌خواهی با شعر، تفنن کنی؛ اگر می‌خواهی وقت بگذرانی و اگر این را هم وسیله‌ای می‌دانی که سری توی سرها در‌آوری؛ کور خوانده‌ای. در این ولایت کار هنر، کار جهاد است. جهاد با بی‌سوادی؛ با فضل‌فروشی، با فرنگی‌مآبی؛ با تقلید؛ با دغلی؛ با نان به نرخ روز خوردن، با بلغمی‌مزاجی ... حالا اگر مردی، این گوی و این میدان».
            (زنده‌یاد جلال آل احمد)

            • چهارشنبه 16 دی 1394-19:44

              شاعر گرامی آقای ... دست اند کاران شب نشان نیما که دست از سر نیما برمیدارن چون امثال شما قدرت فهم نیما را ندارید و کارتان بازی با مردم است.نمونه بارز بازی شما با مردم کارها و ستم هایی است که بر سر جلیل قیصری اورده اید که بر همگان روشن است.شما بیست سال است که زندگی اقای قیصری را به انزوا کشیدید لطفا دست از سر جلیل قیصری و قیصری ها بردارید....

              • چهارشنبه 16 دی 1394-14:8

                اینهمه هنرمند توانمند موندم چرا برای انجام یه شب شعر کوچیک تو شب وفات نیما نمیان بشینیم یه شعرشو بخونیمو یادی ازش کنیم.
                شب حافظ علی معلمم مال سینمایی هاست و کاری به شعر نداره اما اونجا دیگه غرض ورزان نیستن.
                بیاین اگر نیما رو دوس داریم یه کمپین شعرای نیما رو تشکیل بدیم و اونجا فقط به شعر نیما بپردازیم.
                این موسسه اسمش نیماست هیچوقت داعیه ترویج و نقد شعرای نیما رو نداره.فقط به پاس و یاد نیما اسم موسسشونو گذاشتن نیما

                • چهارشنبه 16 دی 1394-14:0

                  با تشکر از شاعر قدیمی و پرکار نوشهری که با تغییر نام این نقد را نگارش کردند.
                  در جایی از نقد خود به حضور آقای کریمی به عنوان سخنران اشاره کردید که فقط پنجدقیقه به یک متن نمایشی برگرفته از اثار نیما با نام جعفرخان پرداخته و در عوض نامی از جلیل قیصری به عنوان سخنران اصلی همایش نبردید که با توجه به اینکه امار بسته های فرهنگی را به صورت دقیق برای خوانندگان تشریح نمودید نشان از غرض شما با این برنامه میباشد.
                  شاید سالی دگر نوبت به شما هم برسد....

                  • چهارشنبه 16 دی 1394-13:51

                    درودبرشما و احسن ؛
                    ای کاش اشاره ای هم سو استفاده انتخاباتی توسط تیم و مجموعه نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی نوشهر چالوس و کلاردشت ازاین مراسم می فرمودید!اینکه بانیان این مراسم و مدیر موسسه مردم نهادنیما گوشت و خونشان وامدارایشان است ... اینکه حتماخواهیدددید در انتخابات دهم عکس های اقای نماینده با اقای ناظری را بولد خواهدکرد و ازاین مراسم سواستفاده انتخاباتی کرده اند.اینکه ازجیب ملت ازپول بیت المال برای مقاصد سیاسی و انتخاباتی و شخصی سواستفاده و بهره برداری کرده اند...اینکه همه می دانند و شمانیزمی دانید که دو ماه مانده است به انتخابات ، حضورنماینده درچنین مجالسی ممنوع وخلاف است.چرا درطی این چند ماه مجموعه ایشان ازکیسه بیت المال چنین همایش هایی را برگزارمی کنند و دادکسی هم در نمی آید؟... سپاس از جناب صادقی و مازندنومه

                    • چهارشنبه 16 دی 1394-0:10

                      دوست ادیبی خاطره ای گفت بامضمونی که تقدیم می کنم. ایشان گفته اند مربی ادبی فرزندانی بودم که درنهادی دولتی و پر مسئولیت آثارشعروداستان فرزندان مستعدشان را بررسی وآموزش می دادم.برای فرزندان که کودکان و نوجوانان وجوانان بودند اردویی تدارک دیده اند.به من هم گفتندآماده باشم برای رفتن .من هم هرچه در توان داشتم به کار گرفتم تا در اردو خدمت شایسته تری به مخاطبینم ارائه کنم.روزرفتن که رسید،مسئولیتها رااعلام کردند. در نهایت تعجب شنیدم مراکه رشته ام ادبیات و مسئول رسیدگی به آثارادبی فرزندان مستعد بودم را به عنوان مسئول شنا معرفی کرده وفردی که رشته اش ورزش ازجمله شنا و نجات غریق بودرابه عنوان مسئول ادبی اردومعرفی کردند.من مانده بودم که از رفتن در نهری که آب آن از پشت پای من نمی گذرد می ترسم با مسئولیت جدیدم چه کنم.بگذریم دیگر چه شد وچه نشد.تماشای بزرگداشت نیما از سیمای مازندران بار دیگر نه برای نیمای بزرگ بلکه برای تمامی اهل شعر وادب چه عزیزانی گمنام و مظلومانه ،پس از خلق آثاری ماندگار روی در نقاب خاک کشیده اندوچه آنهایی که همچنان در کنج خانه ی خود به خلق آثار مشغول هستند ، آه عمیقی کشیده ام.فارسی سرایانی که هنرمندانه می نویسند و می سرایند و بومی سرایانی که بی تفاوتی چندین و چند ساله ی امرا و وزرا ی مدعی دوست دار مازندران و زبان مازندرانی را جبران کرده و به راه پرافتخار خود اداه می دهند ولی برخی از مسئولین (چه گذشته وچه حال) با دیدن آنها تصور می کنند باکوچه گردی مواجه شده اندکه باید هرچه زودتر از آنان بگریزند.همایش به اصطلاح بزرگداشت نیمای اخیرأمشتی است نمونه ی خروار.من ایمان دارم خیلی از حاضرین وهدیه گرفته ها در طول سال زحمت خواندن یک شعر نیما را به خود نمی دهند.حتی بازیگری که از زبان بزگی تکرارکرده پیر مرد چشم ما بوده با پرسیدن از مطلعی از این نظر باخبرشده باآن زبان آمیخته به تردید بیان کرده است.هرچه هست و نیست مازندران و اهل ادب و هنر مازندران همچنان در کنج غربت خواهند خواند و خواهند نوشت و به خلق آثار مشغول خواهند بود.چه شناخته شوند و به حساب بیایند.چه با تماشای گزینشی چند نفراداری ،محفلی گردانده شود.تحمل تماشای راه رفتن مسئولین استانم ازکنار چند نفر دارای اسم و رسم در استان ما دیگر کارچندان سختی نیست .به قول نیما :من کاجِ ورِ سرخ جمه تلیمه.....

                      • سه شنبه 15 دی 1394-19:9

                        دوست" ناشناس " که فرمودی: (دوست عزیز نقد کردن همیشه ساده ترین کار است ! شما هم پیش قدم باش انجام بده بعد در کفه ی ترازو قرار می دهیم .) ظاهرا مطلب را خوب نخواندی یا متوجه نشدی.منظور نویسنده فرد نیست و گرنه هرکسی می تواند دچار اشتباه شود.شما را ارجاع میدهم به خودِ مطلب"برای حفظ جایگاه نیما و شخصیت های برجسته ی این چنینی(نهاد متولی فعالیتهای فرهنگی) بر نحوه برگزاری مراسم نظارت و دقت داشته و با تشکیل شورایی متشکل از کارشناسان و آگاهان در قالب کمیته علمی، کسانی را که متناسب با موضوع هر مراسمی هستند و اهلیت سخن گفتن در موضوعی مشخص دارند را شناسایی و دعوت کنند تا ضمن غنا بخشی به برنامه ها و دریافت خروجی و دست آورد، مانع بروز شائبه ی جانبداری و به اصطلاح نان قرض دادن شوند.

                        • سه شنبه 15 دی 1394-18:38

                          عزیز گرامی : مطلب مفصل شما را خواندم ، هر چند به ظاهر نقد بود اما به واقع گزارشی از یک مراسم بود که هدایای آن به کسانی داده شد که نقشی و شناختی از نیما ندارند و نداشتند و از طریق تعارف به شما حرمت یافتند . در جائی که بعضی مثل اجدادیان در بیرون سالن قدم بزنند . باید منتظر کسانی بود که با آویختن به ریسمان شعر فرانسوی نشان نیما قصد جایگاه مجلس را دارند و صاحب نشان شوالیه هم گویا در تور ماهیگری انتخابات چیان افتاد . خلاصه روزگار غریبی است. برادر ، جهت اطلاع و پایان دادن به این قبیل جنجال های ظاهراً ادبی لازم می دانم بگویم که اخیراً فیلم مستندی از شراگیم نیما در یکی از شبکه های ماهواره ای منتشر شد که خط بطلانی بر سایر نظرات و اندیشه های نوظهور است و هر چند من شراگیم را زمانی که در رادیو و تلویزیون ایران کار می کرد می شناسم و از او شنیدم که گفت : بهترین شعر نیما این رباعی است :
                          از پس پنجاه اندی ام ز عمر
                          ناله بر می آیدم از هر رگی
                          کاش بودم دور باز از هر کسی
                          چادری و گوسفندی و سگی
                          با تشکر

                          • سه شنبه 15 دی 1394-15:11

                            دوست عزیز نقد کردن همیشه ساده ترین کار است ! شما هم پیش قدم باش انجام بده بعد در کفه ی ترازو قرار می دهیم .

                            • سه شنبه 15 دی 1394-14:20

                              آقای قادر موسوی هنگام دریافت جایزه کار قشنگی کرد.قبل از رفتن به روی سن از وسط سالن به انتهای سالن جایی که آقای ولی اله پاشا روزنامه نگار پیشکسوت و مدیرمسول نشریه ویشار نشسته بود رفت و از ایشان اجازه خواست و آقای پاشا هم صورت ایشان را بوسید و به ایشان تبریک گفت .بعد از دریافت جایزه هم به سمت ایشان امد و هدیه اش را به اقای پاشا تعارف کرد که اقای پاشا مجدد به ایشان تبریک گفت و ارزوی موفقیت کرد.بنده از این موضوع عکس و فیلم گرفتم.
                              اقای موسوی به ما نشان داد حرمت بزرگان را حفظ کنیم. دست مریزاد.

                              • سه شنبه 15 دی 1394-14:4

                                به دوست عزیزی که با عنوان "نیمایی" دیدگاه خود را مطرح کرد باید عرض کنم که اقای ایرج سام دانشجوی ترم اول دکتری است و چند واحد به عنوان مدرس در دانشگاه سابقه تدریس دارد بنابراین ایشان نه دکتر است و نه استاد دانشگاه.
                                لطفا در القابی که به افراد می دهیم دقت کنیم.

                                • سه شنبه 15 دی 1394-17:1

                                  آقای موسوی، بنده هم از این حرکت فرهنگی شما بسیار سپاسگزارم.

                                • وحید پارساپاسخ به این دیدگاه 3 1
                                  سه شنبه 15 دی 1394-13:58

                                  با سپاس از سرکار خانم گیلار کریمی و سایر دوستانی که به این حقیر ابراز لطف داشته و مورد محبت خود قرار داد ند چه انهایی که موافق این مطلب هستند و چه عزیزانی که نظر مخالف دارند،باید عرض کنم که نابخردی است اگر دوستان برگزار کننده اینگونه مراسم گمان کنند که دیگران قدر و قیمت زحماتشان را نمی دانند و از سویی نیت و انگیزه پیدا و پنهانشان را نمی خوانند!تمام حرف من این است که به داشته ها و توانمندیهای هنرمندان و منتقدین عرصه شعر و هنر این استان که در اقصا نقاط ایران عزیز هستند بی توجه و کم اعتنا نباشیم.بهتر است در این گونه مراسم ها از هنرمندان بزرگ این استان (بر اساس نوع برنامه)برای ارائه و عرضه حرف و هنرشان دعوت شود تا هم هنرمندان شناخته شده کشور که در مراسم حضور دارند با داشته های فرهنگی و هنری و...چهره های توانمند این استان هنرخیز بیشتر آشنا شوند و هم مردم انان را پیش از مرگشان بهتر بشناسند و بهره مند شوند نه اینکه بعد از مرگشان برایشان یادبود و شب نشان و ... برگزار کنیم تا خودی نشان دهیم.
                                  در پایان اینکه دعوت فله ای و مشخص نبودن شماره صندلی در دعوتنامه ها، فضای بسیار بد و دور از شان تعداد زیادی از هنرمندان را رقم زد که در جستجوی صندلی خالی با عتاب و خطاب مامورین انتظامات مراسم واقع می شدند که عموما جوان و کم تجربه بودند و این موضوع تقریبا بر کل مراسم سایه افکنده بود.
                                  جای خالی بزرگان عرصه پژوهش های ناب و قابل اعتنا در خصوص نیمای بزرگ همچون محمد عظیمی و جناب صادقی مدیر محترم مازندنومه و نیز بزرگوارانی چون دکتر بزرگ نیا،مدیرکل میراث فرهنگی استان ،جناب آجودانی مدیر کل آموزش و پژوهش استان مازندران و ...بسیار مشهود بود.
                                  برخی از این عزیزان با توجه به کم لطفی هایی که در سالهای گذشته نسبت به انان شده بود و به انگیزه اصلی برگزار کنندگان پی برده بودند اگر چه دعوت شده بودند اما از حضور خودداری کردند!
                                  امید است این نقد و نظرها موجب شود تا در سالهای آتی کمتر شاهد اشتباهات و ضعف های گفته و نگفته باشیم.

                                  • گیلار کریمیپاسخ به این دیدگاه 2 4
                                    سه شنبه 15 دی 1394-3:55

                                    با درود، به عنوان خدمتگزار کوچکی در رسانه (تلویزیون) محلی، ملی و بین المللی، از نگارنده خردمند این گزارش وزین، که همچون نقش هنرمندی واقعی، وجدان آگاه و بیدار جامعه گشته است، نهایت سپاس را دارم. باشد تا همگان این نگاه تحلیلی سازنده و افتخارآمیز را بیاموزیم و با احترام به تخصص ها و نه صرف تجارب، سفیران فرهنگی راستین تری برای دیار و سرزمینمان گردیم. رهتان پر رهرو

                                    • قائم شهریپاسخ به این دیدگاه 0 4
                                      سه شنبه 15 دی 1394-1:45

                                      با سلام. در برخی از سایت ها نام استاد محمد عظیمی، محقق، شاعر و نیماشناس مازندرانی به عنوان سخنران مراسم آمده بود. ایشان در سخنرانی مراسم شب نیما یوشیج در قائمشهر اعلام کردند که نه تنها سخنران آن مراسم نبوده است بلکه در سالن و نوشهر نیز حضور نداشته است. به گفته ایشان نیما بازیگر نبود. یک دهاتی صادق بود.

                                      • سه شنبه 15 دی 1394-1:39

                                        پس از شش سال جشن نشان نیما توسط آقای زندی با موسسه فرهنگی هنری نیما هنوز معلوم نشد که نیما یوشیج پدر شعر فارسی در کدام بخش از این همایش هرساله قرار دارد. گویا آقایان تنها نام نیما را یدک می کشند. به تقدیرشدگان نگاه کنید و با دقت ببینید چه کاره هستند و تاکنون برای نیمایوشیج چه کاری انجام داده اند. از شاعران بزرگ و محققین نیماشناس چرا خبری نیست؟ نیما در وصیت نامه اش گفت که: بیچاره نیما

                                        اسامی دریافت کنندگان جایز نیما در سال 94
                                        فریدون محمدجانپور» از جانبازان هشت سال دفاع مقدس
                                        «عسگری آقاجانیان» آهنگساز و استاد آواز
                                        محمدرضا عموجوادی» آهنگساز و برگزیده جشنواره موسیقی فجر
                                        سیدجلال محمدی» آهنگساز و نوازنده موسیقی بومی مازندران
                                        کامبیز میرزایی نویسنده و بازیگر تئاتر
                                        سیدقادر موسوی» خبرنگار نشریه پیک سبز
                                        اشکان جهان آرای» خبرنگار روزنامه همشهری
                                        علیرضا نوری» خبرنگار و سرپرست خبرگزاری مهر
                                        مهرانگیز عباسی» خبرنگار و سرپرست خبرگزاری فارس
                                        شجاع الدین شهابی» هنرمند تجسمی و مدیر کارگاه هنر
                                        خسرو معصومی» به پاس یک عمر تلاش در سینما
                                        زوج هنرمند تئاتر و سینمای ایران «مسعود رایگان» و «رویا تیموریان
                                        استاد شهرام ناظری خواننده
                                        دکتر ایرج سام دلیری استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس و شعرش - چلچله های چشم می دوند / پاییز می آید و باران / پرنده گریخت از چشم / قفس در بهت ماند و تهی / اندکی دوست / این همه هیچ / این همه فاصله


                                        ©2013 APG.ir