تعداد بازدید: 2607

توصیه به دیگران 17

سه شنبه 8 اسفند 1391-20:12

آنانی که باید کاری بکنند،شده اند تماشاچی محض!

معلمی به خاطر 3 میلیون تومان کشته شد/واقعا"چه روزگاری شده است!وقتی می شنوی معلمی 35 ساله با داشتن مبلغی حدودا" 3 میلیون تومان که با هزاربدبختی آن را تهیه کرده بود،توسط افرادی مورد هجوم ناجوانمردانه و وحشیانه و ربایش قرار می گیرد و پس ازسه روز جنازه اش را درمنطقه ای رها شده می یابند!


مازندنومه،سیاوش اسلامی سوادکوهی،فرهنگی و روزنامه نگار:آقاحمید-دبیر وارسته ای که اخلاق حسنه اش،مورد توجه دانش آموزان و همکاران است-را دیروز غمناک و ناراحت دیدم.

گفتم باز چه خبرشده؟! گله کرد و گفت :نمی دانم چرا آموزش و پرورش مازندران درباره مرگ معلمی که مظلومانه به تیر هوس شیطانی گرسنگان بی مقدار قرارگرفت، چیزی نگفت؟!

واقعا"چه روزگاری شده است!وقتی می شنوی معلمی 35 ساله با داشتن مبلغی حدودا"سه میلیون تومان که با هزاربدبختی آن را تهیه کرده بود،توسط افرادی مورد هجوم ناجوانمردانه و وحشیانه و ربایش قرار می گیرد و پس ازسه روز جنازه اش را درمنطقه ای رها شده می یابند!

شوک آور است که شکل دهنده های این جور جنایت ها،تار و پود اخلاقیات جامعه را با آشکار ساختن جرم خود(و دیگر نه در خفا)مورد حمله قرار داده اند و به سهولت تمام کاشته های اخلاقی و انسانی جامعه را بدون اینکه بدانیم چگونه و درکدامین جهت موردغضب شان گرفتارمی شویم،موردهدف قرار می دهند!

اینان جامعه و قشرفرهیخته اش را وارد تلاطمی می کنند که تمام قامت، هراس و هول انگیزی را تزریق می کنند و احساس می شود آنانی که باید کاری بکنند،شده اندتماشاچی محض!

در سوگ این معلم عزیز-مرحوم سیف الله عباسی دبیر زبان انگلیسی-وقتی صبورانه همه منتظرند که اداره کل آموزش وپرورش مازندران یا اداره متبوع منطقه شیرگاه حداقل موضع رسمی در محکومیت این عمل شنیع و فجیع اعلام کند،باتاسف می بینیم که حتی از یک اطلاعیه بهنگام نیز دریغ می شود!

یانیروی انتظامی جهت جلوگیری ازهرگونه شائبه و نیز تسلای دل خانواده و دانش آموزانش و نیزادای احترام به افکارعمومی هرگزسخنی نگفت!

در چنین حالتی آدمی احساس می کندکه نیاز به سخن گفتن و نوشتن را بیش ازپیش باید بیازماید تا روح مان تسلا و مرهمی یابد.آخرمعلمان جز قلم و نوشتن و آگاهی دادن که همزاد و جودشان است ،کاری دیگرندارند.

آیا مسولان اداره کل آموزش و پرورش مازندران و نیز نیروهای خدوم انتظامی در چنین شرایطی،وقتی یک بزه آشکار وجدان عمومی را خدشه دارمی نماید که به بازتولید انبوه یاوه ها و شایعات که روح جامعه را می خراشد،منجر می شود،نبایدبه تنویر افکارعمومی آن هم در سریع ترین زمان بپردازند؟

مردم و خانواده های این مرحوم و نیز دانش آموزان داغدار و معلمان عزادار دیارشان، با موج احساسات مهار نشده شان چگونه کنار می آیند؟

چرا مسئولان باید فقط نگران موج خشونت های رسمی و رفتارهای بی محابای مجرمان باشند ولی وقتی نوبت به جرم های خفا برای جامعه ای رخ می نماید،سکوت پیشه می کنند؟

امروز بیش ازپیش گنگی و سخن داشتن وبی سخنی از نگفتن ها، ظاهرا"بر جامعه و خصوصا"اداره کل آموزش و پرورش مازندران مستولی شده است و حتی درقبال قتلی فجیع باز این معلمان باید بازنده صحنه ی اجتماعی باشند؟

امروز کسانی با طغیان و زور برای مبلغی پول،به جان معلمی افتاده اند و تیغ جهل و نداری شان را به روی حداقل دریافتی های اندیشه ورزان و خردمندان جامعه کشیده اند و کسان دیگری ترجیح داده اند سکوت کنند!شاید دیر نباشدکسانی که امروز سکوت را بر این جنایت روا می دارند،ای بسا فردانوبت خودشان باشد!

آنانی که مسولیتی دارند باید تمامی همت و تلاش شان را در بایکوت کردن انسان های قداره بند و جلوگیری ازبی حیاشدن جامعه به کاربندند تا این خجالت و جنایت برای مرتکبان آن بسیارپرهزینه باشد.

سکوت و زبان درکام کشیدن علیه جانیان جز اینکه بحران ها راتشدید و مردم را در افسردگی قراردهد،معنای دیگری ندارد!

وقتی مشاهده می شود قلدرمآبی و قداره بندی به صورت عریان برای وجیزه ای،جان انسانی وارسته را می ستاند،جامعه وانسان های عاقل را هم دچار هول وهراس می نماید!

نیز آنها را درحیرت می نشاند و هم به گونه ای به آدم ها سیگنال می دهد که کم کم عقلای جامعه باید جای شان رابا این ترس مستولی شده برجامعه ،به این جانیان قداره بند واگذارند.

البته نباید عمل مسئولان ،جامعه را از امیدواری به سراشیبی ناامیدی رویدادها هدایت نماید! اگر تسلیم این شرایط شویم با جسارت بایدگفت دیری نخواهدپائید آنهایی که احساس امنیت بیشتری می کنند،بازندگان آن روز باشند!

گفتنی ها فراوان است،اما انتظارجامعه ی معلمان،پیشگام بودن متولیان اداره کل آموزش وپرورش مازندران از بدیهی ترین انتظارات درپیگیری و صدور اطلاعیه و تسلی بخشی خانواده بزرگ معلمان دانسته تا بلکه باتکیه بردانش وخردجمعی ،شاهد این اتفاقات دهشتناک در آینده نباشیم.

*مازندنومه:مرحوم سیف الله عباسی،اهل قائم شهر و مدرس زبان انگلیسی یکی از آموزرشگاه های شیرگاه بود که چند روز پیش ،زمانی که مبلغ سه میلیون تومان پول را برای پرداخت بدهی خود به یک کارگاه نجاری می برد،در راه کشته و پولش سرقت شد.جسد او سه روز بعد در ابتدای جاده کیاکلای،حوالی میدان بار قائم شهر پیدا شد. 

او 35 ساله بود و بعد از چندسال بچه دارنشدن،صاحب کودکی شد که اکنون 5-4 ساله است.این معلم زبان در روستای ذیلت به خاک سپرده شد و همکاران او می گویند تا لحظه تنظیم این یادداشت، آموزش و پروش برای تسلای خاطر خانواده اش و جامعه فرهنگیان اطلاعیه ای صادر نکرده است.


  • پنجشنبه 17 اسفند 1391-0:0

    جناب آمـــوی !

    اگر اطلاع نداری باید عرض کنم آموزش و پرورش همدری خودش را اعلام کرده، اما اون چیزی که آقای اسلامی دنبال اونه ، اینه که آموزش و پرورش این کار رو محکوم کنه، اما به نظر شما تا زمانی که علت قتل توسط نیروی انتظامی و مراجع ذی صلاح مشخص نشه ، میشه اظهار نظر کرد جز تاسف....

    اومد علت قتل مسائل شخصی و ... باشه اون وقت فردا همین آقای اسلامی و امثال اون میان می نویسند که بیا ببین که آموزش و پرورش از چه کسایی داره حمایت می کنه.

    بهتر آقای اسلامی و دیگران کمی دندون روی جیگرشان بذارند تا موضوع روشن بشه

    • سه شنبه 15 اسفند 1391-0:0

      آقاسعید،نمی گویم شماازطرف اداره کل این متن رانوشته باشی!اماانصافت کجارفت داداشی؟شماکی متوجه شدی که مشکل این معلم ربطی به معلمی اون نداره؟اولا"معلم شخص حقیقی نیست ،شخص حقوقی است!ثانیا"برای ایشان مشکل پیش نیامده!اوراکشتند!مدیرکل وظیفه داردکه اظهارهمدردی وتسلیت بکند،کشتن یک معلم!؟به مثابه کشتن معلم جامعه است!بیادداشته باش معلم ،نمرده است،بقتل رسیده!خداپدراسلامی رابیامرزدکه این موضوع رااطلاع رسانی کرده چه ربطی باتسویه حساب بامسولین آموزش وبرورش استان داره!راه جوانمردانه اینه که مدیرکل برودباکت وشلواراطوکشیده پشت تلوزیون همه این وقایع راتکذیب کنه وبگویداین بشرنه تنهاآدم نبوده اصلابماچه ربطی داره که چه کسی ،چه کسی رامی کشد!کشتندکه کشتند!!شماهم بزنیدبکشیداین رامی گویندتسویه حساب.

      • دوشنبه 14 اسفند 1391-0:0

        جناب اقای اسلامی موضوع قتل این همکارگرامی اصلا ربطی به معلم بودن ویا معلم نبودن ایشان ندارد .این مرحوم مثل هرشخص حقیقی دیگری که درجامعه زندگی میکند وبا موضوعات مختلف روبرو می شود برای ایشان مشکل پیش آمده اقای مدیر کل جایگاهی ندارد دراین زمینه ویا حتی نمی تواند اظهار نظری هم داشته باشد کار باید درجایی دیگر وتوسط افراد دیگری پیگیری شود .حادثه ی پیش آمده نه ربطی به شغل مرحوم داشته ونه درمحیط کاری ایشان بوده .جناب اسلامی اگر می خواهید بامسئولین آموزش وپرورش استان تسویه حسابی هم داشته باشید لطفا راه جوانمردانه ای را پیشه کنید .

        • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

          جای بسی تاسف دارد که در کجای دنیا و میان چه کسانی زندگی می کنیم؟

          • شنبه 12 اسفند 1391-0:0

            وقتی کودکان درآتش میسوزند، ولبخندی ملیح برلبان وزیرمینشیند....وقتی کودکانی براثر بی دقتی ویاخواب آلودگی راننده زیرچرخ های خودروهای سنگین به حال روزهای قشنگ مسیرطلائی زندگیشان که هیچوقت بدان دست نیافتندباحسرت برگورسردآرام میگیرند..........ووزیرمحترمی که درطول دوره خدمتش خودراتنهاوزیرتوانمند مبداند.....امروز بایدشاهدمظلومیت یک فرهنگی شویم که خنجرتیز ظلم اورانیز درآرامش ابدی ببرد....روحش شاد

            • جمعه 11 اسفند 1391-0:0

              سلام .نیروی محترم وخدوم انتظامی از پیگیری های مجددانه شما قدردانی میکنیم،لطفا زودتراطلاع رسانی کنید .تا افکار عمومی و جامعه فرهنگیان از تشویش خارج شودو شایعات زودترپایان یابد.ازجناب اسلامی بابت اطلاع رسانی تشکر میکنم .

              • جمعه 11 اسفند 1391-0:0

                baraye-einke-aga abed-narahat-nashnd-agaslami-kafe-koned-bayiad-benafe-agaye-moderkol-harf-bezanan-zeira-dostan-agaabed-az-slami-delkon-hastnd-yk-slami-va-yek-amozesh-va-parvaresh-dorod-be-slami-bozorg

                • جمعه 11 اسفند 1391-0:0

                  وقتی هنوز علت قتل مشخص نشده چطور می توان دیگران را متهم به کم کاری کرد. صرف اینکه همراه مقتول مبلغی پول بوده دلیل نمی شود. آقای اسلامی ممنون از اطلاع رسانی شما ولی یکطرفه قاضی رفتی...

                  البته مطالب و مقاله های شما در مورد آموزش و پرورش، ما همیشه شاهد نگاه انتقادی و یک سویه شما هستیم.

                  چشم ها را باید شست ....

                  • mohammadmalak659@yahoo.comپاسخ به این دیدگاه 2 0
                    پنجشنبه 10 اسفند 1391-0:0

                    ما به آموزش وپرورش کاری نداریم فقط خواهش داریم هر چه سریعتر این موزی ها را پیدا کرده وبه سزای اعمالشان برسانید با تشکر از آقای اسلامی

                    • پنجشنبه 10 اسفند 1391-0:0

                      ما به اموزش وپرورش کاری نداریم از نیروی انتظامی شهرستان قائم شهر وسرهنگ قدمی درخواست داریم هر چه سریعتر این جنایتکاران را دستگیر کنند تا بلکه خانواده ومردم ارامش بگیرند خدا نابودشان کنه انشاالله

                      • پنجشنبه 10 اسفند 1391-0:0

                        خداوند این عزیزرارحمت کند وبه خانواده اش صبردهد.درجامعه ای که شان انسان وانسانیت فراموش شده چنین وقایعی دورازانتظارنیست .

                        • پنجشنبه 10 اسفند 1391-0:0

                          جناب (دبیر عباس) شاید قتلهای زنجیره ایی هنوز هم ادامه دارد!!!

                          • زمانی- تهرانپاسخ به این دیدگاه 2 0
                            پنجشنبه 10 اسفند 1391-0:0

                            جناب دبیر عباس محترم. درود بر شما. گرچه خطابتان به نویسنده محترم مطلب بوده اما ذکر نکته ای را لازم می داند:

                            1- یقینا جناب سیاوش اسلامی سوادکوهی و سایر خوانندگان محترم منکر شان و جایگاه قابل احترام هیچ یک از معلمین محترم و ارجمند نبوده و همواره وامدار آنها در کار و زندگی بوده و بوسه بر دستان ساعی و مسئولانه آنان خواهند زد. لااقل، افتخار اینجانب تاکنون چنین بوده و خواهد بود.

                            2- نویسنده محترم این نوشتار در مقام به زیر سئوال بردن شان معملین محترم نبوده و عمده تاکید آنها بر شخصیت حقوقی این صنف و خصوصا مسئولان آموزش و پرورش بعنوان سازمان متبوعه خویش نیز بوده که انتظار نابجائی نسبت به آن مرحوم و تسلی دل خانواده محترم آن شادروان نخواهد بود.

                            3- کسی مدعی مشارکت معلمان محترم یا مسئولیت آنها در این رابطه نبوده و بر آن نیز تاکید نشده است.؟!! فراموش نفرمائید ممکن است این اتفاق برای معلمان دیگر یا سایر شهروندان در صورت استمرار عدم امنیت در منطقه در وضعیت مشابه فراهم گردد که قویا تاسف بار است لذا کسی از خون یک معلم مایه نگذاشته و این برداشت نادرست است! و نسبت به نویسنده محترم نیز وهن آمیز خواهد بود. اینجانب توفیق زیارت یا شناخت جنابعالی یا نویسنده محترم را تاکنون نداشته ایم لذا بی طرفانه قضاوت می کنم.

                            4- اظهار نظر خواننده محترم با نام احمد مبنی بر عدم اعلام نظر پزشکی قانونی و دادگاه ( البته، دادسرا) مقرون به واقع بوده و کاملا درست است اما وضعیت توصیف شده آن مرحوم در نوشتار حاضر بیانگر وقوع قتل مرموز وی بوده که در هر حال، قتل یا مرگ مشکوک وی تاسف بار است!و فاقد توجیه لازم.

                            5- همه ما فراموش نکنیم و از یاد نبریم که احترام به معلم و استاد، احترام به شان علم و عالم و دانش بوده و افتخاری شایسته برای هر فرد خواهد بود. بدیهی است در حسن نیت نویسنده محترم و سایت مازندنومه در اطلاع رسانی این واقعه تردیدی نیست و نباید در مقام به زیر سئوال بردن شان این خدمت یا آنها برآمد!. طرح همین موضوع در سایت مزبور موجبات تعقیب جدی قانونی و قضائی مراتب و توجه بیشتر مسئولان به لزوم حفظ و تعقیب امنیت مردم و منطقه و نیز پیگیری پرونده آن مرحوم را فراهم خواهد کرد. با احترام و سپاس

                            • چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                              واقعا ضایعه درد ناکی و تاسف باری بود بنده به سهم خودم به خانواده اش تسلیت میگم امیدوارم بهشون صبر بده.ازشما هم تشکر میکنم

                              • دبیر عباسپاسخ به این دیدگاه 1 0
                                چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                سلام از اطلاع رسانی جناب آقای اسلامی تشکر میکنم.همکار محترم شیرگاهی :جنازه دبیر عباسی غروب شنبه پیدا شده و یکشنبه تشیع شده و تا غروب شنبه کسی نمیدانست که ایشان چنین اتفاقی برایش افتاده حتی پدر ومادرش.چگونه رییس و کارکنان اداری روز جمعه در منزل آنمرحوم حضور یافتند نکند آنها در این قضیه دست داشتند.این چه برخوردی است که بجای اینکه از مقام معلم دفاع نمایید در جای مقابله نشستید وبرای یک روز مسئولیت وپشت میزنشینی حاضر شدی از خون یک معلم بگذری و دفاع از مافوق نمایید مگر خودت ازهمین کلاس به اداره نرفتی وحالا شدی کاسه داغ تر از آش!!!!!وای بر آن همکاران معلم من در شیرگاه که همکاری همچون احد بخواهد از آنها دفاع کند که ""از ماست که برماست""

                                همکار محترم شیرگاهی لطفا با توجه به اینکه معلم هستی در گفته هایت دقت نما .چرا که دروغ آفتی است امروزه در جامعه ما شیوع پیدا کرده وبعنوان هنر خو را به نمایش گذاشته است.واقعا متاسفم متاسف برای تو وجامعه فرهنگیان شیرگاه که...!!!!!

                                • یک شهروندپاسخ به این دیدگاه 0 1
                                  چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                  این اندازه که این فرد نوشت هم اموزش وپرورش بی خیال نبود و همکارانش تلاش کردند.و به محض شنیدن و مطلع شدن حضور یافتند ولی کاری از دستشان بر نیامد.

                                  • چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                    آنچه ایشان نوشته اند خبرهای محلی است هنوز پزشک قانونی و دادگاه نظر کارشناسی را اعلام نکرده است.من از معلمان شیرگاهم .هیچکدام از گفته های این فرد درست نیست.تا جایی که من میدانم رییس .معاونین وکارشناسان اداره شیرگاه به محض اطلاع در منزل مرحوم حضور یافتند(روز جمعه)وتا پایان مراسم تدفین وتشیع ومراسم برگزار شده حضور داشتند.

                                    • کوکو طلاییپاسخ به این دیدگاه 4 0
                                      چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                      مدیر کل آموزش و پرورش مازندران کلاهش را بندازه بالاتر!!!!!!!

                                      • خشونت ، خشونت پاسخ به این دیدگاه 3 0
                                        چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                        کمتر کسی از میان آدم ها عصبانیت و خشم و بی رحمی را لا اقل برای زمانی کوتاه تجربه نکرده و شاید هیچ کس از این عیب مبری نباشد . این برای ملت ها هم هست . گاهی ملت ها خشم می گیرند و خشم انقلابی دامن ملت ها را هم می گیرد . اما این هم کوتاه مدت اش طبیعی است . ما مردم ایران به خشم طولانی مدت دچار شده ایم . مرگ بر ! مرگ بر ! از زبانمان نمی افتد . خشونت از در و دیوارمان می ریزد . موسیقی و شادمانی و خرسندی عملاً حرام شده است . اتفاق تاثر انگیز و قتلی که اتفاق افتاد البته در همه جای عالم ممکن است روی دهد ولی این ساتحه مرا وا داشت تا دعا کنم که روزی فرا برسد که آن روز روز آشتی ملی مردممان باشد و اجتماع ما ایرانیان عرصه خشونت ها و بی رحمی ها نباشد . آمین

                                        • غلامعلی رنجبرپاسخ به این دیدگاه 3 0
                                          چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                          درد آور است که عده ای از خدا بی خبر اینگونه نیروهای جامعه را برای راهزنی های هوسبازانه و مفتخورانه خود هدف قرار دهند و در جامعه ایجاد رعب و وحشت نمایند. امنیت مهمترین و اساسی ترین مسئله در جامعه است و اینهمه پول برای امنیت خرج می شود که مردم در امان باشند و قطاع الطریق اینگونه راه بر افراد گرفتار نبندند و روزی نیاید که هر کس بخواهد از درب بانکی بیرون بیاید ته دلش بلرزد که سارقی او را تعقیب کرده و گیر بیاندازد و هم دارایی اش را غارت کند و هم خود او را از بین ببرد و همه خانواده را داغدار و فرزندانش را یتیم کند. خدا انشاء الله این مرحوم را با غفران خود مورد رحمت قرار دهد و به بازماندگان صبر عنایت فرماید.

                                          • زمانی- تهرانپاسخ به این دیدگاه 3 0
                                            چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                            خانواده محترم شادروان سیف الله عباسی ، تسلیت- واژه ای کوچک برای ابراز تاسف و همدردی با شماست.جناب سیاوش اسلامی سوادکوهی، از نگارش و اطلاع رسانی شایسته شما سپاسگزارم. جناب صادقی، سر دبیر محترم و فرهنگ دوست مازندنومه، از شما و سایت وزین مازندنومه نیز در پوشش خبری به این ضایعه تاسف بار قدر دانی می گردد. اما ذکر چند نکته در این باره ضروری است :

                                            1- سردار علیرضا مسکنی در اظهارات اخیر خویش در جمع فرماندهان و مسئولان نیروی انتظامی مازندران- این استان( مازندران) را استانی امن و دارای امنیت توصیف و ارزیابی نموده اند؟؟!!http://www.mazandnume.com/?PNID=V14924

                                            به راستی، مبنای ادعای مزبور با توجه به مشکلات حقوقی و جنایی مختلف در منطقه به مانند قتل تاسف بار و غیر قابل توجیه این آموزگار شریف و زحمت کش چه بوده و با چه هدفی مطرح شده است؟؟؟!!!

                                            2- گرچه، اقدام جنایت بار عاملین قتل آن مرحوم به هیچ وجه مورد تائید و توجبه نبوده، لکن از حیث روان شناسی جنایی و حقوقی- ریشه این جرم و جنایت را باید در فقر اقتصادی و اجتماعی، نابسامانی های غیر قابل انکار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی- فاصله طبقاتی مشهود در جامعه و نبود امنیت لازم در آن و... جستجو کرد و یافت و از این حیث، دولت و مراجع ذیربط خود نیز مسئول وضعیت موصوف از حیث ساختاری خواهند بود.

                                            3- موضوع انفعالی و خنثی آموزش و پرورش نسبت به این جنایت و ضایعه از دست رفتن یکی از فرهنگیان محترم نیز تاسف بار بوده و به مانند موضع گیری های وزیر متبوعه آن وزارتخانه در حوداث مشابه نیز محل تاسف و تامل است!

                                            4- بدیهی است اولیاء دم آن مرحوم و مراجع قانونی ذیربط نسبت به تعقیب قانونی مراتب و مجازات عاملین این جنایت اقدام خواهند کرد اما مجازات آنها، لزوماً چاره کار نبوده، بلکه برای پیشگیری از وقوع جنایات مشابه و جلوگیری از تکرار آنها باید بطور ریشه ای و ساختاری به زمینه های بروز و ظهور جرائم در جامعه و عوامل اصلی موجد جرائم توجه کرد و آنها را بطور اساسی رفع و برطرف کرد، والا ماحصل صحبت، تکرار مکررات!

                                            • چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                              آرزوی صبر زیاد برای همسر و فرزند این معلم تازه در گذشته دارم امیدوارم که مجریان قانون و تامین کننده امنیت مردم به جای گیر دادن به مسائل نامربوط به وظیفه اصلی شان بپردازند تا خانواده ها با احساس امنیت در جامعه قدم بردارند.

                                              • علي باباييپاسخ به این دیدگاه 2 0
                                                چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                                به آقاي اسلامي دست مريزاد بايد گفت واقعا به حق وشايسته نوشتي اگرمقتول كارمند اداره كل.... يا استان....بود آقايان سكوت ميكردندوليكن همواره معلمان عزيزهستند ودراعماق قلب مردمند

                                                • چهارشنبه 9 اسفند 1391-0:0

                                                  ميتوانستند نيروهاي امنيتي وانتظامي با برخورد بهتراز احساس جو رواني ناامني ناشي از اين مسائل كه سم است براي جامعه جلوگيري كرد چرا وقتي به پليس اطلاع مي دهند پرونده تشكيل نمي شود وتحقيقات مقدماتي صورت نمي گيرد ومظنونين بازجويي نمي شوند حتما بايد بقتل برسد بعد تحقيقات انجام شود .امان از نداشتن پليس علمي ونيروي هاي فني در اين امر ..جامعه نگران است زود تر قاتل پيدا شود جامعه آرام ميگيرد حتي اگر مجازات نشود چون از نظر جامعه شناسي جنايي جامعه فكر ميكند كه قاتل در بين آنها است وامكان حادثه ديگر وجود دارد . يا علي

                                                  • سه شنبه 8 اسفند 1391-0:0

                                                    سلام ،بنده از طرف جامعه فرهنگیان قائمشهر از نگارش شیوای حضرتعالی که باقلم شیوای شما درد دل همه فرهنگیان رامطرح نموده ،از شما استاد گرامی جناب آقای اسلامی تشکر میکنم .امیدوارم ابتدایی ترین نیاز جامعه نیاز به امنیت دست کم گرفته نشود و خون یک معلم پایمال نشود. که مولی متقیان حضرت علی (ع)در حق معلم فرمود هرکه به من یک حرف بیاموزد مرا بنده خویش کرده است....

                                                    • معلم میانسالپاسخ به این دیدگاه 7 0
                                                      سه شنبه 8 اسفند 1391-0:0

                                                      حالم از خودم داره به هم میخوره.خدا همکارمون را بیامرزه.اگه حقوق واقعی معلما را بدن معلم دیگه دربه در دنبال پول نمیگرده.ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا


                                                      ©2013 APG.ir