پیشنهاد می کنم که مقاله"بندر بین المللی فرح آباد را احیاء کنید" در وبلاگ انگیزه را مطالعه کنید،تا معلوم شود که چه ظلمی در حق فرح آباد روا داشته اند!حیف که امروز فرح آباد بی حامی رها شده است! خیلی خوب می شود اگر متن سخنرانی های انتخاباتی دو نماینده ساری مخص.صاً آقای شجاعی را در باره فرح آباد مطالعه کنید! تا معلوم شود که بین آن باغ سبزی که نشان می دادند و نقشه ای که امروز اجرا می کنند،چقدر تفاوت است!

سلام به (n/a)،من مشابه اعتراضی که به پالایشگاه موازی ساری در بهشهر کردم، متوجه خودروسازی موازی بابل در ساری هم نمودم!ضمن اینکه مرکز استان به اعتبار مرکز استان بودن استعداد توسعه بیشتر دارد، اگر چه جمعیت بالا و ظرفیت بالا هم دارد! و همه اینها نوسعه هیچ شهرستانی را نفی نمی کند،بحث من افزایش سهم دریافتی از سرانه ملی است، ضمن اینکه در این مقاله اصلا! این حرفها طرح نشد و گمان می کنم که مطالب با هم خلط شده و زودتر از اینها می بایست به سراغم بیایی!
من قلباً همه شهرهای مازندران را دوست دارم. رامسر را با همه سرسبزی ها و اعتباری مه به مازندران داده، تنکابن که تابلوی افتخارات مازندران در غرب است و مستعد خیلی از سرمایه گذاری هاست، چالوس و موشهر که سابقه چند سال اقامت خاطره انگیز سالهای جنگ در آن داشته و شیفته مردم خونگرمشان هستم، نور و محمود آباد را قلب مازندران هستند و مهمانان ملی ما شیفته فرهنگ آنان هستند، آمل و بابل(با سابقه 8سال اقامت خوش خاطره در آن) که هم در تاریخ و هم در انقلاب درخشش خیره کننده دارند و کمتر شهری به گرد آنان می رسد و بزرگان زیادی را به اسلام و انقلاب اهداء کردند،فریدونکنار و بابلسر که اولی زادگاه مادرم و جد مادری ام و دومی محل سکونت غالب اقوام مادری ام هستند،قائمشهر و سوادکوه و جویبار که عیال آباد من و محل اقامت گشترده همه اقوام همسرم هستند و نکا و بهشهر و گلوگاه که پیشانی افتخارات مازندران در شرق استانند،مثل ساری که خودم به آن متعلقم ،دوست دارم و من خودن را بیشتر از یک ساروی، یک مازندرانی می دانم .

از کدام فقر و تبعیض در مرکز استان صحبت می کنید. تمام پروژه ها را خودخواهانه به مرکز استان می برید و مظلوم نمایی می کنی. مرکز مازندران مشابه چند استان دیگر چه از لحاظ جمعیت استعداد و ... برتری نسبت به سایر شهرها ندارد چه بسا در خیلی موارد پایین تر از شهرهای دیگر هست. بحث پتروشیمی بهشهر مطرح شد فرمایش کردید چرا موازی کاری!! ولی پروژه ای مشابه برای ساری تعریف شود باعث شکوفایی مازندران می شود.خدا کند این تفکر خطرناک و مخرب از سر مردم مازندران وا شود

با تشکر فراوان از مازند نومه که همیشه به درج مطالب زیبا از استادان گرامی مازندران همت دارد و تشکر از اساتیدی که در مازندنومه مطلب دارند و ما همیشه از بیاناتشان استفاده می کنیم.
من اولین باری است که برای شما نظر می نویسم و برای همین گفتم اول تشکر کنم.
من معتقدم که مشکلات مازندران بیش از آنکه به پارادوکس مدیریتی مربوط باشد به زیرساختهای فکری مدیران مربوط است که لازم می دانم در اولین فرصت پیشنهادی برای رفع این معضل کارشناسان بدهند البته یادم می آید در یکی از نوشته ها این موضوع بهش پرداخته شده بود حالا یا استاد رنجبر بود یا دکتر محقق درست یادم نیست اما از اساتید می خواهم به این موضوع بیشتر بپردازند
با تشکر فراوان

یک بام و دو هوا تا کی؟چرا هم از فرح آباد تعریف می کنند و هم چماق بر سرش می زنند؟!مگر فرح آباد شترمرغ شده که هم اسم شتر را دارد و هم اسم مرغ را! اما نه باری به دوش او می گذارند و نه تخم گذاره! باید تکلیف فرح آباد را معلوم کرد،اگه وقتی که می خواهند بندر بشه و یا پالایشگاه نفت احداث بشه،میگن حیفه! چرا موقع احداث کارخانه بازیافت زباله، فرح آباد حیف نمیشه؟!

سیاست های روزمرگی غالباً به دفع و رفع موقت مشکلات و یا همان مسکّن بجای درمان فکر کرده و متوجه عقوبت کارها نیست و کشتن دریا مثل کشتن جنگل،در اصل کشتن جامعه و اسنقبال از مرگ انسان است و حیف که در ساری لا مدیرانی مواجه ایم که قادر به آینده نگری نیستند!

البته آقای رنجبر از سکوت و همراهی و رضایت سازمان گردشگری هم چیزی نگفنه و جا دارد تا این سازمان هم وارد ماجرا شده و بطور جدی برای عدم تحقق این فاجعه گردشگری ایفای نقش کند.ضمن این که استاندار محترم و نماینده معزز ولی فقیه در مازندران هم نباید دست روی دست گذاشته و از کنار این مسئله مهم اجتماعی به اغماض بگذرند!بهرحال باید اعتراض مسالمت آمیز اهالی را جدی گرفت و از این اصرار دست برداشت!