تعداد بازدید: 5649

توصیه به دیگران 1

يکشنبه 26 آبان 1387-0:0

سنگ بزرگ نشانه نزدن است!

يادداشتي در زمينه مصوبات اجرا نشده دولت درمازندران(عباس شفيعي-بابل)


يادم مي آد، وقتي كوچيك بودم و شور و حال كودكي در سر داشتم و غرق در شادي و بازي كودكانه ام بودم بارها اتفاق مي افتاد كه مرحوم پدرم مرا صدا مي كرد كه فلان كار را انجام بدهم يا به دنبال فلان كار بروم اما من براي اينكه بازي و شادي كودكانه ام خراب نشود با گردني كج كرده و با مظلوم نمايي خاصي براي دلخوشي مرحوم پدرم نزد او مي رفته و از او مي خواستم كه بگذارد فعلا بازي ام را بكنم و بچه ها را هم به بازي بگيرم! بعد به جاي انجام يك كار، دهها كار را برايش انجام مي دهم!


اما آن خدا بيامرز چون بارها و بارها مرا آزموده بود و با هنرم در اين زمينه كاملا آشنايي داشت! چشم در چشم من مي انداخت و بعضي وقتها با لبخند و بعضي اوقات هم با عصبانيت مي فرمود: بچه جون! تو نمي خواهد دهها كار را يك جا براي من انجام بدهي! همين يك كار را كه گفتم انجام بده براي هفت جدم هم بس است! بقيه كارها پيشكش خودت! چرا كه از قديم و نديم گفتند: «سنگ بزرگ نشانه نزدن است!» يعني اگر مي خواهي كاري را انجام ندهي، ‌ادعاي بزرگي بكن و وعده هاي تو خالي و سر خرمن بده!!

آن روز آنقدر بچه بودم و غرق در بازي كودكانه كه متوجه منظور آن خدا بيامرز نمي شدم! بعدها وقتي بزرگ و بزرگتر و با تجربه و با تجربه تر شدم و به قول معروف مقداري گرما و سرماي روزگار را چشيدم و فهميدم كه چي به چيه! ديدم يك روز فرماندار اسبق السابقين بابل يعني برادر علي اكبري معلم كلايي خودمان همه ما مسوولين شهرستان بابل را در سالن اجتماعات سازمان تبليغات اسلامي جمع كرده و با كلي صغري و كبري چيدن و طي افاضاتي مفصل خبر از احداث پالايشگاه بزرگ نفت باباجان با ظرفيت جذب ده هزار كارگر را در بابل داد و حتي مسوولان و مديرعامل و هيأت موسس اين شركت را هم معرفي نمودند كه هر يك از آنان افاضات اميد بخشي هم فرمودند!

طوري كه همه باورمان شد كه اين بار بالاخره در مازندران خبرهايي خواهد بود و واقعا پالايشگاه نفت در بابل احداث مي شود و ديگر بچه هاي ما براي كار به سمنان، خراسان، ‌تهران، رودهن و بومهن و... هجرت نمي كنند! لذا براي نام نويسي جهت جذب در اين شركت گوي سبقت را از هم ربوديم و تعداد زيادي از سراسر استان براي جذب در اين شركت نام نويسي كردند و رپرتاژهاي تبليغاتي كه آن موقع زياد در استان و مخصوصا در بابل مرسوم نبود صفحات مختلف روزنامه هاي كثير الانتشار كشوري و هفته نامه ها و ويژه نامه هاي استاني را به خود اختصاص داد طولي نكشيد كه مسوولين استان هم باورشان شد كه بازماندگان مرحوم باباجان براي زنده نگه داشتن نام پدرشان واقعا مي خواهند پالايشگاه نفت را در بابل احداث كنند و لذا سعي كردند اين پالايشگاه خيالي را از بابل به شهر خودشان منتقل كنند و ده هزار بيكار منطقه خود را شاغل نمايند تا در انتخابات و... حداقل حرفي براي گفتن داشته باشند همين امر باعث شد كه بحث بابل _ ساري _ قائمشهر و بهشهر و حتي بعدها خراسان به ميان آمد و بقيه قصه  پالايشگاه نفت باباجان كه بهتر از اين حقير مي دانيد...!


الان از آن زمان كه فرماندار اكبري خبر احداث پالايشگاه نفت را داده بود تا حال بيش از ده سال مي گذرد! اما از پالايشگاه نفت باباجان و مديرعامل و هيأت موسس و... آن خبري نيست كه نيست! و اصلا معلوم نشد كه بابا جان كي بود و از كجا پيدايشان شد و چرا اين سناريو را درست كردند و اين همه ما را بازي دادند؟!


از قضيه پالايشگاه نفت باباجان كه بگذريم باز هم به ياد روزي مي افتيم كه با دبدبه و كبكبه و با حضور استاندار وقت، چند تن از مديران كل، فرماندار و نمايندگان وقت مجلس، رييس و اعضاي شوراي اسلامي شهر بابل و اميركلا شهرداران بابل و اميركلا، ‌اكثر مسوولين شهرستان و پيمانكار و جمع كثيري از مردم شهرستان، كلنگ احداث كمربندي جنوبي بابل به زمين زده شد و همه سخنرانان كه تعدادشان هم كم نبود در آن مراسم در مسجد روستاي درويش خاك گفتند كه كمربندي جنوبي بابل به طول 5 / 16 كيلومتر ظرف مدت 30 ماه به بهره برداري مي رسد و شهروندان بابلي بعد از 30 ماه ديگر مشكل ترافيكي را در شهر نخواهند داشت ما و همه آنهايي كه در آن مراسم بوديم آنقدر ذوق زده شديم كه هم شيريني مراسم كلنگ زني و هم شيريني مراسم افتتاحيه كه قرار بود 30 ماه بعد انجام گيرد را يك جا خورديم!!

اما غافل از اينكه بعد از گذشت پنج سال از مراسم كلنگ زني اين پروژه، جوانترين عضو شوراي شهر ما يعني آقا سيف الله طي نامه سرگشاده مانندي بفرمايند كه «پيشرفت كار در كمربندي فقط 30% مي باشد» پروژه اي كه 30 ماه مي بايست به بهره برداري مي رسيد بعد از 60 ماه تازه 30% از كارش انجام گرفت و تعجب بر انگيزتر و تأسف بار تر اينكه حاج شيخ حسن ما رييس شوراي آن زمان و اين زمان در نامه اي خطاب به وزير راه و ترابري از تعطيلي عمليات اجرايي پروژه كمربندي بابل خبر دهد!! كه اگر كارها به همين سبك بخواهد پيش برود شايد بجاي 30 ماه، 30 سال بعد هم شاهد احداث اين پروژه نباشيم!


بعد از قضيه كمربندي جنوبي، نوبت به رييس شوراي اسلامي شهرمان رسيد كه خبر از احداث بزرگترين تفرجگاه گردشگري مازندران در حيدركلا بدهد و حتي در مصاحبه مطبوعاتي چهار سال پيش خود از قرار داد بين شورا و شهرداري با قرض الحسنه ولي عصر جهت احداث اين تفرجگاه هم مطالبي را ارائه نمودند طوري سخن مي گفتند و مطمئن اجرا شدن اين پروژه در كوتاه ترين زمان بودند كه ما كار را تمام شده فرض كرديم و كم كم خود را آماده براي بازديد از اين تفرجگاه نموديم و....!


اما بعد از چهار سال از آن خبر خوش ما و همه كساني كه اين خبر را شنيده بوديم و براي تفريح سالم به دنبال اين تفرجگاه مي گرديم آنچه را كه در حيدر كلاي بابل پيدا نمي كنيم همين تفرجگاه است! حالا اين تفرجگاه كي وجود خارجي پيدا خواهد كرد خدا مي داند! تازه خدا را چه ديدي شايد نوه هاي نوه مان روزي و روزگاري گذرشان به اين تفرجگاه بخورد و از فضاي دلپذير آنجا استفاده بكنند و براي شادي روح ما هم در بزرگترين تفرجگاه گردشگري مازندران كه قطعا تا آن زمان بزرگترين تفرجگاه كشوري هم لقب خواهد گرفت! فاتحه اي بخوانند!!


در خصوص پاركينگ طبقاتي در چند نقطه شهر، ترمينال برون شهري، احداث پارك ساحلي، پارك بانوان، بازگشايي كامل خيابان آيت الله مدرس، بيمارستان 300 تختخوابي آيت اله روحاني، ‌احداث كارخانه خودروسازي در بابل، احداث كارخانه سيمان در بندپي، احداث كارخانه تراكتورسازي در بابل، احداث كارخانه كشتي سازي در مازندران، راه اندازي فرودگاه احمدكلا فريدونكنار و... و... و ديگر وعده هاي مسوولين شهرستان مان در شماره آينده خواهم نوشت.


در خاتمه راستي الان كه ما بر روي كاغذ و صورتجلسه ها و مصوبات هم پالايشگاه نفت باباجان داريم! هم كمربندي جنوبي را دو سال پيش افتتاح كرديم! هم كارخانه خودروسازي داريم، هم كارخانه سيمان داريم! هم كارخانه تراكتورسازي داريم! هم بزرگترين تفرجگاه گردشگري را در حيدركلا داريم! هم ترمينال برون شهري داريم! هم پاركينگ طبقاتي داريم! هم پارك بانوان داريم! هم پارك ساحلي داريم!

هم شاهد پرواز هواپيماها و هلي كوپترها در فرودگاه احمدكلا هستيم! و هم.... و هم.... همه چيز داريم! اما در واقع هيچ چيز نداريم!! بهتر است يا اينكه همه مسوولين شهرستان دست به دست هم بدهند و يكپارچه نيروهايشان را صرف كنند و طبق اولويت دنبال دو، سه طرح اساسي كه بيشتر مورد نياز شهرمان مي باشد بروند و تا نتيجه كامل حاصل گردد بهتر است؟ به نظر شما كدام بهتر است؟! سنگ بزرگ را بگيريم كه نشانه نزدن است؟ يا اينكه سنگي به اندازه كه حداقل اگر به هدف نخورد به نزديكي هدف هم كه شده اصابت كند؟!


من كه سفارش مرحوم پدرم را ترجيح مي دهم چون هميشه بدون غرض و مرض و صادقانه حرف مي زد.(bashirnews)


  • سه شنبه 28 آبان 1387-0:0

    آقایان نمایندگان بدترین ناراحتی شما باید عدم اجرای قانون مصوب مجلس در از جمله قانون خدمات دولتی و .... باشد که باعث تورم و گرانی و تزیع فقر و فاصله وحشتناک طبقاتی و فرار سرمایه به کشور امارات شده است . سیاست تنش زای بین المللی که باعث 4 قطعنامه تحریم شورای امنیت سازمان ملل شده است که بماند ....مگر آقایان و رسانه های دولتی نمی فرمودند : اقتصاد آمریکا و اروپا بحران زده شد ؟ حالا کدام کشور مجبور به فروش نفت 50 دلاری است و ممکن است بودجه اش کسری بیاورد ؟ مگر از شکست آمریکا و عدم تصویب توافقنامه امنیتی عراق-آمریکا شعار نمی دادند ؟ پس چرا تصویب شد ؟! آیا بهتر نیست با تعامل دولت و مجلس کی هم به فکر مردم ایران و مشکلات داخلی باشند ؟


    ©2013 APG.ir