تعداد بازدید: 4282

توصیه به دیگران 1

يکشنبه 11 مرداد 1388-0:0

فرهنگ شهروندی ، شهروند خدمتگذار

يادداشتي از: لیلا مشفق-ساري


اشاره : حالا که دولت همشهری شهروندان است چه بهتر از این که کمی با این همشهری تازه وارد درد و دل کنیم و دستش را بگیریم و پا به پا در کوچه ها و خیابان ها و معابر بگردانیم و گوشه گوشه هائی را نشانش بدهیم که در کشیدن رنج هایمان کمی مشارکت داشته باشد.

...

دارم از جلوی بازار رجائی رد می شوم. ساعت 20 است و ازدحام در پیاده رو موج می زند. درست در نقطه تراکم جمعیت ، یعنی دهانه ی ورودی بازار یک صندوق شوت زباله است که دیگر نائی برایش نمانده و زباله ها از تک و پهلویش بیرون زده و حجم زیادی در اطراف پخش شده است و بوی گندش می پاشد توی ریه هایت. با خودت فکر می کنی من که هیچ ، این کودکان معصومی که کشان کشان به والدین خود آویزانند از این آلودگی چقدر خسارت می بینند؟

 

آیا برای یک بازار با این همه حجم زباله سازی ، آن هم زباله های فاسد شونده، یک صندوق شوت که مطمئنا روزی چندبار تخلیه می شود چقدر حلال مشکلات صرفا همین منطقه است. منطقه ای که در قلب تجاری شهر ساری قرار دارد.

این که در کوچه، پسکوچه های این شهر چقدر مشکل زباله و جمع آوریش و در کل بهداشت محیط  وجود داشته و از کنار آن بی تفاوت رد شده ایم ، یک آسیب جبران ناپذیر اجتماعی ست که قابل اغماض نیست. قبلا به این مطلب طی مقاله زیر اشاره کرده ام:"زباله ها در راهند".

هنوز یادمان نرفته کمتر از 4 سال پیش ، که کیپ تا کیپ مرکز استان مازندران را غرق زباله می دیدیم و اصلا دلم نمی خواهد کوشش های مردم و مسئولین را در رفع این معضل نادیده بگیرم و کوچک بشمارم. اما وقتی کمی سر می چرخانم و به استان های مجاور مثل گیلان نگاه می کنم که درست در همان سال های لبریز از زباله ی ما در حال اجرای طرح تفکیک زباله بودند کمی شم انتقادی ام بر انگیخته می شود که  پس ما باید کی شروع کنیم؟

مسلما دیگر آنقدر اطلاع رسانی رسانه ها قوت گرفته که بیشتر ما با  مفاهيمي مانند بازيافت زباله،تفكيك، منافع مابه ازا و ... آشنا باشیم. اما آنچه که فعلا از زاویه ی مردمی مشکل محسوب می شود، عبارت است از :

1- توجیه ضرورت لزوم تفکیک زباله

2- ایجاد فرهنگ حمل زباله تا جایگاه های مورد نظر جهت تفکیک

در واقع ابتدا باید از طريق توضیح سودرسانی در مواجه با تفکيك و بازيافت زباله که نصیب مردم خواهد شد، انگیزه ی تفكيك زباله را در آنها ایجاد کرد. كاغذ، فلز، پلاستيك و مواد قابل كامپوست كردن هدف اوليه و احتمالاً شيشه و تفكيك فلز به قوطي هاي آلومينيومي و فلزات غير آلومينيومي اهداف بعدي است.

معمولا مردم به حمل زباله از منزل تا جایگاه های مورد نظر عادت ندارند و حتی گاهی می بینیم که با تمام تذکر ها برای نجات کیسه های زباله از دست گربه ها و ... هنوز بیشتر کوچه ها با تجمع بی موقع زباله روبه روست  که البته بخش مهمی از آن به عدم وقت شناسی مامورین جمع آوری زباله ها هم بر می گردد. در هر حال كاري مثل توليد كامپوست از زباله هاي خوراكي و مشابه آن شاید انگيزه ای برای مردم به شمار نرود اما اگر بتوانيم سرمايه گذاري تهيه ملزومات اين كار ، مثل ظروف مخصوص نگهداري كامپوست و آموزش روش هاي ساده آن را متقبل شويم حتما شم ايراني ما  تحريك خواهد شد ! پس درست همین جا فلش این داستان بر می گردد به سمت مسئولان که:

 1- به توجيه لزوم تفكيك زباله در منازل و انتقال اين اقلام به ايستگاه هاي داخل محله براي جمع آوري بپردازند.

2- جایگاه های تفکیک زباله را در جاهای مناسب در سطح شهر و محله ها تعبیه کنند.

3-  مديريت درستی در جمع آوري اقلام تفكيك شده از سطح شهر و انتقال به محل دپو صورت دهند.

با توجه به اینکه طرح تاسیس کامپوست در منطقه کیاسر هنوز به دلایل نامعلومی نتیجه درستی را در پی نداشته است. ( شما بگویید چه شد ؟ ) اما به تاخیر انداختن هر روزه ی این گونه طرح ها خسارت های دراز مدت زیادی را به دنبال خواهد داشت. با این همه من لازم می دانم که با توجه به عدم دسترسي به محل هاي بازيافت مواد در منطقه ی ما، تنها راه انتفاعي استفاده از اين مواد، مزايده ی مواد بازيافتي براي فروش به مصرف كنندگان صنعتي و نيمه صنعتي است ، ولي مي توان از كامپوست بعنوان كود گياهي مورد نياز فضاي سبز با قيمت توافقي قابل خريداري از اهالي به نتايج بهتري نيز دست يافت.

مي توان از سود ناشي از فروش مواد تفكيكي در مزايده به خريد تجهيزات پيشرفته ی بازي و خدمات شهري در محله هاي شهر با برچسب " اين وسيله از سود ناشي از تفكيك زباله با كمك خود شما خريداري شده است" دست زد و مستقيماً سود اين راهكار را به اهالي بازگرداند. سود ناشي از كاهش حجم زباله ی حمل شده تا محل دفن پسماندهاي شهري و تقويت سطح زيركشت با كامپوست توليدي نيز از منافع جانبي طرح است.

همه آنچه که تا اینجا نوشتم اگر چه بسیار هیجان انگیز و جذاب به نظر می رسد اما باور کنید که در جراید 5 سال اخیر مازندران به تمام این زیبائی ها و منفعت ها اشاره شده و حتما یادمان نرفته که درب منازل کیسه های زباله توضیح می شد.

اما متاسفانه هنوز هم محل های شوت زباله در طی 24 ساعت شبانه روز سه مرتبه از طریق سارقان زباله تفتیش می شود تا بالاخره طرف های 4 صبح مامورین زباله به داد پسماندهای غیر قابل بازیافت می رسند. هنوز هم نان و شیشه و فلزات و کاغذها در یک کیسه پشت درب های منازل قرار می گیرند و هنوز هم در فصل تابستان با ازدحام موش ها و مگس ها و حشرات موذی مواجه ایم که برای دفع آنها در سال های اخیر به هزینه هنگفتی نیازمند خواهیم شد.. مشکلی که مثل چند سال اخیر به دامان شهرهای مازندران دوباره چنگ خواهد زد.

حالا سوال این است که این همه تعویق در مکانیزه کردن دفع زباله را با چه ادله ای باید پذیرفت؟ کسی به من بگوید حق سلامت شهر و شهروندی در دست های کیست؟ و مسئولان محترم چه وقت به فکر پیشگیری خواهند افتاد ؟ آیا حس نمی کنید که بحران زباله یکبار دیگر در راه است و استان سر سبز و توریستی ما باید خسارات کلان ناشی از این بی توجهی ها را از کیسه مردم و بیت المال بپردازد ؟

ما از طرف هفته نامه حلاج آمادگی خود را برای اطلاع رسانی و فرهنگ سازی و آموزش شهروندان اعلام می داریم . از طرف دیگر مسئولین شهری چه خواهند کرد؟



    ©2013 APG.ir