تعداد بازدید: 5560

توصیه به دیگران 3

شنبه 16 فروردين 1393-10:25

آسیب شناسی فرهنگ مازندران در پایتخت 3

19 ضعف و آسیب فرهنگی مازندرانی ها که پایتخت 3 برملا کرد!


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، محمدحسن آغاز، پژوهشگر اجتماعی و رسانه: سریال تلویزیونی  پایتخت که به سال سوم خویش رسید، بالاخره به پایان رسید و باهمه کاستی هایی که بر آن وارد بود، در قالب طنز توانست نقدهای منصفانه ای به اخلاق فردی و اجتماعی مردم مازندران داشته باشد که شایسته است در سال فر هنگ ، نکته ها را دریابیم و به اصلاح رفتار خویش بپردازیم.

در عصر  حاضر، تعالی فرهنگ  بدون انتقادات رسانه ای ممکن نیست و آموزش های فرهنگی هم برای تغییرات مطلوب در حوزه فرهنگ سالها طول خواهد کشید.
 تلویزیون این قابلیت را دارد که این اشکالات را بین تک تک خانواده ها برده تا بهتر بتوان  به اصلاح فرهنگ خویش پرداخت .کاری که شبکه محلی در این حد اثرگذار نبوده است.

هر چند درتحلیل روانکاوانه این فیلم، نشان از یک عقده روانی نویسندگان از منطقه است ؛ اما معانی تولید شده آن برخلاف میل باطنی عوامل، به کمک فرهنگ مازندران آمده است 
معانی تولید شده از زندگی روزمره در قالب کاراکترها و تعامل آنها بیان می شود. نقی سرشار از افراط و تفریط است که مصداق یک عضو خانواده است که بسیاری از کنش های زندگی روزمره در تعامل با وی بازی می شود.

نقی در دایره کشتی و به عنوان عضوی از خانواده با فرهنگ مازندرانی ، همه چیز را دست کم می گیرد و سرشار از غرور است و از طرف دیگر متکبر و زیاده گوست.وسعی می کند که در تعامل با دیگران سرشار از محبت و بذل و بخشش باشد.

ارسطو نماد دیگری از زندگی روزمره مردم مازندران است که به خاطر شغلش هویت محلی خود را ازدست داده و به نوعی مدرن و غربی شده و از خودبیگانه جلوه می نماید . از واژه هایی استفاده می کند که باطعنه و توهین آمیز بیان می شود و به پلنگ مازندران ،تایگر می گوید و ...در عین حال دوست داشتنی و بخشی  از وجودش هنوز با فرهنگ قدیم مازندران زنده است .

بهبود ، داماد خانواده با همه سلامت نفس و پذیرای مهمان بودنش،  خودسری های خاص خود را دارد و منیت و منت او مانع پاگرفتن زندگی سالم است . خالی بند نیز  هست.
فهمیه و هما به عنوان دو  زن همراه مازندرانی ها ، در کنار بچه ها جنبه های مثبت شان برجسته است و هرچند هما تهرانی به حساب می آید اما نماد اصلی زن مازندرانی را

فهیمه بازی می کند که شرایط خاص وی نشان می دهد که بسیار آسیب پذیراست . از خودگذشتگی و ایثار زنانه را در این فیلم از زنان مازندران بیشتر نشان داده است .  

آسیب های فرهنگی زیادی در این فیلم طرح شد که بعضی از موارد آن در ذیل ذکر می شود.

1-    افراط و تفریط
     این فیلم  توانسته است افراط و تفریط را در زندگی روزمره مردم مازندران به خوبی نشان دهد . هر چند افراط و تفریط در همه مناطق کشور هست ، اما در مازندران به صورت برجسته  دیده می شود. درمازندران صمیمیت هست ، اما افراط می کنند ، نزاع هست، زیاده روی می کنند. هر دو شکل رفتار اجتماعی مردم ، اغراق آمیز است .  یک نوع فراموش کردن هدف زندگی و در گیرشدن در فروعاتی که می بایست چاشنی زندگی باشد در این فیلم طرح شده است .

 از ساخت بنا در فعالیت های عمرانی که یک ستون را نصب نکرده اند تا در دعوت به عروسی که این همه افراد بی حساب و کتاب  می آیند و طرح چندین مشکل دیگر که به خوبی افراط و تفریط ما را نشان می دهد. بخشی از افراط و تفریط در دعوای بین نقی و ارسطو دیده می شود که چنان به یگدیگر بد و بیراه می گویند که انگار قرار نیست با هم آشتی کنند و در جای دیگر چنان برای همدیگر غمزه می رن که از جان خود شخص، عزیزتر است .

2-    زخم زبان  
یکی از عمده ترین آسیب های فرهنگی در مازندران زخم زبان است که به اشکال مختلف نمود می یابد . زخم زبان در زندگی کنونی مردم نه تنها باعث شده است که بسیاری از ارتباطات فامیلی قطع شود بلکه تداوم آن باعث می شود که بسیاری از پیوندها نیز از هم بگسلد. در صحنه های مختلف در فیلم ، نشان می-دهد که زخم زبان چقدر گیرا و کشنده است . نقی کشتی را می بازد و در حالی که خودش پوشیده در مینی بوس هست، با گوش خودش  می شنود که چه زخم زبان هایی به وی می زنند. اینکه وی تبانی کرده و پول گرفته است . خونه اش خراب شده و می خواست با این کار چیزی بدست آورد و .....از جمله زخم زبان هاست .

یا داماد خانواده با زخم زبان های خویش سعی دارد  به وی بفهماند که سربار اوست هر چند در زبان سعی دارد که آن را پنهان کند. یا در یکی از سکانس ها، ارسطو از فرط فشارهایی که به وی آمده است در نهایت کل ماجرای هدیه ای که به نقی داده اند را لو می دهد و تمام زحمات خانواده را برباد می دهد .

خنده های وقیحانه نقی در حالی که ارسطو دارد تقدیرنامه نقی را بر دیوار نصب می کند ، آقای بهبود با طعنه می گوید که دیوار کمی شلوغ می شود و...وقیح ترین حالت آن برخورد ارسطوست که درنهایت برمی گردد و همه چیز را خراب می کند و کل ماجرای ساختگی بودن تقدیرنامه را مطرح می کند.

3-    و 4- غرور بی جا  و دست کم گرفتن رقیب
     غرور بی جا باعث شکست نقی معمولی در کشتی شده است . از یک طرف رقیب را دست کم می¬گیرد که یک ضعف فرهنگی دیگر ، بخصوص در کشتی و بین جوانان مازندرانی است و از طرف دیگر این غرور باعث می شود که بسیاری از  امور اجرایی هم در استان هم به خوبی پیش نرود. در این فیلم ، نقی در حالی که مربی وی در حال یادآوری و گوشزد کردن نکات ضروری کشتی به وی است، گوشش بدهکار حرف ها نیست و سعی دارد با طعنه و کنایه ،کشتی گیر یزدی را خراب کند و همین غرور بی جا باعث شده است که نقی معمولی بازی برد را به باخت تبدیل کند.  

5-    تهمت بی جا
برخی مازندرانی های امروز به راحتی به همدیگر تهمت می زنند و انگار  از خدا نمی ترسند!. در این فیلم به خوبی نشان  داده می شود که چقدر به راحتی به همدیگر تهمت می زنند. این تهمت و افترا در صحنه-های مختلف نشان داده می شود . گاوبندی کردن نقی و یا تهمتی که در قالب دیالوگ از زبان  حتی فرماندار نقل و قول شده است ، نشان می¬دهد که این تهمت فقط در زندگی روزمره نیست بلکه همه را در برگرفته است.

6-    سهل انگاری
سهل انگاری از دیگر آسیب هایی است که بر فرهنگ ما مازندرانی ها وارد است . سهل انگاری در ساخت بنا و فعالیت های اساسی بسیار زیاد دیده می شود. سهل انگاری به معنی نادیده گرفتن قانون و رعایت اصول اساسی انجام امور است . نقی مراسم عروسی را در خانه ای برگزار می کند که با رعایت  استانداردهای ساخت و ساز بنا نشده و در حین عروسی فرو می ریزد. گذشته از اینکه مشکلات فرهنگی مختلفی را نشان می دهد، یکی از معانی تولید شده در این فیلم، سهل انگاری است که به خوبی طرح شده است .

7-    بدزبانی  
نقی از فرط عصبانیت وارد خانه می شود و هرچیزی به اعضای خانواده می پراند و حالتی از رفتار را نشان می دهد که انگار بی چاک و دهن است. بیش از همه ،مردان را در این فیلم نشان می دهد که دهنشان چفت و بست ندارد. در سکانس دیگر، دعوای ارسطو و نقی و جمع شدن محلی ها و فامیل ها را برای آشتی کردن نشان می دهد که  بخاطر همین یاوه گویی هایی است که هیچکس سعی ندارد که کوتاه بیاید. در سکانس های مختلف، در قالب طنز، بیهوده سخن گفتن های آنها نشان از ضعف اخلاق فردی و اجتماعی در فرهنگ مازندران است که متاسفانه رواج یافته و امروز حتی در قالب پیامک بین همه اقوام ایرانی – بخصوص مازندرانی ها می چرخد.

8-    نبود دوراندیشی
دوراندیشی لازمه عقلانیت در زندگی است  اما انگار قرار نیست که در انجام امور کسی با درایت و دوراندیشی کاری کند. در این فیلم به این مسئله هم خوب پرداخته است . موقعی می فهمند که دیگر کار از کار گذشته است .
نقی را در یک سکانس زیر دوش نشان می دهد که به یاد خودش می آورد که ای کاش حرفهای مربی را گوش می داد و این باخت نصیبش نمی شد و یا ای کاش  یک ستون دیگر  در ساختمان  نصب می کرد تا ساختمان ریزش نمی کرد و ...

9-    لجاجت
لجاجت  از دیگر مشکلاتی است که در قالب آسیب فرهنگی در این فیلم طرح شده است . لجاجت نقی در انجام کاری همراه با عناد . در قهر و آشتی بخصوص نقی با ارسطو.
لجاجت در این سریال در یک مجموعه مسایل فرهنگی طرح می شود. در قهر و آشتی و پذیرش یک موضوع با کنار رفتن دوراندیشی ، لجاجت طرح می شود.اصرار ورزیدن در کاری همراه با عناد چاشنی اصلی فیلم است که در قالب رفتارهای نقی و ارسطو بیشتر به چشم می خورد. این پافشاری که گاهی مسئله زا می شود، هدف این سریال است که زمینه خنده و جذب مخاطب را فراهم می آورد .   

10-    پنهان کاری
پنهان کاری از دیگر آسیب های طرح شده است . «زندگی در کمال آرامش جریان دارد». این دیالوگی  است که نقی در داخل منزل خویش طرح می کند و  انگار هیچ خبری نشده است . هر چند این پنهان کاری طبیعی به نظر می رسد ، اما انگار کسی نیست که دلداری وتسلی دهد. از طرف  دیگر ، بخشی از پنهان کاری را در قالب جایزه ای که قرار است بهبود فریبا دریافت کند ، دیده می شود . ترکیبی از تخریب و پنهان کاری با هم دیده می شود . از یک طرف نقی به دنبال تخریب بهبود است و از طرف دیگر سعی دارند به وی بقبولانند که شما این مسئله را طرح نکن که باعث شود که ایشان جایزه خودش را دریافت نکند.

11-    دهن بینی و چشم و هم چشمی
از دیگر آسیب ها که باعث اختلاف نیز شده است و زمینه جذابیت فیلم را نیز فراهم کرده است ، دهن بینی است . دهن بینی و پذیرش موضوعی بدون بکارگرفتن عقل و اندیشه ، دهن بینی است . این دهن بینی گاهی در قالب مشورت و دیالوگ با دیگری نشان داده می شود و متاسفانه آفتی است که در فرهنگ ما نیز بسیار وجود دارد و در این فیلم هم زیاد طرح شده است . دهن بینی به این معنی که افراد نظام فکری مستقلی ندارند و در این فیلم بخشی از تخریبی است که به فرهنگ مازندران هم شده است. اما آسیبی است که به خوبی در زندگی روزمره مردم ما طرح شده است .

چشم و هم چشمی یا رقابت منفی نیز در این فیلم بسیار دیده می شود . هر چند این مشکل اکثر مردم ایران است ، اما در مازندران بیشتر مشهود است . در غذا دادن ، در خرید لوازم عروسی ودر دیدار با یک زن چینی به اندازه کافی این مسئله به تصویر کشیده می شود. نقل و قول هایی که در باره باخت نقی گفته می شود، گذشته از آن که یک حالتی از سخن چینی است ، بخشی دهن بینی است که نشانه گمراهی است.

12-    حمایت بی جا
از دیگر آسیب ها ، حمایت بی جا از همدیگر است که در عین اینکه به راحتی پشت همدیگر را خالی می کنند ، حمایت بی جایی نیز از همدیگر دارند که در این فیلم به تصویر کشیده شده است . تخریب هم بخشی از زیرپای همدیگر را خالی کردند در کشمکش و دعوای بین نقی و ارسطو دیده می شود.

13-    گم گشتگی
غرق در چیزهایی شده اند که بدست آورده اند و هدف زندگی و نهایت تلاش خویش را فراموش کرده اند. در دیالوگ ارسطو ، همش  از اروپا و تعداد سفرهای خویش می گوید و گم شدن وغرق در  ماشین شاسی-بلند خویش شده اند و یا  چیزهایی که صاحبش شده اند ، بخشی از گم گشتگی فرهنگی در زندگی امروز برخی از مردم مازندران است که در این فیلم به خوبی به  تصویر کشیده شده است .  

14 – تملق
تملق بخشی دیگر از آسیب های فرهنگی است .  در ارتباط زن و شوهر و یا دو تا پسرخاله و داماد و ...تملق بسیار دیده می شود. در یک جا نقی به زنش هما می گوید که اگر تو غذا نخوری ، غذا از گلوم پایین نمی ره ،اما در همان لحظه نقی را نشان می دهد که لقمه ای بزرگی در دست دارد که درحال خوردن آن است و با چه اشتهایی می خورد!

15-    مداخلات بیجا
آسیب فرهنگی دیگر ، زبانی است که بی موقع باز می شود و می خواهند در همه چیز و همه جا نظر بدند. این یک واقعیتی است که در قالب طنز و حتی هجو به خوبی طرح شده است . از دخالت در نظر بازرس تا دخالت در خرید چیزی و یا دخالت در نوع رانندگی یک نفرخبره در کارخویش . این مداخلات حتی در نظر بازرس هم دیده می شود.

16-    خالی بندی  
خالی بندی به نظر می رسد که حرفه ای در این فیلم گنجانده شده است . آسیبی است که در اخلاق بعضی از مردم مازندران دیده می شود اما دراین فیلم پررنگ تر به تصویر کشیده شده است . بهبود فریبا به عمد یا غیرعمد تیری می خورد و در نهایت به عنوان محیط بان ویژه تقدیر می شود ، اما بخشی از امور باخالی بندی پیش می رود که دیدنی است  ...

17-    ادعا ، منیت و خودخواهی
تکبر و خودخواهی و به رخ هم کشیدن کاری که انجام داده شد ، بسیار در این فیلم طرح می شود که یکی دیگر از آسیب های فرهنگی ما مردم مازندران است . «من براش گواهینامه گرفتم» . «این چیزی نداشت ، هر چی داره از من داره»،  این دیالوگ هایی است که «نقی معمولی» به زبان می آورد . 150 سفر به اروپا رفتم و... گذشته از اینکه خالی بندی است ، بخشی از خودخواهی و منیت ما مازندرانی هاست که در زندگی روزمره آن را تجربه می کنیم و با این فیلم بازتولید شده است .
ادعای نقی زیاد است . « من همیشه در زندگی گذشت کرده ام » اما در ادامه به تخریب می پردازد و چیزی می گوید که نباید بگوید .

18-    بی احتیاطی
این ایراد و آسیب بسیار زیبا طرح شده است . انگار بخشی از فرهنگ امروز ما ، شکستن قانون است . قرار نیست که چارچوب داشته باشیم . نیسان با سرعت زیاد در حال جابجایی میوه است و به باباپنجعلی برخورد می کند و چه قشقرقی که ایجاد نمی شود.

19-    کم ظرفیتی
انگار برای جامعه امروز رشد نکرده ایم . یک نوع نقص و نارسی در عمل . بر خلاف پیشینیان خویش که صبر و حوصله زیادی داشته اند ، ناتوانی و نارسی در انجام امور کاملا مشهود  است . قرار نیست که کسی ظرفیت درست انجام کارها را داشته باشد. همه چیز با سنبل کاری و نادرستی پیش می رود. نشان دادن این آسیب هم در فرهنگ ما هم جالب است و هم تامل برانگیز. نه ظرفیت شنیدن حرف حقی را داریم و نه ظرفیت درست کردن چیزی . ادعاهایمان زیاد است که در جای خود گفته شد.


  • جمعه 21 شهريور 1393-10:41

    اين خصلتهايي كه اينجا ليست شده خصلتهاي فرديين كه در هر إنساني يافت مي شه. جوا نان إيراني امروز بي سواد نيستن كه شما هر نوشته اي را به اسم فرهنگ به خوردشون مي يد. از شما هم وطنان گرامي هم درخواست دارم كه آن قدر به اين دست از فيلمها بها نديد كه عوامل فيلم فكر كنند براي خودشون كسي هستند. اگر مي خواهيد با دنياي امروز حركت كنيد ببينيد ديگران به كدام سو حركت مي كنند كه آن قدر موفقند. به نظرم يكي از دلائل موفقيتشان اين است كه تا به اين اندازه به دنبال مسائل بيهودي بدو بدو نمي كنند.

    • مهدی علیزادهپاسخ به این دیدگاه 2 3
      دوشنبه 18 فروردين 1393-10:52

      سلام.عقیده من اینه که انتقادات وارده در فیلم واقعیتی از زنگی تمامی مردم ایران هست که کارگردان و نویسنده این لباس را بر استان مارندران دوخته است که این ازظرفیت وفهم ودانایی بالای مردم مارندران است.سعی کنیم نقد محترمانه وسازنده داشته باشیم تا به نتیجه ی در ست برسیم واینقدرمحدود نبینیم.هر کسی که این فیلم را دیده باشد مفهوم آن راآموخته و ضعف ها را درک کرده وامید وارم در زندگی اش به کار ببرد.

      • سارو حاتمیپاسخ به این دیدگاه 3 2
        دوشنبه 18 فروردين 1393-2:12

        جناب آقای محمدحسن آغاز، روشن است که به همه جای ایران سفر نکردید و با خصلت همه ی اقوام ایرانی آشنا نیستید. این خصلت ها می تواند در همه ی اقوام وجود داشته باشد و هرگز این ها که شما برشمردید در مازندرانی ها پررنگ تر نیست. آقای پژوهشگر سر از جزوه و کتاب در بیاور و به درون مردم سفر کن. به قول شاعر:
        سفر برون کند از طبع مرد، خامی را
        کباب پخته نگردد مگر به گردیدن

        • سوادکوهی ریکاپاسخ به این دیدگاه 1 4
          يکشنبه 17 فروردين 1393-15:57

          سلام
          شما که تمام ضعف های انسانی کره خاکی رو به مازندرانی ها نسبت دادی هرچند فیلم پایتخت رو پسندیدم اما به این نتجه رسیدم که نویسنده متن فوق ،از فیلم چیزی نفهمید

          • كتايون از اصفهانپاسخ به این دیدگاه 2 2
            يکشنبه 17 فروردين 1393-11:7

            به نظر من نمايش فيلم پايتخت به چالش كشيدن فرهنگ مازندران نبود بلكه به چالش كشيدن تمامي نكاتي كه به عنوان ضعف شما بر روي انگشت گذاشته بوديد تمامي مردم ايران را در بر مي گيرد حال تهيه كنندگان از گويش مازندراني استفاده كرده بودند به دليل شيريني و جذابيت اين گويش بود ما بايد با هر زباني كه مي توانيم جامعه ايران را به نقد بكشيم واين مشكل خاص مازندران و يا اصفهان نيست بايد بتوانيم روابط و رفتارهاي اشتباه را از جامعه مان بزدائيم و انسانيت و زيبايي رفتار را جايگزين كنيم آني كه زيبنده ايران است
            با شعري از حكيم ابوالقاسم فردوسي مطلبم را پايان مي دهم
            ز كار زمانه ميانه گزين
            چو خواهي كه يابي به داد آفرين
            چو خشنود داري جهان را به داد
            توانگر بماني و از داد شاد
            همه ايمني بايد و راستي
            نبايد به داداندرون كاستي
            ز تيزي نگردد ترا بخت رام
            ز تندي و تيزي نيابي تو كام
            سر مردمي مهر و آهستگيست
            همان نيك خويي و شايستگي ست

            • يکشنبه 17 فروردين 1393-10:47

              هرسخن جايي وهرنكته مكاني دارد....

            • شنبه 16 فروردين 1393-22:26

              در ابتدا از زحمات نویسنده محترم تشکر می کنم امیدوارم جسارت مرا ببخشند. خدای نکرده قصد بی احترامی ندارم اما با بعضی از تحلیلهایشان موافق نیستم. نویسنده گرامی! به خدا من هم قبول دارم که پایتخت سریال فوق العاده ای بود اما برای حمایت از آن نیازی به این حرفها نیست؟ تعریف دقیق مفاهیم مثل کم ظرفیتی و گم گشتگی چیست؟ در کدام مرجع علمی مورد استفاده متخصصان حوزه فرهنگ بحث «کم ظرفیتی»! مطرح شده است؟ چگونه با این اصطلاحات می شود فرهنگی را آسیب شناسی کرد؟ بیاییم بحثهای مربوط به فرهنگ را به متخصصان آن بسپاریم حداقل چنین عناوینی را بر عنوان مطالب خودنگذاریم:
              (آسیب شناسی فرهنگ مازندران)
              پخش صحنه تصادف در یک سریال به معنی قانون شکن بودن مردم آن منطقه نیست؟ همین طور است بسیاری دیگر از مطالبی که شما به آن اشاره کرده اید. شما به لحاظ روش شناختی دقیقا از روش برخی مخالفان متعصب و غیر منظقی پایتخت استفاده کرده اید و به نظرم مانند آنها از برخی اطلاعات مصادره به مطلوب کرده اید. تفاوت شما با آنها درجهت گیریتان است. شما موافقید و آنها مخالف.
              ببخشید اگر جسارتی کردم. می دانم که با دقت وقایع سریال را مرور کرده اید و مطمئنا تحلیلهایتان خالی از فایده هم نیست و من یک روی سکه را دیده ام. موفق باشید.

              • يکشنبه 17 فروردين 1393-0:47

                شرمنذه ام در پاراگراف دوم به اشتباه علامت سوال گذاشتم. این جمله خبری است، نه سوالی:
                «پخش صحنه تصادف در یک سریال به معنی قانون شکن بودن مردم آن منطقه نیست»

              • شنبه 16 فروردين 1393-20:15

                درست است این ویژگیها ممکن است درمازندرانی ها وجود داشته باشد ولی نه درهمه آنها .در آنهایی که برای پول ملیت ،آبرو وفرهنگ خود را می فروشند

                • دوشنبه 18 فروردين 1393-6:26

                  کاملا موافقم . از این نمونه افراد در مازندران وجود دارن . که فقططط پول و مقام حرف اولشونو میزنه . البته نه همه اما هستن . خودم به شخصه میشناسم نمونه ای بارز را .

                  • يکشنبه 17 فروردين 1393-8:35

                    متشکرم از دیدگاه دوست خوب ، آقای حامدی ، انتقادات وارد است و ما برای اینکه بتوانیم فرهنگی بالنده و جامعه ای سالم داشته باشیم ، نیاز داریم که هم ظرفیت شنیدن و گفتن خود را بالا ببریم و هم اینکه نیاز داریم که فرهنگ روزمره نه فرهنگ ایده ال خود را در ترازوی افکار عمومی بگذاریم . خوشحالم که این آسیب شناسی ، آسیب شناسی شد و یک پله بالاتر بیاییم و بهتر اموررا ببینیم .

                  • شنبه 16 فروردين 1393-17:26

                    امیدوارم سه سال برای مازندران گفتن......چند سال هم برای دیگر شهرهاوفرهنگ ها داشته باشند.......

                    • نویسنده مقاله پاسخ به این دیدگاه 2 0
                      يکشنبه 17 فروردين 1393-8:38

                      ما هم اشاره کرده ایم که برخی از مازندرانی ها ، نه همه آنها . اگر اینگونه بود که الان با نوشته هایی مواجه بوده اید که جز فحش و زخم زبان چیزی دیگری نمی دیدیم.

                    • بهمن کلبادی پور پاسخ به این دیدگاه 1 1
                      شنبه 16 فروردين 1393-17:24

                      ایا ایینه شکستن خطاست ؟ نه خیر البته از منظر زشت روی کریح المنظر . اما از منظرخوب روی نیکوخصال وجویای کمال ایینه شکستن خطاست چرا که نمایان کننده زشتیهای صورت و پلیدیها وپلشتیهایست که در ما احیانا وجود دارد و انگاه برای رفع ان واار میشویم . سریال پایتخت هم بنا به تحلیل این اندشمند بزرگ کشور جناب اقای اغاز کار ایینه را انجام داد

                      • شنبه 16 فروردين 1393-13:4

                        خیلی موافقم. دقیقاً این رفتارها در مازندرانی ها دیده میشه. به نظرم از موج مخالفت های غیر منطقی برخی مازندرانی ها و نپذیرفتن نقدهایی که به مازندرانی ها وارده میشه پایتخت 4 رو هم ساخت. هر چند اعتقادم اینه که پایتخت بسیار زیاد به مازندران اعتبار داد و دست کم به مردم ایران فهموند که شمال و فرهنگ شمالی فقط محدود به رشت و انزلی و لاهیجان نمیشه. مازندرانی هم وجود داره که لهجه، فرهنگ، آداب و موسیقی ویژه خودش رو داره.

                        • شنبه 16 فروردين 1393-12:57

                          این ضعف ها دوست عزیز در همه ی مردم مشاهده میشود تنها به مردم مازندران مربوط نیست.

                          • شنبه 16 فروردين 1393-13:43

                            در مازندرانیها بیشتر است. اگر این ها را نداشتیم الان میشدیم اصفهان یا تبریز. دستت درد نکند آقای آغاز

                          • شنبه 16 فروردين 1393-12:41

                            ضمن تشكر از زحمت نويسنده محترم در خصوص آسيب شنا سي فرهنگي موضوع ‌(پايتخت 3)، بايد ابتدا گفت كه اين فيلم و عوامل و تهيه فيلم نامه نه عميق بود و هم نخواست و نمي توانست باشد اما اثري كه ميگذارد تاحدي در اذهان و افكار عامه در عين زود گذر بودن برخي مرده ريگ هايي را با خود مي كشد و يا تزريق مينمايد بر فرهنگ جامعه و همينطور اين آسيب ها از براي همه انسان ها از هر كشور و قوم و قبيله قابل ظهور و بروز است لذا طنز در ايران را با كمدي كلاسيك در جهان نبايد اشتباه گرفت ما متاسفانه تهيه فيلم ها در كشورما اكثرا مانند پختن نان هايمان در مازندران است كه بايد از جوانب گوناگون به محصول و مخاطب و جايگاه آنها وسطح كارگردانان واهداف و غيرو پرداخت در ضمن وظيفه اي مهم بر دانشگاه هاي كشوربراي موارد اينچنيني و خاصه بر دانشگاه هاي استان مازندران در اين زمينه است كه بصورت محققانه وارد مباحث فرهنگي شوند تا به حفظ وصيانت و توسعه فرهنگي مازندران كمكي باشد و بر مسئولين استان خصوصا استاندار فهيم و قدردان فرضي اساسي در توجه به فرهنگ استان است بهرحال مهد زبان تبري اين استان است و صدا و سيماي استان اثرات بي بديلي در افكار عمومي دارد كه در ابتدا يك مديري از دل استان و توانا به فرهنگ استان و آشنا به امور اجتماعي و فرهنگي استان و كشورو دوستدار فرهنگ خودي انتصاب و سپس برنامه اي مناسب در اعتلاي زبان و فرهنگ تبري مازني كه مرزهاي فرهنگي آن علاوه بر مازندران نيمي ازاستان گلستان وبخشهايي از استان تهران و سمنان وقزوين را شامل است فكري كرد همانا مانايي و پايداري اكوسيستم هاي پيچيده بيشتر از اكوسيستم هاي ساده است ايران زيبايي و پايداري و رشادت و پيشرفت آن به همين اقوام و گونه گوني است لذا شايسته است كه محصولات فرهنگي با تدابير و پختگي و تاملات لازم توليد گردند ضمنا از بازيگران و نكات مثبت اين مجموعه و فرصت سازي در طرح سوژه براي استان تقدير و پيشنهاد مي گردد در ادامه بصورت داستان وارد عرصه هي عيني و جذاب شود.

                            • شنبه 16 فروردين 1393-12:31

                              دوست عزیز: این طور که شما از سریال پایتخت به تصویر کشیدی گویی که تمام خصلت های بد و کریه خلاصه شده در مازندران ومازندرانی.!!!!!! واقعا جای بسی تاسف است که این چنین ناجوانمردانه به فرهنگ وخصلتهای یک قوم وملیتی حمله می کنید. کمی انصاف داشته باشید. شما 19 خصلت بد را که بقول خودتان سازنده این سریال به مردم نشان داد، مورد تایید والبته تشریح قرار دادید. شما مردم مازندران را از جمعی موارد مورد توهین وافترا که صد البته در شان ایشان نیست ، مورد نکوهش قرار دادید.خواهشمندم این گونه تفسیر و تمجید از این سریال را با یک متخصص به مناظره بنشیتید تا این گونه با اصالت یک منطقه وگروه بازی نکنید. بنده هرگونه تمسخر و بازیچه قرار دادن فرهنگ هر قوم وقبیله در هرجای اسن سرزمین مخالفم. جناب آقای صادقی: از شما بعنوان یک مازندرانی انتظار بیشتری داریم . نه اینکه برای بازدید و خواندن سایت شما به هر ترفندی متوصل شوید.

                              • شنبه 16 فروردين 1393-13:41

                                خب آقای صادقی می تواند برای افزایش بازدید مخالف پایتخت شود!! مگر موافق یا مخالف یک اثر هنری افزایش بازدید می آورد؟ البته...خودتان لو دادید موافقان سریا ل زیادند و می آیند اینجا مطلب می خوانند و مخالفان چون اندکند پس بینده ندارد.

                              • محمدرضا نیکخواهپاسخ به این دیدگاه 3 5
                                شنبه 16 فروردين 1393-12:13

                                دور از بعضی اشکالات به پایتخت 3 در مجموع وبه صورت کلی زیبا بود

                                • شنبه 16 فروردين 1393-14:26

                                  دوست گرامی آقا مهدی :من چه چیزیرو لو دادم؟ شما اگر مطالب درج شده قبلی توسط آقای صادقی را می خواندید متوجه منظور بنده می شدید. نقد هر چیزی باید منصفانه و بدور از هر گونه سلیقه شخصی باشد. ایا این 19 خصلتی که آقای پژوهشگر شمردند در هیج جای ایران وجود ندارد؟ به سخره گرفتن آداب وسنن اصلا کار پسندیده ای نیست خواه مازندرانی باشه ویا کرد ولر وبلوچ و.... . بنده هیچ وقت منکر مخاطبان این سریال نبودم. به نظر میرسه که کمی عجولانه قضاوت کردید

                                • شنبه 16 فروردين 1393-11:34

                                  آقای پژوهشگر این همه کم وکاستیکه نام برده ای در وجود خودت صدق می کند نه مازندرانی . در عجبم با همه نقصی که در وجودت هست چه جوری آنقدر هم درک کردی
                                  (شیر بی یال و دم اشکم که دید)
                                  لطفا بفر مایید کدام قوم از همه این کاستیها مبراست .

                                  • يکشنبه 17 فروردين 1393-8:47

                                    ما برای تعالی نیاز داریم که این خصلت ها را کنار بگذاریم . زخم زبان ، بددهنی ، افراط و تفریط و ... باعث شده است که زمام زندگی مازندرانی ها به هم بریزد . اگر کسی به ما این ضعف ها و آسیب ها را نشان داد ، نباید بر رویش شمشیر بکشیم . به قول امام علی علیه السلام ، آن که چشم های ترا بر عیب ها بینا کرد،خیرخواه توست . ما چه کار داریم که این عیب ها در اقوام دیگر هست یا خیر ؟ ما می خواهیم در ترازوی توسعه فرهنگی ،بهترین باشیم !!!!!

                                    • شنبه 16 فروردين 1393-13:43

                                      بندهای 7 و 9 و 17 و 19 در مورد این کامنت گذار صدق میکند. این یعنی اصل مطلب بالا درست است. منطق هم خوب چیزیست که این آقای محترم ندارد

                                    • شنبه 16 فروردين 1393-11:2

                                      بسيار خوب و منطقي تحليل فرموديد.

                                      • شنبه 16 فروردين 1393-10:56

                                        چقدر خوب و درست به مسایل فرهنگی مازندران اشاره نموده اید . همه ما با انها درگیر هستیم و روزانه موارد متعددی از انها را مشاهده می کنیم . به امید ایجاد اعتدال در باورها و رفتارهای اجتماعی مان . سپاس

                                        • شنبه 16 فروردين 1393-15:46

                                          سلام برارون و خاخرون مازندنومه ای
                                          پلنگ ول هاکرده شما ول نکردنی؟
                                          امه دل ره دیگه هیچی نونه. شمسه فیلم بساتنه شما ره آفتاب کل هنیشندینه اسا همدیگر ره پچلیگ بیرین !!!


                                        ©2013 APG.ir