تعداد بازدید: 2543

توصیه به دیگران 1

شنبه 19 تير 1400-19:55

استاد کیوس گوران از فرهود جلالی می‌گوید

چون تو «فرهود»ی

راستی، دنیای دون که می‌گفتند و می‌گویند هنوز، همین است که جان از عاشق می ستاند و راوی عشق را به خاک می کند. تکلیفِ فولک و فرهنگِ ما چه می‌شود که فرهودِ فرهادش را ازو گرفته اند؟


مازندنومه، کیوس گوران اوریمی:

چون تو «فرهود»ی شود فرهادِ عشق
زو برآید نغمه ی بیدادِ عشق

از همان پیرار سال‌های آشنائی با فرهود و (پار و پیرارِ) او ، که از بدِ حادثه، آغازِخوبی نداشت و به گله ازو رسیدم، دریافتم  که مردِ مازنیِ عاشقِ دیارِ ما، تافته‌ی به عشق بافته ای ست  که به روزگارِ قحطی زده‌ی عشق ، با چنگ و دندانِ اهتمام، به جستجو و  نوازش و دلجوئی‌اش، پا در میانه گرفته است .

گله‌ی من ازو بدل به عشق و اخلاص شد و دل‌های ما را به هم نزدیک کرد و تا بدان‌جا رسیدیم که تماس‌های دائم تلفنی او با منزلِ ما برقرار بود.

روزی در همین باغ‌سرای مسکونی هم دیدار داشتیم که علاوه بود بر دیدارهای گهگاه تهران و به حضورِ مشترک در مراسمی. آرزوی هردوی ما این بود  که دست به کارِ مشترکی بزنیم  و یا به همّتِ (پار و پیرار)اش ، اثرِ تازه‌ای منتشر شود اما  پای لنگ بود و کوی دوست دور ...!

و حالا... در میانه‌ی هزار ناله‌ی به هزار دلیل، ضجّه ای از (کندلوس) می‌رسد که مردمانِ محبوبِ کندلوسی، تابوتِ(فرهادِ) خود را بر دوش گرفته2اند تا به خاک‌اش بسپارند....!  
راستی، دنیای دون که می‌گفتند و می‌گویند هنوز، همین است که جان از عاشق می ستاند و راوی عشق را به خاک می کند. تکلیفِ فولک و فرهنگِ ما چه می‌شود که فرهودِ فرهادش را ازو گرفته اند؟ 

در پارکِ لاله ی تهران و مکان‌های دیگر، چه کسی به جشنِ با شکوه (تی تی) به استقبالِ بهار می‌رود و نمی گذارد ذهنِ مازنی از یادِ دیارش خالی شود؟

چندی پیش بود که به سیاقِ همیشه تماس گرفت و به (مشتی زلیخا)یم گفت که مجالِ دوباره‌ای به گپ و گفت در باره مازندران دارند و  سهمِ حضورِ سخنم را مطالبه می‌کرد... چقدر صمیمانه به طرح درخواست‌اش پرداخت...!

به فرداشبِ موعود تماسِ مجدّد گرفت و خوانشِ غزلی را از من گرفت که این آخرین تماس بود و میسّرم به دیدارِ عزیزش نشد....!!

خُب،  فرهنگِ ملک و ملتِ ما را اگر بدین حادثه غمی و سوگی و دردی باید -که باید-  مسئولانِ فرهنگی ما -امّا-  سرشان سلامت  که به قولِ حضرتِ حافظ «شکند اگر سبوئی...!»

تا به اینجا، فرهنگ -و بالاخص فرهنگِ بومی- با دستِ عشقِ فرهادها و (فرهود)ها زنده ماند. روانِ عاشقانِ رفته شاد و عمرِ ماندگان اش دراز باد.....



    ©2013 APG.ir