تعداد بازدید: 3152

توصیه به دیگران 6

جمعه 6 مرداد 1402-8:39

مدنیت ایران غوطه ور در بحران

خیرخواهان کشورتوجه شان همواره به صحت عمل، فقط در امر صندوق آرا وانتخابات است، هیچ زمان دقت کافی به صندوق دیگر، یعنی صندوق مالیات نداشته و ندارند.


مازندنومه، درویشعلی کولاییان:


مِزاجِ دَهْرْ تَبَهْ شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

 
   پنجاه سال دست به گریبان بحران بی سابقه ای هستیم که ناشی از خلل در مبانی مدنیت ما مردم ایران است  نه تنها در ایران بلکه در جهان ، این بحران بی سابقه است . تا آنجا که در بایگانی تجارب ملل دیگر رد پایی از وقوع آن به چشم نمی خورد . بر اساس شواهد پس از وقوع در ایران همین بحران در چند کشور دیگر نیز به وقوع پیوست و ناباورانه باید گفت کشور روسیه امروز نمونه یی از آن کشور ها است.

     این نوشتار مرثیه و نوحه برای دموکراسی نیست . اینگونه نیست و از قضا نگارنده در خیال خام دموکراسی سیر نمی کند بلکه در ماتم از دست رفتن مدنیت پیشا دموکراسی است . مدنیت پیش از دموکراسی برای ما  ایرانیان تجربه قرن ها است . فریاد اینست که در پنجاه سال اخیر نه تنها از دموکراسی، بلکه از مبانی پیشا دموکراسی خود نیزعدول کرده ایم.  همین ماجراست که بحران باخودآورد و در نیم قرن اخیر تاکید می کنم در نیم قرن اخیر چون توفان ، زندگی ما ایرانیان را در خود گرفت .

   دموکراسی شکلی والا از مدنیت است و پیش شرطش بنیه ای است که طی پنجاه سال اخیر ، ما  ایرانیان آن را ، در کشاکش یک اقتصاد سیاسی نوظهور ، از دست نهاده ایم. برخلاف تصور بسیاری از روشنفکران مشکل اصلی، نبودن دموکراسی نیست بلکه از دست نهادن شالوده ای است که دموکراسی بر روی آن استوار می شود. همان شالوده که در طول بیش از نیم قرن ، مغفول مانده است.

شالوده مدنیت

    اصلی ترین بنیاد تمدن بشری کدام است ؟ شاید پاسخ به این پرسش ساده نباشد اما برعهده گرفتن مسئولیت سیاسی توسط عده یی ، در مقابل پشتیبانی مالی باقی مردم از همان عده ، پاسخی درخوراین پرسش است .  این موضوع استثنا را بر نمی تابد و امری شفاف است ، در جهان قاعده اینست هرشخصیت حقیقی یا حقوقی از پرداخت مالیات مستقیم خود که به دستگاه مدیریت جامعه می کند قهراً از مبلغ ومیزان آن با خبراست . به اصطلاح مودی مالیات می داند چه می دهد وچه مقدار می دهد . نا رضایی و یا رضا مندی مودی از پرداختی که می کند ، منوط به عملکرد دستگاه سیاسی حاکم بر کشور است . مودی مالیات مستقیم می داند چه داده ، کدام مبلغ و کدام مقدار ،  پس در انتظار خدماتی متناسب با آن از سوی حاکمیت است

    آگاه شدن مودی از آن چه که تادیه می کند طبعاً خود به خودی است و همین نکته ، موضوع مورد تاکید نگارنده دراین نوشتار است . نکته یی که پیش کشیده ایم ، همان شالوده اساسی مدنیت است ، طی نیم قرن اخیر ما ایرانیان این شالوده  را به فنا سپرده ایم
 

بنیادی که به مدت نیم قرن تعطیل مانده است

     طرح این مطلب شاید عجیب و جدی گرفتن آن در ابتدا شاید دشوار باشد اما واقعیتی مهم و غیر قابل انکار است . به دلیل دولتی بودن شرکت نفت که از آن گزیری نیست۱، درآمدهای بسیار کلان نفت و گاز  ملی شده بی آنکه خانوار ایرانی از سهم و سرانه اش با خبر باشد ،  همه ساله مستقیم به خزانه و یا به صندوق دولت سرازیر می شود . بدین خاطر در نیم قرن  گذشته پرداخت مردم به دستگاه سیاسی حاکم ، بر خلاف همه دوران ها ، نامعین و غیر شفاف است. از هزاره ها پیش ،  در ایران و سایر کشورهای جهان ، اخذ مالیاتی که صورت می گرفت، طبعاً برای مودی مالیات، رقمی شفاف و آشکار بوده است ، اما طی پنجاه سال اخیر، در کشور ما ایران در آمدهای استثنایی حاصله از نفت و گاز، تا بدان حد رسید  که وضعیت بی سابقه یی را خلق کرد ، وضعیتی که حاکی است ، مالیه پرداختی مردم به دستگاه سیاسی، به طورعمده از درآمدهای نفت و گاز شده است ، اما مقدارسرانه برای هر خانوار ایرانی همیشه نا معلوم و ناروشن بوده است . پیداست که آگاهی مردم از این پرداخت ، بایستی بر اساس رسید و قبض مالیاتی باشد چیزی که ضرورت صدور آن از سوی اقتصاددانان ما  تشخیص داده نشد.

اقتصاددانان ما بی ملاحظه و فقط بر اساس الگوی کهنه خود این مالیه استثنایی و هنگفت را درآمدی غیر مالیاتی برای دولت ها معرفی کرده اند . باید گفت این  نگرش و این نگاه اقتصاددانان ، مردم  ایران را  بی خبر و با چشم بسته، به اعطای مالیه بسیار هنگفت به دولت و حکومت واداشت. فاجعه درتاریخ اجتماعی ما ازهمین جا آغاز شد.

شاهد این ماجرا شده ایم که ده ها ملیون سرپرست خانوار در ایران طی پنجاه سال از مالیه یی هنگفت که عطیه شان، به حکومت بود، بی خبر گذاشته شدند. پیدا است این بی خبری، اراده سیاسی و اجتماعی مرد و زن بالغ ایرانی را بلا اثر می کند. در واقع  این به معنای کنارگذاشتن عقل معاش مردان و زنان کشور در یک حکومت به اصطلاح مردم سالار می‌شود.

   به نکته یی اشاره می کنم . ممکنست بعضی گمان کنند آگاه شدن از میزان و مقدار مربوط به سهم خانوار ایرانی از منابع درآمدی نفت و گاز ، در دسترس همگانست و مردم می توانند به نحوی آن را بیابند و بدانند . باید بگویم  این مدعیان از آگاهی و مقوله آگاه شدن مردم تصور درستی ندارند . یک آمارگیری ساده این نقیصه را برای همه آشکار می کند . کافی است از اطرافیان خود  ، همکاران خود و یا هم محلی های خود بپرسیم سهم متعلق به خانوارشان  از درآمدهای نفت و گاز ،در این سال یا آن سال چه مقدار بوده است . آنگاه معلوم میشود هیچ کس از سهم خانوار خود از درآمد نفت و گاز ملی شده  که به حکومت عطیه می کند ، برای هیچ کدام از سال ها  ، با خبر نیست. بدیهی است چنین وضعی به دلیل فقدان قبض و رسید مالیاتی بوده و هست. به تحقیق می دانیم ،  در عمل نزدیک به نیم قرن درآمدهای  هنگفت نفت و گاز ایران نوعاً مالیات مستقیم مردم شده است و این مالیات به واقع ر قم اصلی مالیات مردم  به دولت بوده است .

   توجه داشته باشیم که در یک شیخ نشین ،  رسم پذیرفته شده از سوی مردم اینست که درآمدهای نفت و گاز مالیه مردم نیست و شیخ حاکم نیز آن را میراث خاندانش به حساب می آورد . این رسم عقب مانده  ، درآمدهای نفت و گاز را  به نفع خاندان حاکم محفوظ نگاه میدارد .  به واقع ثروت اندوزی خاندان حاکم  باعث ثروتمندی امارت شیخ نشین  و  سر انجام ثروتمندی کل مردم شیخ نشین شده است.  اما در کشوری مثل الجزائر منابع هنگفت نفت ملی شده  ، فقط مصروف اهداف  دستگاه سیاسی است اهدافی که عقل معاش مردم  به دلیل رسم و رسومی شبیه ایران  ،به کار گرفته نمی شود .

    مالیات ها به نوعی حاوی پیام مردم به حکومتند اما ازآنجا که به فتوای کارشناسان اقتصادی ما، درآمدهای نفت وگاز، مالیات مردم نیست، پس پیامی از سوی مردم به حکومت منتقل نمی شود و حکومت تنها انعکاس صدای امیال خودش را از آن می شنود. با توجه به  آنچه که بیان شد ، این ها به معنای فنا شدن شالوده مدنیت در ایران است.  چرا که آگاهی مردم از مالیه یی که به سهم  خانوارخود به حکومت اعطا می کنند، بنیاد مدنیت است .

قبل از ادامه بحث ، پاسخ به یک پرسش احتمالی را لازم می دانم ، چرا فقط  در آمدهای نفت و گاز ؟ چرا درآمدهای دیگر مطرح نمی شود؟

   اولاً به این دلیل که درآمدهای نفت و گاز متفاوت با درآمدها از منابع دیگر است و بسیارهنگفت  نیز هست . در زمانی که صنعت و انرژی در جهان بیشترین اهمیت را دارد ، نفت و گاز در طبیعت استثنایی ایران با کمترین هزینه و با حداقل نیروی کار تولید می شود و در عین حال بیشترین سود را می دهد . این درآمد امکانی را برای حکومت فراهم  می کند تا به امر دشوار مالیات های مرسوم نپردازد و از آن روی گردان شود . درآمد های سهل الوصول حاصله از نفت و گاز به مدت نیم قرن با ابعادی هنگفت ، بی آن که خانوار ایرانی از سهم  و سرانه سالیانه خود با خبر باشد ، در جایگاه مالیات مستقیم مردم ، به صندوق دولت ریخته میشود .

   مشکلاتی که از آن یاد نمودیم از چشم اغلب روشنفکران پوشیده مانده است. هر کس مصیبت های پیش آمده را به نحوی بازگو می کند اما به سرچشمه نکبت نگاه نمی اندازد.  بعضی نظریات که کور سویی از حقیقت دارند ، طی دهه ها ی اخیر عنوان شده اند ، مثل دولت رانتی  وبیماری هلندی و یا معمای فراوانی و یا نگاه شوخی آمیز نفرین منابع  طبیعی یا حتی پیش از همه این ها، نظریه بسیار ناکارآمد اقتصاد تک محصولی بر سر زبان ها افتاد . روی هم رفته  همه نگرش ها از این دست به حل مساله کمک نکرده است .

   کشور در تحلیل نهایی ، به دست مردم اداره می شود حال چه بد و یا چه خوب. مردم اگر از داده خود ، به دستگاه سیاسی یا همان حکومت بی اطلاع بمانند،  قادر نخواهند بود خواسته هایشان را درست  برآورد کنند ، آن را درست مطرح نمی کنند و ما میدانیم خواستن بجا است که بدل به توانستن می شود .

متاسفانه خیرخواهان کشورتوجه شان همواره به صحت عمل، فقط در امر صندوق آرا وانتخابات است، هیچ زمان دقت کافی به صندوق دیگر، یعنی صندوق مالیات نداشته و ندارند. تکرار می کنم بر اثر این غفلت عقل معاش ده ها میلیون سرپرست خانوار ، بی تاثیر می شود و مالیه هنگفت متعلق به مردم از محل نفت و گاز ، بدون وقوف سرپرست های خانوار ، به صندوق دولت سرازیر می شود».

در ادامه مقاله نکات زیر آمده است :

    عده یی در این خیالند که شرکت نفت ایران خصوصی اداره شود . شاید تجربه روسیه را دنبال می کنند .در روسیه شرکت های خصوصی هر کدام حدود نود درصد سود را که رقم آن ممکن است به میلیارد ها دلار برسد به عنوان مالیات به دولت روسیه پرداخت می کنند اما قبض و رسید مالیاتی طبعاً به نام همان شرکت های استخراج کننده نفت است ، مالیات مستقیم  یک شرکت خصوصی نفت در وافع مالیات مستقیم جمعیتی از مردم روسیه است  . مردم  روسیه که مالکان منابع سرزمین روسیه اند پیدا است که قبض و رسید به نام شان نیست.  آنها از سهم و سرانه یا همان عطیه خود به دولت همیشه بی خبرند.
 

    برای آگاهی بیشتر از نظرات نگارنده به مقاله با آدرس اینترنتی زیر رجوع شود

http://www.mazandnume.com/fullcontent/68437/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D9%86%D8%A7%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B1-

 



    ©2013 APG.ir