تعداد بازدید: 6781

توصیه به دیگران 4

شنبه 4 خرداد 1392-23:36

زنی شب تا سحر گریید خاموش

 این داستان تلخ، بخشی از زندگی یک زن صیغه ای است/ زن،شکایت مرد جوان را نزد آن مرد مسن‌ می‌کند: «صیغه ام کرده و بعدشم ولم کرده،رفته».جوان اما ایستاده و حق به جانب، می‌گوید: « بیا برو به رئیسمم بگو، فکر کردی می‌ترسم».


 مازندنومه،کلثوم فلاحی:زن با قد بلند و پوشش مناسب، همراه پسر بچه حدود 10 ساله؛ مقابل او دو مرد ایستاده‌اند، یکی مسن و دیگری جوان و با تشرع ظاهری ، خیلی جوان‌تر از زن.

 مخاطب زن، آن مرد جوان است. زن، شکایت مرد جوان را نزد آن مرد مسن‌ می‌کند: «صیغه ام کرده و بعدشم ولم کرده،رفته»

 زن،این ها را با آن پیرمرد در میان می‌گذارد، جوان اما ایستاده و حق به جانب، می‌گوید: « بیا برو به رئیسمم بگو، فکر کردی می‌ترسم».

مجال بیشتر ایستادن ندارم، نگاهم به زن و مرد جوان است و آن بچه، می‌آیم و نمی‌دانم بقیه ماجرا به کجا ختم می‌شود.

 قیافه مظلوم زن، در مقابل گنده‌گویی‌های آن مرد، از مقابل چشمانم نمی‌رود. زن آرام حرف می‌زد و مرد زورگویانه.

 قصد پیش‌داوری و قضاوت احساسی و تفکیک جنسیتی و بحث فمینیستی ندارم، اما در اغلب موارد دیده یا شنیده‌ایم که در برابر مسائلی این چنینی، گفته می‌شود: " گناه که نکرده، حلال بوده، حالا مدتش تموم شده و باید بره".

این حرف‌ها را نسبت به عمل مرد می گویند، اما زن " می خواست چشمش کور بشه و نکنه".

مریخی‌ها این حرف‌ها را نمی گویند، از زبان من و شمای به اصطلاح متمدن، خارج می‌شود.

 گاهی یا اغلب اوقات زن در جامعه ما، بعد از فوت همسر و یا متارکه، پناه و یاور ندارد، کسی که لقمه‌ای نان برای سفره او و فرزند/فرزندانش بیاورد، نهادی نیست که در این مواقع، پشتیبانی و یاوری زن را بر عهده گیرد تا نفس پلید عده‌ای، نتواند به سوء استفاده از زن بپردازد، اگر هم این نهاد وجود دارد، قاطعانه به دفاع از حقوق زن نمی‌پردازد.

 عده‌ای به صیغه‌ شدن این چنینی تن می‌دهند،شرع هم که به آن ایرادی نمی‌گیرد، به صیغه تن می‌دهد شاید مردی نان‌آور خانه‌اش شد.

گاهی به این موضوع فکر می‌کنم اگر زن در شرایط این چنینی از مرجع قانونی، مورد حمایت به ویژه مادی قرار گیرد آیا نان به شرط تن، را می‌پذیرد؟-حتی اگر شرعی باشد-

 این گونه که از اوضاع آن زن معلوم بود، گویا در مقابل شرط تن، نانی هم به دست نیاورده و این چنین دست به دامن رئیس آن مرد شده است.

 این داستان تلخ، بخشی از زندگی یک زن است که در ظهر یک روز گرم بهاری، به همراه فرزندش، برای اعاده حقوق خود، به مرجع غیرقضایی مراجعه کرده بود.این شرح ناتمام است....

*تیتر یادداشت وامی از احمد شاملو،از کتاب باغ آینه.


  • جمعه 10 خرداد 1392-0:0

    یاد بگیریم قبل از پینگ پنگی کردن کامنتها و تکرار حجم دانسته های قبلیمون ( شاید برای مطرح کردن خودمون ) !، کامنتها رو بدقت بخونیم، روشوون فکر کنیم، کمی مطالعه بیشتر بکنیمو... خلاصه قصدمون فقط پافشاری روی کامنتی که نپخته گذاشتیم نباشه ، باشهههه ؟

    • سه شنبه 7 خرداد 1392-0:0

      با سلام

      توی این دور زمونه نباید انسان بود و انسانی برخورد کرد - باید با هر کی مثل خودش رفتار کرد . . .

      زنا شوهراشون میمیرن وفادار می مونن و ازدواج نمی کنن اما مردا هنوز سوم زنشون رو نداده دنبال جایگزین میگردن . . .

      • دانشجویی از ساریپاسخ به این دیدگاه 3 0
        سه شنبه 7 خرداد 1392-0:0

        درسته که من به کنایه خانم فلاحی ایراد گرفتم اما اصل مطلب درسته. این که ما به ایراد گرفتن از تعداد فرزندان بپردازیم که مشکلی را حل نمی کند.

        شما اگر می توانی راهکار بده مثلاً بگو خوبه خانمها تن به چنین مواردی ندهند یا بچه نیاورند یا کمتر بیاورند. نه این که به مورد ایراد کنی. حالا اتفاقیه که افتاده. راه حلی داری؟

        • دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

          خواهر خوبم خانم فلاحی؛ بهتر است گزارش بعدی ات از تمامی زوایا باشد. زنی که 4 تا بچه توی این دوره و زمانه می آورد که فرهنگش از کجاآب می خورد. بگو مشکل ریشه اش از کجاست. در ضمن بپرداز به این موضوع زنانی که دارند جان مردان را می گیرندو امروز پای سفره عقد می نشینند و فردا دنبال مهریه دفتر این وکیل و آن یکی ول ی گردند. اگر خواستی چند نمونه معرفی می کنم که گزارش کاملی بنویسی.

          • کلثوم فلاحیپاسخ به این دیدگاه 2 7
            دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

            نظر همه دوستان چه مخالف یا موافق، برای من محترم است. نمی‌دانم چرا برخی دوستان، مطلب را وارونه متوجه شدند. من اصلا به اصل موضوع صیغه و تایید یا رد آن اشاره‌ای نکردم چراکه تخصص و تحصیلات من در این زمینه نیست. تقاضا دارم به شخصیت زن داستان من ( عده ای این نوشته را داستان می دانند!) از بعد انسانی نگاه کنید. کم کاری نهادهای اجتماعی و افزایش سوء استفاده گران از این وضعیت، در جامعه مشهود است. راه راست از گمراهی مشخص است، این زن مجبور می‌شود و تن به صیغه می‌دهد آنهایی را فراموش نکنید که بدون صیغه هم وارد این فضا می‌شوند تنها به دلیل کم کاری نهادهای مدنی. زیر پوست شهر، پر است از مسائلی که بیان آن، دل دردهای طولانی را به همراه می‌آورد. از یک خبرنگار انتظار نداشته باشید از کنار مسائل رنج‌آور به سادگی و مانند یک فرد عادی، عبور کند.

            به زودی به سراغ داستان زن جوانی می‌روم که از سر ناآگاهی و ندانستن، با مرد بدون شناسنامه‌ای صیغه کرده و چهار فرزند دارد، مرد در اثر تصادف فوت کرده، زن مانده چهار فرزند قد و نیم قد بدون شناسنامه و بدون پناه و مشکلات فراوان.

            • دانشجویی از ساریپاسخ به این دیدگاه 6 1
              دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

              دم داداش محسن گرم. خانم فلاحی هم امیدوارم متوجه شده باشه که برای نقل قضیه باید بیشتر دقت کنه و اینکه متاسفانه هنوز جامعه ما آمادگی حرفهای دین پژوهانه!!! ایشون رو نداره.

              • دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

                «عده‌ای به صیغه‌ شدن این چنینی تن می‌دهند،شرع هم که به آن ایرادی نمی‌گیرد»

                این جمله یعنی چه؟؟ شرع باید از گم شدن کلید و پارک دوبله و خرابی عابر بانک ایراد بگیرد؟؟

                کلثوم جون خودت فهمیدی چی گفتی؟؟؟

                ( از طرف یه دوست)

                • دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

                  جناب آقای دکتر فقه اسلامی!

                  قربان آن دانشگاهی که جنابعالی در آن درس می خوانی بروم که هنــــــــــــــــــــــوز به شما تفاوت دین و سوء استفاده از دین را یاد نداده اند! وای از این بخت و از اقبال بد... دکتر!!

                  • دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

                    با سلام.فکر میکنم اینجا بحث بیخودیه راه افتاده دیگران هم ظاهرا اصل مساله رو فدای فرع کردند در ثانی خواننده ها اگر قدیمی باشند متوجه میشن ایشون در خصوص اصل تشکیک به مسایل دینی چه موضوعاتی رو قبلا بیان کردند و در سایت های دیگم جوابشو گرفتن.متعه جزو دین است و باقی مسایل هم جزو دین.مسلمان یا مسلمان رساله ایست یا به ظن و گمان خودش عمل میکنه اگر متخصص در دین نیست و مسایل رو از دریچه فقها پیگیری میکنه باید تو تمام مسایل به نظر اونها اعتماد کنه نه اینکه در فلان موضوع من چون قبول ندارم پس نظر فقها رو هم قبول نمیکنم نخیر اینطور نیست.منم توضیح دادم در خصوص حرفی که شما زدی نیازی نیست من هر بار بیام مسایل تکراری رو بیان کنم مطلب رو کامل بخونید متوجه می شید.همه مسایل دینی از نکاه ما معتبره و دارای ارزش.مطرح کردن مسایلی که ظاهر متشرع انسان های مذهبی زیر سوال می بره توسط این خانم بارها مطرح شده که ظاهرا ایشون با مذهبیا مشکل ندارن با برخی دستورات دین مشکل دارن .ما کسی رو به بی دینی متهم نکردیم شما برداشتت از بیان مسایل اینه ما گفتیم این خانم با این نوع نگارش و این نوع بیان نشون داده با برخی احکام اسلام مشکل داره حالا یا خواسته و با آگاهی اینکارو میکنه یا ناخواسته وارد میشه و از مطالبش این موضوع برداشت میشه. در ضمن اگر قراره کسی در مقابل استدلال هوچی گری کنه که آقا به خاطر شماها دین به مخاطره افتاده و نمیدونم عده ای بی دین شدن بذار بشن هیچ موردی نداره .ما منطقاو اثباتا گفتیم گره زدن حادثه ای دو دقیقه ای بر اساس مشاهدات زودگذر و تضعیف متشرعان حالا ظاهری یا باطنی و محکوم کردن اونها و حق به جانب کردن طراف مقابل کار درستی نیست.سایر فرامین دین هم اگر از جانب هر کس مورد هجمه قرار بگیره ما ازش دفاع می کنیم چون وظیفه هر مسلمان و شیعه است اینکارو انجام بده.این خانم و امثال این خانم که قلم تو دستشونه باید بدونن که اصالت قلم به قسمی است که خداوند بهش خورده نون و القلم و مایسطون پس نباد انسان به خودش اجازه بده از ابراز خداوند در راستای غیر از مدار و محور حق حرکت کنه و باعث تضعیف شه .در ضمن من توضیح دادم که هر چند تشکیک موجب ابین استدلال میشه اینارو قبلا نوشتم شماها دفاع کورکورانه نکنید.در ضمن اصل متعه از دید مذهب تشیع حلاله اما همون متعه هم شرایطی داره و الزاماتی که باید بهش پایبند بود در ضمن این خانم خودش میاد پایین نوشته تحلیل میکنه بدون استناد ظاهرا این گونه که از اوضاع آن زن معلوم بود، گویا در مقابل شرط تن، نانی هم به دست نیاورده و این چنین دست به دامن رئیس آن مرد شده است....این توهین به یک زن اون هم در مقابل بچه 9 ساله است من حرف دیگه ای ندارم فکر میکنم یه کم اگر دوستان اندیشه کنند اوجاج فکری این خانم رو بیشتر متوجه میشن.در هر صورت هر کسی تمایل به بحث منطقی داره میتونه ایمیلشو بذاره من حتما پاسخ میدم شاید بیان مسایل تو این فضا به دلیل برداشت های متفاوت انسان های دیکه موضوعات رو به مسایل دیگه معطوف کنه که این روش تو استدلال و اثبات منطقی نیست.و لیس للانسان الا ماسعی....

                    • دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

                      متشکرم از از زنان بی سرپرست و بی دفاع دفاع میکنید

                      • خواننده قدیمیپاسخ به این دیدگاه 6 7
                        دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

                        آقایان مثلا دینداری که دارند از متعه دفاع میکنند و صدتا توجیه بیان می کنند،خوب است به سایر فرامین دین هم توجه داشته باشند.این |آقای محسن که ظاهرا خیلی دغ است و بدجور جوگیر شده در همین کامنتش دارد دروغ میگوید و بهتان می بندد.آقای دیندار شما لازم نکرده به دروغ از اسلام دفاع کنید.همین امثال شما باعث رویگردانی جوانان از دین شده اید.چرا تهمت می زنید و بهتان می بندید و دروغ می گویید که خانم نویسنده ضد دین است؟مگه دستگاه دین سنج دارید؟مگر قاضی القاضات و مدعی العموم و داروغه شهرید؟با چه سندی الکی به دختر مردم انگ بی دینی می زنید؟مگر می شود در این سیستم مطلب ضد دین نوشت و به کار ادامه داد؟همین شماها کفن پوش می شدید.بدون سند و مدرک و دلیل الکی نگویید فلانی ضد دین است چون من از اون خوشم نمی اید یا از مطلبش خوشم نمی اید.تو بیا نقد خودت را بنویس نه این که انگ دروغ و بهتان بزنی و بعد بگویی من مسلمان دیندارم!! این دینداری نیست. روایتی را نقل می کنم تا شاید کمی فکر کنی:شخصی نزد پیامبر آمد و گفت من زنا کرده ام،حد را جاری کنید.پیامبر فرکودند برو،شاید خواب دیده ای.رور دیگر آمد و همین حرف را زد،پیامبر فرموده اند برو شاید حالت خوب نیست.بار سوم که امد پیامبر حد شرعی را جاری ساخت.دین ما این است آقای محسن دیندار!!طرف خودش امده اقرار کرده پیامبرسه بار نپذیرفت،آن وقت شما پشت کامپیوترت نشستی و به بچه مردم به دروغ انگ بی دینی میزنی! آن هم در کشوری که مطبوعات اگر یک کلمه و یک درجه کج بروند صد تا ناظر و محکمه بالاسرشان است و ذره بین به دست همه چیز را نمی بینند.اصلا اگر ناظران نبینند شماها ذره بین دارید و الم شنگه ای راه می اندازید که نگو و نپرس.اول دین اقرار به زبان است بعد عمل به اعضا.همین که طرف می گوید مسلمانم و دیندار باید پذیرفت.نباید این جوری بچه مسلمان را از دایره دین خارج کرد که انوقت کسی دور و برما را نمی گیرد و کسی نمی ماند.



                        در ضمن تعداد کامنت های مخالف را بشمار و بعد باز دروغ بگو مخالفان بیشترند.چند تا منتقد ثابت داره که تکراری کامنت گذاشته اند مثل خودت یا دکتره اما دامنه موافقان یادداشت بیشتره.این دیگر شعبده بازی نیست.بشمار این زیر.خواهش می کنم برای تایید خودت دیگری را به دروغ نفی نکن که گناه است.

                        • دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

                          آقای متشرع باطنی با سلام و احترام.ما نگفتیم دروغ و بقیه مسایلو نباید بری دنبالش و تاییدش کنی و بچسبی به این موضوع.شما ظاهرا متوجه اصل موضوع نشدی این خانم اومده مثلا یه مشکل اجتماعی رو بیان کنه بعد یه لحظه یه صحنه ای رو دیده که حالا مثلا تو اون لحظه یکی دو دقیقه ای حق با خانم (از نگاه ایشون)بوده و بدون توجه به بقیه مسایل با طعنه و کنایه و متشرح ظاهری خوندن طرف مقابل مسایل رو به سمتی برده که اذهان مخاطب نسبت به این موضوع معطوف شه که کارهای اینگونه رو اقایون به اسم دین میکنن و عموما کسانی اینکارو میکنن که متشرع ان حالا یا ظاهری یا باطنی. بعدم میگه من قصد قضاوت ندارم در صورتی که با نوع بیانشون قضاوت کردن در ثانی همواره تشکیک تو موضوعات دینی باعث تحقیق میشه و تحقیق باعث استدلال و بیان واقعیات اما وقتی سردبیر محترم صرفا نگارش امثال خانم رو منعکس میکنه و اگر شما یا هر دوست عزیز دیگه ای موضوعی در این ارتباط در خصوص همین موضوعی که نسبت بهش حالا یا هجمه شده یا تشکیک مطلب رو در سایت اصلی منعکس نمیکنه خب این نوعی تضاد در رفتار این اقایونه در ثانی این خانم تنها در این مورد مسایل رو از دریچه نگاه پر از ایراد دینیش رصد نکرده بلکه در موارد متعدد نسبت به احکام اسلام با همین گزارشات به اصطلاح فمنیستی و احساسی خودش هجمه کرده شمام اگر متشرع به باطنی اخوی زود قضاوت نکن بنده متاهلم و همسرم رو هم بسیار دوست دارم دلیلی نداره بیام بگم چون من از این حکم اسلام دفاع میکنم پس همه احکام دیگه رو نادید گرفته و به این چسبیدم نه اینطوری نیست.در ضمن امام صادق (ع)فرمودند هر کس متعه رو قبول نداشته باشه از ما نیست همین امام در موارد متعدد فرمودند مسلمانی که دروغ بگه از ما نیست این دو در تعارض با هم نیست قیاس نکنید ما از این موضوع دفاع کردیم که اگر قراره در این سطح موضوعی بیان بشه باید اصولی مطرح شه اصلا به فرض مثال این آقا در داستان این خانم مقصر آیا اقدام ایشون دستور اسلام رو نقض کرده؟نه خب اشتباه کرده ما طرفدار خطا و اشتباه نیستیم.حرف ما در دفاع از اسلام به این معناست که شما دیندار رو و متشرع رو با این داستان های به اصطلاح اجتماعیت تخریب نکنی.هر چند اگر فرد مومنی با ظاهر مذهبی اینکارو انجام بده خطا و اشتباهش چندین برابر شخصیه که متظاهر به دین نبوده.در هر صورت ما نه داد زدیم احکام اسلام یعنی صیغه و متعه و نه داد زدیم اقایون دروغ بگید.هر کجا هجمه شده باید منطقی دفاع کرد چه دیروز به نماز و اهل بیت و ولایت فقیه که این خانم توش تشکیک ایجاد میکرد چه امروز تو امر زیر سوال بردن افراد هر چند متشرع بالظاهر ...تفاوتی نداره.شما محبت کن پیام ها رو کامل بخون از ابتدای این پیام هایی که ذیل این مطلب گذاشت بخون ببین چند درصد مخاطبان با نظر ایشون موافقن از رد و تایید مطالب مشخصه که ایشون اشتباه کرده.همونطوری که اگر روزی به موضوعاتی که شما گفتی هجمه شه ما می گیم اشتباهه.موضوع دیگه ای بود میلیتو بذار اخوی ما آمادگی بحث حضوری با استناد منطقی رو هم داریم .اگر باز هم برداشتتون از حرفای من چیز دیگه ای بوده میلتون رو بذارید حتما تماس می گیرم یا علی

                          • متشرع باطنیپاسخ به این دیدگاه 4 5
                            دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

                            یارو مو بلند کرده بود وهیپی شده بود،می گفت چرا این کار رو کردی ، گفت:پیامبر گفته اگه نمی تونی ازدواج کنی موهاتون رو بلند کنید!! حضرت آقا ادامه نداد که پیامبر گفتند موهاتون رو بلند کنید و روزه بگیرید اگر توانایی ازدواج ندارید. مشکل اینجاست که ما از کل اسلام و اححکام مختلف اون یه راست رفتیم سراغ صیغه و هی داد می زنیم خانم خبرنگار تو داری به دین توهین می کنی!!یعنی اسلام در صیغه خلاصه شده و احکام مهم دیگه نداره؟یعنی در این مملکت همه احکام داره درست اجرا میشه و فقط مونده متعه؟! دروغ تا سرمون رو فراگرفته،غیبت،باجگیری،اختلاس،ربا،همسایه ازاری و..این ها احکام اسلام نیست؟چرا وقتی حق کشی میشه و به مظلوم ستم میشه ساکت می شینین؟این را آقای محسن و آقای دکتر پیام نوری جواب بدن.چرا شما مردا فقط صیغه رو حکم اسلام می دونید و راجع به زیر پا گذاشته شدن حق مردم و اوضاع نابسامان اقتصادی سکوت می کنید؟اون رو اسلام نگفته؟من فکر کنم شما مردا بخاطر نفس تون و ازدواج دوباره و سه باره دارید از صیغه دفاع میکنید نه بخاطر اسلام که اگه این طور بود صدایی شما را جاهای دیگه هم می شنیدیم.بیچاره اسلام که مدافعان تابلویی چون شما داره

                            • دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

                              خانم فلاحی، متشکرم که جواب دادید. امیدوارم همیشه تو نوشته هاتون اینجوری دقت کنی! آقا یا خانومی که گفتی من از کجا مدرک می گیرم، شما چون نتونستی حرفمو جواب بدی این حرفو زدی. من نیازی ندارم بگم کجا درس میخونم ولی اگه مشکل شما حل میشه بفرما. من تو دانشگاه پیام نور تهران درس میخونم. و این هیچ ربطی به موضوع بحث داشت؟؟؟

                              خانم با کله رفته تو شکم ازدواج موقت و من بشینم اینجا تعریف کنم؟ امکان نداره. ممکنه ایشون قصدی نداشته ولی از فردا مازندنومه و بقیه سایتهای مازنی میشه عرصه حمله به احکام دین. بازم میگم خطای یک عده چه ربطی به مبارزه با صیغه داره؟ اگر یه نفر زیر قطار رفت باید ریل رو کند؟ منم به شدت با تن فروشی مخالفم و با درمان ریشه ای مشکل اقتصادی موافق. اما چه کنم که نمیتونم ببینم بعضی قلمها ناخواسته کژ می روند؟؟

                              • دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

                                چیزی در گزارش نیومده که طرف به خاطر سیر کردن شکم خودش یا بچش صیغه کسی شده اولا برداشت این خانم و عطف دادن این ملاقات لحظه ای کار بسیار اشتباهی بوده که باعث شده هم به اصطلاع متشرعین تو این گزارش زیر سوال بخوان برن و هم اینکه این خانم برای خودش تحلیلی ارائه کرده که مراجع قانونی چرا اقدام نمی کنن.تو مملکت مشکلات بیشتر از این و استضعاف و فقر در موارد متعددی وجود داره که هنوز اونها جمع نشده چه برسه به اینکه قرار باشه این مراجع قانونی تاوان اشتباه کسی رو بدن یا نه اصلا به هر دلیلی شوهر یکی فوت کنه و بخوان از این طریق بهش کمک بشه هر چند میشه تدبیر کرد که توضیحاتش مفصله. به هر حال به نظرم پیشنهادها باید معقول باشه.در ضمن این خانم تو گزارش های متعددش نشون داده قصد دهن کجی به دین و مقدسات دینی رو داره این بار اولشم نیست از این گزارشا با این داستان های فمنیستی سر هم میکنه و بازتاب میده.چاقو اگر دست جراح باشه نوعی ازش استفاده می شه واگر دست کسی که بلد نیست ازش استفاده کنه ممکنه اتفاق خوبی نیفته. همین خانم به قول خودش خبرنگار و دنبال کننده مسایل اجتماعی به خودش اجازه نداده یه سرچ ساده تو نت کنه و لااقل یه مطالعه ای داشته باشه در این مورد.قلم رو گرفته و شروع کرده به نگارش افکاری که وقتی منعکس میشه مشخص میشه چقدر ایراد داره.در هر صورت اگر هم قراره موردی بیان شه باید یا تا اخر می موند اون موضوع رو پیگیری میکرد و علت ها رو جویا میشد و اینجا قلم می زد و ربط میداد یا نه لزومی نداشت یکطرفه به قاضی بره و طرفو محکوم کنه و بعدشم بگه من نمیخوام قضاوت کنم.....مشکل ماها اینه که همه تو این مسایل صاحب نظریم رجوع نمی کنیم به اهلش چون اصالتا همین ادم هایی که همچین مطالبی می نویسن اصولا فقها رو قبول ندارن که بخوان بهشون رجوع کنن و سوالات رو از اونها بپرسن.....والسلام علی من التبع الهدی

                                • دانشجوی دومپاسخ به این دیدگاه 8 5
                                  يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                  این دانشجوی دکترای فقه احتمالا داره مدرکش رو از چین یا بورکینافاسو یا دانشگاه آزاد واحد فسا میگیره که این قدر از مرحله پرته!!کی به شماها مدرک داده؟!!این آقا هنوز فرق یک گزارش ژورنالیستی و رساله عملیه فقها رو درک نکرده.مگه در گزارش آمده که صیغه حرام است؟!!گفته شده به زنان بی سرپرستی که ناگزیر می شوند با بچه شان صیغه کسی بشوند تا شکمشان سیر شود فکری کیند.چه ربطی به حلال و حرام داشت؟ واقعا بدا به دانشگاه های ما با این مدرک گرایی!دوزار این مدرک دکترات بدرد نمیخوره.برو مطالعه کن یه کم

                                  • محمدرضا از رامسرپاسخ به این دیدگاه 2 7
                                    يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                    اگه چنین زنانی مورد حمایت مالی توسط مراجع قانونی قرار بگیرند دیگه کدوم زنی میره ازدواج کنه

                                    به نظرم راه حل بهتری پیشنهاد بدین

                                    • يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                      وقتی که فمنیسم زن رو از "همسر" تبدیل به "همراه" کرد، اونوقت بود که زن به جای اینکه "سرسپرده" مرد باشه، اونو "رهسپار" کرد!

                                      مشکل فمنیسیم اینه که به زن نمیگه مستقل باش، به زن می گیه مرد باش. و به همین خاطر زن بدبخت عین یک برده از کار کشیده می شه چون هم شبیه یک زن کار می کنه هم شبیه یک مرد.



                                      • دانشجویی از ساریپاسخ به این دیدگاه 4 4
                                        يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                        شما چرا تا صیغه مطرح میشه یاد خواهر و مادر خودتون می افتین؟؟؟؟ کی جرئت داره به خواهر شما کار داشته باشه؟ شما شاید حاضر نباشی خواهرت ازدواج دائم بکنه!!!

                                        شما که درد نداری از بدی آمپول ننویس!

                                        • يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                          جالبه که بعضی ها به گزارش و گزارشگر می تازن که حواست باشه به دین آسیبی نرسونی. درحالی که مفهوم این گزارش آسیب رسیدن به کرامت انسانیه. همون چیزی که همه ادیان الهی برای اون ارزش قائل هستن. به ویژه دین اسلام که این موضوع رو خیلی پررنگ تر از ادیان دیگه دنبال می کنه. آقا یا خانم دانشجوی دکترای فقه اسلامی، شما خودت به یکسونگری و برداشت یکطرفه متهم هستی با این دیدگاهت. میتونستی اینجوری برداشت کنی که داره از یک قانون شرعی استفاده غیرشرعی میشه. شایدچون دغدغه ی صِرف دینی شما بیشتر از دغدغه اجتماعی و انسانی شماست این طوری نگاه کردی. خوب که نگاه کنی می فهمی اون جوون با نام دین وارد شد ولی غیردینی و غیرانسانی عمل کرد. از این نمونه ها هم کم نیستند. مشکل اینجاست که شما از بین کتاب ها و جزوات دانشگاهی به این موضوع نگاه می کنی، اما یک خبرنگار از جایگاهی کاملاً اجتماعی وارد بحث میشه. شما بهتره به درس و دانشگاهتون برسین. چون جامعه همیشه به نگاه آکادمیک صِرف احتیاج نداره.

                                          • سوادكوهي كيجاپاسخ به این دیدگاه 4 4
                                            يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                            خانم دانشجويي از ساري من منظور شما رو ميفهمم كه دلت به حال دين ميسوزه كه هرجا كمكاريه به نام دين ميذارن ولي چرا اينقدر تند ، چرا اتهام چرا حمله مگر دين ما دين رافت و مهرباني نيست . همين نوع برخورد مردم رو دين گريز كرد چون اين نوع رفتار از يه فرد ديني دينشو به نمايش ميذاره بعد نگيم چرا به حساب دين گذاشته ميشه.كفار به پيامبر سنگ ميزدن به دين مي تاختند رفتار پيامبرمون اگه اينطور بود كه الان واويلا بود. دعوت به گفتگو از سوي شما كار درستيه ولي اتهام به دهن كجي تهمت بزرگي زدين. عزيزم اگر ما افكارديني داشته باشيم بايد در اعمالمون اول از همه نشون بديم بخصوص اگه ادعاي ديني بودن و شناخت از دين داريم وظيفمون سنگينتره. با ارزوي موفقيت

                                            • کلثوم فلاحیپاسخ به این دیدگاه 4 8
                                              يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                              آقای دانشجویی از ساری که امیدوارم مدرک دکتراتون از دانشگاه آکسفورد ! نباشه, من به دین دهن کجی نکردم. کمبودها و کم کاری‌های امثال شما رو به حساب دین نمی‌ذارم. از ناملایمات اجتماعی گفتم. شما تاب شنیدن این مسائل رو ندارید و آسان ترین راه رو انکار این شنیده‌ها و دیده‌ها می‌دونید. براتون آرزوی رستگاری دارم.

                                              • گزارش بي معنيپاسخ به این دیدگاه 5 4
                                                يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                                گزارشگر گرامي اگه وقت كردي سري به اجراي احكام بزن و ببين خانمهاي فمينيستي بدون تن دادن با ماشين مدل بالا قريب به اتفاق 206 براي گرفتن مواجيب ماهيانه مهريه مراجعه مي كنند و ما مردهاي فلك زده نه به تن كه خدا خلق كرد ميرسيم فقط تا زنده ايم نفقه و مهريه پرداخت مي كنيم و انهايي هم كه به اين مرحله نرسيدند از ترس رسيدن به اين مرحله غلام حلقه به گوشن بدون رسيدن بقول شما به تن!

                                                • حمید صالحیپاسخ به این دیدگاه 3 5
                                                  يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                                  توجه دوستانی که صیغه را دوست میدارند به این نکته جلب میکنم که خواست اصلی گزارشگر کمک نهادها بخصوص دولتی ها به خانم های کم درآمده که این بندگان خدا اجبارا به این کار تن ندهند.

                                                  • يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                                    من نمیدونم چرا ابنجا فقط مردا از صیغه حمایت میکنن.اقای برادر!اقای استاد هر وقت حاضر شدی مادر و خواهرت صیغه بشن بیا دفاع کن

                                                    • سوادكوهي كيجاپاسخ به این دیدگاه 4 3
                                                      يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                                      غفور جان اتفاقا تنها راه نجات هر كسي چه زن و چه مرد براي عدم سوء استفاده ديگران به هر نحوي از اون اينه كه روپاي خودش بايسته و محتاج ديگران نباشه . ومن نظرم اينه اين مسئله براي زنها حياتي تره. خوشبختانه زنان و دختران امروز ما مستقل ترند استقلال درست خوبه. مثلا غفور در نظر بگير دختري ازدواج ميكنه با ديپلم بعد از دو سال بچه دار ميشه يه دختر بچه، از بد روزگار دخترش به يك سال نرسيده همسرش فوت ميكنه نان آور خونش. خوب حالا تكليفش چيه شغلي كه نداره پس درامدي هم نداره پدرو مادر برفرض زنده بودن اگر خودش سه چهارتا بچه و دانشجو خرج جهيزيه و اينا داشته باشن يا مريض و ناتوان باشن يا اصلا نداشته باشه چه بايد كرد و از طرفي تو جامعه اي زندگي ميكنه كه نهاد حمايتي مثل تامين اجتماعي وارد اين مقولات نميشه چه راهي براش هست چي كار بايد كنه من البته منظورم اين نيست كه بره صيغه بشه چون به نظرم اين افراد ساده ترين و كم حاصلترين راهو انتخاب كردن شايد حتي كار تو دشت راه بهتري براش باز كنه ولي ما بايد وجاهت اجتماعي خانوادگي افراد رو هم در نظر بگيريم يعني شان خانوادگيش نمي پذيره بره كارگري از طرفي هم خانواده در درازمدت نميتونه حمايتش كنه ، خوب حالا بازم ميگي استقلال زن بده. اگرم يه جاهايي ناهماهنگي بوجود اومده چون زن مستقل شده و رشد كرده وارد اجنماع شده هوشيارتره تحليل و بررسي داره و مرد به جاي درك و همپا شدن با اون هنوز تفكر قديمي زمان عهد قاجار داره و انتظار داره زن از خودش تفكر و استقلال نداشته باشه مگه ميشه شما به زني كه خودش درامد داره بگي فكرت براي خودت من ميگم چه بايد كني. پس به جاي خرده گرفتن به مقوله استقلال زن بايد چشمها رو شست .ولي بايد استقلال همراه با تفكر سازنده آموزش داده بشه نه استقلال در جهت نيل به اهداف پوچ مثلا كار تا پولي براي لوازم آرايش داشته باشم تا برخلاف نظر پدرو مادرم بتونم آرايش آنچناني و يا مانتو آنچناني بپوشم يعني استقلال تا هر كاري دلم ميخواد بكنم بلكه استقلال بايد در جهت سازندگي خود فرد و جامعه باشه پس اصل استقلال ايرادي نداره اگر نوع درستش در جامعه كمتره متوليان امور فرهنگي و ما پدر و مادرها مقصريم. هميشه دعاي پدرم بعد از صرف ناهار اينه كه خدايا هيچ مرديو جلوي زن و بچش شرمنده نكن يه بار به پدرم گفتم بابا پس تكليف زنايي كه شوهر ندارن كارهم ندارن سرمايه هم ندارن و سه چهارتا بچه دارن چيه واقعا تكليفشون چيه. اگه ما اونا رو خواهراي خودمون بدونيم هيچ مردي به خودش اجازه نميده بهاي تن بپردازه....... نه اينكه بيچاره همينكه رفت تو يه كارگاه كاركنه يه هفته بعد كارفرما ش .................. و گرنه اخراج من حتي يه عده ازين زناي شريف رو ميشناسم كه براي اينكه كسي مزاحمشون نشه نميگن شوهر ندارن...... اينا ضعيف ترين قشرن تو يه مجموعه كاري به محض كوچكترين مشكل يا حسادتي افراد ميتونن انگ هاي زيادي بهشون بزنن و اونا رو از همون يه لقمه نون بندازن واقعا بايد نه تنهاچشمها بلكه قلبهارو هم شست........واقعا تو اين شرايط اقتصادي خدابهشون رحم كنه من دلم براي بچه هاشون علي الخصوص دختر بچه هاشون بيشتر ميسوزه . خانمي برام ميگفت كه همسرشو از دست داده بود هم مشكله مالي شديد داشت هم يه دختر بچه به يه مركز مشاوره مذهبي كه شمارشو از تلويزيون گرفته بود زنگ زد بهش گفت شما كه ديگه چيزي براي از دست دادن نداري اشكالي نداره(شما به طرز فكرش توجه كنيد يعني معيار ارزش و اعتبار يك انسان از جنس زن رو در چي ميدونه) بنده خدا صيغه كردن رو نميدونست بهش ياد داد و غيره ،گفت تو لحظه آخر گفتم همسايه هارو چي كار كنم گفت كارت حلال خدا آبروت رو حفظ ميكنه دوباره گفت ولي تكليف دخترم چي ميشه كه ببينه مادرش هراز چندگاهي بايه مرده. پس منم فرقي با يه زنه ... ندارم ، نه من نميتونم فردا جواب چشمهاي معصوم دخترمو بدم و گوشي رو گذاشت. اون درسشو ادامه داد باهزار بدبختي ولي با معدل بالا براي همين الان يكي از همكاراي خوب و شريف منه. خداروشكر راهشو گم نكرد. خدايا كمكمون كن تا هيچكدوممون راهمونو گم نكنيم. دوستت دارم خداجون

                                                      • دانشجویی از ساریپاسخ به این دیدگاه 6 7
                                                        يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                                        بنده به عنوان دانشجوی دکترای فقه اسلامی، خانم فلاحی را به دهن کجی به دین متهم می کنم. بیایند و از خود دفاع کنند.

                                                        اینهمه طلاق در ازدواج دائم هست و قلب کوچک خانم فلاحی آزرده نمی شود، آنوقت ازدواج موقت...!!!!! الله اکبر.

                                                        به خدا زشت است اگر با مشاهده ی خطایی، آن را به حساب نقص دین بگذاریم.

                                                        خانم فلاحی! اشتباه کردی، شاید مثل خیلی وقتهای دیگر...

                                                        • روح اله مهدی پورعمرانپاسخ به این دیدگاه 12 3
                                                          يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                                          باسلام به خانم گزارشگر. کاش تا آخر می ماندی وسرانجام این مشاجره را گزارش می کردی . البته این طوری هم بد نشد . سوژه ی خوبی برای داستان نویس ها ست . آقا غفورگرامی هم مثل این که موضوع را دقیق نمی بیند . صیغه که حداقل 1300 - 1400 سال قدمت دارد . این چه ربطی به غرب وفمنیسم دارد که ایشان گرفتاری های صیغه را ازناحیه فمینیسم می بیند . اگربقیه موضوعات را هم این جوری ببینند که واویلا . لطفا دراظهارنظرها ، دقیق وصادق باشیم .

                                                          • يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                                            اگه داشتن چند زن عرفا امکان پذیر بود این قشر از جامعه چنین مشکلی نداشتند.

                                                            همون خوبه که فمنیستی حرف نزنید چون همون فرهنگ فمنیستی و ترویج فرهنگ زن غربی این بلا رو سر این زنان اورده که به بهانه استقلال حمایت رو از انها برداشتن و جالبه که دوباره برای گرفتن حق همین زنان دوباره فمنیست بخواهد کاری کنه.

                                                            فقط تو کشور مائه که عامل یک مشکل راه حل اون هم هست. جهان سومیم دیگه!

                                                            • يکشنبه 5 خرداد 1392-0:0

                                                              نقل ماجرا به این شکل و نسبت دادن به همان آقایان ظاهرا متشرع امیدواریم از جانب شما داستان خاصی را دنبال نکند در ثانی صرف بیان قصد قضاوت احساسی ندارم مطلب را عوض نخواهد کرد چرا که مبنای گفتمان شما این بود و این اشتباه است.سعی کنید اگر مشکل اجتماعی وجود دارد یا کل ماجرا نقل قول شود و بر مبنای آن مشکلات بیان شود و مخاطبان هم به قضاوت بنشینند یا نه لزومی به بیان ماجرایی گذری مشاهده شده نیست.شرع و دین دستوری کامل است اگر کسی برداشتی نادرست یا عملی نادرست از شرع یا دین داشته نباید به حساب اصل دستور گذاشته شود چرا که استناد ادله دینی در این راستا معتبر و در مجموع به سود انسان و جامعه انسانی است.


                                                              ©2013 APG.ir