تعداد بازدید: 4046

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 30 مرداد 1387-0:0

احمدي نژاد و مشايي

دو يادداشت درباره روابط احمدي نژاد و مشايي و سکوت رييس جمهوري در برابر فشارهاي منتقدان اظهارات رئيس سازمان ميراث فرهنگي كشور


يادداشت نخست را که "معادله چند مجهولي احمدي نژاد و مشايي"نام دارد،رشيد غريبي اندبيلي نوشته وalborznews پخش کرده است:

مردم و رسانه هاي داخلي كم كم به رفتار و عملكردها و سخنان جنجالي رحيم مشايي ، رئيس سازمان ميراث فرهنگي كشور عادت كرده اند . وي كه پست معاونت محترم رياست جمهوري اسامي ايران راهم يدك مي كشد در طول سه سال خدمت خود ، بارفتار و اظهار نظر هاي جنجالي ، هر از چند گاهي باعث ايجاد جوي پر از التهاب و كشمكش در حوزه فعاليتهاي خود شده است . كه آخرين آنها اظهارات بسيار نسنجيده و موهني است كه ضمن برابر داشتن فرهنگ ملت ايران با فرهنگ ملتي جعلي به نام اسرائيل با بكار بردن كلماتي كه نشان از عمق اعتقاد وي است مردم اسرائيل را دوست دارد.هر چند اين اظهارات با واكنش هاي مختلفي روبرو شده و برخي از سران احزاب و همچنين مطبوعات و نمايندگان مجلس به اين اظهارات نسنجيده واكنش نشان داده اند، اما به طور كلي بايد اين موضوع را از سه جنبه مورد ارزيابي قرار داد.

1- به نظر مي رسد جناب رحيم مشايي ، معاون رياست جمهوري هنوز از فهم ابتدايي ترين واژه هاي سياست و حكومت ناتوان بوده و درك درستي از معني ملت ندارد و اگر ايشان به كتب علوم اجتماعي دوران دبيرستان مراجعه نمايد تعريف ملت را خواهد يافت . و اگر اين تعريف را با گروهي از يك فرقه مذهبي كه از اقصا نقاط جهان با اهداف كاملا سياسي و نژاد پرستي گرد آمده اند و در سرزميني كه صاحبان اصلي آنجا را با زور سرنيزه از خانه و كاشانه خارج كرده اند و مهاجران مختلف را در آنجا سكني داده اند مي توان يك ملت ناميد.

به نظر ميرسد ايشان با اين اظهار نظر موهن كه با تاكيد بر لفظ هزارمين بار مي خواسته است نقش افراد روشنفكر و فيلسوف را بازي كند ، غافل از اينكه دل تمامي مظلومان كه از طرف همين افراد و گروهك نژاد پرست مورد ستم قرار گرفته ، آزرده است . چرا كه ملت ايران و تمامي ملت آزاده جهان هيچگاه ملتي را به نام اسرائيل به رسميت نشناخته است و سرزميني كه مشايي از آن به نام اسرائيل نام برده متعلق به ملت فلسطيني است كه در آن مسلمان و يهودي و مسيحي در كنار هم زندگي مي كرده اند و آگر قرار است جناب مشايي به عنوان مسئولي از اين كشور ملتي را دوست داشته باشند بايد ملت فلسطين را دوست بدارند ، چرا كه اسرائيل وجود خارجي نداشته و اينها فقط جمعيتي هستند كه با حيله و نيرنگ از كشورهاي مختلف جهان جمع آوري و در سرزميني كه متعلق به آنها نيست سكني گزيده اند و هيچ هويت مستقلي كه بتوان به آنها ملت اطلاق كرد را ندارند.

2- سازمان ميراث فرهنگي كه مسئوليت آن بر عهده رحيم مشايي است ، مسئوليت بزرگ حفاظت و صيانت از فرهنگ ، ميراث و تمدن كهن ايراني را بر عهده دارد كه اين سازمان از چنان جايگاهي بر خوردار است كه در قانون رياست ان را بر عهده معاونت رياست جمهوري كه بالاترين مقام اجرايي كشور است قرار داده اند تا با تمام ابزارهاي موجود بتوانند از شان و جايگاه تمدن بزرگ ايراني دفاع نمايد ،‌فرهنگ و تمدني كه در تاريخ دنيا از چنان عظمتي بر خوردار است كه دوست و دشمن به آن اعتراف دارند ، اما آيا اين اظهار نظر كسي كه مردم ايران را با امريكا و اسرائيل مقايسه مي كند ، اسرائيلي كه هيچگونه هويت مستقلي ندارد مي تواند در صيانت از ميراث يك ملت حافظي امين باشد.

3-در حالي كه موج اعتراضات به سخنان رحيم مشايي در جامعه و مطبوعات بالا گرفته و همگان منتظر عكس العمل قاطع رئيس جمهوري با معاون خود بودند، مشاهده تصوير رحيم مشايي همراه با احمدي نژاد در تركيه باعث حيرت و تعجب افكار عمومي شد و عده اي نيز با توجيه اين مسئله كه برنامه هاي سفر از قبل طراحي شده بود همراهي مشايي با رئيس جمهوري را مسئله قابل درك بيان مي كردند اما وقتي در شب ميلاد حضرت مهدي (عج)رحيم مشايي را در كنار احمدي نژاد در جريان پرتاب اولين ماهواره بر ايران در فضا را مشاهده كردند ،ديگر هيچ تفسيري جزء حمايت قاطع آقاي رئيس جمهوراز رحيم مشايي نمي توان داشت اما واقعا اين معادله چند مجهولي را چگونه بايد حل نمود ؟

از سوي دكتر احمدي نژاد با مواضع گيري هاي تند عليه رژيم اسراييل و غير قابل پذيرش دانستن چنين رژيمي در صحنه جغرافياي جهان باعث عكس العمل هاي بسيار تند امريكا و كشورهاي اروپايي عليه ايران را در پي داشت و با مطرح كردن جعلي بودن هولوكاست عملا جبهه جديدي عليه ايران توسط دولتهاي استكباري ايجاد شد و از سوي ديگر معاون مورد اعتماد وي اسرائيل رايك واقعيتي دانست كه با قاطعيت تمام اعلام نمود اين مردم را هم دوست مي دارد!! مردمي كه نه تنها بر اساس تعريف ابتدائي از ملت فاقد شرايط ملت و كشور هستند و واقعيت خارجي ندارند چرا آنها متشكل از جمعيت ناهمگون از كشورهاي مختلف هستند كه فقط با اشقال سرزمين ملت ديگري به نام فلسطين و با زور اسلحه در آنجا زندگي مي كنند و در جرم وجنايات بشري عليه ملت فلسطين با سران خود شريك هستند و به طبع براساس تعريف ملت و همچنين آموزه هاي ديني و ملي از مشروعيت برخوردار نيستند .

اما براي درك چنين تعارضي در راي رئيس و معاون رئيس جمهوري از چه مكانيسمي بايد سود جست ؟

عده اي دوستي و رفاقت دكتر احمدي نژاد و مشايي را كه از سالهاي گذشته بنا شده است را عامل مهمي براي درك اين مسئله مي دانند و گروهي نيز اعتقاد دارند نفوذ كلام رحيم مشايي بر احمدي نژاد مانع هر گونه عكس العمل جدي وي مي دانند .چرا كه در دوران شهرداري احمدي نژاد در شهر تهران نيز رحيم مشايي علي رغم اظهارات بعضا دردسر ساز براي احمدي نژاد همواره از حمايت كامل برخوردار بود و ارادت اين دو نسبت به هم نيز با پيوند روابط خانوادگي آنها استحكام بيشتري پيدا كرد.

به هر حال اين سوال همچنان باقي است چرا احمدي نژاد علي رغم خطاي آشكارمشايي كه بسياري از علما و دلسوزان و نمايندگان مجلس و افكار عمومي كه خواستار برخورد قاطع با وي هستند همچنان از مشايي حمايت مي كند؟

و اينكه حد ومرز اين حمايت تا كجا ادامه پيدا خواهد كرد ؟

يا رحيم مشايي كه در اظهارات خود عنوان نموده است از هيچ كس ترس و دلهره اي ندارد منظورش حمايت قاطع احمدي نژاد از خود است ؟

و آقاي احمدي نژاد چگونه با تضاد ديدگاههاي خود با معاون خود در مورد مردم اسراييل كنار خواهد آمد؟

و آخر اينكه بهايي كه احمدي نژاد حاضر است در قبال حمايت از رحيم مشايي بپردازد تا چه اندازه است؟

آيا حاضر است به قيمت زير سوال رفتن خود در ميان اردوگاه اصولگرايان كه بخش قابل توجهي از آنها از وي حمايت مي كنند پيش برود ؟

***

حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان نيز طی یادداشتی در اين روزنامه ضمن انتقاد از رییس جمهور مبنی بر عدم برخورد با اسفندیار رحیم مشایی خواستار برکناری وی توسط احمدی نژاد شد. در این یادداشت آمده است:

بعد از اظهارات سخيف آقاي رحيم مشايي معاون رئيس جمهور كه صهيونيست هاي وحشي، آدمكش و غاصب را «مردم اسرائيل»! ناميده و به نمايندگي خود خوانده از سوي دولت و مردم ايران! از دوستي با آن اراذل و اوباش سخن گفته بود،انتظار از جناب آقاي احمدي نژاد، رئيس جمهور محترم آن بود كه به حضور ايشان در جايگاه معاونت رئيس جمهوري پايان دهند، اين انتظار از آنجا قوت بيشتري مي گرفت كه آقاي دكتر احمدي نژاد نشان داده اند با هيچيك از اعضاي دولت تعارف و رودربايستي ندارند و چنانچه عملكرد يا مواضع هر يك از آنها را با بينش و منش ترسيم شده از سوي دولت ناهمخوان ببينند در بر كناري آنها كمترين ترديدي به خود راه نمي دهند. عزل چند وزير و معاون طي چند سال اخير-صرفنظر از درستي يا نادرستي آن- گواه روشني بر اعتقاد رئيس جمهور به اين رويه است.


اما، برخلاف انتظار به حق مردم و مخصوصاً علاقمندان به رئيس جمهور محبوب و منتخب، آقاي دكتر احمدي نژاد به حضور مشايي در پست معاونت رئيس جمهور خاتمه نداد، بلكه اصرار آقاي مشايي بر تكرار «هزارباره» نظر خود از يكسو و حضور پررنگ وي در كنار رئيس جمهور محترم در سفر تركيه و سپس به هنگام پرتاب موشك ماهواره بر «سفير اميد» كه بر صفحه تلويزيون به نمايش درآمد، آب سردي بود بر انتظار منطقي و برحق مردم از رياست محترم جمهوري و سوال اين است كه چرا...؟!


مگر آنچه آقاي مشايي به عنوان معاون رئيس جمهور اظهار داشته است، با نظرات صريح حضرت امام(ره) و رهبرمعظم انقلاب در تضاد آشكار نيست؟ مگر نظر وي با يكي از اصلي ترين خطوط استراتژيك نظام كه سرزمين فلسطين را متعلق به مردم فلسطين و صهيونيست هاي ساكن اين سرزمين را، اراذل و اوباش غارتگر و غاصب و آدمكش مي داند تناقض ندارد؟ آيا آنچه آقاي مشايي بر زبان آورده و با استقبال گسترده محافل آمريكايي، صهيونيست ها و ضدانقلابيون داخلي و خارجي روبرو شده است با مواضع صريح ضدصهيونيستي آقاي دكتر احمدي نژاد در تعارض نيست؟ و دهها «مگر» و «آيا»ي ديگر كه فهرست كردن آنها نيز به درازا مي كشد.

 بنابراين برادر عزيزمان جناب آقاي دكتراحمدي نژاد كه بر همخواني و همراهي اعضاي كابينه با بينش ومنش انقلابي و اسلامي دولت اصرار دارند و حضور اعضاي ناهمخوان- به تشخيص خود- در كابينه را حتي در سطح وزير برنمي تابند، چگونه و با كدام تحليل به حضور آقاي مشايي در جايگاه معاونت رئيس جمهور پايان نداده اند؟


رياست محترم جمهوري علاوه بر پاكدستي، مردم دوستي، فداكاري، ساده زيستي و دهها ويژگي قابل تقدير و كم نظير ديگر، بخش اعظم محبوبيت خويش را از تاكيد بر آموزه هاي امام راحل(ره) ، رهبرمعظم انقلاب و ايستادگي شجاعانه در مقابل زورگويي قدرت هاي استكباري و مخصوصاً مواضع ضدصهيونيستي خود، كسب كرده اند و مواضع آقاي مشايي - دستكم- با بخش اخير از مواضع و عملكرد دكتر احمدي نژاد نه فقط همخواني ندارد بلكه در تقابل نيز هست. و صد البته شايسته نيست شخصي مانند آقاي مشايي در جايگاه معاون رئيس جمهور حضور داشته باشد و از اين جايگاه با دشمنان تابلو دار مردم و نظام نرد دوستي باخته! و سخناني كه فراتر از حد و اندازه اوست بر زبان آورد.


حضور آقاي مشايي در كابينه نه فقط جفا به احمدي نژاد، بلكه تضييع حقوق مسلم و قطعي مردمي است كه از رئيس جمهور منتخب خود انتظار ديگري دارند، ضمن آن كه حضور وي به موقعيت برجسته و منحصربفرد دولت اسلامي در ميان ملت هاي مسلمان آسيب جدي مي رساندو بديهي است كه نبايد و نمي توان به وي اجازه داد از حيثيت مردم مسلمان ايران، نظام اسلامي و امام و رهبري و دولت اصولگرا براي تبليغ ديدگاههاي صهيونيست پسند خود مايه بگذارد.


جناب آقاي احمدي نژاد بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه تاخير در بركناري آقاي مشايي-اگرچه اكنون نيز دير شده است- ضربه احتمالا غيرقابل جبراني به جايگاه برجسته ايشان مي زند و دوستداران واقعي رياست محترم جمهوري را اگر با نااميدي مواجه نكند، به يقين آزرده خاطر خواهد كرد، كه متاسفانه كرده است.


ديروز خبرهايي شنيده مي شد كه از تصميم قطعي آقاي احمدي نژاد در بركناري آقاي مشايي حكايت مي كرد ولي اين خبرها اندكي بعد از انتشار تكذيب شد كه اميد است همين امروز با اقدام قاطع و قابل انتظار از رياست محترم جمهوري، آن تكذيب، تكذيب شود.


و بالاخره، اين خواسته دوستداران واقعي احمدي نژاد است كه به دلسوزي و پاكبازي ايشان در خدمت به اسلام و نظام و مردم ايمان دارند و نمي خواهند كمترين آسيبي به وجهه دوست داشتني ايشان وارد شود.



    ©2013 APG.ir